من 29 سال دارم 17 سالگی با پسری دوست شدم خیلی ناخواسته بود بعد از یه مدت بهم علاقه پیدا کردیم و قول و قرار ازدواج گذاشتیم اون دیپلم نداشت قرار شد که دیپلم بگیره و بره خدمت ودانشگاه ولی هیچ کدوم رو انجم نداد و با تهدید منو چند سال نگهداشت و حالا من دارم برای دکتری درس میخونم و اون هنوز توی همون شرایطه و تازه یه کار پیدا کرده و میگه نمیذارم با کسی بجز خودم ازدواج کنی تو این مدت دو با اومد خواستگاری ولی هر بار قبلش خراب میکرد بعد خونوادشو میفرستاد و حالا من یه خواستگار پزشک دارم که بخاطر اخلاق خوبش واقعا دوسش دارم . او هر روز تهدید و ناسزا میگه منم از همه چیز خسته شدم و آرزوی یه انتخاب بدون ترس و اضطراب تو دلم مونده که نکنه یه روز همه چیزو خراب کنه . لطفا کمی راهنماییم کنید . هیچ کسی رو ندارم باهاش حرف بزنم دیگه خسته شدم . میترسم به کسی آسیب بزنه هر کاری ازش بر میاد . میترسم ازدواج کنم و اون همه چیز و خراب کنه . چند باری هم خواستم خودمو خلاص کنم ولی جراتشو ندارم . لطفا راهنماییم کنید .