نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: همسر دیکتاتور

1986
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32142
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    8
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    همسر دیکتاتور

    سلام خسته نباشید
    من یه خانم ۲۲ ساله هستم که ۲ فرزند پشت سر هم ۲ سال و ۶ ماه و دیگری ۱ سال و ۴ ماه همسرم ۳۰ سالشه و تو خداروشکر از نظر اقتصادی و اجتماعی مشکلی نداره مدرک فوق لیسانس داره ولی فوق العاده دیکتاتور تو هر زمینه ایی باید حرف حرف خودش باشه و من واقعا از این وضعیت خسته شدم اگر هم خلافه میلش کاری انجام بدم یا خواسته ایی داشته باشم دعوا می کنه و فحاشی می کنه
    اینم ذکر کنم که دقیقا تو خونشونم مادرشون همینطورین و تمام تصمیم مادرشون میگیرن و پدر شوهرم هیچ نقشی نداره و نمی دونم با این موضوع کنار امده یا دوست داره که ازخانومشون دفاع هم می کنه
    من خودم تو خانواده ایی بزرگ شدم که تمام مسائل رو با مشورت هم انجام میدادن
    و الان همسرم وقتی می خواد چیزی تهیه کنه من نظر میدم می گه مال خودمه به تو ربطی نداره و من خیلی از رفتاراشون ناراحت میشم
    اگه میشه کمکم کنین که چیکار کنم
    ممنون و اینکه من بلد نیستم کسی و دعوت کنم اگه میشه خودتون دعوت کنین که منو راهنمایی کنن

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20970
    نوشته ها
    840
    تشکـر
    827
    تشکر شده 1,757 بار در 626 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : همسر دیکتاتور

    سلام ابجي
    خوش اومدي
    من دوستان ديگه رو هم دعوت كردم

    نكته اول: هركدوم از دوستان نظر خودشونو ميگن پس بخون و در آخر نتيجه بگير.
    نكته دوم : دوستان مشاور مثل آقاي فرخ نظراتشون تخصصي تر هست و توجه خاصي را مي طلبد

    و اما نظر من
    از منظر حقوق اجتماعي و حقوق خانواده ازدواج همانطوري كه ميدونيد امر ازدواج، بين دختر و پسر نيست بلكه بين دو خانواده هستش پس بايد پستي ها و بلندي هاي زندگي رو تاب بياريد. ضمن عدم طرفداري از شما و همسرتون و حتي مادر شوهرتون بايد بگم اين نوع رفتار كه از همسرتون گفتيد متاسفانه در همسرتون تا حدود زيادي نهادينه شده. توجه كنيد اگه قصد تغيير اين موضوع رو داريد اين اتفاق به هيچ عنوان در كوتاه مدت نخواهد افتاد. رفتار هاي خودتونم قضاوت كنيد كه آيا زياده خواهي هست يا خير؟!
    به هر حال بايد راه هاي مختلف رو بسنجيد و نهايتا يك راه را انتخاب كنيد. راه هايي مثل عمل متقابل، بي محلي، صحبت كردن، محبت كردن و خيلي راه هايي ديگه...
    از مشورت كردن با ديگران خصوصا خانواده هاتون ترس نمداشته باشيد. بايد قبول كنيم با توجه به اينكه مادر دو فرزند هستيد هنوز در راه زندگي يك فرد كم تجربه محسوب مي شويد. يادمون نره يك زندگي خوب محصول توكل به خدا، صبر، گذشت از خواسته هاي شخصي حتي در زماني كه حق باشماست و عشق هست...

    هميشه عاشق باشيد و اگاهانه انتخاب كنيد...
    دلتون شاد
    امضای ایشان
    ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ...
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ، ﺩﻟﯽ ﺭﺍ،ﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍ،ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ....
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻔﺮﺕ
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
    ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻟﺒﺮﯾﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ...
    ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭘُﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ



  3. کاربران زیر از سهيل بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32142
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    8
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسر دیکتاتور

    نقل قول نوشته اصلی توسط سهيل نمایش پست ها
    سلام ابجي
    خوش اومدي
    من دوستان ديگه رو هم دعوت كردم

    نكته اول: هركدوم از دوستان نظر خودشونو ميگن پس بخون و در آخر نتيجه بگير.
    نكته دوم : دوستان مشاور مثل آقاي فرخ نظراتشون تخصصي تر هست و توجه خاصي را مي طلبد

    و اما نظر من
    از منظر حقوق اجتماعي و حقوق خانواده ازدواج همانطوري كه ميدونيد امر ازدواج، بين دختر و پسر نيست بلكه بين دو خانواده هستش پس بايد پستي ها و بلندي هاي زندگي رو تاب بياريد. ضمن عدم طرفداري از شما و همسرتون و حتي مادر شوهرتون بايد بگم اين نوع رفتار كه از همسرتون گفتيد متاسفانه در همسرتون تا حدود زيادي نهادينه شده. توجه كنيد اگه قصد تغيير اين موضوع رو داريد اين اتفاق به هيچ عنوان در كوتاه مدت نخواهد افتاد. رفتار هاي خودتونم قضاوت كنيد كه آيا زياده خواهي هست يا خير؟!
    به هر حال بايد راه هاي مختلف رو بسنجيد و نهايتا يك راه را انتخاب كنيد. راه هايي مثل عمل متقابل، بي محلي، صحبت كردن، محبت كردن و خيلي راه هايي ديگه...
    از مشورت كردن با ديگران خصوصا خانواده هاتون ترس نمداشته باشيد. بايد قبول كنيم با توجه به اينكه مادر دو فرزند هستيد هنوز در راه زندگي يك فرد كم تجربه محسوب مي شويد. يادمون نره يك زندگي خوب محصول توكل به خدا، صبر، گذشت از خواسته هاي شخصي حتي در زماني كه حق باشماست و عشق هست...

    هميشه عاشق باشيد و اگاهانه انتخاب كنيد...
    دلتون شاد
    ممنون از نظرتون
    واقعیت اینکه من سعی کردم اکثر راه هارو امتحان کنم و واقعا نتیجه ایی نگرفتم خیلی بهش محبت کردم توجه کردم گاهی بی محلی کردم ، صحبت هم کردم باهاشون و گفتم خوب من زنم و نقشم همراه بودنه دوست دارم همدل و رفیقت باشم با نظر هم زندگیمون بگردونیم گاهی من اشتباه انتخاب می کنم گاهی تو مهم اینکه در کنار هم یه تصمیم کاملا درست بگیریم در اخر حرفام بر میگرده می گه من همینم که هستم اخلاق رئیس طلبی دارم باید حرف حرف من باشه ناراحتی بچه هارو بزارو برو خونه بابات
    بسیار هم تحت تاثیر خانوادش مخصوصا مادرشون هستن و بیش از حد دخالت های مادرشون از طریق همسرم تو زندگیمون دیده میشه طوری که واسه حتی طرز پوشش من مادرشون تعیین و تکلیف می کنن به پسرشون می گن که به من احمال کنه و من واقعا از این وضیعت خسته شدم درسمو بخاطر این اقا و شرایط بچه هام رها کردم اجازه رفت و امد با هیچکس رو ندارم همش زیر ذره بینشون هستم با اینکه ۷ سال از اشناییمون می گذره
    و انتظار داره من و تغییر بده که هر چی می گن بگم چشم واقعا نمی دونم چیکار کنم اوایل اشنایی دخالت خانواده شوهرمو که میدیدم فکر می کردم که اونا مشکل دارن و همسرم تحت تاثیر اونا این برخوردشه ولی الان متوجه شدم که نه خودشم تحت تاثیر تربیت مادرشون این خلق و خو درشون رشد کرده

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20970
    نوشته ها
    840
    تشکـر
    827
    تشکر شده 1,757 بار در 626 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : همسر دیکتاتور

    نقل قول نوشته اصلی توسط کریسی نمایش پست ها
    ممنون از نظرتون
    واقعیت اینکه من سعی کردم اکثر راه هارو امتحان کنم و واقعا نتیجه ایی نگرفتم خیلی بهش محبت کردم توجه کردم گاهی بی محلی کردم ، صحبت هم کردم باهاشون و گفتم خوب من زنم و نقشم همراه بودنه دوست دارم همدل و رفیقت باشم با نظر هم زندگیمون بگردونیم گاهی من اشتباه انتخاب می کنم گاهی تو مهم اینکه در کنار هم یه تصمیم کاملا درست بگیریم در اخر حرفام بر میگرده می گه من همینم که هستم اخلاق رئیس طلبی دارم باید حرف حرف من باشه ناراحتی بچه هارو بزارو برو خونه بابات
    بسیار هم تحت تاثیر خانوادش مخصوصا مادرشون هستن و بیش از حد دخالت های مادرشون از طریق همسرم تو زندگیمون دیده میشه طوری که واسه حتی طرز پوشش من مادرشون تعیین و تکلیف می کنن به پسرشون می گن که به من احمال کنه و من واقعا از این وضیعت خسته شدم درسمو بخاطر این اقا و شرایط بچه هام رها کردم اجازه رفت و امد با هیچکس رو ندارم همش زیر ذره بینشون هستم با اینکه ۷ سال از اشناییمون می گذره
    و انتظار داره من و تغییر بده که هر چی می گن بگم چشم واقعا نمی دونم چیکار کنم اوایل اشنایی دخالت خانواده شوهرمو که میدیدم فکر می کردم که اونا مشکل دارن و همسرم تحت تاثیر اونا این برخوردشه ولی الان متوجه شدم که نه خودشم تحت تاثیر تربیت مادرشون این خلق و خو درشون رشد کرده

    قدم اول در موفقيت شما اينهخونسرد باشيد...
    بعدشم اينكه شكايت اينجا ممنوع چون باعث ميشه فكرتون آلوده بشه البته هرچي دلتون ميخواد شكايت و درد و دل كنيد تا كمي آروم بشيد اما اينكه تمام تمركزتونو روي شكايت بزاريد مخربه براتون...
    22 سالتونه. سنتون كمه اما نبايد بگيد كه بچه هستيد...شما الان مادر هستيد و البته همسر...
    كتاب آنچه زنان بايد در مورد مردان بدانند اثر باربارا دي انجلس رو خدمتتون پيشنهاد ميكنم تا بخونيد.ميتونه در درك كلي يك مرد كمكتون بكنه...

    از طرف ديگه كمي صبر كنيد دوستان ديگه هم بيان و نظراتشونو مطرح كنن
    بي شك كمك ميكنه...
    امضای ایشان
    ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ...
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ، ﺩﻟﯽ ﺭﺍ،ﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍ،ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ....
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻔﺮﺕ
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
    ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻟﺒﺮﯾﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ...
    ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭘُﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ



  6. کاربران زیر از سهيل بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30982
    نوشته ها
    912
    تشکـر
    459
    تشکر شده 876 بار در 507 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : همسر دیکتاتور

    سلام گلم معمولا پسرا مثل پدرشون میشن و دخترا مثل مادرشون عجیبه که اینجا شوهرت به پدرش نرفته به مادرش رفته
    شاید تاثیرات بدی که مادرش روش گذاشته اینجا نمو پیدا کرده شاید نمی خواد مثل پدرش تو سری خور باشه
    الان بچه ها میان راهکار میدن که تا حدی با محبت کنترل کنی رفتار شوهرتو ولی من صادقانه بهت یسیری چیزهارو میگم
    اول اینکه این مرد تو اون خانواده بزرگ شده چه بخواد چه نه مادرش تربیتش کرده و باعث این چنین اخلاقی درش شده هیچوقت بکل تغییر نمیکنه
    چون محیط خانوادگیش اینطور بوده
    این موضوع باید دوران نامزدی بهش دقت میکردی الان که دوتابچه داری نباید به فکر تغییر انچنانی باشی
    ولی خب شاید بتونی با محبت و حرف زدن با نرمش تا حدی ازش بخوای به سمت تو بیاد اما نه صددرصد
    کمی تو مثل اون شو کمی اون مثل تو
    راه بیاید باهم
    امضای ایشان
    دندانم شکست

    برای سنگریزه ای که در غذایم بود

    دردم گرفت

    نه برای دندانم

    برای کم شدن سوی چشم مادرم

  8. کاربران زیر از فرشته مهربان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32142
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    8
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : همسر دیکتاتور

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها
    سلام گلم معمولا پسرا مثل پدرشون میشن و دخترا مثل مادرشون عجیبه که اینجا شوهرت به پدرش نرفته به مادرش رفته
    شاید تاثیرات بدی که مادرش روش گذاشته اینجا نمو پیدا کرده شاید نمی خواد مثل پدرش تو سری خور باشه
    الان بچه ها میان راهکار میدن که تا حدی با محبت کنترل کنی رفتار شوهرتو ولی من صادقانه بهت یسیری چیزهارو میگم
    اول اینکه این مرد تو اون خانواده بزرگ شده چه بخواد چه نه مادرش تربیتش کرده و باعث این چنین اخلاقی درش شده هیچوقت بکل تغییر نمیکنه
    چون محیط خانوادگیش اینطور بوده
    این موضوع باید دوران نامزدی بهش دقت میکردی الان که دوتابچه داری نباید به فکر تغییر انچنانی باشی
    ولی خب شاید بتونی با محبت و حرف زدن با نرمش تا حدی ازش بخوای به سمت تو بیاد اما نه صددرصد
    کمی تو مثل اون شو کمی اون مثل تو
    راه بیاید باهم
    ممنون از نظرت عزیزم تو دوران نامزدی من ۱۷ سالم بود و واقعا بی تجربه بودم و همسرم فوق العاده با تجربه و دنیا دیدست تو دوران نامزدی خیلی این مسائل فکر نکردم یعنی فوق العاده اسون گرفتم فکر می کردم ازدواج کنیم محبت کنم رفتاراش درست میشه البته خودم هم بی تقصیر نبودم اشتباه انتخاب کردم و واقعا ساده گرفتم ولی الان فهمیدم دوست ندارم اینطوری پیش بره نمی خوام به کل عوضش کنم فقط کمی منعطف تر بشه که از همه لحاظ فشار روی من نباشه
    من بخاطرش از خیلی از حق های طبیعیم گذشتم که زندگیمون قشنگتر بشه ولی ببخشید حس می کنم چشم و رو نداره اصلا این گذشت ها محبت ها به چشمش نمیاد
    مادرشون طوری تربیتشون کرده که این حس و داشته باشن که این نشد یکی دیگه طلاق جدایی زندگی براشون بی ارزشه این موضوع من و ناراحت می کنه که حتی وقتی دعوا می کنیم می گه برو بچه هامو خودمو بزرگ می کنم
    واقعیتش یکی از بزرگترین مشکلم اینکه نسبت به زندگیمون بی اعتماد شدم می ترسم الان خانوادم حامیم هستن سنم که رفت بالاتر محتاج دیگران بشم خیلی تو فکر ایجاد کردن یه منبع درامدم ولی خوب شوهرم خیلی محدودم می کنه

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : همسر دیکتاتور

    بیشتر مردها این قابلیت را دارند که شدیدا سختگیر و ریاست‌طلب شوند به طوری که برقراری ارتباط با آنها بسیار دشوار شود. با این‌حال، اصولا مردان در روابط زناشویی نسبت به زنان بیشتر ریاست‌طلب هستند. بنابراین، درک این مسئله که همسرتان سختگیری می‌کند یا اینکه فقط می‌خواهد از شما حمایت کند بسیار اهمیت دارد. بدون شک زندگی با چنین مردی مهارت زیادی می‌خواهد که البته امکان‌پذیر است.


    - شوهران سختگیر معمولا احساس ناامنی و مالکیت شدیدی دارند. آنها مدام نگران از دست دادن دارایی‌های شخصی خود هستند از جمله همسر‌شان. به همین خاطر همیشه همه‌چیز را تحت نظر و کنترل خود نگه می‌دارند.

    - شوهر سختگیر هرازگاهی پیام‌ها و تماس‌های موبایل‌تان را چک می‌کند.

    - او هر چند دقیقه و یا هر چند ساعت یکبار با شما تماس گرفته و یا برایتان پیامک می‌فرستد تا از شما خبردار شود.

    - هنگامی که شما قصد دارید با دوستان‌تان بیرون بروید، مخالفت کرده و اوقات تلخی به وجود می‌آورد.

    - هنگامی که شما با همکاران، اقوام و کلا هرکسی که جنسش مذکر است، صحبت بکنید، به شما مشکوک می‌شود.


    هیچ شوهری زیر بار این مسئله نمی‌رود که سختگیر و ریاست‌طلب است. به نظر خودش، او تنها دارد از شما مانند یک شوهر دلسوز و مهربان، محافظت و مراقبت می‌کند!

    اغلب مردان به صحبت‌های منطقی بهتر واکنش نشان می‌دهند تا به صحبت‌های احساسی. پس سعی کنید اشتباهاتش در چند روز گذشته را دقیق و با ذکر مثال به او گوشزد کنید. این کار باعث می‌شود دیدگاه شما را درک کند.

    به خاطر داشته باشید «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی.» پس از اینکه نظرتان را به شوهرتان گفتید، توقع نداشته باشید که همه چیز به یک چشم بر هم زدن درست شود. او باز هم اشتباهاتش را تکرار خواهد کرد. صبور باشید و بخشنده، اما هر بار مسئله را به او یادآوری کنید که مهمترین گام همین یادآوری است. فراموش نکنید، انجام این کارها برای او عادت شده و همانطور که همه می‌دانیم ترک عادت خیلی دشوار است.

    گاهی اوقات، مردها احساس خوبی نسبت به اعمالشان دارند و به این سادگی‌ها حاضر به ترک و یا تغییر آن نیستند. علاوه بر آن، شوهرتان وخامت اوضاع را درک نکرده است. او بر این باور است که شما به زودی به این کارها و رفتارها عادت خواهید کرد. حالا نوبت شماست. به او هشدار دهید که در صورت ادامه این رفتار شما هم رویه‌تان را تغییر داده و یا حتی ممکن است این مسئله را به والدین خود یا او بگویید.


    این درست که سختگیری و شکاکی و حساسیت در خیلی از مردها صرفا به خاطر روحیه خاص و آموزش های اجتماعی و خانوادگی است اما مرز بین سختگیری و پارانویا خیلی نزدیک است. افراد مبتلا به پارانویا یا بدبینی مرضی کسانی هستند که مدام توهم توطئه دارند. آنها فکر می کنند دیگران همیشه چیزی برای پنهان کردن دارند و نیات واقعی شان را نشان نمی دهند. به همین دلیل به شدت در کار دیگران سرک می کشند و آنها را کنترل می کنند تا از دیگران رودست نخورند. پارانویید ها آدم های باهوشی هستند، در حالت عادی رفتار بیمارگونه ای در آنها نمی بینید.

    آنها همه چیز را زیر نظر دارند و کوچکترین چیزی از دید آنها پنهان نمی ماند. پارانویا به دو شکل دیده می شود. یا اختلال شخصیت پارانوییدی که در آن فرد نسبت به همه مظنون است و با این شکاکی همه را آزار می دهد. او فکر می کند دیگران برای نقشه می کشند و چیزهایی را از او پنهان می کنند. شکل دیگر این مشکل، فاز بیمارگونه پارانویا است که با توهم و هذیان همراه است و اختلال پارانوییدی فرد، زندگی شخصی و اجتماعی او و اطرافیانش را به شدت دشوار می کند. چنین فردی خطرناک است و ممکن است توهم های عجیب پارانوییدی داشته باشد که برای برطرف کردن این شک ها، دست به کارهای عجیب و پرخطری بزند.

    تشخیص پارانویید بودن یک فرد چیزی است که فقط از عهده مشاور و روانشناس بر می آید. بنابراین با دیدن این نشانه های مرضی به همراه نامزدتان به مشاور مراجعه کنید و مراقب باشید این شک برای همسرتان به وجود نیاید که شما و مشاور علیه او تبانی کرده و برای او نقشه ای دارید.

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22689558
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  11. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آشنایی اینترنتی
    توسط omid_pj75 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 25
    آخرين نوشته: 10-01-2020, 11:52 AM
  2. علل متداول تورم پا
    توسط فرشته مهربان در انجمن بیماریهای جسمی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 11-19-2016, 12:45 AM
  3. علت بی توجهی کودکان چیست؟
    توسط سوگل1 در انجمن مشکلات فرزندان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-04-2015, 11:27 AM
  4. بی توجهی
    توسط هیچ کس در انجمن سرد شدن رابطه
    پاسخ: 34
    آخرين نوشته: 12-17-2014, 06:34 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد