نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: خرده گیری و ایراد گرفتن نامزدم

1766
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35148
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Angry خرده گیری و ایراد گرفتن نامزدم

    دختری هستم 27 ساله حدود 4 سال باپسری دوست هستم به دلیل شرایط كاری نامناسب قادر به ازدواج با هم نیستیم من ایشونو خیلی دوست دارم ولی یه مشكلی كه با هم داریم اینه كه بیشتر اوقات ایشون از قیافه من ایراد میگیره مثلا میگه چرا پوست صورتت سیاه شده ،چرا دور چشات سیاهه، این رنگ بهت نمیاد ، ارایش چشمت زشته و .... تو خیابون بلند حرف نزن ،صاف راه برو ، روسریت و بكش جلو ، اینجوری ارایش نكن.... یعنی یه كلمه خوش از دهنشون بیرون نمیاد و دائم از من ایراد میگیرن بارهاخواستم كه ازش جداشم و این كارم كردم ولی با گفتن ببخشید و و غلط كردم دوباره میبخشمش و جالب اینجاست سرجلسه اول بعد از جداییمون بهم میگه چه كار كردی زیبا شدی در صورتی كه من همونم میخوام بپرسم این اقا اگه دوستم داره چرا اینقدر از من ایراد میگیره اگه زشتترین مانتوم و بپوشم از نظرش خیلی زیبا شدم به محض اینكه كمی به خودم میرسم و از نظر اطرافیانم زیبا تر میشم فقط و فقط ایراد میگیره به طوری كه من ازپوشیدن اون مانتو و شال بدم میاد تو رو خدابگین باید چه طوری باهاش رفتار كنم خودمم موندم اعتماد به نفسم و از دست دادم راجع به خودم یكی از مشكلات دیگرم با این اقا اینه كه همیشه وقتی بهش محبت میكنم خیلی راحت نادیده ام میگیره و ارزش كاری كه براش كردم و نمیدونه اگه بهم بگه بیا بریم بیرون اگه كار واجبم داشته باشم و یا حتی اگه قرار باشه با خواهر یا مادرم برم بیرون كنسلش میكنم و باهاش میرم بیرون بدونه هیچ اما و اگری ولی اون این طوری نیست وقتی من بگم بریم بیرون دایم بهانه میاره و میگه خسته ام میخوام فیلم ببینم و كلی بهانه دیگه یعنی كلا برام ارزش قایل نیست .... من دختر خیلی احساساتی هستم به نظرم زن و مرد بایدبه هم محبت كنن و با جملات محبت انگیز عشق و علاقه رو بین خودشون بیشتر و بیشتر كنن من برام روز تولد روز مرد عید ها خیلی مهمه همیشه براش كادو میخرم ولی میگه نخر خوشم نمیاد اگر براش كادو بخرم سر یه موضوع كوچیك همون روزش دعوا راه میندازه نمیدونم چرا از محبت كردن بدش میاد چون میدونه روز تولد خیلی برام مهمه تولدم و تبریك نمیگه ...من عاشق سوپرایز كردنم یهو میبینی براش غذا درست میكنم و با هزار شوق و ذوق زنگ میزنم كه براش ببرم ، میگه با چه روغنی درست شده !! كلسترول خونم بالاست نمیخورم نیار. یعنی كل زحمت ك كشبدم پای غذا براش ارزش نداره بعد میره بیرون فلافل و غذاهای فست فودی میخوره انگاری فقط با من مشكل داره .براش هفتسین درست كردم با سفال یه هفته وقت گذاشتم سر درست كردنش روز عید با مادرش بحثش شد بدونه اینكه فكر كنه من چه زحمتی كشیدم گذاشتش روی دیوار مهربانی سر همین موضوع یه هفته نه جواب پیامش و دادم نه زنگش و ..... خیلی دوستش دارم سر این كاراش خیلی گریه میكنم كسی كه محبت دیگران و قبول نكنه كسی كه دایم از قیافه ات ایراد بگیره از طرز راه رفتنت یا لباس پوشیدنت به نظرم افسرده است واقعا نمیدونم باهاش چه طوری باید رفتار كنم روز تولدم و از عمد بهم تبریك نمیگه میگم چرا این طوری میكنی میگه خوب ك چی بشه خواهرم میگه بهش محبت نكن هر چی سرد باهاش تا كنی بهتره راستم میگه خودم و براش میگیرم بیشتر بهم محبت میكنه ولی ب محض اینكه همون ادم سابق میشم همون لاله مهربون.و خندون و شیطون دوباره ایراد ایراد ایراد .خیلی بریدم لطفا كمكم كنید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خرده گیری و ایراد گرفتن نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط arosake_yakhi نمایش پست ها
    دختری هستم 27 ساله حدود 4 سال باپسری دوست هستم به دلیل شرایط كاری نامناسب قادر به ازدواج با هم نیستیم من ایشونو خیلی دوست دارم ولی یه مشكلی كه با هم داریم اینه كه بیشتر اوقات ایشون از قیافه من ایراد میگیره مثلا میگه چرا پوست صورتت سیاه شده ،چرا دور چشات سیاهه، این رنگ بهت نمیاد ، ارایش چشمت زشته و .... تو خیابون بلند حرف نزن ،صاف راه برو ، روسریت و بكش جلو ، اینجوری ارایش نكن.... یعنی یه كلمه خوش از دهنشون بیرون نمیاد و دائم از من ایراد میگیرن بارهاخواستم كه ازش جداشم و این كارم كردم ولی با گفتن ببخشید و و غلط كردم دوباره میبخشمش و جالب اینجاست سرجلسه اول بعد از جداییمون بهم میگه چه كار كردی زیبا شدی در صورتی كه من همونم میخوام بپرسم این اقا اگه دوستم داره چرا اینقدر از من ایراد میگیره اگه زشتترین مانتوم و بپوشم از نظرش خیلی زیبا شدم به محض اینكه كمی به خودم میرسم و از نظر اطرافیانم زیبا تر میشم فقط و فقط ایراد میگیره به طوری كه من ازپوشیدن اون مانتو و شال بدم میاد تو رو خدابگین باید چه طوری باهاش رفتار كنم خودمم موندم اعتماد به نفسم و از دست دادم راجع به خودم یكی از مشكلات دیگرم با این اقا اینه كه همیشه وقتی بهش محبت میكنم خیلی راحت نادیده ام میگیره و ارزش كاری كه براش كردم و نمیدونه اگه بهم بگه بیا بریم بیرون اگه كار واجبم داشته باشم و یا حتی اگه قرار باشه با خواهر یا مادرم برم بیرون كنسلش میكنم و باهاش میرم بیرون بدونه هیچ اما و اگری ولی اون این طوری نیست وقتی من بگم بریم بیرون دایم بهانه میاره و میگه خسته ام میخوام فیلم ببینم و كلی بهانه دیگه یعنی كلا برام ارزش قایل نیست .... من دختر خیلی احساساتی هستم به نظرم زن و مرد بایدبه هم محبت كنن و با جملات محبت انگیز عشق و علاقه رو بین خودشون بیشتر و بیشتر كنن من برام روز تولد روز مرد عید ها خیلی مهمه همیشه براش كادو میخرم ولی میگه نخر خوشم نمیاد اگر براش كادو بخرم سر یه موضوع كوچیك همون روزش دعوا راه میندازه نمیدونم چرا از محبت كردن بدش میاد چون میدونه روز تولد خیلی برام مهمه تولدم و تبریك نمیگه ...من عاشق سوپرایز كردنم یهو میبینی براش غذا درست میكنم و با هزار شوق و ذوق زنگ میزنم كه براش ببرم ، میگه با چه روغنی درست شده !! كلسترول خونم بالاست نمیخورم نیار. یعنی كل زحمت ك كشبدم پای غذا براش ارزش نداره بعد میره بیرون فلافل و غذاهای فست فودی میخوره انگاری فقط با من مشكل داره .براش هفتسین درست كردم با سفال یه هفته وقت گذاشتم سر درست كردنش روز عید با مادرش بحثش شد بدونه اینكه فكر كنه من چه زحمتی كشیدم گذاشتش روی دیوار مهربانی سر همین موضوع یه هفته نه جواب پیامش و دادم نه زنگش و ..... خیلی دوستش دارم سر این كاراش خیلی گریه میكنم كسی كه محبت دیگران و قبول نكنه كسی كه دایم از قیافه ات ایراد بگیره از طرز راه رفتنت یا لباس پوشیدنت به نظرم افسرده است واقعا نمیدونم باهاش چه طوری باید رفتار كنم روز تولدم و از عمد بهم تبریك نمیگه میگم چرا این طوری میكنی میگه خوب ك چی بشه خواهرم میگه بهش محبت نكن هر چی سرد باهاش تا كنی بهتره راستم میگه خودم و براش میگیرم بیشتر بهم محبت میكنه ولی ب محض اینكه همون ادم سابق میشم همون لاله مهربون.و خندون و شیطون دوباره ایراد ایراد ایراد .خیلی بریدم لطفا كمكم كنید
    این چیزی میگم احنمال داره شامل حال شما نشه ولی به هر حال میگم: مردا تا وقتی یک چیزی رو ندارن دنبالش راه میفتن و هزارتا کار میکنن ولی وقتی بهش رسیدن دیگه خاطرشون جمع میشه توجهی نمی کنن و میرن دنبال کار و زندگی خودشون

    به نظرم این مقاله های ازدواج خوب و این مسائلو بخون ببین اصن به هم میاین و مشکلتون قابل حله یا کلا مسائل دیگه ای هم هست که ندیدین.

    بعدم برای ازدواج آخرش چی میخواد بشه؟ چند سال دیگه
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  3. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : خرده گیری و ایراد گرفتن نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط arosake_yakhi نمایش پست ها
    دختری هستم 27 ساله حدود 4 سال باپسری دوست هستم به دلیل شرایط كاری نامناسب قادر به ازدواج با هم نیستیم من ایشونو خیلی دوست دارم ولی یه مشكلی كه با هم داریم اینه كه بیشتر اوقات ایشون از قیافه من ایراد میگیره مثلا میگه چرا پوست صورتت سیاه شده ،چرا دور چشات سیاهه، این رنگ بهت نمیاد ، ارایش چشمت زشته و .... تو خیابون بلند حرف نزن ،صاف راه برو ، روسریت و بكش جلو ، اینجوری ارایش نكن.... یعنی یه كلمه خوش از دهنشون بیرون نمیاد و دائم از من ایراد میگیرن بارهاخواستم كه ازش جداشم و این كارم كردم ولی با گفتن ببخشید و و غلط كردم دوباره میبخشمش و جالب اینجاست سرجلسه اول بعد از جداییمون بهم میگه چه كار كردی زیبا شدی در صورتی كه من همونم میخوام بپرسم این اقا اگه دوستم داره چرا اینقدر از من ایراد میگیره اگه زشتترین مانتوم و بپوشم از نظرش خیلی زیبا شدم به محض اینكه كمی به خودم میرسم و از نظر اطرافیانم زیبا تر میشم فقط و فقط ایراد میگیره به طوری كه من ازپوشیدن اون مانتو و شال بدم میاد تو رو خدابگین باید چه طوری باهاش رفتار كنم خودمم موندم اعتماد به نفسم و از دست دادم راجع به خودم یكی از مشكلات دیگرم با این اقا اینه كه همیشه وقتی بهش محبت میكنم خیلی راحت نادیده ام میگیره و ارزش كاری كه براش كردم و نمیدونه اگه بهم بگه بیا بریم بیرون اگه كار واجبم داشته باشم و یا حتی اگه قرار باشه با خواهر یا مادرم برم بیرون كنسلش میكنم و باهاش میرم بیرون بدونه هیچ اما و اگری ولی اون این طوری نیست وقتی من بگم بریم بیرون دایم بهانه میاره و میگه خسته ام میخوام فیلم ببینم و كلی بهانه دیگه یعنی كلا برام ارزش قایل نیست .... من دختر خیلی احساساتی هستم به نظرم زن و مرد بایدبه هم محبت كنن و با جملات محبت انگیز عشق و علاقه رو بین خودشون بیشتر و بیشتر كنن من برام روز تولد روز مرد عید ها خیلی مهمه همیشه براش كادو میخرم ولی میگه نخر خوشم نمیاد اگر براش كادو بخرم سر یه موضوع كوچیك همون روزش دعوا راه میندازه نمیدونم چرا از محبت كردن بدش میاد چون میدونه روز تولد خیلی برام مهمه تولدم و تبریك نمیگه ...من عاشق سوپرایز كردنم یهو میبینی براش غذا درست میكنم و با هزار شوق و ذوق زنگ میزنم كه براش ببرم ، میگه با چه روغنی درست شده !! كلسترول خونم بالاست نمیخورم نیار. یعنی كل زحمت ك كشبدم پای غذا براش ارزش نداره بعد میره بیرون فلافل و غذاهای فست فودی میخوره انگاری فقط با من مشكل داره .براش هفتسین درست كردم با سفال یه هفته وقت گذاشتم سر درست كردنش روز عید با مادرش بحثش شد بدونه اینكه فكر كنه من چه زحمتی كشیدم گذاشتش روی دیوار مهربانی سر همین موضوع یه هفته نه جواب پیامش و دادم نه زنگش و ..... خیلی دوستش دارم سر این كاراش خیلی گریه میكنم كسی كه محبت دیگران و قبول نكنه كسی كه دایم از قیافه ات ایراد بگیره از طرز راه رفتنت یا لباس پوشیدنت به نظرم افسرده است واقعا نمیدونم باهاش چه طوری باید رفتار كنم روز تولدم و از عمد بهم تبریك نمیگه میگم چرا این طوری میكنی میگه خوب ك چی بشه خواهرم میگه بهش محبت نكن هر چی سرد باهاش تا كنی بهتره راستم میگه خودم و براش میگیرم بیشتر بهم محبت میكنه ولی ب محض اینكه همون ادم سابق میشم همون لاله مهربون.و خندون و شیطون دوباره ایراد ایراد ایراد .خیلی بریدم لطفا كمكم كنید
    سلام

    خواهر خوبم بهترین راه حل این است ک ی روز ازش بخواین ک باهم بشینین و قشنگ حرفاتون را بزنین و ببینید هدفش چیه ؟!
    اینکه میگن مردا عاشق خانم هایی میشن ک تحویلشون نمیگیرن و خودشون را دست بالا میگیرن کمی واقعیت هست اما نه وقتی ک چهار سال باهم هسین و قصدتون ازدواج هست رفتارش عجیب هست
    شاید چون نیاز به ازدواج داره و شرایطش را نداره و وقتی شما خودتون را زیبا میکنید یا براش غذا درست کنی دلش ضعف بره برای اینکه باهات تو ی خونه زندگی کنه و اینجوری داره جلوی احساسش مقاومت میکنه و اونو سرکوب میکنه و وقتی سرد میشی ترس از دست دادنت را داره و بهت محبت میکنه.
    البته اینا ی احتمال هست
    بهترین کار این هست ک باهاش صحبت کنی تا تکلیف این وضع را مشخص کنه و تا کی اسیر ی دوستی باشی ک نمیدونی سرانجامش چیه؟!!!

    موفق باشی رفیق

    فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

  5. کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    28420
    نوشته ها
    156
    تشکـر
    412
    تشکر شده 104 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خرده گیری و ایراد گرفتن نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط arosake_yakhi نمایش پست ها
    دختری هستم 27 ساله حدود 4 سال باپسری دوست هستم به دلیل شرایط كاری نامناسب قادر به ازدواج با هم نیستیم من ایشونو خیلی دوست دارم ولی یه مشكلی كه با هم داریم اینه كه بیشتر اوقات ایشون از قیافه من ایراد میگیره مثلا میگه چرا پوست صورتت سیاه شده ،چرا دور چشات سیاهه، این رنگ بهت نمیاد ، ارایش چشمت زشته و .... تو خیابون بلند حرف نزن ،صاف راه برو ، روسریت و بكش جلو ، اینجوری ارایش نكن.... یعنی یه كلمه خوش از دهنشون بیرون نمیاد و دائم از من ایراد میگیرن بارهاخواستم كه ازش جداشم و این كارم كردم ولی با گفتن ببخشید و و غلط كردم دوباره میبخشمش و جالب اینجاست سرجلسه اول بعد از جداییمون بهم میگه چه كار كردی زیبا شدی در صورتی كه من همونم میخوام بپرسم این اقا اگه دوستم داره چرا اینقدر از من ایراد میگیره اگه زشتترین مانتوم و بپوشم از نظرش خیلی زیبا شدم به محض اینكه كمی به خودم میرسم و از نظر اطرافیانم زیبا تر میشم فقط و فقط ایراد میگیره به طوری كه من ازپوشیدن اون مانتو و شال بدم میاد تو رو خدابگین باید چه طوری باهاش رفتار كنم خودمم موندم اعتماد به نفسم و از دست دادم راجع به خودم یكی از مشكلات دیگرم با این اقا اینه كه همیشه وقتی بهش محبت میكنم خیلی راحت نادیده ام میگیره و ارزش كاری كه براش كردم و نمیدونه اگه بهم بگه بیا بریم بیرون اگه كار واجبم داشته باشم و یا حتی اگه قرار باشه با خواهر یا مادرم برم بیرون كنسلش میكنم و باهاش میرم بیرون بدونه هیچ اما و اگری ولی اون این طوری نیست وقتی من بگم بریم بیرون دایم بهانه میاره و میگه خسته ام میخوام فیلم ببینم و كلی بهانه دیگه یعنی كلا برام ارزش قایل نیست .... من دختر خیلی احساساتی هستم به نظرم زن و مرد بایدبه هم محبت كنن و با جملات محبت انگیز عشق و علاقه رو بین خودشون بیشتر و بیشتر كنن من برام روز تولد روز مرد عید ها خیلی مهمه همیشه براش كادو میخرم ولی میگه نخر خوشم نمیاد اگر براش كادو بخرم سر یه موضوع كوچیك همون روزش دعوا راه میندازه نمیدونم چرا از محبت كردن بدش میاد چون میدونه روز تولد خیلی برام مهمه تولدم و تبریك نمیگه ...من عاشق سوپرایز كردنم یهو میبینی براش غذا درست میكنم و با هزار شوق و ذوق زنگ میزنم كه براش ببرم ، میگه با چه روغنی درست شده !! كلسترول خونم بالاست نمیخورم نیار. یعنی كل زحمت ك كشبدم پای غذا براش ارزش نداره بعد میره بیرون فلافل و غذاهای فست فودی میخوره انگاری فقط با من مشكل داره .براش هفتسین درست كردم با سفال یه هفته وقت گذاشتم سر درست كردنش روز عید با مادرش بحثش شد بدونه اینكه فكر كنه من چه زحمتی كشیدم گذاشتش روی دیوار مهربانی سر همین موضوع یه هفته نه جواب پیامش و دادم نه زنگش و ..... خیلی دوستش دارم سر این كاراش خیلی گریه میكنم كسی كه محبت دیگران و قبول نكنه كسی كه دایم از قیافه ات ایراد بگیره از طرز راه رفتنت یا لباس پوشیدنت به نظرم افسرده است واقعا نمیدونم باهاش چه طوری باید رفتار كنم روز تولدم و از عمد بهم تبریك نمیگه میگم چرا این طوری میكنی میگه خوب ك چی بشه خواهرم میگه بهش محبت نكن هر چی سرد باهاش تا كنی بهتره راستم میگه خودم و براش میگیرم بیشتر بهم محبت میكنه ولی ب محض اینكه همون ادم سابق میشم همون لاله مهربون.و خندون و شیطون دوباره ایراد ایراد ایراد .خیلی بریدم لطفا كمكم كنید
    سلام خانومی
    خانوم عزیز با این مسائل و احوالاتی که شما تعریف کردید به نطر بنده شما باید خودتون رو بیشتر دوست داشته باشید و ازشون جدا بشید اگر واقعا شمارو بخوان میان و مرد و مردونه خواستگاری میکنن... این آقا باید خیلی هم قدر دان باشه که خانومی 4سال بدون عقد و تعهد به پاشون نشستن... باز هم عرض میکنم خودتون رو بیشتر دوست داشته باشید... زن و مرد هم دیگرو انتخاب میکنند با هم عهد و پیمان میبندند تا در کنار هم آرامش داشته باشن نه که هر روز غصه فکر و خیال اضطراب ناراحتی و ...بنطر من انسان باید روح و روان و عقل و منطقش رو تربیت کنه تا بدونه چه کسی لیاقت داره که دوستش داشته باشیم...موفق باشید
    ویرایش توسط zeinab7 : 05-08-2017 در ساعت 06:27 PM
    امضای ایشان


  7. کاربران زیر از zeinab7 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خرده گیری و ایراد گرفتن نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط arosake_yakhi نمایش پست ها
    دختری هستم 27 ساله حدود 4 سال باپسری دوست هستم به دلیل شرایط كاری نامناسب قادر به ازدواج با هم نیستیم من ایشونو خیلی دوست دارم ولی یه مشكلی كه با هم داریم اینه كه بیشتر اوقات ایشون از قیافه من ایراد میگیره مثلا میگه چرا پوست صورتت سیاه شده ،چرا دور چشات سیاهه، این رنگ بهت نمیاد ، ارایش چشمت زشته و .... تو خیابون بلند حرف نزن ،صاف راه برو ، روسریت و بكش جلو ، اینجوری ارایش نكن.... یعنی یه كلمه خوش از دهنشون بیرون نمیاد و دائم از من ایراد میگیرن بارهاخواستم كه ازش جداشم و این كارم كردم ولی با گفتن ببخشید و و غلط كردم دوباره میبخشمش و جالب اینجاست سرجلسه اول بعد از جداییمون بهم میگه چه كار كردی زیبا شدی در صورتی كه من همونم میخوام بپرسم این اقا اگه دوستم داره چرا اینقدر از من ایراد میگیره اگه زشتترین مانتوم و بپوشم از نظرش خیلی زیبا شدم به محض اینكه كمی به خودم میرسم و از نظر اطرافیانم زیبا تر میشم فقط و فقط ایراد میگیره به طوری كه من ازپوشیدن اون مانتو و شال بدم میاد تو رو خدابگین باید چه طوری باهاش رفتار كنم خودمم موندم اعتماد به نفسم و از دست دادم راجع به خودم یكی از مشكلات دیگرم با این اقا اینه كه همیشه وقتی بهش محبت میكنم خیلی راحت نادیده ام میگیره و ارزش كاری كه براش كردم و نمیدونه اگه بهم بگه بیا بریم بیرون اگه كار واجبم داشته باشم و یا حتی اگه قرار باشه با خواهر یا مادرم برم بیرون كنسلش میكنم و باهاش میرم بیرون بدونه هیچ اما و اگری ولی اون این طوری نیست وقتی من بگم بریم بیرون دایم بهانه میاره و میگه خسته ام میخوام فیلم ببینم و كلی بهانه دیگه یعنی كلا برام ارزش قایل نیست .... من دختر خیلی احساساتی هستم به نظرم زن و مرد بایدبه هم محبت كنن و با جملات محبت انگیز عشق و علاقه رو بین خودشون بیشتر و بیشتر كنن من برام روز تولد روز مرد عید ها خیلی مهمه همیشه براش كادو میخرم ولی میگه نخر خوشم نمیاد اگر براش كادو بخرم سر یه موضوع كوچیك همون روزش دعوا راه میندازه نمیدونم چرا از محبت كردن بدش میاد چون میدونه روز تولد خیلی برام مهمه تولدم و تبریك نمیگه ...من عاشق سوپرایز كردنم یهو میبینی براش غذا درست میكنم و با هزار شوق و ذوق زنگ میزنم كه براش ببرم ، میگه با چه روغنی درست شده !! كلسترول خونم بالاست نمیخورم نیار. یعنی كل زحمت ك كشبدم پای غذا براش ارزش نداره بعد میره بیرون فلافل و غذاهای فست فودی میخوره انگاری فقط با من مشكل داره .براش هفتسین درست كردم با سفال یه هفته وقت گذاشتم سر درست كردنش روز عید با مادرش بحثش شد بدونه اینكه فكر كنه من چه زحمتی كشیدم گذاشتش روی دیوار مهربانی سر همین موضوع یه هفته نه جواب پیامش و دادم نه زنگش و ..... خیلی دوستش دارم سر این كاراش خیلی گریه میكنم كسی كه محبت دیگران و قبول نكنه كسی كه دایم از قیافه ات ایراد بگیره از طرز راه رفتنت یا لباس پوشیدنت به نظرم افسرده است واقعا نمیدونم باهاش چه طوری باید رفتار كنم روز تولدم و از عمد بهم تبریك نمیگه میگم چرا این طوری میكنی میگه خوب ك چی بشه خواهرم میگه بهش محبت نكن هر چی سرد باهاش تا كنی بهتره راستم میگه خودم و براش میگیرم بیشتر بهم محبت میكنه ولی ب محض اینكه همون ادم سابق میشم همون لاله مهربون.و خندون و شیطون دوباره ایراد ایراد ایراد .خیلی بریدم لطفا كمكم كنید
    سلام

    اول بگم که خوش به حال نامزدتون که با فردی مثل شما رابطه داره غبطم گرفت...

    میتونم بپرسم نامزدتون چند سال دارن؟ تحصیلات هر کدام چقدر هست؟ آیا خانواده هر دو از این رابطه خبر دارن؟ شما خواستگاران دیگری هم دارید؟
    ببینید یکی از احتمالات این میتونه باشه که رابطه عادی شده براش بالاخره 4 سال زمان کمی نیست. آیا روزهای اول هم اینجوری بود؟
    احتمال بعدی هم این میتونه باشه که به علت اینکه هنوز شرایط ازدواج نداره نمیخواد شما زیاد وابسته ش بشید واسه همین بعضی موقع ها سرد رفتار میکنه ولی تا شما قهر میکنید میترسه و عذرخواهی میکنه در واقع شاید میخواد شما در وضعیت خوف و رجا بمونید.

  9. 3 کاربران زیر از shahriar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35148
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خرده گیری و ایراد گرفتن نامزدم

    ممنونم از راهنماییتون

  11. کاربران زیر از arosake_yakhi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35148
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خرده گیری و ایراد گرفتن نامزدم

    ایشون متولد 66 و من 69 هر دومون لیسانس داریم من نرم افزار کامپیوتر و ایشون فناوری اطلاعات باباهامونم بازنشسته نیروی انتظامی هستن ولی من فکر میکنم تنها دلیل رفتارای غیر عادیش میتونه مشکلاتی باشه که در خانواده اش داره چون پدرشون تومور مغزی داشتن و دو سال پیشم فوت کردن نمیدونم والا هیچکی از محبت و ابراز علاقه بدش نمیاد مگه نمیگن از محبت ها خارها گل میشوند پس کو چرا من به نتیجه نمیرسم واقعا بریدم گاهی اینقدر ازش زده میشم که دوست دارم بمیرم ولی گاهی سرشار از عشق میشم و دوباره همون ادم سابق که فقط محبت کردن بلده واقعا از هر راهی میرم به بن بست میخورم من هیچی از همسنای خودم کم ندارم برام هم خواستگار میاد ولی مادرم به همه میگه نه چون میدونه نمیرم نمیبینم طرفم و .... گاهی میگم کاش هیچ وقت باهاش اشنا نمیشدم که بخوام خودم اسیر یه عشق کذایی کنم که انتهاش معلوم نیست

  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35148
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خرده گیری و ایراد گرفتن نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahriar نمایش پست ها
    سلام

    اول بگم که خوش به حال نامزدتون که با فردی مثل شما رابطه داره غبطم گرفت...

    میتونم بپرسم نامزدتون چند سال دارن؟ تحصیلات هر کدام چقدر هست؟ آیا خانواده هر دو از این رابطه خبر دارن؟ شما خواستگاران دیگری هم دارید؟
    ببینید یکی از احتمالات این میتونه باشه که رابطه عادی شده براش بالاخره 4 سال زمان کمی نیست. آیا روزهای اول هم اینجوری بود؟
    احتمال بعدی هم این میتونه باشه که به علت اینکه هنوز شرایط ازدواج نداره نمیخواد شما زیاد وابسته ش بشید واسه همین بعضی موقع ها سرد رفتار میکنه ولی تا شما قهر میکنید میترسه و عذرخواهی میکنه در واقع شاید میخواد شما در وضعیت خوف و رجا بمونید.




    ایشون متولد 66 و من 69 هر دومون لیسانس داریم من نرم افزار کامپیوتر و ایشون فناوری اطلاعات باباهامونم بازنشسته نیروی انتظامی هستن ولی من فکر میکنم تنها دلیل رفتارای غیر عادیش میتونه مشکلاتی باشه که در خانواده اش داره چون پدرشون تومور مغزی داشتن و دو سال پیشم فوت کردن نمیدونم والا هیچکی از محبت و ابراز علاقه بدش نمیاد مگه نمیگن از محبت ها خارها گل میشوند پس کو چرا من به نتیجه نمیرسم واقعا بریدم گاهی اینقدر ازش زده میشم که دوست دارم بمیرم ولی گاهی سرشار از عشق میشم و دوباره همون ادم سابق که فقط محبت کردن بلده واقعا از هر راهی میرم به بن بست میخورم من هیچی از همسنای خودم کم ندارم برام هم خواستگار میاد ولی مادرم به همه میگه نه چون میدونه نمیرم نمیبینم طرفم و .... گاهی میگم کاش هیچ وقت باهاش اشنا نمیشدم که بخوام خودم اسیر یه عشق کذایی کنم که انتهاش معلوم نیست

  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خرده گیری و ایراد گرفتن نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط arosake_yakhi نمایش پست ها
    گاهی میگم کاش هیچ وقت باهاش اشنا نمیشدم که بخوام خودم اسیر یه عشق کذایی کنم که انتهاش معلوم نیست
    این جملتون خیلی معنی توش نهفته اس

    آدم با خار فرق می کنه بعضی ها با محبت زیاد پرو میشن بعضیها پر توقع میشن بعضیها خودشونو بیشتر میگیرن و کسی هم که زیاد و بی دلیل محبت می کنه یه مشکلی داره
    بهتره یک مشاور برین و ماجراتونو بدون قضاوت شخصی تعریف کنین تا مثل کسایی نباشین که میگن گول خوردم و ازم سو استفاده شد
    ویرایش توسط آرش67 : 05-08-2017 در ساعت 10:35 PM
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34360
    نوشته ها
    114
    تشکـر
    42
    تشکر شده 54 بار در 42 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خرده گیری و ایراد گرفتن نامزدم

    سلام
    اول از همه
    پسری که دختری رو دوست داشته باشه و بلعکس دختری که پسری رو دوست داشته باشه دوست دارند همسرشون بهترین باشه و این ایراد ها رو به فال نیک بگیرید ک سعی کنید مطابق میل همسرتون ببخشید دوستتون باشید.
    زودتر با هر سختی ای هست عقد کنید چون هیچ تضمینی نیست به ادامه این ارتباط ها و این نوع ارتباط بسیار شکننده است و دیر یا زود اگر به ازدواج ختم نشه فاتحه اش خوندست.
    این گیرها و بدبینی ها جزوی از ارتباط های بی پایه و اساسه.
    و اینکه من محبت میکنم نمی بینه و پر رو میشه به دیده منفی خوده شما بر میگرده
    تو روابط دوستی بین دختر و پسر چون استرس و اضطراب جدایی وجود داره وقتی محبت میکنید مطمئن میشه که شما قرار نیست ازش جدا بشید و با آرامش به زندگی می پردازه ولی وقتی ازش دور میشید این شائبه تو ذهنش پیش میاد که نکنه یکی دیگه رو میخواد نونه خسته شده و ... و این نشان دوست داشتن اون بنده خداست.
    زودتر به این رابطه نامشروع پایان بدید و عقد کنید و زندگی تازه ای رو شروع کنید

    در پناه یکی که همیشه حواسش بهمون هست...

  16. کاربران زیر از sajjadebr بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35148
    نوشته ها
    5
    تشکـر
    5
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خرده گیری و ایراد گرفتن نامزدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sajjadebr نمایش پست ها
    سلام
    اول از همه
    پسری که دختری رو دوست داشته باشه و بلعکس دختری که پسری رو دوست داشته باشه دوست دارند همسرشون بهترین باشه و این ایراد ها رو به فال نیک بگیرید ک سعی کنید مطابق میل همسرتون ببخشید دوستتون باشید.
    زودتر با هر سختی ای هست عقد کنید چون هیچ تضمینی نیست به ادامه این ارتباط ها و این نوع ارتباط بسیار شکننده است و دیر یا زود اگر به ازدواج ختم نشه فاتحه اش خوندست.
    این گیرها و بدبینی ها جزوی از ارتباط های بی پایه و اساسه.
    و اینکه من محبت میکنم نمی بینه و پر رو میشه به دیده منفی خوده شما بر میگرده
    تو روابط دوستی بین دختر و پسر چون استرس و اضطراب جدایی وجود داره وقتی محبت میکنید مطمئن میشه که شما قرار نیست ازش جدا بشید و با آرامش به زندگی می پردازه ولی وقتی ازش دور میشید این شائبه تو ذهنش پیش میاد که نکنه یکی دیگه رو میخواد نونه خسته شده و ... و این نشان دوست داشتن اون بنده خداست.
    زودتر به این رابطه نامشروع پایان بدید و عقد کنید و زندگی تازه ای رو شروع کنید

    در پناه یکی که همیشه حواسش بهمون هست...
    حرفتون کاملا درسته ولی خب ادم خسته میشه از محبت کردن ی طرفه .باهاش در مورد ازدواج میحرفم به هم میریزه اصلا فکرش بد جوری درگیر میشه میگه پول ندارم کارم و ممکنه از دست بدم بعد بیکار بشم از اون مردا نیستم برم کارخونه اخه یکی دو تا مشکل ک نداریم بهش میگم خدا بزرگه اینقدر بد بین نباش البته حقم داره هر جا میره سر کار ب خاطر حقوق کم میاد بیرون

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد