نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: درگیر گذشته ام

1836
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34569
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    درگیر گذشته ام

    سلام و عرض ادب

    روز خوش دوستان ازتون مشورت میخوام.لطفا کمکم کنید.
    حدود سه سال پیش بود که با اقایی اشنا شدم.همون موقع هم هیچکدوم به همدیگه ابراز علاقه نکردیم و قصد چنین کاری رو نداشتیم.فقط دوسته همدیگه بودیم.بعد از مدتی من بهشون علاقه مند شدم و بهشون گفتم این موضوع رو ولی ایشون قبول نکردن اما همچنان با من در ارتباط بودن.هیچوقت به من ابراز علاقه نکردن اما همیشه متوجه اهمیت و توجه ایشون به خودم بودم.بعد از دوسال و خورده ای ایشون گفت که تمام این مدت که با من بوده کسی دیگه رو درکنار خودش داشته و بهش علاقه مند بوده که اون خانم بخاطر خواستگاری که داشتن این اقا رو گذاشتن کنار.ایشون به من ابراز علاقه کرد و گفت میخوام کنار تو زندگیمو از نو بسازم تو به من امیدو آرامش بده و درکنارم بمون.من به شدت شکستم.خیلی روم تاثیر گذاشت چون نمیدونستم کی دیگه رو دوست دارن و درزندگیشون دختری جز من هست وگرنه هیچوقت حاضر نبودم در کنار پسری باشم که دلش جای دیگست...خلاصه کنم براتون که قبول کردم چون بیش از حد بهشون علاقه مند بودم و تو این مدت حتی با پسر دیگه ای چشم تو چشم نشدم و صحبت نکردم.الان رابطمون خوبه و همیشه ابراز علاقه میکنه و میگه از خدا میخوام انقدر بهم توانایی بده که قدرتو بدونم...
    ولی مشکلی که من دارم اینه که گذشته ایشون منو اذیت میکنه.اینکه من تمام اون مدت فک میکردم تنها دختر زندگیش منم درحالی که اینطور نبود فک میکردم دوستم داره درحالی که اینطور نبود...همه تصوراتم در باره ایشون عوض شد اما بازم دوستش دارم.نمیتونم ازش بگذرم.وقتی اون بود شادبودم و پرانرژی اما وقتی نبود بی حوصله و افسرده بودم.من موفقیت هامو مدیون ایشونم...
    چیکارکنم که گذشته از یادم بره؟به شدت اذیتم میکنه.نمیخوام ازش بگذرمقراره تا چندماه دیگه نامزد کنیم لطفا مشاوره بدین دوستان

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : درگیر گذشته ام

    فراموش کردن گذشته‌تان، چه ترک یک رابطه اعتیاد آور باشد یا غم از دست دادن یکی از عزیزان، یکی از سخت‌ترین کارهاست. با اینکه ممکن است بدانید که این رابطه چقدر برایتان دردناک است و برای سلامتی خودتان هم که شده باید آن را کنار بگذارید، اما هنوز برای گفتن خداحافظ مشکل دارید.

    آسان نیست اما راه‌های عملی برای فراموش کردن گذشته‌تان وجود دارد. قبل از اینکه بخواهید از رابطه خود خداحافظی کنید، لازم است که با خاطرات و تجربیاتتان روبه رو شوید. اگر با اشتباهات خود دست و پنجه نرم می‌کنید، باید مسئولیت اعمالتان را بپذیرید.

    ۶ قدم برای فراموش کردن گذشته
    ۱. درمورد افکار و خاطراتتان بنویسید، نقاشی بکشید، و درموردشان حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته‌تان باید به خاطراتتان احترام بگذارید.

    ۲. با دور ریختن احساسات و عواطف مربوط به خاطرات دردناکتان، آن‌ها را فراموش کنید. خواهید دید که بعد از آن چقدر احساس آرامش می‌کنید.

    ۳. درصورت امکان به عقب برگردید و با کسانیکه در آن خاطرات دخیل بوده‌اند حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته‌تان باید به عقب برگردید.

    ۴. احساسات واقعیتان را با کسی در میان بگذارید. اگر صلاح است به آن‌ها اعتراف کنید. برای فراموش کردن گذشته‌تان باید احساساتتان را بروز دهید. اگر باید با اشتباهاتتان کنار بیایید، باید تقصیر یا گناه‌تان را گردن بگیرید.

    ۵. معذرت خواهی کرده و طلب بخشش کنید. برای فراموش کردن گذشته‌تان باید آسیب پذیر باشید.

    ۶. برای کنترل پرخوری‌ها، اعتیاد یا آسیب رساندن به خودتان به خاطر گذشته دردناکتان کمک بگیرید. برای فراموش کردن گذشته باید غرور را کنار بگذارید.

    فراموش کردن عزیزان، چه همسرتان باشد که از او طلاق گرفته‌اید، چه فرزندتان باشد که فوت کرده، چه خواهر یا برادرتان باشد که از شما دور شده یا هر کس دیگری، بسیار مشکل است. فراموش کردن گذشته نیاز به تلاش و انرژی بسیار دارد. مطمئن باشید که بعد از این گذشته دردناک نه تنها می‌توانید به زندگیتان ادامه دهید بلکه عاقل‌تر، آرام‌تر، و متمرکز‌تر خواهید بود.

    فراموش کردن گذشته یعنی چه؟
    فراموش کردن گذشته یعنی قبول کنید که برای تغییر گذشته کاری از دستتان برنمی آید. درمواجهه با شکستتان شما هرچه از دستتان برمی آمده کرده‌اید. باید بدانید که تا جاییکه می‌توانسته‌اید خوب، مهربان و موثر بوده‌اید. اگر قرار بود به عقب برگردید مطمئناً نمی‌توانستید کاری بیش از آن انجام دهید. پس باید گذشته را فراموش کنید.
    فراموش کردن گذشته یعنی خود را برای اشتباهاتتان ببخشید. فکر کردن دوباره به آنچه که می‌توانستید یا باید انجام می‌دانید هیچ اثری ندارد. اگر با اشتباهاتتان درگیر هستید یا شکست خورده‌اید سعی کنید خودتان را ببخشید.
    فراموش کردن گذشته یعنی افکارتان را بشناسید. اگر می‌بینید که مدام درگیر گذشته هستید، با ملایمت افکارتان را به زمان حال برگردانید. سعی کنید این عادت را کنار بگذارید که مدام به اشتباهات گذشته‌تان فکر کنید.
    فراموش کردن گذشته یعنی به ذات زمان اعتماد کنید. زمان می‌گذرد و شما هم باید از گذشته بگذرید. زخم‌هایتان به مرور التیام می‌یابند و فقط جای آن بر جا می‌ماند.
    فراموش کردن گذشته یعنی ارتباطات جدید ایجاد کنید. لازم نیست که حتماً یک گروه دوست تازه پیدا کنید. می‌توانید یک دوستی جدید را با یکی از همکارانتان شروع کنید یا یکی از همسایه‌ها را برای شام به خانه‌تان دعوت کنید. اگر درمورد شکست‌هایتان با کسی حرف بزنید راحت‌تر می‌توانید با آن‌ها کنار بیایید.
    فراموش کردن گذشته یعنی در مکالماتتان به دنبال تعادل باشید. خیلی مهم است که درد‌ها و ناراحتی‌هایتان را با دیگران قسمت کنید اما به‌‌ همان اندازه مهم است که به زندگی دیگران هم علاقه نشان دهید.
    فراموش کردن گذشته یعنی یک دنیای تازه را تجربه کنید. شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا یک سرگرمی جدید پیدا کنید. برای فراموش کردن گذشته باید به دنبال جهت‌های تازه باشید.
    فراموش کردن گذشته یعنی زمانتان را در اختیار دیگران قرار دهید. فرصت‌های بیشمار تازه‌ای وجود دارد که به شما کمک می‌کند با گذشته‌تان خداحافظی کنید. از منطقه امنتان بیرون بیایید. وقتتان را با کسانی بگذرانید که شادتان می‌کنند و از بودن با آن‌ها لذت می‌برید.

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22689558
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34381
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    1
    تشکر شده 11 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درگیر گذشته ام

    نقل قول نوشته اصلی توسط baran0 نمایش پست ها
    سلام و عرض ادب

    روز خوش دوستان ازتون مشورت میخوام.لطفا کمکم کنید.
    حدود سه سال پیش بود که با اقایی اشنا شدم.همون موقع هم هیچکدوم به همدیگه ابراز علاقه نکردیم و قصد چنین کاری رو نداشتیم.فقط دوسته همدیگه بودیم.بعد از مدتی من بهشون علاقه مند شدم و بهشون گفتم این موضوع رو ولی ایشون قبول نکردن اما همچنان با من در ارتباط بودن.هیچوقت به من ابراز علاقه نکردن اما همیشه متوجه اهمیت و توجه ایشون به خودم بودم.بعد از دوسال و خورده ای ایشون گفت که تمام این مدت که با من بوده کسی دیگه رو درکنار خودش داشته و بهش علاقه مند بوده که اون خانم بخاطر خواستگاری که داشتن این اقا رو گذاشتن کنار.ایشون به من ابراز علاقه کرد و گفت میخوام کنار تو زندگیمو از نو بسازم تو به من امیدو آرامش بده و درکنارم بمون.من به شدت شکستم.خیلی روم تاثیر گذاشت چون نمیدونستم کی دیگه رو دوست دارن و درزندگیشون دختری جز من هست وگرنه هیچوقت حاضر نبودم در کنار پسری باشم که دلش جای دیگست...خلاصه کنم براتون که قبول کردم چون بیش از حد بهشون علاقه مند بودم و تو این مدت حتی با پسر دیگه ای چشم تو چشم نشدم و صحبت نکردم.الان رابطمون خوبه و همیشه ابراز علاقه میکنه و میگه از خدا میخوام انقدر بهم توانایی بده که قدرتو بدونم...
    ولی مشکلی که من دارم اینه که گذشته ایشون منو اذیت میکنه.اینکه من تمام اون مدت فک میکردم تنها دختر زندگیش منم درحالی که اینطور نبود فک میکردم دوستم داره درحالی که اینطور نبود...همه تصوراتم در باره ایشون عوض شد اما بازم دوستش دارم.نمیتونم ازش بگذرم.وقتی اون بود شادبودم و پرانرژی اما وقتی نبود بی حوصله و افسرده بودم.من موفقیت هامو مدیون ایشونم...
    چیکارکنمکه گذشته از یادم بره؟به شدت اذیتم میکنه.نمیخوام ازش بگذرمقراره تا چندماه دیگه نامزد کنیم لطفا مشاوره بدین دوستان
    سلام دوست عزیز من میدونم و تجربشو دارم ادم هیچ وقت نمیتونه گذشته رو فراموش کنه بخصوص اگه مال کسی باشه که یه دنیا دوسش داری ...ولی اگه میخوای رابطتو جدی تر ادامه بدی باید با خاطرات کنار بیای.به عنوان یه خواهر بهت توصیه میکنم به هیچ عنوان تا به این حد نرسیدی که با یاد اوری خاطرات گذشته ناراحت نشی رابطتو جدی نکن.چون هر لحظه ممکنه یادت بیفته و رفته به رفته بهش شکاک بشی.لطفا با خودت فکر کن و تا به نتیجه خوبی نرسیدی نامزدیتو عقب بنداز.

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34538
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    2
    تشکر شده 12 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درگیر گذشته ام

    نقل قول نوشته اصلی توسط baran0 نمایش پست ها
    سلام و عرض ادب

    روز خوش دوستان ازتون مشورت میخوام.لطفا کمکم کنید.
    حدود سه سال پیش بود که با اقایی اشنا شدم.همون موقع هم هیچکدوم به همدیگه ابراز علاقه نکردیم و قصد چنین کاری رو نداشتیم.فقط دوسته همدیگه بودیم.بعد از مدتی من بهشون علاقه مند شدم و بهشون گفتم این موضوع رو ولی ایشون قبول نکردن اما همچنان با من در ارتباط بودن.هیچوقت به من ابراز علاقه نکردن اما همیشه متوجه اهمیت و توجه ایشون به خودم بودم.بعد از دوسال و خورده ای ایشون گفت که تمام این مدت که با من بوده کسی دیگه رو درکنار خودش داشته و بهش علاقه مند بوده که اون خانم بخاطر خواستگاری که داشتن این اقا رو گذاشتن کنار.ایشون به من ابراز علاقه کرد و گفت میخوام کنار تو زندگیمو از نو بسازم تو به من امیدو آرامش بده و درکنارم بمون.من به شدت شکستم.خیلی روم تاثیر گذاشت چون نمیدونستم کی دیگه رو دوست دارن و درزندگیشون دختری جز من هست وگرنه هیچوقت حاضر نبودم در کنار پسری باشم که دلش جای دیگست...خلاصه کنم براتون که قبول کردم چون بیش از حد بهشون علاقه مند بودم و تو این مدت حتی با پسر دیگه ای چشم تو چشم نشدم و صحبت نکردم.الان رابطمون خوبه و همیشه ابراز علاقه میکنه و میگه از خدا میخوام انقدر بهم توانایی بده که قدرتو بدونم...
    ولی مشکلی که من دارم اینه که گذشته ایشون منو اذیت میکنه.اینکه من تمام اون مدت فک میکردم تنها دختر زندگیش منم درحالی که اینطور نبود فک میکردم دوستم داره درحالی که اینطور نبود...همه تصوراتم در باره ایشون عوض شد اما بازم دوستش دارم.نمیتونم ازش بگذرم.وقتی اون بود شادبودم و پرانرژی اما وقتی نبود بی حوصله و افسرده بودم.من موفقیت هامو مدیون ایشونم...
    چیکارکنم که گذشته از یادم بره؟به شدت اذیتم میکنه.نمیخوام ازش بگذرمقراره تا چندماه دیگه نامزد کنیم لطفا مشاوره بدین دوستان
    سلام دوست عزیز.من از شما سوالاتی داشتم که من به شخصه اصلا نمیتونم قبول کنم ارتباط شما رو با اون آقا.
    اول اینکه چرا اون آقا وقتی با خانمی بودند که دوستشان داشتند به گفته ی خودشان با شما هم ارتباط داشته اند؟یعنی اگه واقعا الان هم شمارو دوست داشته باشه ممکنه باز هم این اتفاق تکرار بشه.
    دوم اینکه خب چرا سه سال شما رو در کنار کسی که دوست داشته،داشته است وگذاشته بعد سه سال شما متوجه بشید؟وچرا باشما از همون اول صادق نبوده؟
    چرا اول ابراز علاقه شما رو نپذیرفته اما بعدا یک دفعه درست بعد از ترک اون خانم به شما ابراز علاقه کرده؟علاقه که ناگهانی بعد از سال...!!!
    آیا ممکنه که برای جبران و فراموش ضربه ای که برای او ایجاد شده به شما ناگهان ابراز علاقه کرده باشد؟
    شما بشینید پیش خودتون فکر کنید که آیا بعد از ازدواج خواهید توانست به او اعتماد کنید یا خیر؟
    از آفت‏های ویرانگر زندگی، سوءظن و بدگمانی افراد خانواده نسبت به یکدیگر است. سوءظن، درست مانند طوفانی تکان دهنده، ستون‏های استوار یک زندگی را متزلزل می‌کند.
    عشق، صداقت و خوش‏بینی معیارهای لازم برای داشتن یک زندگی سالم هستند که در زیر سایه شک نابود می‌شوند.
    شما ابتزگدا به سوالاتی که پوسیدم خوب فکر کنید واگر جواب قانع کننده ای پیدا کردید گذشته وی را فراموش کنید واگر نتوانستید ودیدی شک همچون آفتی بر زندگی شما خواهد بود بهتر است ازدواج نکنید.

  5. کاربران زیر از faezeh.. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد