نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: مشکل شغلی با همکار

951
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34123
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکل شغلی با همکار

    با سلام خدمت مشاوران و کارشناسان محترم.
    ببخشید من برای استفاده از یه مشاوره کاری اومدم اینجا. ممنون میشم در صورت راهنمایی تون.
    البته اگر از دوستان هم کسی نظری داشت خوشحال میشم.
    راستش من مدتی هست که در جایی که کار می کنم با صحبت های بلند خانم ها مواجه میشم.
    دو تا خانم و یک آقا داخل یک اطاق هستیم.
    من چند باری در مورد این موضوع خیلی محترمانه سعی کردم بهشون توضیح بدم که واقعا مغزم گنجایش این همه حرف رو نداره و آخر شب به استامینوفن خوردن و سردرد باید بیوفتم. در ظاهر رفتارها منطقیه ولی نتیجه متاسفانه اینطور اصلا نیست. حتی گفتم در صورت امکان آروم صحبت کنن یا حتی الامکان موقعی که من نباشم.
    خیلی وقتا هم خودم میرم بیرون. گاهی هم به نشونه اعتراض اینکارو میکنم، که تلنگری باشه ولی راستش متاسفانه توجه چندانی به این موضوع نمی کنند.
    شاید مسخره باشه ولی حتی با مدیرمون هم راجع به این موضوع صحبت کردم. که گفتند من خودم با خودشون صحبت کنم و با توجه به اینکه ارتباطات کاری هست ترجیح دادن دخالتی نکنند.
    اما کلا بنظرم وجود حساسیت و توجه به یه موضوع نشونه خیلی خوبی توی یه طرف می تونه باشه تا نبودنش. اینکه مثلا آدم متوجه باشه بالاخره حضور یک آقا ممکنه با یک خانم فرق داشته باشه و اونها هم نتونن با حضور اون آقا هر کاری دلشون میخواد بکنن! شاید خنده دار باشه ولی من واقعا توی همین قسمتش گیر کردم و نمیدونم باید چی کار کنم.
    البته ما همگی با هم دوست و همکاریم اما بعضی وقتا فکر می کنم میخوان هژمونی شون رو اینطوری نشون بدن. در صورتیکه من هر چی منطقی تحلیل می کنم واقعا توجیهی رو پیدا نمی کنم.
    شاید کمی خنده دار باشه ولی امروز که یکی شون رفته بود مرخصی، ویدیو کال زده بود، اون یکی توی شرکت داشت ریموتی صحبت می کرد! آخه آدم واقعا باید چی بگه؟
    متاسفانه فکر می کنم همکارهای من اصلا مشابه من حساسیت ندارن. نه در این موضوع و نه حتی در موضوعات کاری. برای انجام بعضی از امور شرکت هم گاهی لازم میشه خودم داوطلب بشم. کلا اینکه آدم کارش اولویت دوم باشه و حرف های متفرقه با دوست و آشنا اولیت اول باشه خیلی بده نه؟ چون ما در واقع جانشین همدیگه هستیم، اما گاهی فکر می کنم ما انگار بعضی جاها خیلی متفاوت هستیم.
    راستش من وقتی یکی کارشو تکرار کنه درحالیکه بهش توضیح داده باشم، فکر میکنم دور از جون حتما مشکلی (مثلا سادیسم) داره که داره اینکارو تکرار میکنه. وگرنه در شرایط نرمال شاید این رفتار بعید باشه.
    بعضی وقتا هم تکرار یه کار، میشه "چندش". امیدوارم منظورمو متوجه شده باشین. بهرحال اعصاب و روان هم مهمه. خلاصه اینکه واقعا ممنون میشم اگه بتونید راهنمایی به من بکنید که واقعا چی کار میشه در این شرایط کرد.
    نمی دونم ولی من فکر نمی کنم واقعا همه خانومها اینطوری باشن. چیزی که منو فقط بیشتر ناراحت میکنه اینه که من خودم سعی می کنم همیشه این موارد رو رعایت کنم. حتی بعضی صحبت های کاری ام رو هم میرم بیرون اطاق که مزاحم کسی نباشم. گاهی فکر میکنم انگار همه شرایط باید مهیا باشه تا بعضی ها بتونن کار کنن و به مشکل نخورن! تازه راجع خاله و دایی و دوست و آشنا و هزار تا حرف گفته و نگفته دیگه هم توی شرکت داخل یه اطاق هشت متری صحبت کنن. البته ظاهرا از ابتدا هم اصلا بحث پارتی بازی مطرح نبوده. ولی راستش جور دیگه ای بودن هم یه جورایی ذاتا توی خونم نیست و دوست دارم قانون و مقررات تا حد ممکن پاینبد باشم. احساس میکنم صحبت کردن هم نتیجه ای نداشته باشه. نمی دونم واقعا من خواسته عجیبی دارم؟ ممنون میشم واقعا به من بگین با این شرایط من چه کاری میتونم بکنم که کمتر صدمه (روحی و جسمی) ببینم.
    ممنون از توجهتون.

  2. کاربران زیر از ali_777 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : مشکل شغلی با همکار در محل کار

    روزانه با افراد زیادی روبه‌رو می‌شویم که حتی در یک معاشرت و احوالپرسی ساده آن‌چنان در حرف زدن افراط می‌کنند که دنبال بهانه‌ای برای فرار می‌گردیم چه برسد به جلسه‌های کاری که گاه برای نمایش دانسته‌ها، آن‌قدر سخن به درازا می‌کشد که بحث اصلی دست‌نخورده باقی می‌ماند.کمک به افراد پرگو که بیاموزند که ابتدا بشنوند و سپس پاسخ دهند همیشه آسان نیست. در طبقه‌بندی این افراد، گروهی این مشخصه خود را می‌دانند و شاید حتی به عنوان یک خصیصه مثبت سعی در حفظ آن دارند و گروهی ناخواسته در بحث‌ها پرگویی می‌کنند و شاید تنها دلیل این پرگویی آن است که نمی‌توانند منظور خود را در جملات موجز و کوتاه بیان کنند. بنابراین برای پوشاندن این ضعف بیشتر و بیشتر توضیح می‌دهند. اما در گفتگو با این افراد چه کنیم؟


    اگر شما مخاطب خود را به عنوان فردی پرگو می‌شناسید، پیش از اتفاق افتادن یک مونولوگ طولانی از وقوع آن پیشگیری کنید. در صورت امکان به طور خلاصه مطلب خود را توضیح دهید و گفتگو را به سمتی هدایت کنید که او نیز احساس یا نظر خود را در خصوص مطلب مورد نظر خلاصه بیان کند.

    جان کلام را بگویید و جان کلام را طلب کنید تا نیازی به صحبت در خصوص اطلاعات تکمیلی و حواشی بحث نباشد.پرسش‌ها نقش مهمی در مکالمه دارند و به شما این امکان را می‌دهند که گفتگو را در مسیر دلخواه‌تان نگهدارید. هنگامی که مخاطب شما از موضوع مورد بحث فاصله گرفت، با پرسیدن سوال مناسب می‌توانید مجدد قطار را به ریل بازگردانید. درنهایت اگر به اندازه کافی با هم راحت هستید به او یادآوری کنید که پرگویی می‌کند، شاید خودش متوجه این کار نباشد. با رعایت ادب برای او توضیح دهید که نیازی به گفتن بیشتر نیست و منظور او را درک کرده‌اید.


    اگر نتوانستید از ابتدا پرگویی را متوقف کنید یا در آن حد با مخاطب راحت نیستید تا در میان بحث تلاش کنید که روال را تغییر دهید، گوش دادن می‌تواند کمک کننده باشد البته گوش دادن کامل و موثر. گاهی در برخورد با افراد پرگو ما کم کم از محیط جدا می‌شویم و در ساحل رویایی خود قدم می‌زنیم. وانمود نکنید واقعا شنونده باشید. نادیده گرفتن آن‌ها موجب می‌شود که احساس کنند که باید بیشتر توضیح دهند تا شما منظورشان را درک کنید. با نشانه‌های کلامی، بصری تلاش کنید که نشان دهید که آن‌چه را که می‌خواستند انتقال دهند انتقال داده‌اند و شما نیز درک کرده‌اید.دایان بارت در روانشناسی امروز پیشنهاد می‌کند که در زمان و موقعیت مناسب به روشی مودبانه وقفه ایجاد کنید:ممکن است مخاطب به شما بگوید «نه، من بیش از حد صحبت کردم، شما ادامه دهید» هرگز این اعتراف صادقانه را نادیده نگیرید و از این تعارف مودبانه استفاده کرده بحث را شما ادامه دهید. یا این که بگوید «اجازه بدهید صحبت را جمع بندی کرده و خاتمه دهم» پاسخ مناسب شما می‌تواند چیزی شبیه این باشد که من فکر کردم صحبت شما تمام شده است یا مثلا در واقع آن‌چه از صحبت شما فهمیدم این است که . . . . نکات اصلی و مثبتی را که شنیده‌اید، کوتاه توضیح دهید. در حقیقت قطع مکالمه طرف مقابل ذاتا کار مودبانه‌ای نیست اما گاهی اوقات تنها و بهترین گزینه است. اگر شما کار خود را درست انجام دهید و در واقع بتوانید نشان دهید که منظور مخاطب را درک کرده‌اید، نقطه نظرهای مشترکی دارید و جمله‌های او را به خاطر سپرده‌اید، می‌توانید حس همدلی ایجاد کنید که کمک می‌کند که آتش پرحرفی خاموش شود.



    بعضی از افراد پرحرف تشنه توجه هستند و از این که مردم به حرف آن‌ها گوش می‌دهند لذت می‌برند زمانی که روش‌های قبلی پاسخ‌گو نبود نیاز است که او را از توجه دور کنید. کوارا راه حلی دارد که با این که تا حدی دور از ادب است اما می‌تواند موثر باشد. زمانی که در یک گروه هستید و می خواهید این جلب توجه و خودنمایی را متوقف کنید با یکی از اطرافیان خود که حس می‌کنید مثل شما به دنبال راه نجاتی است در خصوص موضوعی جدید شروع به صحبت کنید.هیچ چیز مانند از دست دادن مخاطبان برای یک فرد پرگو ناراحتی ایجاد نمی‌کند. بنابراین شنونده او نباشید و سعی کنید با یکی از اطرافیان وارد گفت‌وگو شوید.

    وقت شما ارزشمند است، همه و حتی خود شما باید به آن احترام بگذارید. زمانی که دریک مکالمه دو نفره هستید می توانید توضیح دهید که به واسطه انجام کاری متاسفانه مجبور هستید بروید و ادامه بحث را در فرصتی دیگر دنبال می‌کنید. استفاده از زبان بدن برای نشان دادن عجله برای رفتن می‌تواند موثر باشد. حتی پیش از شروع بحث در مواردی که از پرگویی طرف مقابل مطلع هستید می‌توانید محدودیت زمانی خود را برای مکالمه بیان کنید مثلا با این جمله که من ده دقیقه دیگر باید برای جلسه ای از شرکت خارج شوم به مخاطب می‌فهمانید که فرصت زیادی برای مکالمه ندارید.البته همه افراد زمان‌هایی که ناراحت، عصبانی، شاد و یا هیجان‌زده هستند از لحاظ احساسی احتیاج دارند تا با کسی شریک شوند شاید شما تنها مخاطب و شنونده حرف‌‌های آن‌ها باشید. همزمان که تلاش می‌کنید پرحرفی آن‌ها را کنترل کنید مهربان و صبور باشید. نیاز به صحبت کردن و توضیح دادن ممکن است برای همه ما پیش بیاید.

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22689558
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : مشکل شغلی با همکار

    شما زیادی حساس شدید
    چند سالتونه؟

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34123
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل شغلی با همکار

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    شما زیادی حساس شدید
    چند سالتونه؟
    😁 ببخشید نکنه شما خودتونم از همین دسته هستین؟ نه راستش من واقعا اینطور فکر نمیکنم. سابقه کار در سازمان های مختلف هم دارم. فکر کنم باقی مشخصات هم داخل پروفایل مشخص باشه. راستش بیشتر الان هدف حل مشکله نه پاک کردن صورت مسئله.

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34123
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل شغلی با همکار در محل کار

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها

    اگر شما مخاطب خود را به عنوان فردی پرگو می‌شناسید، پیش از اتفاق افتادن یک مونولوگ طولانی از وقوع آن پیشگیری کنید. در صورت امکان به طور خلاصه مطلب خود را توضیح دهید و گفتگو را به سمتی هدایت کنید که او نیز احساس یا نظر خود را در خصوص مطلب مورد نظر خلاصه بیان کند..
    ... استفاده از زبان بدن برای نشان دادن عجله برای رفتن می‌تواند موثر باشد. حتی پیش از شروع بحث در مواردی که از پرگویی طرف مقابل مطلع هستید می‌توانید محدودیت زمانی خود را برای مکالمه بیان کنید مثلا با این جمله که من ده دقیقه دیگر باید برای جلسه ای از شرکت خارج شوم به مخاطب می‌فهمانید که فرصت زیادی برای مکالمه ندارید.البته همه افراد زمان‌هایی که ناراحت، عصبانی، شاد و یا هیجان‌زده هستند از لحاظ احساسی احتیاج دارند تا با کسی شریک شوند شاید شما تنها مخاطب و شنونده حرف‌‌های آن‌ها باشید. همزمان که تلاش می‌کنید پرحرفی آن‌ها را کنترل کنید مهربان و صبور باشید. نیاز به صحبت کردن و توضیح دادن ممکن است برای همه ما پیش بیاید.


    با سلام. آقای فرخ خیلی خیلی از وقتی که برای پاسخ گذاشتین ممنونم. در واقع من سعی کردم و تقریبا متوجهشون کردم. با من کمتر صحبت میکنند. ولی خودشون با هم در مورد شام امشب، شام دیشب، خرید، دوست هاشون، لباس هاشون، باشگاه شون و اِن تا چیز دیگه صحبت میکنن. اینها نه تنها سودی واسه من نداره بلکه مانع تمرکز منم میشه.
    من درک میکنم که بهرحال نمیشه قطع شه بطور کلی ولی اینکه بعضی ها واقعا اینقدر بی توجه و بدون اهمیت به حقوق دیگران هستن واقعا برام زیاد قابل درک نیست. من حرفم واقعا اینه که وقتی میخوان راجع به این شر و ورای روزانه صحبت کنن، خدا تایم ناهار و بعد از کار رو که از آدم نگرفته. من چه گناهی کردم که آخه باید این وسط این حرفا رو تحمل کنم؟ واقعا هم امتحان کردم. مغزم که پر شه سردرد میگیرم تا آخرش. باز ممنون میشم راهکاری داشتین. ضمنا متاسفانه بعضی از این افراد بسیار مغرور هستند و همدردی شما عملا کوچیک کردن خودتون خواهد بود. تجربه شم داشتم. برای همین ما باید سیبل رد و بدل شدن احساسات دیگران باشیم با یه عالمه حرفی که کامپیوتر رو هم به هنگ کردن میندازه
    ویرایش توسط ali_777 : 02-27-2017 در ساعت 08:24 PM

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : مشکل شغلی با همکار

    نقل قول نوشته اصلی توسط ali_777 نمایش پست ها
    ������ ببخشید نکنه شما خودتونم از همین دسته هستین؟ نه راستش من واقعا اینطور فکر نمیکنم. سابقه کار در سازمان های مختلف هم دارم. فکر کنم باقی مشخصات هم داخل پروفایل مشخص باشه. راستش بیشتر الان هدف حل مشکله نه پاک کردن صورت مسئله.
    من
    کسب و کارم مستقله
    ببینید شما با دیگران مشکل دارید پس مسئله ای نیست که بشه حلش کرد البته این نظر منه ما شاید بتونیم راه حل بدیم ولی قطعا راه حل نهایی نیست

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34123
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل شغلی با همکار

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    من
    کسب و کارم مستقله
    ببینید شما با دیگران مشکل دارید پس مسئله ای نیست که بشه حلش کرد البته این نظر منه ما شاید بتونیم راه حل بدیم ولی قطعا راه حل نهایی نیست
    ممنون از پاسخگویی تون. خب قطعا پس شما بخاطر مستقل بودن کارتون با چنین چالش هایی روبرو نشدین.
    در مورد جمله تونم فکر کنم بجای اینکه بگیم من با دیگران مشکل دارم، اگه بگیم با رفتار دیگران مشکل دارم خیلی صحیح تر باشه. البته اونم نه هر رفتاری. در واقع نامتعارفی که خودم سعی میکنم رعایت کنم انجام ندم ولی دیگران تلاشی نمیکنن و اهمیتی نمیدن. معنی جمله پس خیلی فرق کرد، نه؟ مشکل من در واقع شاید احترام به حقوق دیگران و رعایت قانونمداری باشه. آیا از نظر شما این یک مشکل محسوب میشه و واقعا راهکاری براش نیست؟ در مورد راهنمایی هم فکر کنم اینجا هر کسی نظر خودش رو میده. ولی واقعا میخواستم بدونم یه مشکلی که ممکنه اینقدر عمومی باشه آیا طرحش توی همچین مرجعی میتونه با پاسخ اثر بخشی همراه باشه؟ ممنون.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد