صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 81

موضوع: از احتضار تا عالم قبر

14287
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    از احتضار تا عالم قبر






    متاسفانه در دنیایی زندگی میکنیم که یاد مرگ و زندگی پس از آن کم رنگ شده . یک صدم آنچه درباره ی غریزه ی جنسی یا هوش صحبت می شود از مرگ صحبت نمیشود.

    به بچه ها نگوییم ، در کتابها ننویسیم ،در فیلم ها نیاوریم، قبرستانها را دور از شهر بردیم و آنها را به شکل پارک وفضای سبز درآوردیم تا به جای عبرت و تذکر مایه ی تفریح و تفرج باشد و خاطری مکدر نشود.

    وقتی کسی مرد او را تشییع نمیکنیم و آرام وبیصدا در ماشین گذاشته و تا دم قبرش میبریم. در مراسم خاکسپاری حتما باید عکاس و فیلمبردار هم حضور داشته باشند تا این صحنه ی جدی و پند آموز هر چه بیشتر به فیلم تبدیل گردد و ژست ها کاملتر گردد.

    دنیای ما دنیای وارونگی است:بسیاری از جدی ها شوخی و بازی و خیلی از شوخی ها هم جدی گرفته میشوند.

    برای دیدن یک فیلم یا مسابقه فوتبال خیابانها خلوت میشود و ساعتها وقت صرف میشودو انقدر جدی گرفته میشود که حتی برخی از نتیجه ی این مسابقات هم حاضرن سکته و یا جان دهند ولی فرصتی برای شناخت زندگی ابدی شان و اهمیتی برای آمادگی پیدا کردن نسبت به آن ندارند .



  2. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر


    کیاست و زیرکی:

    روایات ما یاد مرگ را نشانه ی کیاست و زیرکی و عقل شمرده و آنرا بسیار ستوده اند.
    گروهی از اصحاب خدمت پیامبر اکرم (ص) بودند. پیامبر(ص) از آنان پرسیدند: به نظر شما زیرکترین مردم کیست ؟
    اصحاب گفتند: خدا ورسولش بیشتر می دانند.حضرت (ص) فرمودند:
    زیرک ترین مردم کسی است که بیش از همه به یاد مرگ باشد و خود را سخت برای آن آماده کند.(بحارالانوارج 79/ ص 168)

    امام باقر(ع) فرمودند: هنگامیکه امیرمومنان علی (ع) در کوفه بودند، پس از نماز عشا سه بار با صدای بلند، آن چنان که همه ی اهل مسجد میشنیدند چنین می فرمودند:
    ای مردم ! خدا شما را رحمت کند، آماده باشید و بارتان را ببندید که ندای الرحیل و بانگ کوچ بلند شده است. درنگ کردن در دنیا ، پس از آنکه ندای الرحیل داده شده است برای چیست؟ خداوند شمت را رحمت کند! بار ببندید و بهترین توشه که تقواست را با خود بردارید. بدانید که راه شما به سوی قیامت و گذر شما از پل صراط است.
    یعنی گردنه های سختی در پیش دارید و منازل هراسناکی که ناچارید از آن عبور کنید.(بحارالانوارج68/ص 263)

  4. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر


    فرار از مرگ...

    ممکنه در جمعی که سخن ازمرگ هست گفته بشه: زیاد از مرگ گفتن و به یاد اون بودن، ترس و افسردگی و دلمردگی میاره. چرا کاممونو با این حرفا تلخ کنیم؟
    باید به این دسته آدما گفت: با این وجود، اگر کسی چشمشو ببنده و به مرگ فکر نکنه ، آیا مرگ به سراغش نمیاد؟

    به تعبییر حضرت امیر(ع) :" و الهرب منه موافاته " فرار از مرگ رسیدن به آن است.

    قرآن نیز به این نکته تصریح دارد : " قل ان الموت الذی تفرون منه فانه ملاقیکم " بگو این مرگی که از آن فرار می کنید ، سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد.

    شخصی می گفت : اوایل که رانندگی یاد گرفته بودم خیلی زیاد می ترسیدم. یه بار یه تریلی جلوی ما حرکت می کرد که یه مرتبه زد روو ترمز . منم که هول شده بودم ، فرمونو رها کردم و دستامو جلوی صورتم گرفتم که نبینم چی میشه. خوب بعدش معلوم شد که چی شد .تصادف شد اونم چه تصادفی...
    یعنی با نگاه نکردن به واقعیت جلوی حادثه گرفته نشد. ندیدن و نخواستن مرگ مساوی با نمردن نیست بلکه مطمئنا مساوی با بد مردنه.
    مثل کسی که خداوند روو ندیده میگیره . آیا این موجب میشه نعوذبالله خداوند نباشه ؟یا اینکه تنها خودشو از برکات ذکر الهی محروم کرده و زندگی بدون انس و یاد اوکه زندگی تلخ و نوعی دلمردگیه روو انتخاب کرده؟

    پس همون طور که نادیده گرفتن خدا تنها موجب بد زندگی کردنه نه حذف وجود خدا ، نادیده گرفتن مرگ هم فقط باعث بد مردن میشه نه نمردن.

  6. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    برکات یاد مرگ

    یکی از آثار یاد مرگ ، شادابی و نشاط و پیدایی صفای باطن و جلای قلب است. یعنی کسانی که به یاد مرگ هستند، از تاریکی و کدورت گناه در می آیند و انسانی زندگی میکنند و وجدان آرام و راحتی دارند.
    ممکن است آدمی چند صباحی به رگ بی خیالی بزند و غافل از آینده و دنیای پس از مرگ ،خوش باشد . اما این خوشی ، خوشی انسانی نیست بلکه از نوع بی دردی و بی عاریست که حیوانات دارند.
    اصولا این گونه اشخاص در عمق وجودشان خوش نیستند و در عین رفاه دچار دلمردگی ها و افسردگی ها و گاها خودکشی ها می شوند.
    عطار نیشابوری هم طبابت می کرد و هم عطاری داشت . می گویند : روزی فقیری نزد او آمد و از او چیزی خواست و او نداد، فقیر گفت: تو با این روحیه چطور جان به عزرائیل میدهی؟ عطار گفت: تو خودت چطور جان به عزرائیل می دهی؟ فقیر گفت: این طور و سرش را بر زمین گذاشت و مرد.
    عطار از این ماجرا درس بزرگ و ارزشمندی گرفت ، هنر انسانیت آن است که آنقدر بی تعلق باشی و آماده که با خواست خود بتوانی قالب تهی کنی و جان به جان آفرین تسلیم کنی.

  8. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    برخورد با مساله ی مرگ

    با مرگ سه گونه می توان برخورد کرد: برخورد مایوسانه و بد بینانه برخورد غافلانه و بی خیالی دیدگاه واقع بینانه

    برخورد مایوسانه و بد بینانه:

    انسان در این دیدگاه آخر زندگی را تاریکی و از بین رفتن می بیند. پیش خود میگوید: آخرش که چی ؟

    ابوالعلاء معری شاعر نابینای مشهور عرب این گونه بود. شخصی بدبین و افسره بود که زندگی را در نهایت سختی و تلخی و سیاهی گذراند . نه لذتی برد، نه ازدواجی کرد، نه همسری و نه فرزندی و نه زندگی بسامانی داشت. در آخر عمر هم وصیت کرد تا روی سنگ قبرش بنویسند: این قبر محصول جنایت پدرم است که ازدواج کرد و من را بوجود آورد ، ولی من دیگر جنایت نکردم و دیگر ازدواج نکردم و فرزندی به جای نگذاشتم تا مثل خودم بدبختی بکشد.
    این چنین آدمی طرز فکرش این بوده که حالا که باید مرد ، پس از اول نباید به دنیا می آمدیم حالا هم که ناخواسته آمده ایم از همون اول باید خود را مرده فرض کنیم

    برخورد غافلانه و بی خیالی:


    برخورد دوم اینست که حالا که قرار است بعد از چند صباحی بمیریم، اصلا به مردن فکر نکنیم و همین چند روز دنیارو غنیمت بدونیم و بی خیال مرگ و یاد آن باشیم

    از دی که گذشت هیچ از آن یاد مکن /فردا که نیامدست فریاد مکن/بر نامده و گذشته بنیاد مکن/حالی خوش باش و عمر برباد مکن( خیام)


    دیدگاه واقع بینانه:

    این موضع اغلب ،خاص دین و دینداران است .که نه چشمت را به روی واقعیت ببندی و بی خیال باشی تا مرگ غافلگیرت کند و نه مرگ را هیچی و پوچی تعبیر کنی و بد زندگی کنی. بلکه در دنیا باش ، زندگی هم بکن و از مواهب زندگی بهرمند شو ولی دو چیز را در نظر داشته باش:
    اولا : شان دنیا را فراموش نکن و به دنیا به اندازه ی دنیا بودنش توجه داشته باش نه بیشتر

    ثانیا: دنیا مقصد نیست ، گذر گاه و مسافرخانه ای است که برای پرداختن به کار مهمتری چند روزی در آن اقامت داریم و بعد می گذاریم و می گذریم



  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر



    مرگ ناگهانی

    ممکنه کسی گمان کند که فکر مرگ وقبر و قیامت و دم از اینطور حرفها زدن مربوط به پیرهاست و ربطی به جوانها ندارد ، حالا هر وقت پیر شدیم یک فکری میکنیم.
    اولا کسی تضمین نکرده که حتما به پیری میرسیم.فرا رسیدن اجل و آمدن ملک الموت پیر و جوان ندارد و یکمرتبه و آنی می آید ،فکر میکنیم چون همه ی امور مادی و دنیوی تدریجی و زمانمند هستند مرگ هم باید تدریجی و با آثار و علائمی بیاید. فکر میکنیم مرگ هم ابتدا باید سر و صدایی بکند : یک مریضی، یک بیهوشی، یکی دوبار سکته، یا پیری و افتادگی تا آدمی باورش بشه که دیگه داره می آید.تا اون موقع هم توبه میکنیم و هم حلالیتی میطلبیم و جبران میکنیم . فعلا که خبری نیست. غافل از اینکه همین فکر و خیالها باعث میشود آدم غافلگیر شود.آنهایی که ناگهان مرگ سراغشان آمد شاید قبل از آن این چنین خیالاتی داشتند که ناگهان دیدند عالمشان عوض شده و به دیار دیگر رفته اند.

    یاد مرگ در جوانی
    ثانیا به فرض اینکه شما ضمانتی هم داشته باشید که به پیری می رسید بازهم جوانترها بیشتر محتاج این هستند که یاد مرگ باشند که هم از همین جوانی فرصت ها را از دست ندهند و هم از برکات مرگ اندیشی استفاده کنند. در پیری که قوا تحلیل رفته و اراده ضعیف شده و صفات و عادات منفی و زشت بسیار عمیق و ریشه دار شده ، کار تغییر و ترک خصلت های منفی بسیار دشوار و محال می شود و فقط حسرت از دست رفتن فرصت ها باقی می ماند.
    روزی هارون الرشید به اطرافیان خود گفت: بگردید و شخصی را که خود مستقیما از پیامبر اسلام (ص) حدیثی شنیده نزد من بیاورید.میخواهم از او حدیثی بشنوم .بعد از کلی پرس و جو پیرمرد فرتوتی را پیدا کردندو او را در سبد و زنبیلی گذاشتند و نزد هارون آوردند. هارون خواسته اش را عنوان کرد و پیرمرد گفت: جناب هارون من هفت ساله که بودم به همراه پدرم نزد رسول خدا (ص) رفتم و از ایشان یک حدیث شنیدم و دیگر هم ایشان را زیارت نکردم. هارون خوشحال شد و گفت : آن کلام رسول الله (ص) چیست؟ پیرمرد گفت : حضرت فرمودند:
    انسان به مرور پیر می شود ولی دو صفت در او جوان می شود، حرص و آرزوهای طولانی
    هارون کیسه ای طلا به پیرمرد داد و ماموران پیرمرد را در سبد گذاشته و از آنجا خارج کردند. پیرمرد از ماموران خواست تا دوباره او را نزد هارون برگردانند وقتی او را نزد هارون آوردند پیرمرد گفت : جناب خلیفه میخواستم بدانم این سکه های طلا فقط برای همین یکبار بود یا جیره هر ماه من است هارون شروع به خندیدن کرد و گفت " صدق رسول الله " پیرمرد من گمان نمیکردم تو تا دم همین قصر زنده بمانی حالا تو حرص ماههای آینده را میزنی و آزروی آن را داری
    (بحارالانوارج70/ص 22)



  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر


    آمادگی برای مرگ

    امیرمومنان علی (ع) به فرزند جوانشان امام حسن (ع) توصیه های معروفی دارند:

    فرزندم بدان که تو تنها برای آخرت آفریده شده ای، نه برای دنیا! و برای فنا آفریده شده ای نه بقا در اینجا! وبرای رفتن نه ماندن!و برای مردن نه زنده ماندن!(نهج البلاغه/نامه سی و یکم)
    تو در جایی هستی که باید از آنجا بروی و در دست مرگ هستی که هیچ کس نمی تواند از آن بگریزد، ناچار دست مرگ به همه خواهد رسید.
    بپرهیز از اینکه مرگ زمانی یه سراغت بیاید که تو در حال بدی باشی.
    به خودت میگفتی از آن گناه توبه میکنم که ناگهان مرگ بین تو و توبه فاصله انداخت و فرصتی نداد.
    فرزندم! بسیار ذکر مرگ کن و به یاد احوال پس از مرگ باش تا هنگامی که آمد مجهز و آماده باشی. مبادا ناگهان بیاید و مغلوبت کند. مبادا فریفته شوی وقتی میبینی دیگران حریصانه بر دنیا افتاده اند ( که بگویی مگر ما از آنها چه کم داریم؟)به غفلت بیفتی و همراه شوی.
    اهل دنیا سگ هایی هستند پارس کنان و زوزه کشان و درندگانی هستند که به جان هم افتاده اند و هر کدام دیگری را میدرد و آن یکی این را می خورد...
    (بحارالانوار ج74/ص 207)

    اینها همه خطاب به یک جوان است که از همان ابتدا بداند چگونه و بر چه مبنایی باید زندگی کند
    آنکه با مرگ و یاد آن مانوس است علاوه بر آنکه خوب زندگی میکند خوب هم می میرد.

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    برخی از آثار یاد مرگ

    جلوگیری از سرکشی نفس
    کوچک شمردن دنیا
    ترک معاصی و رذائل اخلاقی و ظلم به دیگران
    تحمل بلاها و مصیبت ها



    جلوگیری از سرکشی های نفس:

    مهمترین اثر یاد مرگ ، رام کردن نفس و جلوگیری از سرکشی ها و چموشی های آن است. یاد مرگ منیت های نفس را از بین می برد. امیر مومنان علی (ع) در نهج البلاغه ( نامه 31 ) می فرمایند:

    " و ذلله بذکرالموت: با یاد مرگ نفس را خاضع و رام کن "

    حضرت رسول (ص) نیز می فرمایند:
    اگر سه چیز در فرزند آدم نبود، هرگز چیزی سر او را به خضوع خم نمی کرد: بیماری، فقر،مرگ. همه ی اینها در اوست با این وجود همواره جست وخیز و سرکشی می کند. (بحارالانوار ج 5/ص316)




    کوچک شمردن دنیا:

    یکی دیگر از آثار یاد مرگ ، کوچک کردن دنیا در چشم انسان و بزرگ کردن خود انسان از دنیاست. کسی که می داند تمام دنیا در مقابل آخرت چیزی نیست ، هم مدتش محدود و اندک است و قابل مقایسه با ابدیت نیست و هم خوشی ها و لذت هایش در برابر لذتهای آ خرت ناچیز است ، دیگر دنیا برایش هدف نمی شود . خداوند در قرآن فرموده استتوبه/38)

    آیا به جای آخرت به زندگی دنیا دلخوش کرده اید؟ متاع زندگی دنیا در مقابل آخرت ناچیز است.

    و رسول خدا (ص) چه زیبا ناچیز بودن دنیا را در بیان خود تمثیل فرموده اند:
    دنیا در برابر آخرت مانند این است که یکی از شماها انگشتانش را در دریا فرو برد باید ببیند چه چیز برمی گردد.
    یعنی:
    دنیا در مقایسه با آخرت مانند رطوبتی است که هنگام فرو بردن انگشت در دریا و بیرون آوردن آن ، در انگشت انسان باقی میماند . نسبا به آخرت مثل این رطوبت سرانگشت به دریاست.


    ترک معاصی و رذائل اخلاقی و ظلم به دیگران:

    یکی دیگر از آثار مهم و سازنده ی یاد مرگ ایجاد انگیزه ی جدی برای ترک گناهان است ، به ویژه گناهانی که به شکل عادت درآمده است و دوری از آنها انگیزه و اراده ی بسیار قوی می خواهد. برطرف کردن صفات و خصلتهای زشت ، مثل حسادت وتکبر و ریا و بخل و امثال اینها از وجود انسان نیز از آثار مهم یاد مرگ است.
    من وقتی بدانم تمام اعمال و اخلاقم مجسم میگردد و پس از مرگ مهمان سفره ی خودم هست و دست پخت دنیای خودم را جلوی خودم می گذارند و می گویند: (ذق) بچش ! قطعا مراقبت بیشتری خواهم کرد .

    بهشت وجهنم و لذتها و عذابهای آن ها را از جای دیگری نمی آورند بلکه ما با خود میبریم . عقرب و مار و مور قبر حاصل اعمال ماست. همان نیشی که با حرف ها و طعنه ها و کنایه هایمان بر کسی زدیم و او را سوزاندیم ، همان مار و عقرب قبر ما می شود.

    تحمل بلاها و مصیبت ها:
    یکی دیگر از آثار یاد مرگ ، زیاد شدن تحمل در برابر مصائب و گرفتاری هاست. وقتی بدانیم در این دنیا کسی نمی ماند و همه رفتنی و شکستنی هستند ، با از دست رفتن کسی ، یا از بین رفتن مالی و مقامی خود را نمی بازیم و نمی شکنیم.
    بزرگی می فرمود:وقتی یک شی ء گرانبها از شما می شکند : دو گونه میتوان آن را تعبیر کرد:
    یکی اینکه شکست ، دیگر اینکه شکستنی بود.این جمله دوم است که انسان را راحت می کند
    وقتی بدانی قرار نیست چیزی در دنیا بماند راحتر از دنیا و تعلقاتش دل میکنی و تحمل بلا نیز آسانتر می گردد.
    امیرمومنان علی (ع) میفرمایند:
    بسیار به یاد مرگ و روزی که از قبرهای خود بیرون می شوید و در پیشگاه خدای عزوجل می ایستید باشید،
    که یاد مرگ مصیبتها را بر شما آسان می سازد.
    ( بحارالانوار ج6/ص 132)
    لذا اباعبدالله الحسین (ع) در شب عاشورا وقتی خواستند حضرت زینب (س) را آماده ی بلاهای سنگین و کمر شکن کنند فرمودند:
    بی گمان همه ی اهل زمین می میرند و آسمانیان نیز نمی مانند .... جد و پدر و مادر و برادرم که از من بهتر بودند نیز از دنیا رفتند .(بحارالانوار ج45/ ص 2/الارشاد ج 2/ ص 94)



  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    میرزا آقا علی شیرازی در قبر


    شهید مطهری در کتاب (عدل الهی) از استادشان میرزا علی آقای شیرازی قضیه ی عبرت آموزی را نقل میکنند.
    در خواب دیدم مرگم فرا رسیده است،مردن را همانگونه که برایمان توصیف شده است در خواب یافتم. خویشتن را جدا از بدن می دیدم که بدن مرا به قبرستان برای دفن ،حمل می کردند.وقتی دفنم کردند و رفتند تنها و نگران بودم که چه به سر من خواهد آمد؟ ناگهان سگ سفیدی را دیدم که وارد قبر شد در همان حال حس کردم که این سگ تندخویی من است که تجسم یافته و به سراغ من آمده است. مضطرب شدم . در همین حال بود که حضرت سیدالشهدا (ع) تشریف آوردند و به من فرمودند: غصه نخور! من آن را از تو جدا میکنم.
    سیرتی کاندر وجودت غالب است
    هم بر آن تصویر حشرت واجب است
    آن که اینجا به کسی ظلم می کند ،قبر و قیامتش ظلمانی می گردد.رسول خدا(ص) می فرمایند: از ظلم بپرهيزيد که ظلم نزد خداوند همان تاریکی ها در روز قیامت است. (الخصال ج1/ص176/وسائل الشیعه ج9/ص42 )

    ملا نصرالدین و نکیـر و منکر:

    میگویند :ملانصرالدین شبی به قبرستان رفت و در قبری خوابید. اتفاقا از بیرون روستا چند نفری با اسب و استر می آمدند، وقتی نزدیک شدند و صدای پای اسبان شان آمد، ملانصرالدین گمان کرد ملائکه نکیـر و منکر دارند می آیند ناگهان بلند شد با بلند شدن او اسبها و استران ترسیدند و رم کردند و برخی صاحبانشان را بر زمین زدند؛هیاهویی بلند شد. وقتی فهمیدند ملانصرالدین این کار را کرده او را حسابی کتک زدند. ملانصرالدین خود را از دست آنها نجات داد و به خانه گریخت. همسرش که او را با لباس پاره و سر و دست زخمی دید پرسید:باز چه آتشی به پا کردی؟ ملا گفت : به قبرستان رفتم و در قبر خوابیدم ؛این بلاها به سرم آمد . همسرش گفت:خوب از عالم قبر چه خبر؟ ملا گفت : هیچ ،اگر قاطر کسی را رم ندهی با تو کاری ندارند!



  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر


    علل ترس از مرگ
    جهالت
    تعلقات زیاد به دنیا
    گناه و ظلم


    جهالت:

    یکی از علل ترس از مرگ جهالت است؛وقتی انسان حقیقت مرگ را نمی داند چیست، از آن هراس دارد. شیخ صدوق (رحمته الله)نقل کرده است که امام هادی (ع) به عیادت یکی از اصحاب خود تشریف بردند که در بستر بیماری افتاده بود،دیدند آن مرد دارد گریه می کند و از ترس مرگ در جزع و فزع است. حضرت فرمودند :ای بنده ی خدا تو از مرگ می ترسی؛چون معنای مردن را نمی دانی
    (اعتقادات الامامیه ج1/ص56)
    بعد امام از او پرسیدند :اگر تمام بدنت را چرک و کثافت بگیرد و از این چرکها در رنج و آزار باشی ؛در عین حال زخم ها و بیماری هایی هم در بدن تو پیدا شود و بدانی اگر حمام بروی و شست و شویی کنی ؛از همه ی این چرکها و زخم ها و بیماری ها راحت میشوی. آیا دوست داری به حمام بروی یا خیر؟
    گفت:آقا جان معلوم است که دوست دارم بروم. حضرت فرمودند:مرگ برای مومن حکم همین حمام را دارد و تطهیر از آلودگیهاست . آنچه از گناهانی که بواسطه ی بلاها و بیماری های دنیا از بین نرفته و هنوز باقی است؛ بواسطه ی مرگ از بین می رود و پاکیزه میشوی.
    حضرت با آن مرد مقداری صحبت کردند و او دلش آرام گرفت و اضطرابش از بین رفت و پس از چند لحظه هم از دنیا رفت (بحارالانوار ج 6/ص 156/معانی الاخبار ص 290)
    شبیه همین روایت نیز از امام جواد نقل شده است که فرموده اند :
    مرگ مثل دارویی است که مقداری تلخی دارد. کودک که نمیداند از آن بدش می آید و فرار میکند ولی شخص بالغ و عاقل میداند چه خاصیتی در آن است
    (بحارالانوار ج6/ص 156)



    تعلاقات زیاد به دنیا

    گاه ترس از مرگ و کراهت از آن به خاطر تعلقات زیاد دنیوی است.
    اگرچسبی به کف دست چسبیده باشد که مویی ندارد ؛با کندن آن دردی حس نمی کنیم .ولی اگر همین چسب به پشت دست چسبیده باشد که موها به آن گره خورده باشند؛ کندنش سخت و درد آور می شود.
    دلی که صدها تعلق به دنیا دارد،کندنش از دنیا سخت است و از مرگ بدش می آید به خاطر اینست که او را از محبوب و تعلقاتش جدا میکند.
    شخصی از رسول الله (ص) پرسید :چرا از مرگ میترسیم؟ رسول خدا فرمودند : آیا مال و ثروت داری؟گفت :بله
    آیا آنرا در راه خدا داده ای؟
    گفت : نه
    حضرت فرمود: به همین علت می ترسی ؛وقتی جانت به مالت گره خورده باشد ،می ترسی از آن جدایت کنند.




    گناه و ظلم
    گاه ترس انسان از مرگ به خاطر گناهان و ظلم هایی است که کرده است و میداند پس از مرگ باید جواب اعمالش را بدهد و چوب آنها را بخورد.
    امام حسن مجتبی (ع) دوستی داشتند که شوخ بود. چند مدتی بود که حضرت او را ندیده بودند. یک مرتبه خدمت حضرت رسید. حضرت فرمود : حالت چطور است؟ عرض کرد:
    یابن رسول‌الله روزگار خود را میگذرانم به خلاف آنچه که خدا میخواهد و به خلاف آنچه خودم میخواهم و به خلاف آنچه شیطان بخواهد. حضرت خندیدند و فرمودند:چطور ؟
    گفت:خداوند دوست دارد همیشه اطاعتش کنم و ابدا گناه و معصیتی نکنم،من اینطور نیستم. از طرفی شیطان هم میخواهد دائم معصیت خدا را کنم و ابدا اطاعت نکنم اینطور هم نیستم. خودم هم میخواهم هرگز نمیرم ؛خوب این هم نمیشود.
    در همین حال شخصی پرسید: یابن رسول‌الله چرا ما از مرگ خوشمان نمی آید و آن را دوست نداریم؟ حضرت فرمود:چون شما آخرتتان را خراب و دنیایتان را آباد کردید،مسلما بدتان می آید از آبادی به خرابه منتقل شوید . آنکه خار کشته است آن طرف هم خار برداشت میکند. (معانی الاخبار/باب نوادرالمعانی/ص390)

    ترس مقدس:


    مومن نباید از مرگ، ترس ناشی از جهالت و کم معرفتی و ضعف ایمان داشته باشد. بلکه یک ترس دیگری که ناشی از معرفت و ایمان است،در مومن وجود دارد که ترس مقدسی است و حتی اولیای الهی هم آن را داشته اند. این ترس از صفات مومن است و باید آنرا در کنار رجاء داشته باشد.
    مومن می ترسد چون آنقدر معرفت دارد که میداند پس از مرگ بر چه کسی وارد میشود. بر کسی وارد میشود که عظمت و ابهت بی نهایت دارد؛ورود بر چنین وجودی قطعا انسان را دچار خشیت و خوف می نماید.








  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    با توجه به اینکه اشتیاق به مرگ از اوصاف مومنین است و در آیات و روایات هم به آن اشاره شده است .

    آیا اشکالی دارد از خداوند درخواست و آرزوی مرگ داشته باشیم؟؟


    آرزوی مرگ:
    درست است که مومن همواره باید آماده مرگ و بلکه به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین (ع) مشتاق مرگ باشد که فرمودند: (لولا الاجال التی کتب الله لهم لم تستقر ارواحهم فی اجسادهم طرفه عین..) شيعيان خالص آن قدر شوق لقاي الهي و درک ثواب خداي متعال و همچنين نگراني از عذاب الهي دارند که اگر اجلي که خدا برايشان تعيين فرموده، نبود روحشان در بدن قرار نمی‌گرفت(بحارالأنوار، ج 65، ص 192، باب صفات الشيعة و أصنافهم)
    ولی این به معنای درخواست مرگ از خداوند نیست

    در وسائل الشیعه نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) بر مردی وارد شد که از زندگی شکایت می کرد و آرزوی مرگ داشت. رسول خدا به او فرمودند:
    آرزوی مرگ نکن چرا که اگر آدم خوبی باشی در صورت زنده بودن بر خوبی هایت افزوده میشود و اگر بدی کرده باشی فرصت جبران بدی ها و طلب رضایت از دیگران را پیدا میکنی؛ بنابراین آرزوی مرگ نکنید.


    واقعا هم همینطور است؛ زمانی برسد که ما محتاج یک ((لا اله الا الله)) و یا محتاج یک ((استغفرالله )) میشویم و دیگر به ما فرصت نمیدهند؛ پس چرا خودمان آرزوی از دست رفتن این فرصت را بکنیم.


    در فرهنگ دینی ما جایی نیست که از خداوند درخواست مرگ شده باشد مگر در دو مورد:


    1/شهادت
    2/زندگی بدون هیچ خیر و صلاح



    شهادت
    در دعای افتتاح می خوانیم ((وقتلا فی سبیلک فوفق لنا)) چرا که شهادت یک جهش است که یک مرتبه همه ی استعدادها در وجود آدمی به فعلیت میرسد. اگر انسان میخواهد در دنیا بماند تا کاری کند و رشدی در او صورت گیرد،شهادت بالاترین کار و سریع ترین رشد است.
    لذا خود معصومین (ع) از خداوند درخواست شهادت داشتند.

    درخواست مرگی هم که از حضرت زهرا (س) نقل شده است که از خداوند می خواستند که (( اللهم عجل وفاتی سریعا)) خداوندا در وفات من بسیار تعجیل فرما؛ در واقع درخواست شهادتشان بوده است.

    زندگی بدون هیچ خیر و صلاح

    دومین درخواست مرگ در جایی است که عمر انسان چراگاه شیطان شده باشد و از سرتاسر زندگی اش فقط ابلیس بهره میگیرد و هیچ خیر و صلاحی از انسان صادر نمی شود، طوری که هر چه بیشتر زنده بماند فقط بر تاریکی و ظلم و معصیت خود افزوده و شر و شقاوت را رشد می دهد.
    در دعای معروف امام سجاد در ((صحیفه سجادیه)) آمده است:


    مرا طول عمر عطا کن تا وقتی عمرم در طاعت توست ولی وقتی چراگاه شیطان شد مرا بمیران ((دعای مکارم الاخلاق))





  16. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر




    احتضار

    آخرین مرحله از مراحل زندگی دنیا و اولین مرحله از مراحل زندگی آخرتی لحظه احتضار است. یعنی همان لحظه قبض روح و جان دادن
    احتضار یعنی زمان حاضر شدن مرگ و ملائکه ی قبض روح؛ در این هنگام شخص محتضر چیزهایی را از عالم غیب و ملکوت مشاهده میکند و دیگر چشمان برزخی اش باز میشود و دیگر موجودات برزخی را میبیند ، وقت توبه پایان یافته است و ابدا هیچ فایده ای برایش ندارد.
    حالا که چشمش به عالم آخرت باز شده است دیگر ملائکه عذاب را میبیند و دیگر اینجا به اختیار خود، خدا و راه حق را انتخاب نکرده تا ارزشی داشته باشد، بلکه از روی ترس است و بالاجبار میخواهند او را ببرند. این توبه دیگر هیچ کمال و رشدی ندارد. از این رو توبه ی فرعون دم آخر پذیرفته نشد:


    هنگامیکه غرقاب دامن او را گرفت، گفت: ایمان آوردم به اینکه هیچ معبودی جز کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آورده اند وجود ندارد و من از تسلیم شدگان هستم ((سوره یونس آیه 90))





    مشاهدات محتضر :
    1/مشاهده جایگاه برزخی خود
    2/دیدن ملکوت الموت و دیگر ملائکه
    3/دیدن حضرات معصومین (ع)
    4/حضور شیاطین
    5/تمثیل صورت مثالی اولاد و اموال و اعمال

    1/مشاهده جایگاه برزخی خود




    در روایات متعددی آمده است که هنگام احتضار انسان اجمالا میفهمد که موقعیت و جایگاه برزخی اش چگونه است و آن را مشاهده می کند.

    پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : هرگز کسی از شما از دنیا بیرون نمیرود مگر آنگاه که سرنوشت خود را بدانید و جایگاه خود را در بهشت یا دوزخ ببینید. (ریاض السالکین ج 2/ص 459/المحجه البیضاء ج8/ص 799)


    همچنین از امام صادق (ع) نقل شده است: وقتی جان مومن به گلو رسید و هنوز تمام نکرده، منزلگاه او در بهشت را نشان او میدهند . می گوید من را به دنیا برگردانید تا به خانواده ام بگویم چه مشاهده کرده ام. میگویند: این دیگر شدنی نیست (بحارالانوار ج 6/ص 2000)







    2/دیدن ملک الموت و دیگر ملائکه

    در روایات بسیار آمده است که محتضر دو دسته از ملائکه را میبیند:


    ملائکه ی رحمت
    ملائکه ی غضب
    اگر محتضر مومن باشد ،ملائکه ی رحمت به او بشارت میدهند و جان دادن را بر او آسان میکنند.


    اگر محتضر کافر باشد،ملائکه ی غضب به سختی جان او را قبض می کنند.


    همچنین در برخی روایات آمده است که علاوه بر ملائکه ی قبض روح و فرشتگان مرگ، ملائکه ی کاتب اعمال که به ((رقیب)) و ((عتید))معروف اند را میبیند. اگر محتضر از خوبان باشد از او تقدیر و وی را تقدیر میکنند و اگر از بدکاران باشد او را نفرین مینمایند که حق ما را رعایت نکردی.(بحارالانوار ج 6/ص 172)




    3/دیدار حضرات معصومین علیهم السلام


    مرحوم علامه مجلسی در جلد ششم ((بحارالانوار))دهها روایت نقل کرده که معصومین علیهم السلام به هنگام مرگ حاضر می شوند و در برخی روایات فلسفه ی حضور آنها نیز بیان شده است و آن اینست کهمومنی که محب پیامبر و آل اوست با مشاهده ی قیافه های ملکوتی و چهره های زیبای آن بزرگواران، آن هم با بشارتهایی که آن بزرگواران به او میدهند به راحتی دل از دنیا می کند و جان میدهد و زندگی در جوار آن خوبان پاکان را بر دنیا ترجیح می دهد و برعکس کسانی که یک عمر به تبهکاری گذرانده اند؛ همین که رهبران الهی را دیدند شرمندگی خاصی پیدا میکنند و بر غم ها یشان افزوده می گردد.

    سید صیرفی از امام صادق (ع) پرسید:آیا مومن در وقت قبض روح ناراحت است و از مرگ کراهت دارد؟
    حضرت فرمودند :
    خیر زمانیکه ملک الموت برای قبض روح می آید، ابتدا جزع و ناله ای سر میدهد. ملک الموت می گوید : ای دوست خدا جزع و ناله مکن. سوگند به خدایی که پیامبر را برانگیخت من نسبت به تو از پدر مهربانترم. چشمت را باز کن و نگاه کن. در آن حال رسول‌الله، حضرت امیر، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین و ائمه اطهار علیهم السلام بر او متمثل می شوند . به مومن گفته می شود اینان رفقا و همنشینان تو هستند ،مومن به آنها نگاه می کند در همین حال خطاب میرسد ((یا ایتها النفس المطمئنه (الی محمد و اهل بیته)ارجعی الی ربک راضیه (بالولایه) مرضیه (بالثواب) فادخلی فی عبادی (یعنی محمدا و اهل بیته) وادخلی جنتی))

    ای کسی که به محمد و اهل بیت او و مقامشان اطمینان و باور داری به سوی پروردگارت برگرد در حالیکه تو با ولایت از او راضی هستی و او هم با دادن ثواب از تو راضی است. پس داخل جمع بندگان من یعنی پیامبر و آل او شو و بر بهشت من وارد شو.و در این حال برای او هیچ چیز محبوب تر از آن نیست که روحش از بدنش جدا گردد و به آن ندا کننده بپیوندند.
    (بحارالانوار ج 6 ص 196)

    حال سوالی که اینجا مطرح میشود اینست که آیا همه ی انسان ها هنگام مرگ همه ی ائمه (ع) را میبینند؟؟


    آنچه مسلم است اینست که همه هنگام مرگ پیامبر اکرم (ص) و امیر المومنین (ع) را میبینند حال یا با چهره ی باز و یا با چهره ی غضبناک. این به ایمان و کفر و فسق محتضر بستگی دارد. اما مشاهده ی ملکوتی همه ی معصومین ظاهرا فقط مربوط به مومنان است





    4/حضور شیاطین

    در روایات داریم که در هنگام مرگ و احتضار شیاطین هم حاضر میشوند بلکه بتوانند این دم آخر ایمان را از محتضر بگیرند و او را در حالت کفر و بغض از خدا از دنیا برود. سعی میکنند چیزهایی از امور دنیا که مورد علاقه ی محتضر است را پیش چشم او مجسم کنند تا با دلتنگی که دارد از مرگ بدش بیاید و نخواهد دل بکند و با بغض و ناراحتی از خداوند از دنیا برود (بحارالانوار ج 6ص 195)




    5/تمثیل صورت مثالی اولاد و اموال و اعمال
    امیر المومنین در این باره می فرمایند:
    فرزند آدم وقتی که در آخرین روز از روزهای دنیا و اولین روز از روزهای آخرت قرار گرفت، مال و فرزند و عمل او برایش تمثل یافته و در نظرش مجسم میشوند شخص محتضر به مالش توجه کرده و می‌گوید: قسم به خدا که من نسبت به حفظ تو حریص و در مصرف تو بخیل بودم. اینک از تو برای من چه کاری ساخته است و چه کمکی از ناحیه ی تو به من خواهد شد؟ مال در پاسخ او میگوید: کفنت را از من بردار. سپس محتضر روو به فرزندانش نموده و می گوید: قسم به خدا که من نسبت به شما محبت داشته و حامی شما بودم اینک از شما برای من چه کاری ساخته است؟ آنها در پاسخ میگویند:تو را به طرف قبر برده و در آنجا دفنت خواهیم کرد.(یعنی کاری از ما ساخته نیست )
    محتضر متوجه اعمال خود شده و خطاب به آن میگوید: به خدا قسم نسبت به تو بی میل و زاهد بودم و تو بر من گران بودی. اینک از تو برای من چه خواهد بود؟ عمل در پاسخ می‌گوید :من از تو جدا نخواهم شد، بلکه قرین و رفیق تو خواهم بود هم در قبر و هم در قیامت تا زمانیکه منو تو را در محضر پروردگارت عرضه نمایند
    (وسائل الشیعه ج 16/ص 563)





  17. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر



    سکرات مرگ و غمرات موت


    اسم دیگر وقت احتضار ((سکرات موت)) و ((غمرات موت)) است که هر دو در قرآن آمده است. سکرات ، جمع ((سکره)) است یعنی آن حالت گیجی و سردرگمی شبیه مستی


    قرآن می فرماید:
    ((وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ؛ و سرانجام سکرات مرگ بحق فرا میرسد ( و به انسان گفته میشود) این همان چیزی است که تو از آن میگریختی
    ))(سوره ق آیه19)


    غمرات هم به معنای شدائد و سختی هاست


    ((وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَرَاتِ الْمَوْتِ
    و اگر ببینی هنگامی که این ظالمان در شدائد مرگ فرو رفته اند.))
    (سوره انعام آیه 93)

    این عنوانها هر یک حالتی از آن زمان را بازگو میکند. از یک طرف حسرت و دوری از دنیا و جدا شدن از اموری که مورد علاقه اوست و از طرف دیگر ترس و وحشت زیاد از موجودات عجیب و غریبی که دارد میبیند و نیز ترس از عواملی که ناشناخته است و دارند او را به آن سمت میبرند واز طرف سوم خود فشار جدا شدن روح از بدن است .
    همه ی اینها آنچنان انسان را به حالت گیجی و سردرگمی و تحیر فرو میبرد که قرآن آن را ((سکرات الموت)) نامیده است


    توصیف سکرات مرگ در کلام امیرالمؤمنین :



    حضرت امیر (ع) در خطبه 109 نهج البلاغه سکرات موت را اینگونه توصیف میکنند.
    آنچه بر انسان در لحظه مرگ می گذرد؛ قابل وصف نیست از طرفی سکرات مرگ و سختی و جان دادن و از طرف دیگر غم واندوه فرصت هایی که از دست داده اند تمام وجودشان را میگیرند.
    در آن لحظات سخت اعضای بدن سست میگردد و رنگش تغییر می‌کند. با لحظه لحظه زیاد شدن آثار مرگ زبان از کار می‌افتد و قدرت سخن گفتن سلب میگردد. ولی همچنان در بین اعضای خانواده ی خود، آنها را با چشم نگنگاه می کند و با گوش هایش می شنود عقلش نیز سالم و فکرش باقی است .
    فکر میکند عمرش را در چه راهی تباه کرده و روزگارش را در چه چیزهایی به پایان رسانده. به یاد اموالی می افتد که با خون دل آنها را جمع کرده و کاری به حلال و حرام آن نداشته و حال باید برود و جواب گوی آنها باشد. لذت و استفاده ش برای دیگران و حساب پس دادن و بدبختی اش برای او مانده است.
    مرگ همچنان بر اعضای بدنش چیره میگردد تا آنجا که گوشش هم مثل زبانش از کار می افتد و فقط به خانواده اش نگاه میکند ولی دیگر صدایی نمی شنود پس از مدتی چشم او نیز از کار می افتد و روح از بدنش خارج می شود و مانند مرداری در بین اعضای خانواده اش می افتد بطوری که از نشستن نزد او وحشت میکنند و از نزدیک شدن به او دوری مینمایند.
    دیگر نه گریه کننده ای او را یاری میکند و نه کسی جوابش را میدهد . سپس او را برداشته و به سوی آخرین منزلگاهش میبرند.و او را به دست عملش میسپارند و از دیدارش برای همیشه چشم میپوشند.
    البته از کلام حضرت امیر پیداست که اینطور جان دادن مخصوص کسی است که حلال و حرام را در زندگی رعایت نکرده و عمرش را تباه کرده وگرنه برای مومنانی که اهل مراقبه و مراعات شئون دینی و الهی هستند صحنه صحنه ی دیگری است







  18. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر


    قبض روح مومن

    امام سجاد در روایتی قدسی میفرمایند:


    خداوند می فرماید: پس وقتی که اجل حتمی بنده ی مومن من فرا میرسد من دو گل از بهشت به سوی او میفرستم که نام یکی از آنها ((مسخیه)) و دیگری ((منسیه)) است. آن مومن بابوییدن گل مسخیه نسبت به مالش بی علاقه میشود و با بوییدن گل منسیه دنیا را از یاد می برد. بعد من روح او را قبض میکنم.
    (بحارالانوار ج 6 ص 152)
    اهل ایمان چنان با بوی عطر این نسیم های بهشتی سرمست می شوند که دیگر علاقه ای به ماندن در دنیا ندارند و به شوق عطر دل انگیزی که از حرم الهی به مشامشان رسیده است به راحتی جان میدهند

    به امام صادق گفته شد مرگ را برای ما توصیف کنید: حضرت فرمودند :
    مرگ برای مومن همانند بهترین بوییدنی هاست که ببوید و در اثر استشمام بوی خوش آن عطسه ای بزند و تمام ناراحتی ها و رنج ها یکجا از او قطع شود
    (بحارالانوار ج 6 ص 152 )


    قرآن نیز می فرماید:

    الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
    ملائکه و فرشتگانی که مامور گرفتن جان مومنان هستند، به آن پاکان با تقوا می گویند:سلام بر شما به خاطر اعمال خوبی که داشتید، داخل بهشت شوید.

    (سوره نحل آیه 32 )



  19. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    انواع جان دادن
    خوبانی که راحت جان میدهند
    خوبانی که سخت جان میدهند
    بدانی که راحت جان میدهند
    بدانی که سخت جان میدهند


    خوبانی که راحت جان میدهند


    این نوع جان دادن مربوط به مومنان پاک نهادی است که زندگی خود را بر مدار حق و اطاعت از خداوند و سیره ی اهل بیت علیهم السلام سپری نموده اند


    خوبانی که سخت جان میدهند

    انسان های مومنی که هنوز گناهان و خطاهایی به گردن شان مانده و نیاز است آثار آنها پاک شوند؛ چه بسا باسختی جان دادن تصفیه گردند و همین سختی کفاره ی گناهانشان شود.
    پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: *اَلموتُ كفارهُ لذّنوب المومنین؛ مرگ و سختی های آن کفاره ی گناهان اهل ایمان است*
    (الامانی للمفید ص283)







    بدانی که راحت جان میدهند

    برخی از کفار و اشقیا ممکن است جان دادن آسانی داشته باشند و چه بسا همین امر موجب حیرت اطرافیان او گردد که چطور با این بدی ها انقدر راحت جان داد؟! ولی باید توجه داشت که خداوند اجر و پاداش عمل کسی را ضایع نمی کند و از طرفی قسم یاد کرده که پس از مرگ به کافر احسانی نکند. قهرا پاداش خوبی کافر در همین دنیا داده می شود . بنابراین اگر حسناتی از او بی پاداش مانده باشد ؛همین آسان جان دادن به هنگام مرگ می تواند پاداش او باشد ؛ چون این هنگام هنوز جزء دنیا محسوب میشود. امام کاظم (ع) فرموده اند:و کافران را از حسناتشان تصفیه می نماید و آخرین لذت و آسودگی است که به آنان میرسد و آخرین پاداش نیکی است که به نفع آنان است (بحارالانوار ج 6 ص 155)
    بنابراین راحت مردن کافر به خاطر تسویه حسابی است که خداوند نسبت به کارهای نیک آنان انجام میدهد.


    بدانی که سخت جان میدهند

    سخت جان دادن اولین سیلی ماموران الهی است که شروع زندگی عذاب آور آنان را به آنها بشارت میدهند.

    مرحوم آیت‌الله اراکی خاطره ای از منبر محدث قمی (رحمه الله )نقل کرده اند که خودشان از ایشان شنیده اند:
    زمانی وارد قبرستان وادی السلام نجف شدم ، ناگهان صدای نعره های دلخراشی را شنیدم که هر چه نزدیک تر می شدم نعره ها شدیتر شدیدتر میشد ؛ نعره هایی شبیه نعره های شتری که او را داغ می کنند و بر زخم او داغ میگذارند. اما متوجه شدم دیگران دارند خیلی عادی حرکت میکنند و نمی شنوند از کسی سوال کردم شما صدایی نمی شنوید ؟؟
    گفت : خیر. فهمیدم که فقط من می شنوم وقتی نزدیک به جنازه ای شدم که داشتند دفنش می کردند دیدم فریادها از اوست که گویی قبرستان را به لرزه درآورده. چه ظالمی بود که انقدر زود عذاب شروع شده بود. بله برخی را اینگونه با عذاب استقبال میکنند.



  20. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر


    عوامل آسان جان دادن
    ایمان و اعتقاد سالم
    ولایت اهل بیت بویژه حضرت امیر (ع)

    صله ی رحم و نیکی به والدین
    مداومت بر تسبیحات حضرت زهرا (س)


    مداومت بر نماز اول وقت
    انگشتر عقیق به دست کردن
    خواندنلاحول ولا قوةالابالله
    خواندن دعای عدیله
    خواندن تعقیبات رضیت بالله ربا..
    قرائت قل هوالله احد پس از هرنماز


    روزه ی ماه رجب به هر مقدار

    که هریک با ذکر حدیث و روایت توضیح خواهد داده شد :

  21. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    ایمان و اعتقاد سالم




    بدون شک اولین شرط برای راحتی هنگام مرگ اینست که انسان :خدا و آخرت و دین را قبول داشته باشد و اتصالش با خدا برقرار باشد و با خدا قهر نباشد تا وقتی او را به سوی خدا می برند اکراه نداشته باشد و سختی نکشد و بداند به سوی دوستش می رود نه دشمنش



    ملاقات حضرت ابراهیم (ع) با عزرائیل



    در روایتی آمده است :
    که حضرت عزرائیل بر ابراهیم خلیل الله ظاهر شد، حضرت ابراهیم (ع) وقتی حضرت عزرائیل را دید حس کرد که دیگر آخر کار است پرسید:" یا ملک الموت اداع ام ناع " آیا آمده ای دعوتم کنی خودم به اختیار خودم بیایم یا دیگر کار تمام است و اختیاری نیست؟؟

    عزرائیل فرمود: نه اختیار داری.

    حضرت ابراهیم فرمود: " فهل رایت خلیلا یمیت خلیله " آیا دیده ای دوستی جان دوستش را بگیرد؟؟ حضرت عزرائیل ماند که چه کند و چه جواب دهد!!

    خداوند متعال فرمودند : به ابراهیم بگو: " هل رایت حبیبا یکره لقاء حبیبه ان الحبیب یحب لقاء حبیبه " آیا دوستی را دیده ای که از ملاقات دوستش ناراحت باشد ؟؟ قطعا دوستش مشتاق دیدار اوست (بحارالانوار ج 6 ص 127)



    بنابراین هر چه ایمان و اعتقادات ما محکم تر باشد مرگ برای انسان راحتر و لذت بخش تر است



    در روایات متعدد آمده است که حضرت عزرائیل به مومن می گوید : من از پدر و مادر مهربان به تو مهربانترم.


    و یا اینکه در روایات آمده که ملک الموت هنگام مرگ به مومن شهادتین را تلقین میکند ؛ ملائکه به او خوش آمد گویند یا برای مومن دسته گل معطر یا نسیم رحمت می فرستند که همه ی این تشریفات فقط برای مومنان است.




    ولایت اهل بیت بویژه حضرت امیر (ع)




    شرط دوم برای راحت و آسان جان دادن محبت و ولایت اهل بیت است که در واقع نشانه ایمان ناب و کامل است .
    امام باقر (ع) فرمودند:
    ولایت ما همان ولایت خداست که خداوند هیچ پیامبری را جز به آن مبعوث نساخت.(بحارالانوار ج 26 ص 281)


    ولایت اهل بیت در حقیقت ولایت حق و شانی از شئون توحید است. لذا در روایات ما توحید را تا "علی ولی الله " دانسته اند. هم از امام رضا (ع) و هم امام سجاد (ع) روایت شده است که پس از دو جمله شهادتین "هی لا اله الا الله و محمد رسول الله " فرمودند: "و علی امیرالمومنین ولی الله " و بعد فرمودند: "الی هیهنا التوحید " توحید تا اینجاست. (البرهان ج 4 ص 344)


    بنابراین لطف اهل بیت علیهم السلام همواره در همه جا به دوستانشان می رسد چه در دنیا چه در هنگام مرگ چه در عالم برزخ و چه در قیامت.


    به تعبییر زیارت جامعه کبیره آنها " رحمت موصوله "هستند ؛ رحمتی که متصل است و هیچ گاه قطع نمیشود






    دستگیری اهل بیت در برزخ چگونه است؟


    در برخی روایات آمده است که برزختان با خودتان است و شفاعت ما در برزخ نیست و در قیامت است این روایات باید در جای خود و با توجه به بقیه روایت معنا شود. یا به این معناست که شفاعت اصلی اهل بیت در برزخ نیست بلکه در مراحل و منازل بسیار سخت و هولناک قیامت است نه اینکه اصلا شفاعتی در برزخ نباشد لذا در زیارت عاشورا می خوانیم : "اللهم الرزقنا شفاعه الحسین یوم الورود" خداوندا روزی که بر تو وارد می شوم شفاعت حسین (ع) را نصیبم کن.
    دستگیری اهل بیت علیهم السلام را در بررخ را اصطلاحا شفاعت نمی گویند بلکه کرامت و عنایت میگویند. همانطور که در دنیا دستگیری های متعدد دارند.
    کیمیای ولایت امیرالمومنین(ع)


    ولایت و محبت همه ی ائمه (ع) شرط است و مخصوصا داشتن محبت و ولایت امیرالمومنین کیمیاست .


    امیرالمؤمنین (ع) میزان حق و باطل است، مرز و ملاک ایمان و کفر است. چنانکه امام صادق (ع) فرمودند : محبت علی (ع) ایمان است و بغضش کفر (بحارالانوار ج 39 ص 194)


    پیامبر اکرم (ص) نیز فرمودند : هر کس علی (ع) را دوست بدارد خداوند شدت و سختی جان دادن را بر او آسان میکند. (بحارالانوار ج 7 ص222)







    روزی پیامبر (ص) به اصحاب فرمودند :


    کدام یک از شما تمام عمر همه روز روزه دارد؟؟ همه شب ها به شب زنده داری و عبادت مشغول است؟؟ هر شبانه روز یک ختم قرآن میکند؟؟ سلمان فرمود: من یا رسول الله


    عجب!! همه عمر روزه و همه شب احیا و عبادت و هر شبانه روز ختم قرآن،!!


    بکی از اصحاب خشمگین و عصبانی گفت: سلمان راست نمیگوید!! من خودم دیدم خیلی روزها غذا می‌خورد و خیلی شبها هم در خواب است. رسول‌الله ناراحت شدند و فرمودند : ساکت شود؛ تو کجا و سلمان کجا از سلمان سر ادعاهایش را بپرس.


    سلمان فرمود:اینکه گفتم تمام سال روزه ام چون در هر ماه سه روز روزه دارم و خداوند در قرآن فرموده است : اگر کسی یک کار خوب انجام دهد من ده برابرش میکنم " من جاء بالحسنه فله عشر امثالها"(سوره انعام آیه 16) و این یعنی سی روز روزه داری. پس یعنی گویی من همه ی ماه روزه ام بعلاوه روزه ماه شعبان را نیز میگیرم و به رمضان وصل میکنم و این خودش روزه ی عمر است.
    و اینکه گفتم همه ی شب را احیا و عبادت میکنم چون رسول الله فرمودند : هر که با وضو بخوابد گویا همه ی شب را احیا کرده و من همیشه با وضو می خوابم.
    و اینکه گفتم روزی یک بار قرآن را ختم میکنم؛ چون رسول الله به امیرالمؤمنین فرمودند : یا علی مثل تو در امتم مثل سوره ی توحید است در قرآن . هر که یکبار آن را بخواند ثلث آن را خوانده است و اگر دوبار بخواند دو ثلث قرآن را خوانده است و اگر سه بار بخواند گویی همه ی قرآن را ختم کرده است . ای علی هر که تورا به قلب دوست بدارد ثلث ایمان را دارد. اگر به زبان و قلب دوست داشته باشد دو ثلث ایمان را دارد و اگر به زبان و قلب و عمل تو را دوست داشته باشد ایمانش کامل است.
    قسم به کسی که مرا به حق فرستاده ای علی اگر اهل زمین همه تو را دوست میداشتند چنانکه اهل آسمان و ملکوتیان دوستا دارند خداوند احدی را به دورخ عذاب نمیکرد؛ این را پیامبر فرمود. حال من هر روز سه مرتبه سوره ی توحید را تلاوت میکنم. (بحارالانوار ج 22 ص 318)


    بله ولایت حضرت امیر را به قلب و زبان و عمل داشتن کمال ایمان است و اگر همه این ولایت را داشتند اصلا جهنم خلق نمیشد.






  22. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    صله ی رحم و نیکی به والدین

    یکی دیگر از اموری که رعایت آن باعث آسانی سکرات موت می شود، صله ی رحم است. به خویشاوندان و نزدیکان رحم می گویند چون جلوه ای از رحمت خداوند در آن ظهور کرده است. خداوند است که اینگونه محبت ها را در بین جمعی از انسان ها به نام ارحام انداخته است.
    کسی که قطع رحم می کند در واقع رحمت خدا را از خود قطع می کند.


    امام صادق (ع) فرمودند :
    هرکه دوست دارد خداوند سکرات مرگ را بر او آسان نماید نسبت به خویشان پیوند و نسبت به پدر و مادر احسان و نیکی داشته باشد (بحارالانوار ج 79 ص65)




    قطع رحم خصوصا نسبت به والدین عقوبت های سنگینی دارد. مرحوم محدث قومی در کتاب" منازل الاخره" از مرحوم کافی روایتی نقل کرده است.
    حضرت رسول (ص) در هنگام وفات جوانی نزد او حاضر شد و به او فرمود :

    بگو: "لا اله الا الله "
    آن جوان زبانش بسته شد و نتوانست بگوید. حضرت به زنی که در کنار آن جوان بود فرمود: آیا این جوان مادر دارد؟ عرض کرد بله من مادر او هستم.
    حضرت فرمود : آیا تو بر او خشمناکی ؟
    گفت: بله و شش سال است که با او سخن نگفته ام .
    حضرت فرمود : اینک از او راضی شو. آن زن گفت : "رضی الله عنه یا رسول‌الله برضاک عنه" یا رسول‌الله خداوند به رضایت شما از او راضی باشد.
    و چون این کلمه را که نشانه رضایت از پسرش بود را گفت زبان آن جوان باز شد..حضرت به او فرمود : بگو "لا اله لا الله " جوان تکرار کرد و گفت.
    حضرت فرمود : چه می بینی؟ عرض کرد مرد سیاه و زشتی با جامه هایی چرک و چروک و بدبو که ای تعفن او راه نفس من گرفته شده است. حضرت فرمود : بگو:
    ای خدایی که عمل کم و اندک را میپذیری و از گناهان بسیار در می گذری عمل اندک مرا بپذیر و از گناهان بزرگ و بسیار من درگذر که همانا تو آمرزنده و مهربانی

    جوان آن کلمات را گفت آن وقت حضرت به او فرمود : نگاه کن چه میبینی؟

    گفت : مرد سفید رو و زیبا میبینم با بویی خوش و لباسی فاخر و آن سیاه اولی دارد می رودحضرت فرمودند : همین کلمات را تکرار کن او دوباره گفت و عرض کرد دیگر آن سیاه را نمی بینم و در همین حال از دنیا رفت.
    (جامع الاحادیث الشیعه ج 26 ص 922)

    مرحوم محدث قمی میفرماید:

    خوب در این حدیث تامل کن و ببین اثر عقوق چه اندازه زیاد است که در این جوان با آنکه از صحابه شمرده میشد و کسی مثل پیامبر به عیادت او آمده و خود آن جناب شهادتین را به او تلقین فرمود نتوانست آن را بر زبان آورد مگر وقتی که مادرش از او راضی شد



  23. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر



    مداومت بر تسبیحات حضرت زهرا (س)



    مداومت بر تسبیحات حضرت زهرا (س) بعد از نمازهای واجب یکی دیگر از اموری است که باعث آسان جان دادن می شود .

    این تسییحات گنجی است که به ما رسیده است و از بزرگترین هدایای الهی بوده که پیامبر بزرگوار به حضرت زهرا داده اند.

    به تعبییر امام صادق (ع) اگر بهتر از این چیزی بود پیامبر همان را عطا می کرد

    امام صادق (ع) فرمودند : این تسبیحات نزد من از هزار رکعت نماز در روز بالاتر است. (بحارالانوار ج 82 ص 332)
    و ما همانطور که فرزندانمان را به نماز امر میکنیم به این تسبیحات هم امر مینماییم.

    و بعد فرمودند : کسی که بر آن مداومت داشته باشد دچار شقاوت و عاقبت سوء نمی شود






    مداومت بر نماز اول وقت








    پیامبر اکرم (ص) فرمودند : عزرائیل روزی پنج نوبت همه ی انسانها را هنگام نمازهای پنج گانه نظارت میکند؛
    اگر شخص از کسانی است که بر نماز در این اوقات مواظبت دارد؛ خوده ملک الموت هنگام مرگ شهادترا به او تلقین میکند و ابلیس را از او دور میکند(وسائل الشیعه ج 2 ص 455)




    انگشتر عقیق به دست کردن


    در روایتی از امام حسن عسکری (ع) به دست راست کردن عقیق از علائم مومن شمرده شده است (بحارالانوار ج 98ص 329) و در روایت از امام صادق (ع) باعث عاقبت بخیری وآسان جان دادن و دفع مکروه وبلاست (ثواب الاعمال ص 173)






    خواندن لاحول ولا قوةالابالله




    از امام صادق روایت شده است که خواندن هفت بار " " در تعقیبات نماز صبح و نماز مغرب باعث دفع مرگ بد و فشار قبر میشود
    (این دعا در کتاب مفاتیح‌الجنان بخش ادعیه مشهور قبل از دعای جوشن کبیر آمده است )






    خواندن دعای عدیله
    8/خواندن عدیله


    پس از خواندن این دعا ، بنا به توصیه ی برخی علمای بزرگ از جمله فخرالمحققین ،فرزند علامه حلی اعتقاداتمان را در نظر بگیریم و صادقانه آن را نزد خداوند به امانت بسپاریم و فراز آخر دعا را بخوانیم:






    اَللّهُمَّ يااَرْحَمَ‏ الرَّاحِمينَ، اِنّى ‏اَوْدَعْتُكَ يَقينى‏ هذا، وَثَباتَ‏ دينى‏،


    خدايا اى مهربان ترين مهربانان من اين يقينم را (كه عرضه داشتم) و استقامت‏ در دينم را نزد تو به وديعت نهادم



    وَاَنْتَ خَيْرُ مُسْتَوْدَع ٍ، وَقَدْ اَمَرْتَنا بِحِفْظِ الْوَدآئِعِ، فَرُدَّهُ عَلَىَّ وَقْتَ‏



    و تو بهترين امانت دارانى و خودت ما را به امانت‏ دارى دستور داده ‏اى پس اى خدا اين امانت را هنگام‏

    حُضُورِ مَوْتى‏ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ
    مرگ به من برگردان به رحمتت اى مهربانترين مهربانان




  24. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    خواندن تعقیبات رضیت بالله ربا..

    این تعقیبات یک دور مرور اعتقادات است و توصیه شده پس از هر نماز خوانده شود و در مفاتیح الجنان هم بعد از دعای عدیله آمده است به فرموده ی امام صادق (ع) این تعقیبات برای حفظ و ثبات ایمان مناسب است.




    رَضيتُ بِاللَّهِ رَبّاً، وَبِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وآلِهِ نَبِيّاً، وَبِالإِسْلامِ‏ ديناً
    راضى و خشنودم كه پروردگارم خدا است و محمد صلى الله عليه و آله پيغمبرم هست و اسلام‏ دینم

    وَبِالْقُرآنِ كِتاباً، وَبِالْكَعْبَةِ قِبْلَةً، وَبِعَلِىٍّ وَلِيّاً وَاِماماً، وَبِالْحَسَنِ‏ وَالْحُسَيْنِ
    و قرآن كتابم و كعبه قبله‏ ام و على صاحب اختيار و امام من است و حسن و حسین

    وَعَلِىِ‏ بْنِ‏ الْحُسَيْنِ، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ، وَجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَمُوسى‏ بْنِ‏ جَعْفَرٍ
    و على بن الحسين و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن‏ جعفر

    وَعَلِىِّ بْنِ مُوسى‏، وَمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ، وَعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَالْحَسَنِ بْنِ‏ عَلِیٍّ
    و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و حسن بن‏ علی

    وَالْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ اَئِمَّةً
    و حجة بن الحسن صلوات الله عليهم امامان و پيشوايان منند خدايا من به پيشوايى ايشان

    اَللّهُمَّ اِنّى‏ رَضيتُ بِهِمْ اَئِمَّةً، فَارْضَنى‏ لَهُمْ، اِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَديرٌ
    خشنودی مرا هم مورد خشنودى آنان گردان كه تو بر هر چيز توانايى‏




    قرائت قل هوالله احد پس از هرنماز



    از رسول‌الله (ص) نقل شده است که فرمودند: فمن تعاهد قراءتها بعد کل صلاه ... ولا یذوق سکرات الموت
    کسی که قرائت سوره ی توحید را بعد از هر نماز ترک نکند یکی از آثار آن اینست که طعم سکرات و سختی های هنگام مرگ را نمیچشد (بحارالانوار ج 89 ص 361)


    روزه ی ماه رجب به هر مقدار



    از امام صادق (ع) روایت شده است که روزه ی یک روز از ماه رجب از شدت سکرات و هول بعد از مرگ و عذاب قبر ایمن می دارد (بحارالانوار ج 94 ص 33)



  25. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    وظایف ما به هنگام مرگ دیگران


    انسان در رابطه با مرگ و مهیا شدن برای آن ؛ وظایفی نسبت به خودش دارد و هم وظایفی نسبت به دیگران.
    اما وظایف انسان در ارتباط با مهیا ساختن دیگران برای ورود به عالم دیگر اموری است که برخی واجب و برخی مستحب است

    رو به قبله خواباندن محتضر


    این از وظایف واجب ما نسبت به کسی که در حال احتضار و جان دادن است اینست که او را رو به قبله بخوابانیم بطوریکه کف پاها به سوی قبله باشد البته این در صورت امکان است


    فلسفه ی این کار در حدیثی اینگونه بیان شده است:


    پیامبر اکرم (ص) به عیادت کسی رفتند که در حال مرگ بود و رو به قبله هم نبود حضرت فرمودند : او را رو به قبله بخوابانید " و جهوه الی القبله فانکم اذا فعلتم ذالک اقبلت علیه الملائکه و اقبل الله علیه فلم یزل کذالک حتی یقبض"
    او را به سوی قبله قرار دهید. هرگاه چنین کردید خداوند و ملائکه به او روی آورند و همواره چنین است تا قبض روح شود

    (ثواب الاعمال ص 195/ من لا یحضره الفقیه ج 1ص 133)



  26. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر



    اما وظایف و آداب مستحب برای کسی که در حال احتضار است:


    1/ تلقین





    زمان احتضار و جان دادن، زمان سختی است و محتضر آنچنان در گیجی و تحیر است که چه بسا اسم خودش را هم فراموش می کند
    لذا توصیه شده کسانی که اطراف او هستند کمک کنند و شهادت به وحدانیت خداوند ؛ یعنی "لا اله الاالله "
    و شهادت به رسالت پیامبر و اسم یک یک ائمه (ع) را به او تلقین کنند.


    این تلقین باید با مهربانی و نرمی و آرام آرام باشد نه با زور و فشار و داد و فریاد که اینها شاید باعث اذیت او شوند و چه بسا دیگر اصلا نخواهد آنها را به زبان بیاورد.به هر حال باید اینها را تلقین کرد و محتضر را به این امور مهم مشغول کرد

    ( حتی ینقطع عنه الکلام) تا حرف دیگری نزند.

    پیامبر اکرم (ص) فرموده اند :

    به مردگانتان که در حال جان دادن هستند " لا اله الا الله " را تلقین کنید که هر کس آخرین کلامش "لا اله الا الله " باشد وارد بهشت می شود (بحارالانوار ج78 ص2333)




    2/تلقین دعای فرج


    حضرت امیر (ع) وقتی بر بالین محتضری این دعا را تلقین می کرد؛ می فرمود : دیگر بر او ترسی نیست:

    « لااِلهَ اِلاَّ اللّه الْحَلِيمُ الْكَريم لااِلهُ الاّ اللّه الْعَلِيُّ الْعَظِيم سُبْحانَ اللّه رَبِّ السَّمواتِ السَّبْع وَ رَبِّ الاْءَرَضِينَ السَّبْع وَ ما فيهِنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيم وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِين » .


    3/خواندن دعای عدیله



    خوب است کنار محتضر دعای عدیله خوانده شود بطوریکه او هم بفهمد. به خصوص به او یاد بدهند که اعتقاداتش را به خدا امانت بسپارد.

    حضرت آیت‌الله حجت روزهای آخر عمر ، چهار بار کنارشان این دعا خوانده شد و ایشان هم در بستر همراهی می کرد و گاه تکرار می کرد. در آخر هم مقداری تربت سیدالشهدا (ع) را در استکان آبی ریختند و به ایشان دادند، وقتی نوشیدند فرمودند : آخرین توشه ی من از دنیا تربت حسین (ع) است و پس از مدت کوتاهی از دنیا رفتند









    4/ خواندن قرآن خصوصا آیت الکرسی، یس و صافات


    قرائت سوره ی یاسین بر بالین محتضر باعث نزول ملائکه ی رحمت و آسان جان دادن میگردد. همچنین قرائت سوره ی صافات و آیت الکرسی وسوسه های شیطان را دفع میکند و موجب سلامت دین میگردد


    5/انتقال محتضر به محل نمازش


    یکی از دستورات استجابی برای محتضری که سخت جان میدهد ؛ اینست که او را به محلی در خانه که معمولا در آنجا نماز می خوانده است انتقال دهیم البته اگر تکان دادنش مقدور باشد






    6/ القای امیدواری و حسن ظن (خوش گمانی به خداوند )


    القای امیدواری و حسن ظن : در روایاتی توصیه شده است که حسن ظن به خدا را به محتضر القا کنید.


    برای نمونه مرحوم شیخ صدوق در ضمن روایتی میگوید:


    روزی امام جعفر صادق (ع) از حال یکی از شاگردانش پرسیدند. عرض کردند بیمار است. حضرت به عیادتش رفتند و دیدند در حال مرگ است به او فرمودند : به خداوند خوش گمان باش .
    او گفت : به خداوند خوش گمانم فقط ناراحتیم برای دخترانم است ؛ حضرت فرمودند : به همان کسی که برای مضاعف شدن حسناتت و پاک شدن گناهانت امیدواری برای اصلاح کار دخترانت نیز امیدوار باش (منتهی الامال ج2 ص188)


    این خیلی مهم است که هنگام مرگ دیگر از خوف حرفی نباشد و دائم به محتضر امید به رحمت حق و لطف ائمه اطهار القا شود تا اشتیاق برای رفتن پیدا کند. از رحمت خداوند بگوییم که انقدر می بخشد که "حتی یطمع ابلیس فی رحمته؛ حتی شیطان هم به رحمت خداوند طمع می کند"(بحارالانوار ج 7 ص287)

    در علل الشرایع از امام رضا (ع) نقل شده است :
    دم آخر که فرعون در حال غرق شدن بود از حضرت موسی کمک خواست و استغاثه کرد. حضرت موسی از او روی گرداند و به او توجهی نکرد و فرعون غرق شد. در همین حال خطاب رسید:


    یا موسی ما اغثت فرعون لانک لم تخلقه و لو استغاث بی لا غثته
    ای موسی جواب فرعون را ندادی چون تو خالق آن نبودی. اگر از من کمک خواسته بود جوابش را می دادم


  27. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر


    مکروهات احتضار


    چیزهایی هم در ارتباط با محتضر مکروه است:
    مثل تنها گذاشتن محتضر؛ در کنار او جیغ و داد و گریه کردن؛ زیاد حرف زدن؛ ونیز حضور کسانیکه عذر شرعی دارند.


    اینها آدابی است که در ارتباط با مسلمانی که در حال احتضار است وظیفه داریم ولی وظایفی نیز در قبال خودمان داریم که خدایی نکرده در هنگام مرگ غافلگیر نشویم . که در ادامه به این وظایف خواهیم پرداخت.

    آمادگی برای مرگ


    معمولا مرگهایی که در این دوره دیده میشوند ؛ مرگهای ناگهانی و دفعی است و کمتر پیش می آید که شخص محتضر در بستر باشد و اطرافیانش آداب و وظایف در حال احتضار را برای او انجام دهند.
    بیشتر مرگهایی که میبینیم یا در اثر تصادفات است؛ یا سکته های ناگهانی؛ یا در بیمارستان و اتاق مراقب های ویژه است که دیگر کسی در کنار محتضر نیست و فرصتی برای اعمال لازم نخواهد بود.
    اینجاست که باید شخص مومن از قبل آماده شده و به فکر آن لحظات تحیر و سردرگمی باشدتا هر زمان که فرا رسید درمانده و غافلگیر نشود.


  28. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر




    آمادگی برای مرگ

    در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمودند :
    به کسانی که در شرف مرگ هستند شهادت به لااله الا الله را تلقین کنید که هرکس آخرین کلامش توحید باشد داخل بهشت میشود. (بحارالانوار ج 78 ص232)
    کسی به پیامبر خدا عرض کرد: آن شدائد و سختی های سکرات مرگ آنچنان ما را مشغول و حواسمان را پرت میکند که یادمان میرود . همان وقت جبرئیل نازل شد و عرض کرد: یا رسول‌الله! به آنها بگو الان که در صحت و سلامتی هستید و زبانتان باز و حواستان جمع است لااله الا الله را بگویید.


    امام سجاد (ع) در دعایشان میفرمایند: خدایا دل بسته نبودن و کنده شدن از دنیا و بازگشت و روی آوردن به آخرت و آمادگی برای مرگ را قبل از آمدنش ؛ روزی ام کن. (بحارالانوار ج 95 ص63)


    برای همین است که در آموزه های دینی ما گفته اند: هر کوتاهی و هر خطا و هر تقصیر و قصوری را جبران کنید و به تاخیر نیندازید و نگویید بعدا جبران میکنم معلوم نیست بعدی در کار باشد و مهلت دیگری داشته باشیم یا نه







    عجله ی عزرائیل

    مرحوم شیخ مرتضی زاهدی، عالمی بسیار وارسته و اهل مراقبت و احتیاط بود. ایشان حدود پنجاه سال پیش در تهران زندگی میکرد.رسم ایشان این بود که پس از نماز مغرب و عشا برای مردم مساله شرعی میگفت.
    شبی در یک مساله اشتباهی کرد وقتی به خانه آمد و رساله را دید فهمید اشتباه گفته است . همان شب راه افتاد ، در خانه ها را میزد و به نمازگزارانی که در مسجد حضور داشتند میگفت: مساله را اشتباه گفته و درستش چیز دیگری است.


    یکی از نمازگزاران گفت : آقا ! حالا چه عجله ای؟! فردا شب تصحیح میکردی.


    ایشان فرمود: شما عجله نداری ! شاید عزرائیل عجله داشته باشد و به فردا نرسم.

    آمادگی های قبل از مرگ



    برای رحلت از این دنیا و ورود به سرای ابدی آمادگی هایی لازم است که مرگ را برای انسان شیرین تر و آرامبخش کند.



    1/توبه و جبران حقوق ضایع شده
    2/وصییت
    3/تهیه ی کفن و نگاه به آن
    4/شنیدن موعظه های آخرتی
    5/رفتن به قبرستان و تامل در احوال اهل قبور

  29. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر


    1/توبه و جبران حقوق ضایع شده



    اولین و مهمترین وظیفه برای آمادگی انسان برای مرگ، توبه و جبران حقوق فوت شده ای است که امکان جبران و تدارکش وجود دارد.
    اگر نماز یا روزه یا حج و امثال اینگونه حقوق الهی از ما فوت شده، نباید در قضا و انجام آنها کوتاهی کرد. معنا ندارد مومنی نماز و روزه ای بر گردنش باشد و به آن بی توجه باشد. بله قضای آن واجب فوری نیست بطوریکه همه ی کارهایش را تعطیل کند و به قضای آنها بپردازد و از آنطرف هم نباید نسبت به آن بی اعتنا باشد . چه خوب است اگر روزی حداقل یک نماز قضا بخواند و حداقل هر دو هفته یکبار هم یک روزه ی قضایش را بگیرد. با واجبات و محرمات خدا نباید شوخی کرد.

    از حضرت امیر (ع) سوال شد مقصود از آمادگی و استعداد مرگ چیست؟؟
    فرمودند :انجام واجبات و دوری از محرمات و دارا بودن مکارم اخلاقی و پس از این امور دیگر باکی از مرگ نیست (بحارالانوار ج 41 ص7)

    فاضل اردکانی از علمای بزرگوار با تقوا و مقدس معاصر میرزای شیرازی بود. پس از نماز مغرب و عشا شامش را خورد و گفت : نماز خوبی خواندیم؛ شام خوبی هم خوردیم؛ انشاءالله یک مردن خوبی هم بکنیم و همان شب از دنیا رفت. آماده و آسان .

    اگر حق الناس بر گردن داریم ؛ آبرویی از کسی برده ایم ؛ یا حقی از او ضایع و اذیتی کرده ایم .. معطل نکنیم.


    امام راحل به مرحوم حاج احمد آقا در نصایحش میفرمود: احمد؛ پس از مرگ آنجا که حساب ما با خداست، او ارحم الراحمین است. ولی آنجا که حسابمان با مردم و مربوط به آنهاست دیگر مردم ارحم الراحمین نیستند و تا چیزی نگیرند رها نمیکنند.





  30. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر



    عقبه ی مرصاد چیست؟؟

    در ذیل آیه ی " إِنَّ رَبَّكَ لَبِالمِرصادِ " از امام صادق (ع) روایت شده است:


    "مرصاد " عقبه و گردنه ایست بر صراط قیامت. کسی که حقی بر عهده اش باشد از آنجا نمیگذرد
    و در گردنه او را نگه میدارند ؛ آنگاه صاحبان حق را می آورند تا رضایت دهند و او بتواند عبور کند و برود.
    (تفسیر الصافی ج5 ص325)


    آنجا هم صاحبان حق چون همه محتاجند با یک کلمه ی حلالم کند رضایت نمیدهد و حلال نمیکنند. بلکه بنا به روایات بسیار از حسنات این شخص مدیون برمیدارند و به آنها می دهند تا راضی شوند و اگر حسناتش تمام شد از سیئات آنها بر میدارند و بر دوش فرد مدیون میگذارند.


    به فرمایش پیامبر اکرم (ص) :
    مفلس واقعی کسی است که ابتدا با کیسه ای از خیرات و حسنات وارد عرصه ی حسابرسی قیامت میشود ولی بعد از آن کوله بار سنگینی از گناهان بر دوش اوست و باید تاوان خطاهایش را بدهد. (مراه القول ج 9 ص 376)


    پس تا میتوانیم خودمان حقوق ضایع شده را جبران کنیم و به امید انجام آنها توسط فرزندانمان بعد از مرگمان ننشینیم . آنها چه بسا در اعمال خود مانده اند و تا چند روز بعد از فوت پدر و مادر داغدارند و بعد کم کم فراموش میکنند و مهمتر اینکه چه کسی از خودمان برای خودمان دلسوزتر و به فکر تر میشود وقتی خودمان به خود رحم نمیکنیم و به فکر آخرت خود نیستیم. وقتی خود برای خودمان حلالیت نمیطلبیم و یا نماز و روزه ی قضای خودمان را به جا نمی آوریم از فرزندانمان چه توقعی داریم.





    2/وصیت


    وصیت یکی از نشانه های عقل شمرده شده و بسیاری به ان توصیه شده است.
    در قرآن میخوانیم: سوره بقره آیه 180

    كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ
    بر شما نوشته شده" هنگامیکه یکی از شما را مرگش فرا رسد اگر چیز خوبی مالی از خود به جای گذارده ، برای پدر و مادر و نزدیکان ؛ بطور شایسته وصیت کند ! این حقی است بر پرهیزکاران


    چند نکته در باب وصیت:


    1 )بهترین وقت وصیت وقتی است که انسان در صحت و سلامت است هیچ علائمی از مرگ نیست. و آخرین فرصت وصیت دم مرگ و ظهور علائم آن است لذا قرآن به همین آخرین فرصت اشاره کرده و فرموده است :


    كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ
    بر شما لازم است که هرگاه مرگشما فرا رسد.... وصیت کنید


    2)اگر انسان حق الله، مثل نماز و روزه و حج،یا حق الناس مثل خمس و زکات و بدهی های مالی یا حقوقی که از دیگران ضایع شده بر گردن داشته باشد انجام وصیت بر او واجب است . ولی اگر بدهی ندارد و حقی بر گردنش نیست، وصیت برایش مستحب است . منتهی خیلی به آن تاکید شده است لذا قرآن با تعبییر " كُتِبَ " بیان کرده است که دلالت بر حکم قطعی و الزامی میکند.




    چند نکته در باب وصیت:

    3 ) تا وقتی انسان زنده است ، صاحب و مالک همه ی اموال خویش است ولی پس از مرگ فقط صاحب یک سوم مالش است بنابراین شخصی که میخواهد وصیت کند که پس از مرگم فلان کار خیر را انجام دهید ، فلان چیز را به فلانی بخشیدم، برای من فلان مقدار نماز و روزه بگیرید فقط تا ثلث مالش میتواند وصیت کند . اگر بیشتر شود منوط به اجازه ی همه ی ورثه و بازماندگان است



    4 ) وصیت باید حکیمانه و عاقلانه باشد و به تعبییر خود قرآن "بالمعروف" باشد. مثلا اگر وراث خودشان میلیاردر هستند و در میان خویشان کسی است که وضعش مساعد نیست و در اولیات زندگی بازمانده و چون از وابستگان درجه ی یک نیست ارث هم نمی برد ؛ اینجا عاقلانه آن است که شخص ثلث مالش را برای او وصیت کند.


    امام باقر (ع) فرمودند : اگر کسی به نفع فامیل محرومی که مشمول قانون ارث نمی شود وصیت نکند ؛گناه و معصیت کرده است. (من لا یحضره الفقیه ج4 )




    چند نکته در باب وصیت:


    5) وصیت کننده نباید حقوق فرزندان را ضایع کند و در صورتی که خود فرزندانش نیاز دارند مثلا به بهانه ی خیرات و مبرات ثلث مالش را که گاه مقدار زیادی هم میشود بذل و بخشش کنند در حالیکه همین مبلغ نیاز بزرگی از فرزندان و بستگانش را رفع میکند.
    در روایتی آمده است که شخصی با وجود فرزندان صغیر و کوچک تمام اموالش را در راه خدا و کارهای خیر بخشید و هنگام مرگ دیگر هیچ نداشت .
    همینکه ماجرا را به پیامبر (ص) گفتند :
    فرمودند : با این مرد چه کردید ؟ گفتند : او را به قبرستان بردیم و دفن کردیم .
    حضرت فرمود : اگر به من خبر می دادید اجازه نمی دادم او را در قبرستان مسلمین دفن کنید چرا با داشتن فرزندان کوچک چنین کاری کرده است (جامع احادیث شیعه ج24 ص368)


    روایت است: آنکه خوب و عادلانه وصیت نکند مثلا بی خودی در همان یک سوم که اختیار دارد کسی را از ارث محروم کند جوانمرد نیست و شفاعت ما به او نمیرسد.(من لا یحضره الفقیه ج 4 ص 184 )







    چند نکته در باب وصیت:


    6) آخرین مطلب که چقدر خوب است انسان کار را به وصیت بعد از مرگش نیندازد و آنچه میخواهند دیگران پس از مرگش برایش انجام دهند ، خودش انجام دهد.

    حضرت امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند :

    تو خود وصی خود باش و پیش از مرگ از مال و داراییت بده آنچه را که می خواهی پس از مردن تو بدهند. (نهج‌البلاغه حکمت 251)


    خوب اگر بچه هایت محتاجند همین الان اموالت را بین آنها تقسیم کن و به آنها ببخش و برای بعد از مرگ نگذار که چه بسا ممکن است دعوا و مرافه پیش آید و گاها آن وسط چهارتا نفرین هم حواله ی قبرت شود.
    یا اگر می خواهی مالی را وقف کنی ، صدقه دهی، خرج کارهای عام المنفعه کنی با فرض که بچه ها تامین هستند تا زنده هستی انجام بده و برای بعد از مرگت نگدار.


    پسر عاقل و متدینی به پدرش دائم میگفت : بعضی اموالت را در راه خدا خرج کن و پدرش مرتبا بهانه می آورد.
    تا اینکه شبی در کوچه ای در حال گذر بودند که پسر چراغ فانوس را پشت سر نگه داشته بود پدرش گفت : بابا جان نور باید جلوی آدم باشد تا راه روشن و دیده شود پشت سر که خیلی فایده ندارد.
    پسرش گفت اتفاقا بابا من هم همین را به شما گفتم . نور را باید جلو جلو فرستاد ، و قبل از مرگ باید خیرات کرد.





  31. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    3/تهیه ی کفن و نگاه به آن


    چه خوب است انسان بتواند از مال حلال کفن خود را تهیه کند و هر از گاهی به لباس آخرت خود نگاهی بیندازد، که خود همین
    نوعی تذکر و موعظه براي بیداري است.


    خوبان ما این کار را میکرده اند.
    آیت الله آقا موسی زنجانی از پدرشان مرحوم آیت الله سیداحمد زنجانی نقل میکردند: که هر
    وقت از نماز جماعت مغرب به منزل برمیگشت تا مادرم برایشان یک چایی بیاورد، می نشست و بر حاشیه کفن خود قرآن
    مینوشت. و اینگونه به یاد آخرتشان بودند و آمادگی داشتند.



    4/شنیدن موعظه های آخرتی


    چقدر خوب است که موعظه های آخرتی را بشنویم یا بخوانیم. کتاب " منازل الاخره " محدث قمی و یا "سیاحت غرب "آقای نجفی قوچانی، موعظه اي نوشتاري است که اثر زیادي بر نفس دارد. شنیدن اینگونه موعظه ها هم بسیار مؤثر است.آقایی میگفت: هنوز کلام پدرم یادم نمیرود.شبها وقتی مادرم را براي سحر بیدار میکرد، میگفت: خانم جان بلند شو.آنقدر
    بخوابیم که کسی دیگر صدایمان نزند.



    5/رفتن به قبرستان و تأمل در احوال اهل قبور



    توصیه شده هم در هنگام غم و هم در شاديها به قبرستان برویم و در حالات اهل قبور و مرگ و عوالم پس ازآن تأمل کنیم، که
    آن شاديها و غمها را تعدیل میکند، به طوري که نه غمها انسان را بشکند و نه شاديها او را سرخوش و غافل نماید.


    چقدر خوب است برخی مناجاتها، مثل مناجات مسجد کوفه امیرالمؤمنین (ع) که آیات قیامت را متذکر شده است، در چنین
    محیطهایی خوانده شود و روي آن تأمل گردد.

    همانطور که قبلاً گفته شد، مرحوم آیت الله سید جمال گلپایگانی به توصیه

    اساتیدشان، در اصفهان،یا نجف زیاد به قبرستان میرفتند. تا وقتی که در اصفهان بودند، به تخت فولادمیرفتند. وقتیهم به نجف
    رفتند، به وادي السلام میرفتند و معمولًا پس از فاتحه و زیارت اهل قبور، در زمینی که قبري نبود مینشستند و به فکر فرو میرفتند.
    البته همان مکان بعدها محل قبر خودشان شد. مشاهدات عجبیی هم در وادي السلام داشتند که همینها از ایشان عالمی متعبد و
    روشن ضمیر ساخته بود که با وجود سختیها و گرفتاريهاي بسیار، شاد و بانشاط و سرزنده بود.

  32. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر






    قبض روح

    قبض روح چیست و هنگام قبض روح چه اتفاقی رخ میدهد و روح کجا میرود؟



    قُلْ یَتَوَفَّاکمْ مَلَکُ الْمَوْت الَّتی »: است « توفّی » در قرآن کلمۀ قبض روح نداریم.تعبیري که در قرآن برای مسألۀ مرگ آمده است، کلمۀ
    «. وُکِّلَ بِکُم؛ بگو: فرشتۀ مرگی که بر شما گمارده شده، جانتان را می ستاند (سوره سجده آیه ی 11)


    توفی از مادة وفات است.یعنی به طور کامل تحویل گرفتن.

    از این نظر به مرگ توفّی میگویند و به مرده متوفّی؛ چون ملک الموت روح او را به طور کامل تحویل میگیرد.اینکه ما به مرگ فوت میگوییم،ظاهراً تعبیر درستی نیست؛ چرا که فوت یعنی از دست

    رفتن، از بین رفتن، و حال آنکه مرگ تحویل گرفتن است. وفات و توفی است، نه فوت.





  33. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر



    تشابه خواب و مرگ



    جالب اینکه در قرآن آمده است: خداوند در دو زمان انسان را توفّی میکند،یکی در هنگام خواب و دوم هنگام مرگ.


    الله یَتَوَفَّی الآنفُسَ حینَ مَوْتِها وَ الَّتی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها فَیُمْسِک الَّتی قَضی عَلَیهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْري إِلی أجَلٍ مُسَ  می؛ خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض میکند، و ارواحی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب میگیرد. سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه میدارد و ارواح دیگري را (که باید زنده بمانند) بازمیگرداند تا سرآمدي معین.(سوره زمر آیه 42)


    همانطور که در مرگ با بدن مادي و فیزیکی دیگر کاري ندارند و روح به عالم دیگري به نام عالم برزخ تعلق میگیرد، در خوابهم بدن روي زمین افتاده، ولی روح با بدنهاي مثالی در عالم دیگري وارد میشود.


    البته تفاوتهایی هم بین خواب و مرگ هست؛ از جمله اینکه در خواب روح به طور کامل با بدن قطع ارتباط نمیکند،فقط فعالیتهایش را کم میکند. لذا نفس میکشیم، ضربان قلب داریم، ولی ضعیف شده است و حرارت بدن پایین میآید، ولی در مرگ فعالیتها کاملاً قطع میشود.اما به هر حال هم سنخ بودن مرگ و خواب کاملاً مشهود است و در هر دو توفّی صورت میگیرد.

    وقتی از امام باقر (ع) درباره ی مرگ پرسیدند، حضرت فرمودند:


    هُوَ النَّوْمُ الَّذِي یأْتِیکمْ کلَّ لَیلَۀٍ إِلَّا أنَّهُ طَوِیلٌ مُدَّتُه ؛ مرگ خوابی است که هر شب به سراغ شما میآید، جز آنکه مدتش طولانی است. (بحارالانوار ج6 ص155/معانی الاخبار ص289)


    بنابراین، خواب مرگی است کوتاه و موقت و مرگ خوابی است سنگین و طولانی.به همین جهت پیامبر اکرم (ص) هنگام خواب میفرمودند:


    باسْمِک اللَّهُمَّ أحْیا وَ بِاسْمِک أمُوت؛ خدایا! با نام تو زنده میشوم و با نام تو میمیرم.

    و پس از بیدار شدن میفرمودند:


    الْحَمْدُ لِله الَّذِي أحْیانِی بَعْدَ مَا أمَاتَنِی وَ إِلَیهِ النُّشُور ؛ حمد مخصوص خدایی است که مرا زنده کرد، بعد از آنکه میراند و رستاخیز به سوي اوست.(من لا یحتضره الفقیه ج1 ص480)


    همانطور که میدانید مکروه است کسی با حال جنابت بخوابد، مگر اینکه غسل کند و یا حداقل با تیمم باشد.


    حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود: مسلمان نباید در حال جنابت بخوابد مگر طاهر باشد و اگر آب نبود، حداقل تیمم کند، چرا که روح در خواب به محضر پروردگار عروج میکند و در حضور حضرت حق اگر اجلش رسیده باشد، دیگر برنمیگردد و گرنه تا وقت اجل برمیگردد.(تحت العقول ص102/وسائل الشیعه ج1 ص379)





    جایگاه روح پس از مرگ



    اما اینکه پس از مرگ روح کجا میرود، این پرسش درست نیست؛ چون جایی نمی رود. به عالم برزخ که در ملکوت و باطن عالم ماده است میرود. جا و مکان مادي ندارد و فاصله هایش با عالم دنیا فاصلۀ مکانی نیست که مثلًا در کهکشانها و کرات بالاتر باشد، بلکه فاصلۀ رتبی است،یعنی رتبۀ عالم برزخ بالاتر از عالم دنیاست و وجود کامل تري دارد.

    روي همین حساب هم برای انسانهاي معمولی قابل درك نیست. شبیه حیوانی که اگر الآن کنار ما بایستد، با اینکه در یک مکان هستیم و فاصلۀ زمانی و مکانی نداریم، ولی چون از نظر رتبۀ وجودي پایینتر از ماست، عالم انسانی را درك نمیکند. ما هم الآن آن برزخ را درك نمیکنیم.



  34. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر




    آیا همه انسانها را حضرت عزرائیل قبض روح میکند؟ و اصلًا حضرت عزرائیل کیست؟

    حضرت عزرائیل قابض ارواح


    شاید یکی از جفاهایی که ما در حق این ملک مقرّب الهی میکنیم، همین است که- نعوذبالله - او را مثل یک هیولایی میشناسیم. هر چیز زشتی را به او تشبیه میکنیم و کم کم یک تنفري از او در خود ایجاد میکنیم.در حالی که او از ملائکۀ مقرّب الهی است.


    ملائکه و فرشتگان کارگزاران و مأموران الهی هستند که در عالم کارهاي مختلفی را انجام میدهند.یک دسته واسطه در علم هستند؛ وحی و الهام را میرسانند و همینطور مأمور رساندن امدادهاي الهی به بشر هستند که رئیس اینها جبرئیل است. یک دسته مأمور و واسطه در رزق و روزي هستند، که رئیس آنها میکائیل است. یک دسته واسطه در حیات و مأمور زندگی بخشیدن هستند؛ از حیاتی که به جنین داده میشود، تا حیاتی که هنگام برپایی قیامت به مردگان داده میشود. همه با وساطت آن هاست. رئیس و بزرگ این ملائکه اسرافیل است. یک دسته از ملائکه هم واسطه در مرگ هستند و کسی که اجلش فرا رسیده را قبض روح و یا توفی میکنند، که رئیس این دسته هم عزرائیل است.


    پس چهار ملک بسیار باعظمت داریم که هر کدام رئیس و فرماندة گروههاي بسیار زیاد ملائکه میباشند: جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل


    بَلْ عِبادٌ مُکرَمُونَ، لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأمْرِه یعْمَلُون؛ آنها [فرشتگان]بندگان شایسته اویند؛ هرگزدرسخن براوپیشی نمیگیرند و(پیوسته) به فرمان اوعمل میکنند.(سوره ی انبیاء آیه 26 و 27)


    بنابراین، این فرشتگان، از جمله حضرت عزرائیل، نورانیت و زیبایی فوق العاده دارند.مرحوم آیت الله سید احمد خوانساري فرموده بودند: حضرت عزرائیل(ع)را دیدم که هفت قدم به طرف من آمد. زیبا بود و من هیچ از او نترسیدم. آن هفت قدم هم ظاهراً به این معنا بوده که هفت روز بعد از دنیا میروي که همینطور هم شد






    چهره ی حضرت عزرائیل


    چنین برمیآید که حضرت عزرائیل ماهیت ها و چهره هاي مختلف ندارد. این زشتی خود افراد است که باعث میشود وقتی فرشته در ظرف ادراك آنها دیده میشود، زشت به نظر میآید.( المیزان از کلام علامه طباطبائی)


    در روایت آمده است که حضرت ابراهیم از عزرائیل درخواست کرد که اگر میشود با قیافه هاي که فساق و فجار را قبض روح میکنی خود را نشان بده. حضرت عزرائیل گفت: شما طاقت دیدن نداري. ابراهیم (ع)پاسخ داد: چرا دارم. حضرت ملک الموت عرض کرد: صورت خود را برگردان. وقتی ابراهیم (ع) صورت خود را برگرداند و سپس مشاهده کرد، ناگهان مردي بسیار زشت با چهرهاي سیاه و بویی متعفن که از دهان و بینی او دود و آتش زبانه میکشید مشاهده کرد و بیهوش شد. بعد که به هوش آمد گفت: اگر شخص فاجر در هنگام مرگ، عذابش فقط دیدن همین منظره باشد، برایش کافی است.


    حضرت عزرائیل که براي فاجر و فاسق قدرت دارد اینقدر زشت ظاهر شود که ابراهیم خلیل (ع) طاقت دیدنش را نداشته باشد و غشکند، حتماً قدرت دارد براي مؤمن به قدري زیبا و دلربا و جذاب و معطر بیاید که محتضر تاب دیدن زیبایی فرشتۀ مرگ را نداشتهباشد و از شدت زیبایی او جان دهد.


    در قرآن میخوانیم که زنان مصر وقتی یوسف را دیدند، چنان تحت تأثیر جمال و زیبایی او قرار گرفتند که هوش از سرشان پرید و به جاي میوه دستهایشان را بریدند.


    فَلَمَّا رَأینَهُ أکبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أیدِیهُنَّ وَ قُلْنَ حاشَ لِله ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلَّا مَلَک کریمٌ.


    اگر جمال یوسف این میکند، چرا جمال ملکوتی عزرائیل باعث نشود آنچنان مؤمن مست شود که روحش بدون هیچ احساس درد و رنجی پرواز کند و به عالم برزخ برود (سوره یوسف آیه 31)





    درود بر حضرت عزرائیل

    از این رو ما بی جهت جفا نکنیم، بلکه به قول برخی اهل معرفت باید با حضرت عزرائیل(ع) دوست شویم و با احترام از این ملک مقرب الهی یاد کنیمو تازه او را بیشتر دوست بداریم که واسطه ی انتقال ما به سوی خدا در مسیر " انااِلَیهِ راجعونَ " است.او بنده ی خوب خداست واصلا عزرائیل در زبان سریانی ، یعنی بنده ی خدا. در دعاهای اهل بیت (ع) هم با تعبیرات بلندی از او یاد و به ایشان درود فرستاده شده است:



    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَی مَلَکِ الْمَوْتِ وَ أعْوَانِه.(مصباح المجتهد ج1 ص221)

    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عِزْرَائِیلَ مَلَک الرَّحْمَۀِ الْمُوَکَّلِ عَلَی عَبِیدِكَ وَ إِمَائِک الْمُطِیعِ فِی أرْضِکَ وَ سَمَائِکَ قَابِضِ أرْوَاحِ عبادكَ بِأمْرِكَ.
    (اقبال الاعمال ج1 ص 660)

    البته همانطور که عرض شد، حضرت عزرائیل (ع) رئیس گروه بسیار بزرگی از ملائکه است که آنها به دستورحضرتعزرائیل(ع) قبض روح را به عهده دارند « تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا » یا «... الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکۀ » .(سوره انعام سوره ی 61/سوره ی نحل آیه ی 32)

    و به قول برخی از بزرگانی چه بسا انسانهاي معمولی را ملائکه زیردست عزرائیل، و روحهاي قوي را خود حضرت عزرائیل بیایند و قبض کنند.



  35. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر



    قبض روح افراد در یک زمان


    از این بیان پاسخ سؤال دیگري هم روشن میشود که چگونه عزرائیل میتواند موقع قبض روح هزاران نفر در شرق و غرب عالم حضور داشته باشد و چگونه عزرائیل براي قبض روح بالین همه میآید؟

    جواب اینکه اولًا، او در این کار تنها نیست و لازم نیستبر بالین همه همان یک نفر بیاید. مأموران متعدد دارد.


    ثانیاً، به فرض اینکه تنها عزرائیل مأمور قبض روح باشد، باز مشکلی نیست؛ چرا که اصل قبض روح و قابض هیچکدام مادي نیستند، بلکه قابض (عزرائیل) موجودي مجرد است. براي موجود مجرد دیگر این مکان و آن مکان ندارد. شمال و جنوب ندارد. این مَلک بزرگ همه جا حضور دارد و بر همه احاطه دارد. موجود مادي است که اگر اینجا باشد،جاي دیگري نیست، مجردات اینگونه نیستند.


    از امام صادق(ع)دربارة ملک الموت سؤال شد که میگویند:تمامی این دنیا در مقابل او مانند یک کاسه ای که «یَمُدُّ یَدَه مِنهاحیث یشاء:به هر کجاي آن بخواهد، دستش را دراز میکند» حضرت فرمودند : بله، همینطور است » (الکافی ج3 ص256)


    این تعبیرات کنایه از احاطۀ او به همۀ دنیا و مانع نبودن حجاب مکان براي این موجود مجرد است.




    حدیث پیامبر با عزرائیل در معراج


    پیامبر اکرم (ص) فرمودند: شبی که مرا براي معراج بردند، ملکی را دیدم که به چپ و راست توجهی نداشت و فقط متوجه کار خودش بود. از جبرئیل پرسیدم: او کیست؟ گفت: ملک الموت است و مشغول قبض روح است.
    خواستم با او صحبتی کنم. نزدش رفتم و از او پرسیدم: آیا همۀانسانها را تو قبض روح میکنی؟ گفت: بله.چون ملائکۀ زیردست نیز به دستور او قبض میکنند. گفتم: همه جا حاضري؟ گفت: بله. همۀ عالم دنیا نزد من مثل سکه اي است در دست کسی که هر طرف بخواهد آن را میگرداند و آن را میبیند. (کنایه از احاطۀ او به همۀعالم.) بعد گفت: هیچ خانه اي در زمین نیست، مگر اینکه من روزی پنج مرتبه داخل آن خانه میشوم و سرکشی میکنم. وقتی یکی از آنها را قبض کردم، بقیه گریه میکنند. به آنها میگویم: بر او گریه نکیند، که من یکی پس از دیگري به سراغ شما میآیم تا جایی که کسی از شما باقی نمیماند. (بحارالانوارج18 ص322)


    در روایتی دیگر آمده است که وقتی گریه و بیتابی میکنند، ملک الموت به آنها میگوید: عَلی مَن تَصرَخونَ وَ عَلی مَن تَبکُونَ؛ » به خدا سوگند، عمر او به پایان رسیده بود و تمام روزي اش از دنیا را دریافت کرده « بر چه کسی گریه میکنید و فریاد میکشید؟ پروردگارش او را فراخواند و او دعوت حق را اجابت کرد.
    « فَلیَبکِ الباکی عَلی نَفسِهِ » . اگر میخواهید بر خود گریه کنید که چنین روزي را شما هم در پیش دارید ؛وَ اِنَّ لِیَ فیکُم عَوداتٍ وَ عوداتٍ حَتّی لااَبقی فیکم اَحداً؛ من باز هم مکرر در میانتان میآیم و هیچ کدام شما باقی نخواهد ماند.(تفسیر نورالثقلین ج4ص225)





  36. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    قبرو برزخ

    پس از مرگ چه اتفاقی میافتد و ما را کجا میبرند؟




    پس از توفّی و قبض روح نوبت به ورود به عالم قبر یا همان عالم برزخ میباشد که منزل سخت و ترسناکی است. به خصوص براي کسی که انس و آشنایی با آن طرف نداشته و آمادگیهاي لازم را کسب نکرده باشد. پیامبر اکرم (ص) فرمود:


    إِنَ الْقَبْرَ أوَّلُ مَنَازِلِ الْآخِرَةِ فَإِنْ نَجَا مِنْهُ فَمَا بَعْدَه ایسَرُ وَ إِنْ لَمْ یَنْجُ مِنْهُ فَمَا بَعْدَهُ أشَدُّ مِنْه؛ قبر اولین منزل آخرت است. اگر کسی از آن نجات پیدا کرد، بعد از آن آسانتر است. ولی اگر نجات پیدا نکند، منازل بعد از آن دشوارتر است.(روضه الواعظین ج2 ص494/بحارالانوار ج6ص242)

    خوب همین هم هست؛ چون اگر انسان در دنیا طوري زندگی کرده و پرونده ی عملش آن چنان است که در قبر راحت باشد، مسلّم در مراحل بعد هم خیلی سختی ندارد. ولی اگر از همین اول، کارش گیر باشد، بعدش کمتر نیست "سالی که نکوست از بهارش پیداست"


    در روایتی آمده است که مسلمانان داشتند جنازه اي را تشییع میکردند، آوردند در قبر گذاشتند. حضرت موسی بن جعفر(ع)حضورداشتند، فرمودند:


    إِنَّ شَیئاً هَذَا آخِرُهُ لَحَقِیقٌ أنْ یُزْهَدَ فِی أوَّلِه وَ إِنَّ شَیئاً هَذَا أوَّلُهُ لَحَقِیقٌ أنْ یُخَافَ آخِرَه؛ چیزي که پایانش این است، شایسته است که انسان از آغاز به آن دلبسته نشود. و چیزي که آغازش چنین است، سزاوار است که از پایانش بیم داشت.(وسائل الشیعه ج16 ص15/بحارالانوار ج70 ص103)

    دنیایی که آخرش به این ختم میشود که انسان را در یک حفرة کوچک با دست خالی و فقط یک کفن ساده جاي میدهند، از اول باید به آن دل نبندد. و آخرتی که در اولین منزلش عالم تنهایی و بی کسی است،سزاوار است که از آخرش ترسید. دیگر آنجا چه خبر؟!



    گریۀ اولیاي خدا

    به هر حال پس از قبض روح و سکرات و غمرات مرگ، منزل اول آخرت همین قبر است که اشک اولیاي خدا را هم درآورده
    است.

    امام سجاد(ع)در دعاي ابوحمزه میفرماید:


    فَمَا لِی لا أبْکی أبْکی لِخُرُوجِ نَفْسِی أبْکی لِظُلْمَۀِ قَبْرِی أبْکی لِضِیقِ لَحْدِي أبْکی لِسُؤالِ مُنْکرٍ وَ نَکیـر إِیاي؛
    براي چه گریه نکنم؟!
    گریه میکنم براي لحظۀ خروج روحم؟ میگریم براي تاریکی قبرم! کریه میکنم براي سختی و تنگی لحدم، گریه میکنم براي سؤال نکیـر و منکر!


    در بحثهاي گذشته گفتیم: این ترسی که اولیاي خدا از آخرت و مراحل سخت آن داشتند، و براي آن اشک میریختند، گریه میکردند، آه میکشیدند، ترسی مقدس و ناشی از کمال معرفت و ایمان است. این بزرگواران با اینکه پاك بودند و اعمال خیر تمام زندگیشان را گرفته بود، ولی باز عمل خود را نمی دیدند و به حساب نمیآوردند. تکیه بر اعمال نداشتند و در مقابل عنایتها و لطفهاي بی اندازه ی خداوند همواره خجل بودند و خود را قاصر و مقصر میدانستند. همان که حافظ گفت:


    چگونه سر زخجالت برآورم بر دوست //که خدمتی به سزا برنیامد از دستم

    حال ما به محض اینکه چهار تا کار خوب میکنیم، فوري از خدا طلبکار میشویم که من این همه براي تو کار کردم. چرا دعاهایم را مستجاب نمیکنی، چرا فلان مشکل را دارم، چرا فلان درد را دارم؟ چراهاي بسیار دیگر. با اینکه عامل بسیاري از این مشکلات یا اشتباهات خودمان هستیم،یا برخی ظلمهاي اجتماعی که ربطی به خدا ندارد. ولی باز دیواري کوتاهتر از دیوار خدا گیر نمیآوریم.


    بزرگی میفرمود: من دلم براي خدا میسوزد که مظلوم است.

    پس اگراولیاي خدا از قبر و فشار قبر و سؤال قبر و حالاتی که در آنجا هست میترسند، از روي کمال معرفت و ایمانشان است.




  37. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    ارتحال حضرت فاطمه بنت اسد



    درروایت عجیبی درباره ی ارتحال فاطمه بنت اسد چنین آمده است: وقتی حضرت فاطمه بنت اسد مادر مکرمه و بزرگوار امیرالمؤمنین (ع) از دنیا رفتند، حضرت امیرالمؤمنین (ع) گریان نزد پیامبر اکرم (ص) آمدند. پیامبر(ص) پرسیدند: چه شده؟ امیرالمؤمنین (ع) فرمودند«! تَوَفَّتْ والِدَتی یا رَسُولَ الِله؛ یا رسول الله، مادرم از دنیا رفت » : حضرتپیامبر فرمود: بلکه مادر من از دنیا رفت؛ زیرا او بهتر از بچه هاي خودش به من توجه داشت. خودش گرسنه میماند و اول مرا سیر میکرد و همه گونه به من رسیدگی میکرد.
    بعد پیامبر برخاستند و لباسی از خود را دادند که جزئی از کفن مادر امیرالمؤمنین (ع) کنند. در هنگام تشییع جنازه هم با پاي برهنه، آهسته آهسته قدم میگذاشتند. در نماز آن بانوي بزرگوار هم هفتاد تکبیر گفتند. بعد هم پیش از گذاشتن فاطمه بنت اسد در قبر، خود پیامبر داخل قبر شدند و خوابیدند و سپس او را در قبر قرار دادند و تلقین شهادت کردند. بعد از آنکه خاك بر قبر میریختند،یکمرتبه دیدند پیامبر(ص) فرمودند:« ابْنُک ابْنُک ابْنُک لا جَعْفَرٌ وَ لا عَقِیلٌ ابْنُک ابْنُک عَلِی بْنُ أبِی طَالِب» پسرت، پسرت،پسرت. نه جعفر و نه عقیل. پسرت، پسرت، علی بن ابیطالب


    وقتی مراسم تمام شد، اصحاب پیامبر گفتند: آقا، از شما چیزهایی در اینجا دیدیم که هرگز قبلًا ندیده بودیم. اینکه در تشییع با پاي برهنه و آهسته و آهسته قدم برمیداشتید.اینکه در نماز هفتاد تکبیر گفتید. در قبر او خوابیدید. لباستان را بر او پوشاندید. و در آخر «. اِبنُکَ اِبنُکَ لاجَعفَرُ وَ لاعقیلٌ »: هم فرمودید.


    پیامبر(ص) فرمود: اینکه آهسته آهسته قدم برمیداشتم، براي کثرت ازدحام ملائکه بود.هفتاد تکبیر در نماز هم، به خاطرهفتاد صف ازملائکه بود که براي نماز او ایستاده بودند. اما اینکه در قبرش خوابیدم، چون روزي برایش از سختی فشار قبر میگفتم. او میگفت: « واضَعفاهُ؛ امان از ضعیفی » گفتم: اي مادر، غم مخور قبل از تو من بر جاي تو میخوابم تا تو از فشار قبر ایمن شوي. لذا درقبرش خوابیدم.


    اما اینکه او را بر لباس خود کفن کردم، از این جهت بود که روزي براي او احوال قیامت را ذکر کردم که مردم عریان وارد محشر میشوند. آن بانوي محترم وقتی این را از من شنید، گفت: امان از شرمساري و خجالت آن روز! لذا او را به لباس خود پوشاندم که پوشیده محشور شود. و از خداوند خواستم تا کفنش نپوسد.


    و اما اینکه به او گفتم: « ابنُکَ ابنُکَ لاجعفَرُ وَ لاعقیلٌ »: از این جهت بود که وقتی دو ملک براي سؤال قبر از او پرسیدند: ربّ تو کیست؟گفت: « الله ربی » وقتی پرسیدند :مَن نَبیُّکَ پیامبرت کیست ؟گفت: محمد(ص). وقتی پرسیدند: مَنْ وَلِیک وَ إِمَامُک ولی و امام توکیست؟ فَاسْتَحْیتْ أنْ تَقُولَ وَلَدِي؛ خجالت کشید بگوید پسرم .

    فاطمه بنت اسد کسی است که قسیم الجنۀ والنارمحصول دامن پاك اوست، ولی باز چون منسوب به اوست، خجالت میکشد.من گفتم: بگو« ابنک علی » که خداوند چشمش را روشن کرد.

    میبینید اولیاي خدا چقدر از قبر و حالات قبر و آخرت میترسیدند. و با این امور شوخی نداشتند.





    همراه با میت پس از دفن

    حتما شنیده اید که حضرت زهرا در وصیت خود به حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: وقتی من وفات کردم، پس از دفن بالاي سرم بنشین و برایم قرآن و دعا بسیار بخوان؛ چرا که آن ساعت ساعتی است که میت به انس گرفتن با زندگان محتاج است.به همین دلیل هم توصیه شده بازماندگان و نزدیکان میت پس از دفن او و پراکنده شدن مردم، میت را در قبر تنها نگذارند، بلکه او
    را تلقین کنند.


    امام صادق(ع) فرمود: شایسته است بعد از برگشتن مردم از سر قبر، برخی اولیاي و نزدیکان میت آنجا بمانند و دستها را روي قبر گذاشته و با صداي بلند براي او تلقین بخوانند که اگر این کار را بکنند،دو ملک قبر (نکیـر و منکر) به هم میگویند: باید از اینجا رفت «. فَقَدْ لُقِّنَ حُجَّتَهُ؛ حجت او را تلقین کردند » (الکافی ج3 ص201)


    بعد از این تلقین هم بنشینند مقداري قرآن بخوانند؛ سورةیس، سورة ملک، حمد و یازده مرتبه « قل هو الله »و هفت مرتبه « انا انزلناه » که همۀ اینها در تخفیف سختیها و انس میت مؤثر است.


    متأسفانه گاه به این آداب توجه نمیشود و حتی به زور خویشان و نزدیکان میت را ازکنار قبر دور میکنند و میت را با هزاران وحشت و اضطراب در قبر تنها میگذارند. گویا او نیازي به ما ندارد. در حالی که فریاد آن میت بلند است، ولی گوشی براي شنیدن نیست.


    آن لحظات اولیه، با اینکه روح تعلقش را از بدن کنده و از آن جدا شده، ولی به جهت شدت انسی که با این بدن خاکی داشته و با نا آشنا بودن با عالم جدید برزخی، چه بسا هنوز توجه به این بدن خاکی دارد و مثل گذشته خود را این بدن میداند. لذا برای اینکه کم کم انس با آن عالم پیدا کند و از این طرف کاملًا دل بکند، احتیاج به گذر زمان است. بنابراین، آن لحظات اولیه باید به او کمک داد.

    از این رو در حدیث امام صادق(ع) و نیز در رساله هاي عملیه در آداب دفن آمده است که وقتی میت را به طرف قبر آوردید، او را ناگهان وارد قبر نکنید؛ چرا که قبر هول و وحشتهاي عظیمی دارد« فَإِنَّ لِلْقَبْرِ أهْوَالا عَظِیمَۀ» .


    بنابراین، میت را نزدیک قبر بر زمین بگذارید و مقداري صبر کنید، سپس اندکی آن را جلو ببرید و باز بر زمین بگذارید و مقداري صبر کنید تا میت براي داخل شدن آماده شود. سپس براي بار سوم بلند کنید و او را کنار قبر بگذارید و در نهایت بار چهارم برداشته او را وارد قبر کنید



  38. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    کلمۀ قبر که در این مباحث به شکلهاي مختلف مطرح میشود؛ وحشت قبر، شب اول قبر، سؤال قبر، فشار قبر، آیا همین قبرخاکی است یا چیز دیگري است؟

    مراد از قبر در روایات

    در اکثر روایات مراد از قبر همان برزخ است. پس از مرگ و کنار گذاشتن این جسم و بدن که دیگر با آن تا قیامت کاري ندارند، روح به بدن دیگري به نام بدن برزخی یا بدن مثالی تعلق میگیرد که مثل همین بدن است، ولی جرم و سنگینی ندارد؛ شبیه عالم خواب. البته باز هزاران بار قويتر از عالم خواب و متکامل تر از آن است. باید رفت و دید. این تشبیه و تمثیل کافی نیست.


    در عالم برزخ درك و فهم و لذت و عذاب و خوردن و آشامیدن هست، البته با همان بدن مثالی. از امام صادق(ع)پرسیدند: روح انسان پس از مردن به کجا میرود؟ حضرت فرمودند: ارواح مؤمنین در اطاق هایی در بهشت به سر میبرند و از خوردنیهاي آن میخورند و از آشامیدنیهاي آن می آشامند. به زیارت یکدیگر میروند و از احوال هم جویا میشوندمیشوند. ارواح کفّار هم در جایگاههایی از آتش هستند و غذاها و نوشیدنیهایشان نیز عذاب است.(المحاسن ج1 ص178/ بحارالانوارج6 ص267)


    اسم دیگر برزخ هم قبر است.

    در چند روایت آمده است که وقتی از امام صادق (ع)پرسیدند برزخ چیست؟ فرمود: الْقَبْرُ مُنْذُ حِینِ مَوْتِهِ إِلَی یوْمِ الْقِیامَۀِ؛ برزخ همان قبر است از زمان مرگ تا قیامت.(الکافی ج3 ص243/بحارالانوارج6ص267)


    پس مراد از فشار قبر، و سؤال قبر، وحشتهاي برزخ است، نه اینکه در این قبر خاکی فشار و سؤالی باشد. اصلًا پس از مرگ با این بدن و این قبر کاري ندارند.لذا کسانی که قبر خاکی ندارند، مثل آنها که در دریا غرق شده اند و همانجا مانده اند،یا مثل آنهایی که سوزانده شده اند و خاکسترشان را بر باد داده و یا در دریا ریخته اند، همه اینها با اینکه قبر خاکی ندارند، سؤال قبر و فشار و وحشت قبر دارند.

    خداوند دربارة قوم نوح میفرمایند: ( سوره نوح آیه 25)

    مِمَّا خَطیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً؛ همگی به خاطر گناهانشان غرق شدند و در آتش دوزخ وارد گشتند.


    چون گناه کردند غرق شدند و بلافاصله وارد آتش شدند. با اینکه قوم فرعون در دریا مردند و همانجا ماندند، ولی میفرماید: در اتش وارد شدند! پس این آتش در برزخ و عالم مثال بوده، نه در قبر خاکی. البته گاه در برخی روایات کلمۀ قبر به همان معناي خودش،یعنی همین حفرة خاکی به کار رفته است؛ مثلًا در روایتی آمده است که از امام کاظم(ع)پرسیدند: مؤمنی که از دنیا رفته، زائرین قبر خود را میشناسد؟ فرمود: بله، و بازائر قبرش انس میگیرد و از زیارت اومسرور میگردد، ولی هنگامی که زائر قصد رفتن میکند، صاحب قبر نگران میشود و با رفتن او در وحشت تنهایی قرار میگیرد.(الکافی ج3 ص 228/کامل الزیارات ص321)

    معلوم است که مراد از قبر در زائر قبر، همین قبر خاکی در قبرستان که بدن در آن است، ولی به طور غالب و قریب به اتفاق روایات، مقصود از قبر همان عالم برزخ است؛همانطور که در گفتار قبل بیان شد.



  39. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر


    براي وحشت قبر

    شب اول قبر یا همان شب اول ورود به عالم برزخ، براي میت که تازه به عالم ناشناخته و نامأنوس وارد شده و هنوز انسش با عالم
    دنیا برقرار بوده، طبعاً بسیار سخت است، خصوصاً اگر خداي ناکرده چهرههاي وحشتناکی هم وارد قبرش شوند.


    کم کردن وحشت قبر

    در روایات ما به اموري اشاره شده که وحشت قبر را کم میکند و یا از بین میبرد که برخی از آنها مطرح میشود:

    1/انس با خداوند
    2/صدقه و نماز شب اول قبر
    3/خواندن قرآن و دعا
    4/شهادت چهل نفر مؤمن به خوبی میت
    5/به تدریج نزدیک قبر بردن و آرام وارد قبر کردن میت
    6/صلوات بر پیامبر و آل طاهرینش
    7/رکوع را کامل و تمام انجام دادن
    8/از دنیا رفتن در شب و روز جمعه
    9/ولایت و محبت اهل بیت




  40. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر




    صدقه و نماز شب اول قبر


    مرحوم سید بن طاووس از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده که حضرت فرمودند: سختترین ساعتها براي میت شب اول قبر است. پس رحم کنید بر مردگان خود به صدقه و اگر نمیتوانید دو رکعت نماز بخوانید.این نماز همان نماز لیلۀالدفن است که در رکعت اول حمد و آیه الکرسی و در رکعت دوم حمد و ده مرتبه سوره قدر خوانده میشود و پس از آن میگوییم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ابْعَثْ ثَوَابَهَا إِلَی قَبْرِ فُلَان » :و نام میت را میبرند.

    این نماز را معمولًا پس از نماز عشاءمیخوانند. در همین روایت آمده است که خداوند در همین ساعت هزار ملک را به قبر میت میفرستد و تا قیامت قبرش وسیع میگردد و خود نمازگزار هم به عدد مخلوقات اجر میبرد.

    ملا فتحعلی سلطان آبادي و نماز لیله الدفن

    مرحوم محدث نوري در کتاب دار السلام »از استادشان عارف بزرگ، ملافتحعلی سلطان آبادي، نقل کرده که میفرمود: برنامۀ من این بود که هرگاه میشنیدم یکی از دوستان اهلبیت از دنیا رفته است، در شب دفن او برایش دو رکعت نماز لیلۀالدفن
    میخواندم. چه او را میشناختم یا نمیشناختم. هیچ کس از این رسم من آگاه نبود. تا آنکه روزی یکی از دوستان مرا در راهی دید و گفت: دیشب فلان شخص را که به تازگی وفات کرده، در خواب دیدم و از آنچه بعد از مرگ بر او گذشته بود پرسیدم. گفت: من در سختی بودم تا آنکه عالم بزرگوار ملافتحعلی برایم دو رکعت نماز خواند و همان نماز من را نجات داد. خدا پدرش را رحمت کند! آن شخص پرسید: شما چه نمازي میخوانی؟ که من به ناچار عادتم را برایش گفتم.




    3/خواندن قرآن و دعا


    یکی از چیزهایی که فشار قبر را بر میدارد، خواندن قرآن براي میت است. چنان که در وصیت حضرت زهرا (س) هم آمده بود که : برایم قرآن بخوانید. خواندن قرآن به ویژه سورههاي یس و مُلک براي میت توصیه شده است.
    ونیز فرمودند:اگر کسی قبل از خواب سورة یس را بخواند، از سختی قبر در امان است و هم اگر بر قبر کسی بخواند، هراس او را میبرد.دعا و طلب رحمت و مغفرت براي میت نیز در تخفیف عذاب میت بسیار مؤثر است.



    4/شهادت چهل نفر مؤمن به خوبی میت


    از امام صادق (ع)روایت شده که حضرت فرمودند: اگر پس از وفات مؤمنی،چهل نفر از مؤمنین نزد جنازه ی او حاضر شوند و بگویند:


    ،« اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیراً وَ أنْتَ أعْلَمُ بِهِ مِنَّا؛ خداوندا، ما جز خیر و خوبی از او نمیدانیم. و البته تو از ما به او داناتري »


    خداوند متعال میفرماید: قَدْ أجَزْتُ شَهَادَاتِکم وَ غَفَرتُ لَهُ ما عَلِمتُ مِمّا لا تَعلَمُونَ؛ شهادت شما را پذیرفتم و آنچه را که من از او » «. میدانم و شما نمیدانید را بخشیدم. (من لا یحضره الفقیه ج1 ص165/ وسائل الشیعه ج3 ص2855)






    5/به تدریج نزدیک قبر بردن و آرام وارد قبر کردن میت


    چنان که پیش از این در آداب دفن گفته شد، اگر میت را به آرامی و به تدریج وارد قبر کنیم، این میتواند از هول و هراس او از قبر بکاهد و او را براي ورود به قبرآماده کند.



    6/صلوات بر پیامبر و آل طاهرینش


    یکی از آثار مهم صلوات بر پیامبر و آل او نورانیت قبر است.

    پیامبر خدا(ص)فرمودند:


    اَکثِروا الصَّلاةَ عَلَیَّ فَاِنَّ الصَّلاةَ عَلَیَّ نُورٌ فِی القَبرِ وَ نورٌ عَلَی الصِّراطِ و نَورٌ فِی الجَنَّۀِ؛ بر من فراوان صلوات بفرستید، که صلوات بر من نوري است در قبر و نوري است بر صراط نوري است در بهشت. (الدعوات ص216/بحارالانوار ج79 ص64)



    7/رکوع را کامل و تمام انجام دادن


    از دیگر عوامل که موجب میشود انسان به وحشت قبر مبتلا نشود، این است که در رکوع عجله نکند و آن را درست و با توجه انجام دهد.

    امام باقر(ع)فرمود:

    مَنْ أتَمَ رُکوعَهُ لَمْ تَدْخُلْهُ وَحْشَۀٌ فِی الْقَبْر ؛ هر کس رکوعش را کامل انجام دهد، وحشت قبر نخواهد داشت.(الکافی ج3 ص321/بحارالانوار ج82 ص107)





    8/از دنیا رفتن در شب و روز جمعه


    کسی که از ظهر پنج شنبه تا ظهر جمعه از دنیا برود، مورد لطف خداوند قرار گرفته و به احترام این ایام، عذاب قبر از او برداشته میشود.

    چنانکه از پیامبر گرامی اسلام روایت شده است:

    مَن ماتَ یَومَ الجُمُعۀ اَو لَیلَۀَ الجُمعَۀِ رُفِعَ عَنهُ عَذابُ القَبرِ؛ کسی که در روز جمعه و یا شب جمعه از دنیا برود، عذاب قبر از او برداشته میشود.(من لا یحضره الفقیه ج1 ص138/بحارالانوار ج6 ص230)



    9/ولایت و محبت اهل بیت

    محبت اهل بیت (ع) کیمایی است که در دنیا و آخرت از انسان دستگیري میکند و او را در شدائد و بحرانها نجات میبخشد و همه جا نافع است.

    پیامبر اکرم (ص) فرمودند:

    حُبِّی وَ حُبُّ أهْلِ بَیتِی نَافِعٌ فِی سَبْعَۀِ مَوَاطِنَ أهْوَالُهُنَّ عَظِیمَۀٌ عِنْدَ الْوَفَاةِ وَ فِی الْقَبْرِ وَ عِنْدَ النُّشُورِ وَ عِنْدَ الْکتَابِ وَ عِنْدَ الْحِسَابِ وَ عِنْدَ الْمِیزَانِ وَ عِنْدَ الصِّرَاط؛ محبت من و محبت اهل بیتم در هفت جا که بس هولناك است سودمند است:
    در دم جان سپردن، و در قبر، و به هنگام رستاخیز، و در موقع دریافت نامۀ عمل، و در وقت حساب، و نزد میزان، و در گذشتن از صراط.(خصال ج2 ص361/ بحارالانوار ج27 ص158)



  41. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر


    آیت الله حائري و زیارت امام رضا


    حضرت آیت الله شیخ مرتضي حائري یزدي که عاشق امام رضا(ع)بود میفرمود: ما چهارده معصوم را در امام رضا خلاصه کرده ایم. ایشان زیاد به زیارت میرفت و باز میفرمود: هر کس در قیامت ذخیره اي دارد و ذخیرة من هم زیارت امام رضا(ع)است. حدود هفتاد بار به زیارت حضرت رفته بود. با مرحوم آیت الله مرعشی نجفی قراري گذاشته بودند که هر که از دنیا رفت، دیگري را از احوال آن طرف باخبر کند. آقاي حائري زودتر مرحوم میشود. آیت الله مرعشی او را در خواب میبیند و میپرسد: چه خبر؟ آقاي حائري میگوید: وقتی مُردم،دو ملک براي سؤال آمدند. خیلی ترسیدم. ناگهان از پشت سر صدایی شنیدم که میگفت: نترس نترس. با این صدا خوف من کم شد. با نزدیک شدن صاحب صدا، آن دو ملک رفتند و ترس من هم به کلی زائل شد. صاحب صدا که بسیار زیبا و نورانی بود، نزدیک آمد و فرمود: ترسیدي؟ گفتم: آقا تا به حال اینقدر نترسیده بودم. فرمود: دیگر با تو کاري ندارند. پرسیدم: شما کیستید؟ فرمود: این یک بار بازدید زیارت منبود،شصت و نه بار دیگر هم میآیم.
    فهمیدم امام رضا (ع)بودند که محبتشان از همین هنگام ورود به عالم برزخ شامل حالم شد.



  42. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر


    شب اول قبر

    شب اول قبر چیست؟ آیا آنجا اصلًا شب و روز هست؟ چرا اینقدر این شب سخت است؟ چه باید کرد؟

    انس با عالم قبر

    همانطور که قبلًا اشاره شد، اسم دیگر برزخ قبر است و مراد از قبر در عالم قبر، فشار قبر، وحشت قبر، سؤال قبر، شب اول قبر، برزخاست،نه این قبر خاکی. اصلًا با این بدن دنیوی تا قیامت کاري نیست.


    در روایتی وقتی از امام صادق(ع)پرسیدند:
    برزخ چیست؟ فرمودند:الْقَبْرُ مُنْذُ حِینِ مَوْتِهِ إِلی یوْمِ الْقِیامَۀ ؛برزخ همان قبر است، از زمان مرگ میت تا قیامت.
    (بحارالانوار ج6 ص267)وقتی شخصی میمیرد، آن ساعات اولیه با اینکه روح از بدن جدا شده، ولی به جهت شدت انس و علاقه اي که به این بدن خاکی
    داشته و سالها با آن بوده و با عالم جدید برزخی هم آشنایی و انسی ندارد، هنوز چه بسا متحیر است و خود را مثل گذشته همان بدن
    میداند. لذا برای اینکه کم کم بفهمد عالم عوض شده و انس با آن عالم پیدا کند و از این طرف دل بکند، احتیاج به گذشت زمان
    است.
    در آن لحظات اولیه میبیند غسلش میدهند، تشییع میکنند و کاملًا حضور دارد و خود را این بدن میبیند. این هم ربطی به کافر یا
    مسلمانی میت ندارد. لذا در روایات آمده است: کسی که میت را غسل میدهد با مدارا و مهربانی غسل دهد،(وسائل الشیعه ج2 ص501) نه اینکه بدون رعایت
    حرمت و ادب با شتاب بدن را چپ و راست کند، به طوري که گویی تنه درخت است.چون روح هنوز با بدن انس دارد،اذیت
    میشود.


    پیامبر اکرم (ص)در حدیثی فرمودند:« خداوند غضبناك میشود از اینکه با مؤمن ضعیف با مدارا و مهربانی رفتار نشود » (مسترک الوسائل ج2 ص174) چقدر بر این نکات در دستورات دینی ما توجه شده است.


    در واقع در آن لحظات و ساعات اولیه پس از مرگ که هنوز میت نفهمیده چه شده است و عالم کاملًا عوض شده و دیگر با آن
    بدن دنیوي نیست و اصلًا او را نمیبینند، گفته شده: به او کمک دهید تا کمک م خود را بیابد.


  43. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    آماده ساختن میت براي ورود به قبر


    همانطور که در رساله هاي علمیه هم آمده است،در آداب دفن توصیه شده که میت را با شتاب و ناگهان وارد قبر نکنید،بلکه آهسته آهسته او را به سمت قبر ببرید.


    امام صادق(ع)فرمودند: وقتی میت را به طرف قبر آوردید، او را ناگهان وارد قبر نکنید. "لاَنَّ لِلْقَبْرِ أهْوَالا "چرا که قبر هول و وحشتهاي عظیمی دارد» بلکه میت را نزدیک قبر بر زمین بگذار و مقداري صبر کن. سپس اندکی جلو ببر و باز بر زمین بگذارید ومقداري صبر کنید، تا میت براي داخل شدن آماده شود. سپس براي بار سوم او را بلند کنید و کنار قبر بگذارید و در نهایت بارچهارم برداشته او را وارد قبر کنید.(من لا یحضره الفقیه ج1 ص170)


    با اینکه متوفی پس از مرگ زندگیاش در عالم برزخ است، نه در این حفره ی خاکی، ولی چون هنوز خود را نیافته و گمان میکند همین بدن است، لذا خود را میبیند که دارند در این حفره دفنش میکنند، از این جهت میترسد. از این رو فرموده اند: او را آهسته آهسته ببرید، موقع دفن زیارت عاشورا،یا قرآن بخوانید،یا ذکر صلوات بگویید. اینها هم کمکی هاي او هستند.


    بعد هم در قبر او را با تکان دادن تلقینش کنند و او را که گیج و متحیر است و چه بسا نمیداند کیست، تفهیم اعتقادی نمایند که نترس و حواست را جمع کن. وقتی دو ملک براي سؤال میآیند، جواب بده« الله ربی »و«... محمد(ص) نبی .. »و تا آخر.


    پس از دفن هم همانطور که گفته شد، نزدیکان و بازماندگان میت که صدایشان براي او آشناست، بمانند و مدتی قرآن بخوانند، به خصوص باز هم او را تلقین دیگري بکنند و خلاصه این موقع حساس که او نیاز دارد، تنهایش نگذارند.

    حضرت زهرا به حضرت امیرالمؤمنین (ع) وصیت میکند که پس از دفن من بنشین بالاي سرم و برایم قرآن بخوان و دعا کن "فانها سَاعَۀٌ یَحْتَاجُ الْمَیتُ فِیهَا إِلَی أُنْسِ الْأحْیاء؛ چرا که آن زمان زمانی است که میت نیازمند انس با زندگان است »؛ (بحارالانوار ج79 ص27)وقتی کسی مثل حضرت زهرا این چنین میگوید، دیگر حساب بقیه معلوم است.

    متأسفانه گاهی به زور خویشان و نزدیکان میت را از کنار قبر دور میکنند و میت را با هزاران وحشت و اضطراب در قبر تنها میگذارند. گویی او نیازي به ما ندارد، در حالی که فریادش بلند است و کمک میخواهد، ولی گوشی براي شنیدن نیست.



  44. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر


    روز و شب در عالم برزخ

    اما شب و روز برزخ؛ به خلاف قیامت که دیگر خورشید و ماه و شب و روز برچیده میشود، در برزخ که از جهاتی شبیه عالم دنیاست، شب و روز هست.

    لذاخداوند دربارة فرعونیان میفرماید:

    النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیها غُدُ  وا وَ عَشِیا؛ صبح و شام آتش به آنها عرضه میشود.(سوره غافر آیه 46)


    سخت ترین ساعات براي میت

    پیامبر اکرم (ص) فرمودند : «. سختترین ساعات بر میت شب اول قبر است » چون تاریکی و ترس از دیدن موجودات ناشناخته و عجیب برزخی از طرفی، تنهایی و جدا شدن از عالم دنیا که سالها با آن انس داشته، از طرف دیگر و وحشت از آیندة مبهم و نامعلوم از طرف سوم،همۀ این امور براي متوفی بسیار سخت و هراس میآورد. (زادالمعاد ص581)


    لذا پیامبر اکرم (ص) فرمودند :با صدقه دادن به آنها رحم کنید. و اگر نتوانستید دست کم دو رکعت نماز بخوانید و به روح او هدیه کنید همچنین براي او نماز وحشت یا نماز شب اول قبر بخوانید که همۀ اینها در برزخ براي او نور و روشنایی و اموري مأنوس هستند.


    و از همه مهمتر اینکه خودمان با خداوند در همینجا انس بگیریم که او « انیس من لا انیس له » است و با وجود او دیگر هیچوقت تنها نیستیم.




    امام صادق (ع)در این مورد فرمودند: این مربوط به بزرخ است که فرموده صبح و شام و الا قیامت شب و روز ندارد. (بحارالانوار ج6 ص284/البرهان ج4 ص762)



  45. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر


    زندگی برزخی چگونه است؟ اصلًا برزخ کجاست؟ آیا آنجا هم آدمها با هم زندگی میکنند؟


    زندگی در برزخ

    البته واقع مطلب این است که «. دست ما کوتاه و خرما و بر نخیل » باید برویم و ببینیم.
    از مرحوم آقا جمال گلپایگانی که از مراجع باعظمت تقلید بود، نقل میکنند که: پس از مرگِ میرزاي نائینی، ایشان را در خواب دید و گفت چه خبر؟ مرحوم نائینی گفته بود: یک مرگ و عالم برزخی میگوییم،یک چیزي میشنویم. باید بیایی ببینی.


    اما اجمالًا پس از مرگ، زندگی در عالم برزخ با بدن برزخی شروع میشود که هزاران بار متکاملتر از این بدن دنیوي است. بدن برزخی یا مثالی، صورتی شبیه همین بدن دارد، ولی جرم و جسم و سنگینی ندارد. شبیه بدن درخواب و البته بارها قويتر از آن.


    امام صادق(ع)فرمودند«. فِی اَبْدَانٍ کاَبْدَانِهِمْ »و در حدیثی دیگر آمده است :« فِی قَالَبٍ کقَالَبِهِ فِی الدُّنْیا » در عالم برزخ درک و فهم و خوردن و آشامیدن و لذت و عذاب هست و به مراتب هم قويتر از درك و فهم و لذتها و عذابهاي دنیاست، با همان بدن مثالی.(بحارالانوار ج6 ص268)(بحارالانوار ج58 ص50)


    از امام صادق(ع)پرسیدند: روح انسان پس از مردن به کجا میرود؟ فرمودند: ارواح مؤمنین در اطاقهایی در بهشت به سر میبرند. یأْکلُونَ مِنْ طَعَامِهَا وَ یشْرَبُونَ مِنْ شَرَابِهَا وَ یتَزَاوَرُونَ فِیهَا؛ از غذاهاي بهشتی میخورند و از شرابهاي بهشتی مینوشند و همدیگر را ملاقات میکنند و از احوال هم جویا میشوند. ارواح کفار هم در جایگاههایی از آتش هستند و غذاها و نوشیدنیها براي آنها عذاب آور است»(بحارالانوار ج6 ص234)


    زندگی در برزخ، زندگی فردي است و دیگر مثل دنیا نظام اجتماعی برقرار نیست. آنجا هر کس با عقاید و اخلاق و اعمالش که به شکلهاي مناسب آن طرف درمیآید، همراه است. البته برزخیان و کسانی که اهل بهشت برزخ هستند، همدیگر را میبینند و دور هم مینشینند و با هم انس دارند، اما زندگی اجتماعی به این معنا که نیازهایشان را با هم برطرف کنند و به هم کمکی کنند ندارند



  46. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    تکامل برزخی


    از دیگر خصوصیات برزخ این است که سیر تکاملی در آنجا برقرار است.یعنی امکان اینکه بر درجات و یا درکات انسان افزوده شود و در سعادت و یا شقاوت کاملتر گردد وجود دارد.


    البته تکامل عملی پرونده اش بسته میشود،یعنی انسان دیگر نمیتواند آنجا اعمال انجام دهد و براساس خیرات و مبرات درجاتی کسب کند. مگر خیرات و مبراتی که در دنیا تأسیس کرده و آثارش باقی باشد. اما تکامل علمی و معرفتی برقرار است و سیر معرفتی تا بینهایت ادامه دارد و منزل به منزل و مرحله به مرحله حجاب ها کنار میروند و حقایق و اسرار الهی بیشتر کشف میگردد.


    ازموسی بن جعفر روایت شده است که به مردي فرمود: آیا ماندن در دنیا را دوست داري؟ عرض کرد: بله. فرمود: براي چه؟ گفت براي خواندن « قل هو الله احد »
    حضرت سکوتی کردند و پس از آن رو به یکی از اصحاب کردند و فرمودند:
    عُلِّمَ فِی قَبْرِهِ لِیرْفَعَ الُله بِهِ مِنْ دَرَجَتِهِ فَإِنَ دَرَجَاتِ الْجَنَّۀِ عَلی قَدْرِ آیاتِ الْقُرْآنِ یقَالُ لَهُ اقْرَأْ وَارْقَ فَیقْرَأُ ثُمَّ یرْقی»، هر کس از دوستان و شیعیان ما بمیرد و قرآن را یاد نگرفته باشد
    ؛ در قبر به او قرآن آموخته میشود تا خدواند به این خاطر درجۀ او ار رفیع بگرداند؛ چون درجات بهشت به اندازة آیات قرآن است. به او گقته میشود: بخوان و بالا برو و او میخواند و بالا میرود.
    (الکافی ج4 ص611/ بحارالانوار ج 89 ص188)



  48. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    کامل معرفتی در برزخ .





    خوردن ها و اشامیدنی های اهل بهشت این گونه است که علاوه بر لذت فوق العاده که دارد . قرب و معرفت تازه ای هم دارد و خستگی و

    زده گی و یکنواختی ندارد.

    چون بعضی این توهم در ذهنشان پیدا شده که خوب به فرض که ما رفتیم به بهشت. یک سال . چهار سال . ده سال صد سال بعدش دیگر

    عادی می شود. دیگر خوردنی هایش خستگی اور و ملال اور می شود و دل را می زند.

    اینها خیال کرده اند بهشت هم مثل یک باغی از باغ های دنیاست . همین طور نشسته ایم و سیب و گلابی و کباب می خوریم .

    و لذت های دیگر .این ها هر قدر هم خوشمزه باشند . بعد از چند سال تکراری و خسته کننده می شود.

    غافل از این که نباید بهشت را با دنیا مقایسه کرد. قران می فرماید :غصه دلزدگی و یکنواختی و خسته شدن در بهشت را نخورید.

    کسی که به بهشت بیاید. "لایبغون عنها حولا."دیگر نمی خواهد از جایش تکان بخورد و بیرون بدود و جای دیگر برود."

    چرا؟چون "قد احسن الله له رزقا."خدا میهماندار بهشت است و دست عنایت او در نعمت های بهشتی دیده می شود ."

    لذا دیگر زدگی و خستگی ندارد. بلکه دائم قرب و رشد دارد.

    ببینید این تازه برزخ است تا همین جا نوع زندگی اش . دید و بازدید هایش. لذت هایش. خورد و خوراکش. همه و همه بر معرفت و

    کمال انسان اضافه می کند . در اخرت تکامل عملی نیست. ولی تکامل معرفتی و رشد معرفتی هست و قدم به قدم حقایقی

    برای انسان کشف می گردد.

    بیخود نیست که شما وقتی قبرستان می روید می گویید :السلام علی اهل لا اله الا الله . " یعنی سلام بر اهل توحید !

    چون اموات چشمشان باز شده و حقایق برتر را یافته اند و اهل توحید و اهل "لا اله الا الله "شده اند . جلوه خدا را در همه چیز

    دیده اند و فهمیده اند که :یکی هست و نیست غیر از او .

    وحده لا اله الا هو . "

    یا حق.



  50. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    تربیت اطفال مؤمنین در برزخ


    بچه ها و اطفال مؤمنین که از دنیا میروند و هنوز در دنیا عملی انجام نداده اند و به قول معروف میوة کال بوده اند که از درخت چیده شده اند،یا بچه هاي سقط شده، تحت تربیت واقع میشوند. در روایتی آمده است که بچه هاي سقط شده،
    در برزخ به وسیلۀ حضرت ابراهیم(ع) و ساره تربیت و تکمیل میشوند.(من لا یحضره الفقیه ج3 ص490/بحارالانوار ج5 ص 293)

    رسول خدا (ص) فرمودند:در شب معراج ابراهیم(ع)را دیدم
    که زیر درختی نشسته بود و کودکانی در اطرافش بودند. (الامالی للصدوق ج451/بحارالانوار ج12 ص 78)


    و در برخی احادیث آمده است : إِنَّ أطْفَالَ شِیعَتِنَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ تُرَبِّیهِمْ فَاطِمَۀُ » کودکان مؤمنان شیعه تحت تربیت فاطمه قرار میگیرند.(تفسیر قمی ج2 ص332/بحارالانوار ج5 ص289)


    بله تکامل معرفتی در آخرت هست.ما با دعا و صلوات براي ائمه (ع) طلب درجات میکنیم.مثلًا بعد از صلوات در تشهدنماز میگوییم: "وَارفَع دَرَجَتَهُ/ درجۀ پیامبر را رفیع گردان "

    یا در صلوات ابوالحسن ضراب که در « مفاتیح الجنان » در اعمال روز جمعه آمده است،در دربارة امام زمان(روحی فداه) میگوییم : اطِهِ الْفَضْلَ وَ الْفَضِیلَۀَ وَ الْوَسِیلَۀَ وَ الدَّرَجَۀَ الرَّفِیعَۀ؛به او هر فضل و هر کمال و منزلت و مقام توسل و رتبه بلند عطا کن و براي آن حضرت درجه بلند میخواهیم.

    در سیر إِنَّا إِلَیهِ راجِعُون »که یک سیر تکاملی است، مرحله به مرحله و منزل به منزل میتوان بالا رفت. به قول مولوي:
    ما ز بالاییم و بالا میرویم
    ما ز دریاییم و دریا میرویم
    ما از اینجا و از آنجا نیستیم

    ما ز بی جاییم و بی جا میرویم
    خوانده اي انا الیه راجعون

    تا بدانی تا کجاها میرویم

    مرحوم آیت الله بهاء الدینی شاگردي داشتند که خیلی مستعد نبود، ولی با تقوا بود. از دنیا رفت. آقا
    فرمود: فلانی در برزخ عجب رشدي کرده و حرفهایی میزند که اگر در زمان حیاتش در دنیا براي او میگفتند نمیفهمید.
    درباره
    موضوعی با ما بحث کرد و نظر ما را تغییر داد.



  52. 2 کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  53. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    سؤال قبر

    سؤال قبر چیست و چگونه است و در چه زمانی سؤال میکنند؟

    نکیـر و منکر و سؤال قبر


    یکی از مسلّمات ما مسألۀ سؤال قبر است، چنان که در زیارت آل یس میخوانیم: « اَنَّ ناکراً وَ نَکـیـراً حَقٌّ »


    در روایتی از امام صادق(ع) هم آمده است:

    مَنْ أنْکرَ ثَلَاثَۀَ أشْیاءَ فَلَیسَ مِنْ شِیعَتِنَا الْمِعْرَاجَ وَ الْمُسَاءَلَۀَ فِی الْقَبْرِ وَ الشَّفَاعَۀ ؛ هرکس سه چیز را انکار کند، از شیعیان ما نیست:معراج، سؤال در قبر و شفاعت.(بحارالانوار ج6 ص223)


    در روایات بسیاري آمده است که وقتی متوفی وارد عالم قبر شد، دو ملک به نامهاي نکیـر و منکر بر او وارد میشوند و از او سؤالمیکنند:« أنَّ لِله تَعَالَی مَلَکینِ یقَالُ لَهُمَا نَاکِرٌ وَ نَکیـر یَنْزِلانِ عَلَی الْمَیِّتِ فَیَسْألانِه »شاید از این رو بهاین دو نکیـر و منکر میگویند ؛ که نکره و ناشناخته اند و موضع خود را روشن نمیکنند تا آنچه در باطن متوفی هست را واکاوي و بازرسی کنند.
    (الدعوات ص280/بحارالانوار ج6 ص245)

    البته از برخی روایات برمیآ ید که این بازپرسان قبر براي مؤمن و غیرمؤمن یکسان نیستند. نکیـر و منکر براي اهل معصیت با چهرهايعبوس میآیند، ولی براي مؤمنین بشیر و مبشَر هستند.


    ابوبصیر از امام صادق(ع)پرسید: یَدْخُلَانِ عَلَی الْمُؤْمِنِ وَ الْکافِرِ فِی صُورَةٍ وَاحِدَة؛ آیا نکیـر و منکر بر مؤمن و کافر به یک شکل وارد میشوند؟
    حضرت فرمودند: خیر.(الکافی ج3 ص239/ بحارالانوار ج6 ص264)

    در دعاي ماه رجب هم آمده است:

    وَ اَمِتْنی مَسْرُوراً وَ مَغْفُوراً، وَ تَوَلَّ اَنْتَ نَجاتی مِنْ مُساءَلَۀِ الْبَرْزَخِ، وَ ادْرَأْ عَنّی مُنْکراً وَ نَکیـراً، وَ اَرِ عَینی مُبَشِّراً وَ بَشیراً؛ و مرا در
    حالی که شادمان و بخشیده شده هستم بمیران و نجات من را از سؤال برزخ به عهده گیر و نکیـر و منکر را از من دفع کن و آنها رابراي من بشیر و مبشر قرار ده!
    چون نکیـر و منکر به گونهاي بشارتی هم همراه دارند، به آنان مبشر و بشیر نیز میگویند. البته خیلی از اوقات به طور عام همان
    عنوان نکیـر و منکر براي همه به کار برده شده است. (مصباح المجتهد ص803)

  54. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  55. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    آنچه از روایات اهل بیت (ع) برمیآید، این است که از همان اول ورود میت به عالم برزخ و قبر، سؤال قبر شروع میشود و این دوملک میآیند.

    پیامبر اکرم (ص) فرمودند:

    إِنَّ الْعَبْد إِذَا وُضِعَ فِی قَبْرِهِ وَتَوَلَّی عَنْهُ أصْحَابُهُ وَ إِنَّهُ لَیَسْمَعُ قَرْع نِعَالِهِمْ فَیأْتِیه مَلَکانِ؛ همین که شخص را در قبر گذاشتند و دوستانشبرگشتند، هنوز دارد صداي پایشان را هنگام برگشت میشنود که دو ملک میآیند.
    (میزان الحکمه ج8)

    حضرت امیرالمؤمنین (ع) هم در« نهج البلاغه » میفرماید:
    إِذَا انْصرَفَ الْمُشَیِّعُ وَ رَجَعَ الْمُتَفَجِّعُ أُقْعِدَ فِی حُفْرَتِهِ نَجِیّاً لِبَهْتَۀِ السُّؤَالِ وَ عَثْرَةِ الِامْتِحَان؛ همین که تشییع کنندگان برگشتند و گریهکنندگان رفتند، او را مینشانند، در حالی که از ناگهانی و دفعی بودن سؤال و خوف لغزش و رد شدن در امتحان صداي شخص خیلی آهسته درمیآید
    .(خطبه 83/بحارالانوار ج6 ص243)

    در بحث تلقین میت پس از دفن، از امام صادق(ع)روایت شده است که وقتی متوفی را دفن کردند، نزدیکان او برخی بمانند و آنگاه یکی با صداي بلند تلقین را بالاي سر میت بخواند. آن وقت در همین حال منکر به نکیـر میگوید: باید برویم فَقَدْ لُقِّنَحُجَّتَه؛ حجت و دلیلش را به او تلقین کردند.(الکافی ج3 ص201/ وسائل الشیعه ج3 ص201)

    مبحث بعدی

    سؤال قبر از چه چیزهایی است و با توجه به اینکه در قیامت هم یک بار دیگر سؤال هست، چرا در برزخ سوال میپرسند؟


    سؤال عالم قبر و برزخ از کلیات و اصول عقاید و برخی اعمال اصلی و محوري انسان است. این یک بازجویی اولیه است، برخلافقیامت که خیلی مفصل است و از ریز و درشت اعمال و اخلاقیات و عقائد میپرسند.

    مثلًا اگر در برزخ سؤال میکنند، از اصل نماز میپرسند که اهلش بودي؟ میخواندي یا خیر؟ ولی در قیامت از جزئیات میپرسند، که چطور خواندي؟ نیت تو در فلان نماز خالص بود یا نه؟ رکوعت، سجودت، کامل بود یا نه؟ قرائتت را درست کردي یا نه؟ لباست غصبی بود یا نه؟ حضور قلبت و حواست چطور بود؟ سؤال از ریز و درشت عمل است.

    در واقع در عالم قبر چون همین ابتداي سفر آخرتی ماست، میخواهند مسیر اصلی ما را روشن کنند که به سمت رحمت است، یا بهسمت غضب؟ چون بالاخره این مدتی که شخص در برزخ است که چه بسا چندین هزار سال باشد، باید جایگاه و وضعیتش معلومباشد. لذا براي تعیین وضعیت ابتدائی سؤال از اصلی ترین عقاید و افکار و باورهایمان میکنند؛چرا که مهم ترین عنصر شکل دهنده یشخصیت انسان که جهت گیري او را در زندگی تعیین میکرده، عقاید و باورهایش بوده است.


    درست است که اخلاق و ا عمال هم قطعاً نقشی در شخصیت پردازي انسان دارند، ولی اصلیترین عامل همان عقاید است. لذا درمنزل اول آخرت ،از همان اصول عقیدتی و ریشه هاي فکري سؤال میکنند و از همینجا مسیر مؤمن از غیرمؤمن جدا میگردد.



    سؤال میکنند از اینکه ربّ و الله تو کیست؟ دینت، کتابت چیست؟ پیامبر و امامت کیست؟

    علاوه بر اصول عقاید از برخی اعمال محوري و مهم هم سؤال میکنند که آن اعمال هم نشانه و شاهد بر این است که عقیده ی درست و محکمی داشته یا خیر، مثلًا از نماز، روزه، خمس، زکات و حج، طریق کسب درآمد که از راه حلال بوده یا خیر، شیوه ی گذراندن جوانی،شیوه ی گذراندن عمر، از اینها هم سؤال میکنند.

    اینها محوريترین اعمال دینی ماست. معنا ندارد کسی بگوید من مؤمنم و مسلمانم و اعتقادات محکمی دارم، ولی نسبت به این اعمال اصلی بی اعتنا باشد. نسبت به درآمدش که از راه حلال بوده، یا حرام، نسبت به عمرش که در راه باطل بوده، یا حق بی اعتناباشد. در واقع این اعمال علامت صداقت انسان در آن اعتقادات است و با سؤال از اینها،آن اعتقادات را راستی آزمایی میکنند.


    لذا در روایت آمده است « مَنْ تَرَك الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ کفَرَ ؛ هرکس از روي عمد نمازش را ترك کند کافر شده است » (عوالی اللئالی ج2 ص224/بحارالانوار ج30 ص674)


    یا اگرتو کسی حج را ترك کند، با فرض توان و استطاعت، هنگام مرگ او میگویند: « فَلیَمُت یَهُودیا اَو نَصرانیا، بر دینی غیراسلام بمیر »(المحاسن ج1 ص88/ وسائل الشیعه ج11 ص30)

    تو اگر مسلمان بودي، این اعمال را ترك نمیکردي. ترك نماز کفر عملی است. ترك حج هم همینطور.

    دیگر آنجا نکیـر و منکر این توجیه و بهانه را نمیپذیرند که آقا دلت پاك باشد، نماز خواندي خواندي، نخواندي نخواندي، مهم نیست. مگر خدا نماز ما را میخواهد؟ چه به درد خدا میخورد؟ خیر دیگر این حرفها را نمیپذیرند. میگویند: تو که ادعا میکنی من خدا و دین را قبول دارم، قرآن را قبول دارم، نشانه اش کو؟ نشانۀ آن کسب حلال بود. نشانۀ آن نماز بود.
    تو که ادعا میکنی پیامبر و امام را قبول دارم، نشانه آن این بود که خمس اموالت که در آن سهم امام است را بدهی. تو چطور میگویی من عاشق و محب امام زمانم، ولی سهم او را غصب کردي؟

    پس سؤالات برزخی از اصول و کلیات اعتقادات و اصول اعمال است.

  56. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  57. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    قبر باغی بهشتی یا گودالی از آتش


    از همینجا هم نکتهاي که در بحث قبل گفتیم که سؤال برزخ همان ابتداي ورود به عالم قبر است روشن میگردد؛ چون از همان
    ابتدا میخواهند مسیر و موقعیت شخص متوفی را روشن کنند. نمیشود روح همینطوري سرگردان باشد. لذا به محض ورود به
    عالم قبر سؤال میکنند.


    بعد از اینکه سؤال کردند، مسیر روشن میشود. کسی که از این امتحان سربلند بیرون بیاید، به تعبیر روایت:«فَیَفْسَحَانِ لَهُ فِی قَبْرِهِمَدَّ بَصرِهِ وَ یَفْتَحَانِ لَهُ بَاباً إِلَی الْجَنَّۀ » دري به بهشت بر او باز میکنند.یعنی یک جلوه اي از آن بهشت قیامتی را به او نشان میدهند و آنکه ردّ میشود« یَفتَحَانِ لَهُ بَاباً اِلَی النَّارِ »دري از جهنم و جلوهاي از آن جهنم تا قیامت را بر او عرضه میکنند.(الکافی ج3 ص232/بحارالانوار ج6 ص225)

    لذا امام سجاد (ع)
    فرمودند:


    إِنَّ الْقَبْرَ رَوْضَۀٌ مِنْ رِیاضِ الْجَنَّۀِ أوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَان ؛ بیگمان قبر باغی است از باغهاي بهشت، یا گودالی است از گودالهاي
    آتش.(تفسیر قمی ج2 ص94/ بحارالانوار ج6 ص214)

  58. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  59. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر



    آیا همه سؤال قبر دارند؟


    همه دوست دارند به شکلی از امتحان و سؤال قبر رها شوند و خلاصه یک استثنا و تبصره اي شامل حالشان شود. میگویند: کسی وصیت کرده بود که وقتی مردم، مرا در یک کفن کهنه دفن کنید، تا نکیـر و منکر گمان کنند من مردة قدیمی هستم و من را رها کنند، ولی این طور نیست، تقریباً از همه سؤال میکنند.


    از روایات متعددي برمیآید که از کسانی که در دنیا براي خودشان یک جهت گیري و موضع گیري دینی و اعتقادي و یا ضددینی داشته اند، یعنی مؤمنان و کفارسؤال میشود.

    چنانکه امام صادق(ع)فرمودند:

    لا یُسْألُ فِی الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أوْ مَحَضَ الْکفْرَ مَحْضاً؛ در قبر از کسی جز کسانی که ایمان خود را ایمان محض کردهباشند و یا کفر خود را کفر محض کرده باشند سؤال نمیشود.(الکافی ج3 ص235)





    چند گروه سؤال قبر ندارند:

    دسته اول/


    یک دسته کسانی هستند که شأنشان اجل و مقامشان بالاتر از این است که از آنها سؤال شود، مثل معصومین ، انبیا و اولیاي الهی که امتحان ایمان و عمل خود را به بهترین وجه در دنیا داده اند و خودشان اصلًا میزان اعمال شده اند و معنا ندارد از پیامبر بپرسند ( پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟ کتاب و دینت چیست؟ یا مثل شهدا که به فرمودة پبامبر اکرم(ص):«لمْ یُفْتَنْ فی قَبْرِهِ؛ در قبر از او سؤال نمیشود»

    وقتی از آن حضرت پرسیدند:« مَا بَالُ المُؤْمِنِینَ یُفْتَنُون فِی قُبُورِهِمُ إِلَّا الشَّهِیدَ؛ چرا همه امتحان و آزمایش و پرسش قبر دارند، جز شهدا ؟»فرمود: «کفی بِبَارِقَۀِ السُّیوفِ علی رَأْسِهِ فِتْنَۀً؛ شهید در زیر برق شمشیري که بالاي سرش بود، آزمایش و امتحانش را پس داده و دیگر نیازي به پرسش و آزمایش ندارد»(الجامع الاحکام القرآن ج4ص218)





    دسته دوم/

    دسته ی دوم که سوال قبر ندارند کسانی هستند که دون سؤال و پایینتر و کمتر از این هستند که مورد سؤال قرار بگیرند.
    مثل بچه ها، یا دیوانه هایی که از دنیا میروند و به تعبیر کاملتر مستضعفین فکري و فرهنگی که در دنیا نه موضع دینی و اعتقاديداشتند و نه ضددینی و اصلًا به حد رشد و آگاهی نرسیده بودند تا موضع بگیرند و یا دسترسی به حق نداشته و عاجز از تشخیص حق بوده اند. و به تعبیر قرآن:


    إِلَّا الْمُسْتَضْ عَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطیعُونَ حیلَۀً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبیلًا؛ مگر آن گروه از مردان و زنان و کودکان کهناتوان بودند و گریز و چاره اي برایشان میسّر نبود و راهی (به نجات خود) نمییافتند.(سوره ی نساء آیه 98)


    اینها هم سؤال قبر ندارند«. یَلهونَ عَنهُم؛وانهاده میشوند » و مورد به مورد، بسته به برآیند شخصیتیشان، خداوند با آنها برخورد میکند.


    وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأمْرِ الِله إِمَّا یعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یتُوبُ عَلَیهِم؛ و برخی دیگر (از گنهکاران) آنهایی هستند که کارشان بر مشیت خدا موقوف است؛ یا آنان را عذاب کند و یا از گناهانشان درگذرد.(سوره ی توبه آیه 106)


    البته آنچه از مبانی کلامی برمیآید،این است که خداوند کسی را که حجت بر او تمام نشده عذاب نمیکند. و مستضعفین هم کسانی هستند که حجت بر آنها تمام نشده و جاهل قاصرند و عناد و لجاجتی با حق نداشته اند. قاعدتاً اینها مشمول عفو و رحمتواقع میشوند،چنان که در آیۀ مربوط به مستضعفین فرمود:


    فَأُولئِک عَسَی الُله أنْ یعْفُوَ عَنْهُمْ وَ کانَ الُله عَفُوا غَفُوراً؛ آنها امیدوار به عفو و بخشش خدا باشند، که خدا گناهشان را میبخشد و خدا بخشنده و آمرزنده است(سوره ی نساء آیه 99)


    و آنگاه در برزخ کامل میشوند و سپس چه بسا در مراتبی از بهشت، براساس اعمال صالحی که روي فطرت و عقل انجام داده اند قرار میگیرند.



  60. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  61. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر


    پاسخگویی در برزخ


    باید گفت: برخلاف ظاهر سؤال که سؤالات ساده ای هستند، باید بدانیم ما چون با امتحانهاي دنیایی و سؤالات آزمونهاي این دنیامقایسه میکنیم، به خیالمان ساده است.
    سؤالات امتحانی در دنیا از محفوظات و معلومات ذهنی است.لذا کسی که خوب مطالعه کرده و یاد گرفته و در ذهن سپرده جوابمیدهد. ما گمان میکنیم سؤالات عالم قبر هم از این قبیل ذهنیات است. جواب اینها هم که در ذهنمان هست، حتی یک بچۀپنجساله هم در ذهنش هست. پس راحت است.

    اما خیر، سؤالات عالم قبر از محفوظات و معلومات ذهنی نیست. بسته به این است که عقائد چقدر در جانت و دل و قلبت رسوخ کرده و چقدر آنها را باور کرده اي؟


    لذا مرحوم فیض کاشانی در« علم الیقین » روایتی نقل کرده که برخی در قبر سالهاي متمامدي و قرنها برایشان میگذرد،اما اسمپیامبر یادشان نمیآید؛ چون اعتقاد به پیامبر در قلبشان نفوذ نکرده بود و باور نداشتند.

    سؤالی که این دو ملک میپرسند،از این بدن ظاهري و زبان گوشتی نیست که بتوان دروغ گفت؛ ظاهر یک شکل باشد، باطن طور دیگر.بلکه همانطور که گفتیم، دیگر با این بدن ظاهری تا قیامت کاري نیست. در برزخ و قبر از باطن و جانمان میپرسند که دیگر دروغ معنا ندارد.

    آنجا میپرسند:«مَن رَبُّک وَ اِلهُک » آنکه در دنیا رب و مربی تو بود،آن که مقصد و مقصود تو بود کیست؟ کسی که در دنیاتربیتش با هواي نفس بوده با حرفها و فریبهاي شیطان بوده میگوید :« شیطان »
    آنکه در دنیا مقصد و مقصودش همّ و غمش شکمش بوده، میگوید: « بطنی »
    آنکه در دنیا مقصد و مقصود و همّو غمش مالش بوده ،میگوید: « مالی »
    آنکه در دنیامقصود و همّ و غمش خدا بوده و حقا آنچه از دستورات الهی را میتوانسته عمل میکرده و با خدا زندگی کرده، میگوید: «الله ربی » درسؤال از امام دینی هم همینطور.
    بنابراین، سؤال و جواب مثل مسابقات دنیایی نیست،بلکه واکاوي باورهاي قلبی است. لذا در روایات ازدو ملک به « فتّانا القبر » تعبییرشده است. یعنی کسانی که عیار آدمها را میسنجند و در صد خلوص انسانها را واکاوي میکنند و خالص را از ناخالص جدا
    میکنند.


    با توجه به اینکه روشن شد سؤال قبر ساده نیست و در واقع یک نوع محک زدن ایمان و باورهاست، چه کنیم تا کم نیاوریم و درمانده نشویم؟



  62. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  63. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    14313
    نوشته ها
    185
    تشکـر
    18
    تشکر شده 70 بار در 55 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : از احتضار تا عالم قبر

    خدایا با لا ترین نعمت مرگه راحته
    زندگی بازیچه هست
    خدایا به بزرگی خودت هرکسی که در گوشی بیمارستان یا خونه زجر میکشه راحت ببر ترو به بزگی و جلالت
    شکر چند سال قبل رفتم جمکران تنها و مشکل دار
    کلا گریه میکردم از خدا خواستم خانوادم تو لحضه مرگ زجر نکشن شش ماه بعد مادرم راحت مرد امیدوارم من هم مرگ راحتی داشته باشم وهمه

  64. کاربران زیر از panatel بابت این پست مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد