نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: دخالت های مادر زنم

992
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34609
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Post دخالت های مادر زنم

    سلام و خسته نباشید،اصلن فکر نمیکردم برا من اينجور مشکلاتی پیش بیاد چون تقریبن هرکسی مشکلی داره از من کمک ميگيره شده بیست سال بزرگتر از خودم،از درون داغونم یعنی دارم حس میکنم يه اتفاقاتی داره داخل بدنم پیش میاد که شاید گاهی میخام بالا بیارم،(من يه مردم باز فک نکنین حامله ام ههههه)
    بیشتر مواقع با همسرم بحث میکنم البته بخاطر چیزایی که واسه من منطقی نيس دلیلشم فقط دخالت مادرزنم ميدونم، البته از خیلی چیزها خبر دارم که روحیه زن با مرد فرق داره و باید يه تکیه گاه مناسب باشمو اینجورچیزا،مثلن من خودم میدونم باید يه پول توجیبی به همسرم بدم با اینکه واقعن ميدونم شاید آخر ماه بمونم،اما با اینکه میدم زنم خودش میاد ميگه بهم و گاهی ميگه کمه،حق میدم بهش اما من حرفم اينه باید درک بشم چون بلاخره اونه که باید توی سختیا کنارم باشه، یا ميگه ماشینو بده بهم که ماشین پدرش درخونه پارکه و استفاده نميشه و ميگه الان تو وظیفته....، که منم درجواب ميگم بریم خونه خودمون چشم میدم،و من اينو ميدونم اينارو مادرشون بهش یاد میده اما دستم بستس چون بهم گفته مادرم ازت راضی باشه من ازت راضیم،اما تا بحال چند بار بهم گفته ازت متنفرم دلیلش هم اينه مثلن یبار نرفتم دنبالش دانشگاه بیارم خونشون،یبار چون بهش سه مرتبه گفتم توی يه مدت دو ماهه که مثلن این رفتارتو درست کن که نکرد و بعد به مادرش گفتم بازم درست نشد و بعد داد زدم سرش درست شد اما گف ازت متنفرم،کلن چند باری شکستم،و الان از اول عید که دلم خونه بعد سه چهار هفته اومد خونمون و مادرم نصیحتش کرده بدش اومده و يه اتفاق افتاد که گف خودتو برسون و من اومدم و سریع بردمش بیرون از دلش در بیارم، و اتفاق اینکه بهم گف پدرم وقتی رسوندم خونتون پدرتون نیومدن تعارف کنن پدرمو که من بنفع پدر ايشون موضع گرفتم و دو روز زدم بیرون و جاتون خالی روز عید بهشت رضا بودم تنها، حال داد،اما سال اولم بود،و اومدم خونه که به خونوادم گفتم چرا اینکارو کردین و پدرم گفتن ما تعارف کردیم و من به همسرم پیام دادم دروغ گفتی خودت بیا درستش کن و ازت انتظار نداشتم، که ساعت یک شب بود که مادرش برداشت اوردش خونمون و گریه کنون دست پیش گرفتن، که جریان این بوده که همسرم فک کرده کسی پدرشونو تعارف نکرده، دیگه ساعت یک شب بود که هرچي دلشون خاستن گفتن رفتن من موندمو روياهام هههه،الان که شب چهاردهمه يه پیام نداده و البته من پیام دادم گفتم اشتباه از من بوده، زنگم زدم جواب ندادن،دیشبم خونوادمو فرستادم عید دیدنی،مهمترین مسعله اينه حرف طلاقو سر هر مشکلی میزنه و همش ميگه پشیمونم، و اگه الان من با خودم فکر میکنم اگه پا بیشتر پیش بزارم فردا سر هر مسعله کوچیکی باید من برم جلو و ضربشو بخورم، واقعن موندم چیکار کنم،میدونمم مادرشون دخالت میکنن،و فقط تونستم چند بار بهش بگم دخالت نکن،من جلوي سیاستهای اشتباه پدر و مادرم بخاطر زندگی وایمیستم و خدا ببخشم، اما واقعن کم آوردم،خانمم درسش خوبه و فقط به درسش میباله، زبانش عالیه و تدریس میکنه، ده سال اختلاف سنییمونه، کلن دوست دارم نباشم چون دل خيليا رو ش************دم بخاطر اینکه مجبور شدم به هر سازی برقصم، همه ازم انتظار دارن و نميتونم مدیریت کنم،اگه الان برم جلو تا همیشه مادرزنم روی زندگیم سواره،ببخشید سرتونو درد آوردم و اينم اضافه کنم من باید یسالونیم ديگه عقد باشم،منتظر جوابتونم و ممنون

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : دخالت های مادر زنم

    دوست عزیز باید بپذیرید مادر زن یکی از اعضای خانواده است که ممکن است نادانسته مشکلاتی برای داماد و دخترش به وجود آورد. بسیاری از دامادها با مشکل دخالت های مادرزن شان در زندگی مشترک مواجه هستند و نمی دانند چگونه باید آن را مدیریت کنند.«پس دو چشم روشن صاحب‌نظر بهتر از صد مادر است و صد پدر!»
    «مولانا»

    بین ما ایرانیان رسم است كه می‌گویند معمولاً مادرزنها دامادشان را دوست دارند.
    دلیل اول آن شاید این باشد كه هر مادری چون دختر خود را دوست دارد و به فكر تأمین سعادت اوست، در نتیجه بر این باور است كه دامادش می‌تواند به سعادت و خوشبختی آیندۀ دخترش جامۀ عمل بپوشاند؛ پس او را مثل پسر خودش دوست دارد! این دلیل درستی است و تا اینجای قضیه ممكن است كه اشكالی در كار به وجود نیاورد.

    اما دلیل دوم، تضاد جنسی است كه مادرزن و داماد دارند؛ یعنی چون این دو شخصیت از دو جنس مخالفند، همین هم جنس نبودن آنها موجب می‌شود كه رابطه‌شان بهتر از رابطۀ مادرشوهر و عروس باشد. خب! این هم در جای خود می‌تواند قانع كننده باشد. لیكن كار از جایی عیب پیدا می‌كند كه مادرزن بخواهد به طور مستقیم، در كار دختر و دامادش دخالت كند؛ یعنی به قول اغلب دامادها، به او «چیز» یاد بدهد!

    در خیلی از مشاوره‌هایم، بیشتر آقایان به این امر اعتراض داشتند آنها می‌گفتند، همسرم بدون اجازه مادرش حتی آب نمی‌خورد، و هر اتفاقی كه در خانۀ ما می‌افتد، بلافاصله مادر همسرم از آن مطلع است! متأسفانه، بخش اعظم این اعتراض‌ها هم صحیح است.

    زیرا مادران فراوانی را دیده‌ام كه به دلیل شرایط روحی خاص خودشان، سعی كرده‌اند تا دخترانشان را به شدت، وابستۀ به خود نگهدارند! آنها اجازه نمی‌دهند كه دخترشان خود به اشتباهش پی برده و به تصحیح اعمالش بپردازد. این گونه مادرزنها نیاز شدیدی در خود احساس می‌كنند كه به خود ثابت نمایند دخترشان نیاز به كمك و راهنمایی آنها دارد!.

    ضمناً اغلب مادرزن‌ها، ناخودآگاه نسبت به رابطۀ‌جدید بعد از ازدواج دختر و دامادشان به نوعی حسادت می‌ورزند؛ زیرا می‌بینند دختری كه سالها تحت اطاعت آنان بوده، اینك به یكباره به اطاعت مرد دیگری درآمده و به همسرش متكی شده است.

    به خصوص مادرزنهایی كه رابطۀ خوبی با شوهرشان ندارند و با دختر تازه ازدواج كردۀ خویش قبلاً همدل و همراز بوده‌اند و به این وضع خو كرده بودند، حالا می‌بینند كه دخترشان به شخص دیگری تكیه كرده و او را رها ساخته است. بنابراین ناخودآگاه، احساس دلتنگی می‌كنند؛ در نتیجه به بهانه‌های مختلف، دایم سر از خانۀ داماد سر درمی‌آورند! از طرفی داماد هم كه از این نكتۀ ظریف غافل است، این حضورهای مكرر مادرزن را نوعی مزاحمت و دخالت تلقی می‌كند!

    در همین جا به دامادهای محترم توصیه‌ای می‌كنم كه هیچ مادرزنی از روی عمد، قصد ویرانگی خانه و كاشانۀ دخترش را ندارد. بیشترین تلاش و انگیزۀ مادرزنها، خدمت به حسن روابط زن و مرد جوان است. او می‌خواهد كه در حل مشكلات، كمك حال شما باشد؛ لذا به نقش سنتی مادرزن كه همان دخالت به منظور سركشی است بی‌اعتنا باشید.


    مادر زن ممکن است نادانسته مشکلاتی برای داماد و دخترش به وجود آورد
    گو اینكه سركشی با سرک كشی فرق می‌كند و هردو طرف، باید این دو را از هم تمیز دهند! گاهی همسر شما نیاز دارد كه با كسی درددل كند و حتی از حوادث خوب و خوشی كه بین شما و او اتفاق افتاده با كسی سخن بگوید. این شخص جز مادر دختر، كس دیگری نمی‌تواند باشد و اتفاقاً بهتر است كه كس دیگری نباشد. او حالا كه شوهر كرده و احتمالاً بچه‌ای هم به دنیا آورده، نیاز دارد تا به نوعی از فداكاریهای مادرش قدردانی كند. پس بین او و مادرش نایستید؛ یعنی بدون جهت و علت منطقی، مانع رفت و آمد سالم مادر و دختر نشوید.

    تذكر این نكته به دختران جوانی كه بسیار به مادرشان وابسته‌اند لازم است : باید هرچه زودتر از درجۀ وابستگی خود نسبت به مادرتان بكاهید و سعی كنید آنچنان رابطۀ معقولی ایجاد كنید كه نه مادر شما برنجد و نه حضور دائمی و احتمالاً دخالتهای بیجایش موجب دلخوری همسرتان را فراهم آورد.

    وقتی در این مورد با زنان جوان صحبت می‌كنم، می‌گویند ما نمی‌خواهیم كه مادرمان در كارهای ما دخالت كند ولی خجالت می‌كشیم كه مستقیماً این عمل را از آنان بخواهیم. آخر او سالها برای ما زحمت كشیده و حالا انتظار دارد كه حرفهایش را گوش كنیم، بنابراین نمی‌توانیم چشم در چشمش بیندازیم و به او بگوییم كه ما خودمان بلدیم همۀ كارهایمان را شخصاً انجام دهیم و نیازی به شما نداریم!

    در جواب این خانمهای عزیز می‌گویم، اولاً شما همۀ كارها را به خوبی بلد نیستید و نیاز به راهنمایی آنها دارید؛ ثانیاً دخالت مستقیم، با راهنمایی فرق دارد. لازم نیست هر حرف و نصیحت مادرتان را با آب و تاب برای شوهرتان بازگو كنید، تا او از یك طرف دخالت مادرتان را احساس كند و از طرف دیگر شما را وابسته به او پندارد. از مجموع راهنمایی‌های مادرتان، آنچه كه به دردتان می‌خورد را به كار برید و در مقابل بقیۀ حرفهایش فقط گوش باشید!

    دختر خانمی می‌گفت: « مادرم بدون جهت فكر می‌كند كه ما راحت زندگی نمی‌كنیم و خلاصه، راحت نیستیم. دائماً می‌گوید بیایید خانۀ ما؛ یا اصرار دارد كه برایمان غذا درست كند و بیاورد منزلمان. من دلم می‌خواهد كه خودم پخت و پز كنم و شوهر من دست پخت خودم را بخورد؛ در حالی كه مادرم می‌گوید تو بلد نیستی! این كار را بكن و آن كار را نكن! بالاخره باید خودم شروع كنم تا یاد بگیرم».

    همین دختر خانم می‌گفت: «وقتی با پدر و مادرم به مسافرت می‌رویم، دائماً به ما می‌گویند كه چرا داخل جمع ما نمی‌شوید و خودتان دو نفری با هم هستید؟! اگر مادرم خوب دقت كند، متوجه می‌شود كه ما خودمان دلمان می‌خواهد كه تنها باشیم؛ ولی آنها فكر می‌كنند ما راحت نیستیم».


    در این مورد حتما " با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22689558
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : دخالت های مادر زنم

    سلام
    اگه خانم شما از الان داره این برخورد را میکنه و شما جلوش کم بیارین تا ابد این میشه دستاویزش ک هرچی اون میخواد نشه با ی کلمه طلاق حله.
    بهتره بهش پیام بدین ک من دنبال ی زندگی اروم و پرمحبت هستم و هدف و قصدم تو زندگی خوشبختی و زندگی شاد هست و اگر همسرم همراهم باشه جونم هم بخاطرش میدم
    دوست دارم زندگی داشته باشم ک باهمسرم منطقی و عاشقانه و دوستانه بسازمش.
    اگر فک میکنی ک همچین چیزی خواسته تو هم هست همراه زندگیم باش
    وگرنه ی جواب منطقی بهم بده ک تکلیف زندگیم را بدونم
    من دوستت دارم و نمیخوام بهت آزاری برسه برای همین تصمیم نهایی با خودت هست...


    بهتره تکلیف زندگیت را الان مشخص کنی تا هرروز فشار عصبی بینتون نباشه فک نکن با زیر ی سقف رفتن درست میشه اینا همش حرف
    زیر ی سفف ک بری فشار و تنش بیشتر میشه.

    فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

  4. کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دخالت های مادر زنم

    چرا مردم این مدلی شدن؟ مادرخانم من میگه غصه نخوری ها قربونت برم هروقت خواستی خودم واست زن میگیرم
    آخه آدم چی بهشون بگه حرفاشون حالم رو بد میکنه
    به نظر من وقتی با همسرتون بحث میکنید پای خانواده ها رو وسط نکشید درسته نظر مادرشون هست اما لابد نوع سلیقه همسرتون هم این شکلی هستش
    اجازه ندید هنوز زیر یک سقف نرفته به این شکل روی شما توی روی هم باز بشه
    خانم ها حق دارند خواسته هایشان رو به زبان بیارن اما گاهی بی انصافی میکنند غرور مرد رو نشانه میگیرند

  6. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد