نمایش نتایج: از 1 به 14 از 14

موضوع: عنوان کناره گیری از فامیل

1958
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    11958
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Angry عنوان کناره گیری از فامیل

    سلام به مشاوران دلسوز و خواننده های عزیز.
    قبلا یک تاپیک با عنوان کناره گیری ما از فامیل داشتم و الان در دنباله همون می خوام یادداشتهام رو بنویسم
    این بار شاید فقط قصدم درد و دل باشه
    توی تاپیک قبل که مربوط به زمان گذشته هست یادم هست یکی از پاسخ ها این بود که هر کسی به جای اون خانوم بود ناراحت می شد
    حالا که زمان گذشته فکر می کنم اون خانوم هیچ و هیچ حقی دال بر ناراحت شدن نداشتن.
    الان طرز تفکرم این هست که همسر اون خانوم می تونن روابط اجتماعی ازاد داشته باشند و نیازی به اجازه گرفتن از اون خانوم نیست .
    چرا این فکر رو می کنم ؟
    امسال برای عید دیدنی ما اومدند . رفتاری که این خانوم در خونه ما داشت واقعا استرس به جون من می ندازه .
    اولا که از بدو ورود برای ما در حال قیافه گرفتن بودند . با من و مادرم دست ندادند اما با دیگران روبوسی کردند .
    مدام و در هر حالتی که نشسته بودند مانند کودکان دبستانی از مادر من روی بر می گردوندند.
    حتی اتفاقی افتاد که با فکر کردن بهش حالت تهوع به من دست می ده
    توی جمع شروع کردم به تعریف کردن یک ماجرای جالب برای یکی از حضار و چون همیشه با صدای آهسته صحبت می کنم و ساکت هستم طرف مقابلم متوجه من نشد و من ناراحت شدم . نه اینکه اون فرد به قصد به من توجه نکرد .فقط متوجه نشد . در همین حین چشمم به اون خانوم افتاد که قضیه رو کامل دیده بود و ناراحتی من رو هم دید . من برای اینکه توجه ایشون رو از ناراحت شدن خودم خارج کنم شروع کردم به تعریف همون ماجرا برای ایشون . اما این بار ایشون که کاملا متوجه اوضاع بود عمدا و عمدا از من روی برگردوند . اون هم وسط تعریفم.
    یک حس حقارت خیلی بدی همه وجودم رو گرفت
    درگیری ایشون با مادر بنده هست و من هیچ نوع کم حرمتی یا رفتار بد دیگه ای با ایشون نداشتم .
    موقع رفتن هم من یک کرم صورت گرانقیمت برای ایشون خریداری کرده بودم چون ایشان چند بار از مسافرت خارجه برای ما هدیه آورده بودن و فرصت جوابگویی پیدا نکرده بودیم چون می دونید که منزل ایشان نمی ریم.
    اون کرم گران قیمت رو در یک بسته بندی زیبای کادویی مادرم به عنوان دشت سال و به ایشان هدیه دادند.
    ایشان هم توی جمع یک پنجاه هزار تومنی کهنه توی بشقاب ( و نه پاکت ) گذاشتند با یک حالت تحقیر آمیزی بشقاب رو بالا گرفتند که انگار یعنی می خواند اون رو توی مخ من بکوبند .
    من اونقدر ناراحت شدم که واقعا از شدت ناراحتی حالت تهوع بهم دست داد
    همین که رفتند بغضم شکست و چنان گریه ادامه داری کردم که همین الانه هم با یادآوریش بغض دارم.
    بعد از این ماجرا ........ حالا احساس می کنم اون خانوم هیچ حقی نه در ثروت و نه در معاشرات همسرشون دارند .
    یادم نیست دقیقا در تاپیک قبلی چی ها گفتم . همین قدر بگم همسر این خانوم به مادر بنده علاقه ندارند . ولی همیشه از بدو ورودشون به خانواده ما مادرم رو به عنوان یک بانوی نمونه قبول دارند و فکر نمی کنم این موضوع دلیل بر عشق ایشان به مادرم باشه
    نمی دونم قبلا گفتم یا نه .... که در حین اسباب کشی ما برای معامله خانه 200 میلیون تومن سه روزه از همسر این خانوم قرض گرفتیم.
    و همه درگیری های این خانوم باما درست بعد از این اتفاقات بود:
    1- من به بیماری مهلک مبتلا شدم ما به همه فامیل گفتیم به سفر خارجه می ریم . تا دوره درمان تموم بشه و بعد اعلام کنیم که من بیمار بوده ام و خارج نرفته ایم .
    2- همسر این خانوم به من یک میلیون بابت توراهی هدیه دادند.
    3- در حین بیماری من مادرم یکه و تنها بار همه مشکلات و شیمی درمانی و . من رو به عهده گرفت و در اون دوره بسیار بسیار دشوار عذاب فراوان می کشیدند بابت این مبلغ توراهی و به من گفتند که اگر بعد از درمان تو این تو راهی رو پس بدیم همه فکر بدی در مورد ما می کنند و ما باید فورا و فورا مبلغ رو برگردونیم .تنها با همسر این خانوم قرار گذاشتند و به ایشون گفتند من بیمار هستم ما خارج نرفتیم و توراهی رو پس دادند و قرار شد تا پایان دوره بیماری این آقا به هیچ کس حتی همسرشون موضوع بیماری من رو نگند .
    4 - بعد از پایان بیماری برای خرید منزل نیاز به مبلغی کلان به عنوان قرض دو روزه داشتیم و این اقا زحمت پرداخت اون رو کشیدند .

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    11958
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پیرو تاپیک قبلی من با عنوان کناره گیری ما از فامیل

    الان موضوع این هست که اون خانوم
    1- از اینکه مادرم همیشه مورد تایید همسرشون بودند ناراحتند
    2 - از اینکه همسرشون راز دار مابودند و بیماری من رو به ایشون نگفتند ناراحتند
    3 - از ثروت کلان همسرشون احساس خطر می کنند و بابت قرض دو روزه به ما ناراحتند
    4 - رفتار ایشان با ما بسیار بی ادبانه خارج از شان انسانیت خارج از عرف و اصول اخلاقی خارج از انصاف هست.
    5 - من در این موضوع دخیل نیستم و اخیرا ترکش رفتار ایشان به بنده هم اثابت می کند
    6 - چرا برخی می فرمایند هر کس به جای ایشان بود ناراحت می شد .
    من چی فکر می کنم ؟
    فکر می کنم همسر اون خانوم می تونن روابط اجتماعی شخصی خودشون رو داشته باشند اگر ما به ایشان سپرده ایم به کسی نگویید ایشان نباید به همسرشون چیزی بگند و همسر این اقا محق نیستند بابت رازداری همسرشون برای ما دلگیر باشند
    در فامیل این خانوم و خواهرشون شهره عام و خاص هستند به عنوان دو فردی که مدام و مدام در حال بدگویی از دیگران هستند اسرار مردم رو فاش می کنن از همه بدگویی می کنند و واقعا سرگرمی دیگری غیر از حرف مردم ندارند و همه این موضوع رو به درستی فهمیدند اگر ایشون از بیماری من خبردار می شدند بدترین اتفاق ممکن می افتاد
    من چی فکر می کنم ؟
    اینکه نگاه می کنم به احکام اسلای و قانونی کشورمون و به این نتیجه می رسم زن در اموال شوهر حقی ندارد مگر سهمی که شوهر به میل خودش به ایشان داده باشه
    اینکه به ما قرض داده شده اختیار دار صاحب اموال هستند و از مال خودشون به ما قرض دادند
    ما هرگز زیر دین کسی نمی رویم و محبت ایشان رو به عناوین مختلف جبران کردیم
    من چی فکر می کنم ؟
    می گند ثروت این اقاحد و نصاب نداره و ساکن یک آپارتمان شیک 300 متری در زعفرانیه هستند .
    این اق صدها شرکت و دفتر و مغازه و کارخانه و چه و چه و چه در کیش و تهران و دبی و کجا و کجا و کجا دارند .
    اگر این اقا صد در صد دارائیشون رو یک جا به من ببخشند من هم یکجا همه رو پس می دم و یک ریال هم قبول نمی کنم و تا حالا هم نکردم و نیازمند کسی نیستم . همینطور مادرم.
    این اخلاق . منش . رفتار و دیدگاه من هست . برای همین می گم در حق ما ناحقی بزرگی شده
    این خانوم هر جا نشستند از مادر من که بانویی فرهیخته و متین هستند بدگویی کردند تا جایی که مدتی رفتار فامیل با ما عوض شد ما از همین تغییر رفتار متوجه شدیم که پشت سر ما بدگویی می شه .
    این خانوم از گذشته های دور همیشه و همیشه و بارها و بارها من رو رنجوندند اون هم از نوع شدید و بی رحمانه و من هرگز از دایره ادب و احترام خارج نشدم و خصومت نکردم . گرچه ته قلبم همیشه آزرده شده ام .

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    11958
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پیرو تاپیک قبلی من با عنوان کناره گیری ما از فامیل

    من الان فکر می کنم اون خانوم نه حق دارند از رابطه عادی و انسانی همسرشون با مادر من نارحت باشند و حقی روی اون ندارند . چنانچه توی دین ما هم روابط اجتماعی درست مرسوم هست
    نه حقی روی ثروت همسرشون دارند و قرض ایشان به ما از جیب این خانوم نبوده که بخواند تعیین تکلیف کنند . شما که دارید این متن رو می خونید همونقدر در ثروت اون اقا حق دارید که همسرشون دارند
    و اینکه من و مادرم زیر دین یک ریال از کسی نمی ریم
    اگر هزار میلیارد میلیارد دلار اون اقا بخواند به ما بدند ما هم عینا پس می دیم به خودشون


  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    11958
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پیرو تاپیک قبلی من با عنوان کناره گیری ما از فامیل


    پس در حق ما ناحقی شده و ناحقی شده و ناحقی شده .
    اینجا مایلم متنی که چند روز پیش در تلگرام برای این خانوم نوشتم رو اینجا بیارم :

    پدرم یک دانشمند فرهیخته و در عین حال بسیار متواضع و خاکی و مظلوم بودند و بسیار دوست داشتنی و مهربان بودند . همینطور مادرم بانویی فرهیخته و دانا فداکار مهربان و در عین حال بسیار اجتماعی هستند که با درایت مثال زدنیشون بهترین تدبیر رو برای دوره بیماری سخت من اندیشیدند و در اون دوره سخت مانند کوه پشتم بودند و یک تنه و تنها با همون شخصیت اجتماعیشون بار من و همینطور پدر نازنینم رو به دوش کشیدند و بهترین نوع پرستاری و حمایت رو از من و پدر عزیزم کردند . ایشون با قلبی به وسعت دریا همه رو دوست دارند و آزارشون حتی یه مورچه هم نرسیده و همیشه در حمایت از نیازمندان سخاوتمندانه سینه سپر کرده با فداکاری مثال زدنیشون کارهایی مشقت بار انجام دادند .خداوند سایه ایشان رو از سر من و خواهر عزیزم و محمد عزیزتر از جانم کم نکنه . همینطور شما رو که مادری بسیار فداکار نمونه و مهربان هستید برای فرزندان عزیزتون حفظ کنه .با آرزوی سلامت و شادکامی و سپاس از بذل توجهتون .

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    11958
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پیرو تاپیک قبلی من با عنوان کناره گیری ما از فامیل

    الان نظر و تفکر من در مورد اون خانوم چیه ؟
    خانومی که تحصیلات دیپلم دارند
    از خانواده ای فقیر برخواسته و همسری ثروتمند صاحب شدند
    24 ساعت شبانه روز در حال نظارت بر روی ثروت دیگری هستند و احساس حق در اون می کنند
    حق زن در اموال شوهر فقط در حد یک سرپناه و روزی هست و نه بیشتر
    همیشه ناملایمتی از سمت ایشان دیدم
    خودشون و دو دخترشون همیشه و همیشه با نیش زبان تیز و ازار دهنده من رو همینطور مادرم رو مورد عنایت قرار دادند
    نظافت شخصی ندارند
    حسود و بدخواه و بدجنس هستند
    در هر کاری که شروع می کنند نیمه کار رها می کنند و توانایی به پایان رسوندن هیچ موردی رو نداشتند
    مثلا با اون ثروت ایشان حتی توانایی رانندگی کردن ندارند
    با مادرم در گذشته های دور کلاس خیاطی می رفتند مادرم روز به روز موفقیت روزآفزون کسب می کردند و ایشان نتونستند حتی لبه های یک پارچه رو درست بدوزند
    این فقط مثال بود و در هر موردی کم میارند
    و همسر این خانوم همشه مادر من رو به عنوان یک کدبانو مثال می زنند و همین باعث حسادت شدید ایشون به مادرم شده جوری که تحمل نگاه کردن به چهره مادرم رو ندارند
    ایشان به هیچ موضوعی جز ثروت اهمیت نمی دند و به دخترانشون سپردند که با دخترهای فامیل قاطی نشید پدر شما ثروتمند است و در شان شما نیست با اینها معاشرات کنید
    دخترانش همیشه و همیشه کنایه های به یادماندی و بسیار سوزنده و دردناک به من زدند حتی اون دختر کوچکشون که از من خیلی دور بوده و تا به حال شمار تعداد بارهایی که با ایشان حرف زدم شاید ده بار نشده و جالبه هر ده بار هم فقط کنایه های بسیار کوبنده از طرف ایشان خوردم و این خودش کاملا نشون می ده این خانوم که با من هیچ برخوردی نداشتند پس چرا هر بار من رو مستفیذ می کنند . معلوم هست توی خونه بدگویی می شنوند.
    این خانوم فقط با مادرمن درگیری ندارند و در اطرافیان جز خواهرشون ندیدم بتونند رضایت هیچ کس دیگری رو جلب کنند و با همه از جمله جاریشون مشکل اساسی دارند و با همه دشمند

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    11958
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پیرو تاپیک قبلی من با عنوان کناره گیری ما از فامیل

    خداوند به انسان ها فقط شانس بده که نزدیکانشون انسان و شریف باشند چون اگر غیر از این باشه نه می تونی قطع رابطه کنی و راحت بشی و نه هیچ وقت می تونی از شر تیر حسادت و کینه توزی اون ها رها بشی و این قصه سر دراز دارد

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    11958
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پیرو تاپیک قبلی من با عنوان کناره گیری ما از فامیل

    در ادامه عنوان کنم چون رفتار اون روزشون با من واقعا بی دلیل و خیلی بد بود مثل اینکه خودشون عذاب وجدان دچار شدند و بعد از اون وقتی مادرم سفر بودند به من تلفن زدند و تعارف کردند که بیام دنبالت و بیا خونمون و ......
    ولی من هیچ وقت دیگه نمی تونم واقعا اون روز رو فراموش کنم . اینکه ایشون ما رو کم می بینند و در شان دختر خانمهاشون نیست با ما معشرت کنند . اینکه در مورد ما فکر بد و اشتباه کردند . اینکه هنوز به عمق حقیقی بودن این موضوع پی نبردند که
    اگه دنیا رو دو دستی به ما تقدیم کنند ما همون رو عینا پسشون می دیم
    ما از کسی چیزی قبول نمی کنیم و زیر دین هیچ کس هم نیستیم.
    ناراحتم از اینکه ما رو از فامیل منزوی کردند
    ناراحتم که این همه ناحقی شده
    بغضم تموم نمی شه
    بعد از اون ماجرا من سه شب نتونستم بخوابم و بیمار شدم
    ما چه گناهی کردیم که این همه باید به ما نسبت ناشایست داده بشه . چرا بعد از رفتن پدرم همه می تونند هر جور مایل بودند با ما رفتار کنند و فکر نکنن جایی که دارند می کوبند سر هست و اعصاب و احساسات داره و ما دردمون میاد .
    در ادامه مطلبی رو می نویسم که نگرش ایشون رو به انسان ها نشون می ده اینکه از نظر ایشون ارزش آدم ها به ثروت اونهاست نه چیزه دیگه

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    11958
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : پیرو تاپیک قبلی من با عنوان کناره گیری ما از فامیل

    توی جمع تعریف می کردم که دوست دوران کودکیم رو پیدا کردم ولی این دوست در گذشته های دور با خواهرم مشکل پیدا کرد و قطع رابطه شد و من که ایشون رو در فیس بوک پیدا کردم کلی پافشاری کردم که نظر مثبتشون رو جلب کنم و دوست بشیم .
    و برام جالبه اون خانوم که تعریف های منو شنیدند گفتند که
    اون ها که ادم های مهمی نبودند که این همه پیگریشون شدی ! پدرشون یک معلم بود !!!!!!!!
    واقعا اگر دوستم تو فیس بوک با من حرف نمی زد من داشتم مریض می شدم از ناراحتی ما با هم خاطره داشتیم و دوست بودیم ارزش اون دختر برای من به دوستی بینمون به اون چیز غیر مادی که بین ما بود هست . نه به ثروت پدرش !!!!!

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : عنوان کناره گیری از فامیل

    دوست عزیز سلام

    من پست اولت رو خوندم...یه چیزایی یادمه که تاپیک گذاشته بودی

    ولی خب...فک میکنم خیلی زمان گذشته و خیلی یادمون نمیاد که اصل ماجرا چی بوده

    مثلا این خانمی که میگید کی هستن؟؟ با شما چه نسبتی دارند؟؟ همسرشون با شما چه نسبتی دارند؟؟؟

    چرا انقدر رفتارشون برای شما مهمه؟؟؟

    اگه اینا رو بدونیم شاید بتونیم کمکی بکنیم

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    11958
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عنوان کناره گیری از فامیل

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    دوست عزیز سلام

    من پست اولت رو خوندم...یه چیزایی یادمه که تاپیک گذاشته بودی

    ولی خب...فک میکنم خیلی زمان گذشته و خیلی یادمون نمیاد که اصل ماجرا چی بوده

    مثلا این خانمی که میگید کی هستن؟؟ با شما چه نسبتی دارند؟؟ همسرشون با شما چه نسبتی دارند؟؟؟

    چرا انقدر رفتارشون برای شما مهمه؟؟؟

    اگه اینا رو بدونیم شاید بتونیم کمکی بکنیم

    ممنونم این پست قبلی بوده :

    سلام . من چند سال پیش پدرم رو از دست دادم و با مادرم زندگی می کنم . بعد از از دنیا رفتن پدرم من خیلی خیلی ناراحتی کشیدم و واقعا داغون شدم طوری که سال گذشته بیماری سرطان مبتلا شدم و خودم قشنگ حس می کنم به خاطر استرس و غصه خیلی زیاد بوده . خدا رو شکر الان درمان کامل شدم. بعد از از دنیا رفتن پدرم .. فامیل خیلی دور ما رو گرفتند و به طور مرتب به ما سر می زدن و کلی سفارش می کردن که هر کاری داشتیم روی اونها حساب کنیم و .... و به ما توی تعویض خونه و کلی کارهای دیگه خیلی کمک کردن . تا من سال گذشته بیماری مبتلا شدم و با مادرم تصمیم گرفتیم به هیچ کس نگیم تا بعد از معالجه به همه بگیم . چون نمی خواستم توی اون شرایط کسی من رو ببینه و ظاهرم تغییر می کرد یا حتی خجالت می کشیدم از این بیماریی که گرفتم . به هر حال به فامیل گفتیم ما سفر خارج از کشور می ریم و تا یک مدت نیستیم چون مدارم به ما سر می زدن و نمی تونستیم شرایطمون رو قایم کنیم .!!! و یکی از اقوام که همیشه به ما لطف داشت به عنوان تو راهی یک مبلغ قابل توجه به من هدیه دادن . این آقا همیشه من رو به جای دخترشون می زارن و لطف دارن . و درمان من شروع شد و مادرم یک تنه بار بسیار سنگین درمان من رو به عهده گرفت وشدیدا نگران شرایطش بودم که با سن بالا حتی با هیچ کس نمی تونه درد و دل کنه و دوره درمان من خیلی سخت بود و از بقیه بیمارانی که تو مطب می دیدم حالم بسیار خراب می شد . مادرن استرس وحشتناکی گرفته بود که وقتی ما به اصطلاح از سفر خارج برگشتیم و من اون موقع بیماری تو رو به فامیل گفتم پس دادن اون مبلغ تو راهی در اون زمان دیگه فایده ای نداره و حرف و حدیث پشت سرمون شروع می شه که ما این مبلغ رو دریافت کردیم ولی سفری در بین نبوده فقط خواهرم در جریان بود که به ما پیشنهاد کرد به یک نفر بگیم . حالا ممکنه یه موقع حال من اورژانسی بشه و به کمک احتیاج داشته بشیم یا به عنوان پشتوانه عاطفی و ... و مادرم بعد از کلی فکر تصمیم گرفت موضوع رو به اون اقایی که تو راهی به من پرداخت کرده بود بگه و سفارش کنه ایشون حتی به همسرشون مطلب رو نگند . و گفتیم و ایشون تا آخر راز ما رو نگه داشتن و حتی به خانومشون نگفتن و مبلغ رو پس دادیم و ایشون طی درمان من چند بار هم برای دیدن من تنهایی به منزلمون اومدن که مادرم هر بار مصادف با اومدن ایشون خواهرم و همسر خواهرم رو به منزل دعوت می کرد. تا درمان من تموم شد و مادرم همه فامیل رو جمع کرد و موضوع بیماری من رو گفت و گفت که اون آقا در همه مراحل درمان در کنار ما بوده و خبر داشته ... بعد از این ....خانوم اون آقا شدیدا به موضوع واکنش نشون داد و الان ایشون خیلی از ما دوری می کنه و نسبت به اینکه شوهرش چرا موضوع رو به ایشون نگفته و ما چرا به همسر ایشون موضوع رو گفتیم حساس شدن و مثل اینکه یک حسادت خانومانه این وسط هست راستش برای من زیاد مهم نیست . ولی مادرم از این موضوع به شدت نارحت هستن و از طرز تفکر اون خانوم هیچ خوششون نیومد و براشون قابل درک نیست و حتی برای من تعریف کردن که پدرم با همکارهای خانومشون حتی دو تایی با هم خونه میومدنو صمیمی بودن و دوست خانوادگی بودیم و خود مادرم هیچ وقت به این روابط اجتماعی پدرم که هیچ موردی بینشون نبوده حساس نبودن و مدام عنوان می کنن که علت در جریان گذاشتن اون آقا پس دادن مبلغ تو راهی بوده و اگر ما دیر تر پس می دادیم خیلی بد می شده و حرف پشت سرمون بوده . ضمن اینکه مادرم قبلا چند بار با این خانواده سفر کردن و ما فکر می کنیم همین موضوع باعث بیدار شدن حس حسادت توی اون خانوم هست . در حالیکه هم من و هم مادرم فکر می کنیم اون اقا هیچ نظر خاصی نداشتن و کلا توی فامیل و همه جا دست افتاده بگیر هستن و دست کمک برای همه دارن و این اخلاق ثابت ایشون هست . الان مادرم از این حرف هایی که ممکنه پشت سر ما باشه ناراحت هستن و از اینکه اون خانوم از ما کناره گیری می کنن و حرف هایی هم به گوش ما رسیده که مادرم چرا بیماری من رو اختصاصی فقط به اون اقا گفته .... خوشحال می شم
    [replacer_a]
    اساتید رو بشنوم و ممنونم .

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    11958
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عنوان کناره گیری از فامیل

    خیلی جالبه این خانوم دخترهای خارج از کشور تنهایی زندگی می کنند و این خود به تنهایی دال بر اروپایی بودن اون ها نیست . اما برخی اقوام به خارج از کشور و خونه اونها مهمون رفتند و می گند ایون خانوم دخترانش رو بسیار ازاد گذاشته !!!
    یعنی خبرهایی که از دخترهاشون خارج از کشور می رسه اینچنین هست .
    توی فبس بوک هم دخترش عکساهایی می گذاره که مهمانی مختلط هست و دختر و پسر جام شراب به دست و مست لایعقل عکس گرفتند
    اونوقت و در این شرایط اینکه همسر این خانوم دو بار منزل من بدون ایشون تشریف اوردند (( هر دو بار هم در حضور خواهرم و پسرش و همسرش )) این مورد پیدا کرده . یعنی ایشون نمی تونند متوجه باشند همسر ایشون با انسان های خارج از خونه چه خانوم و چه آقا رابطه انسانی دارند و هر گردی گردو نیست . اگرچه گردی دختر خانومهای ایشان در خارج اون هم در سنین جوانی اون هم مجرد و اون هم تنها به شدت گردوست.
    یکی از دخترهای ایشون اخیرا با دوست پسرش در خارج نامزد کردند و جشن گرفتند و الان دوباره جدا شدند ! یک خانوم مطلق و تنها در اروپا مشکلی نیست اما من بیمار بودم همسرشون دو بار اومدند مورد داره . یا اون مورد که اگر اون اقا 200 میلیون دو روزه به ما قرض نمی دادند معامله خانه ما به هم می خورد . چون ما خانه فروختیم و به جاش خانه خریدیم و پول اضافه نداشتیم و از محل فروش خانه خریدم و خریدار با ما کنار نیومد و مجبور شدیم دو روزه از این اقا 200 میلیون قرض کنیم و حتی این آقا لازم نشد پولشون رو از بانک خارج کنند که سود بانکی دچار مشکل بشه . صرفا از اعتبارشون استفاده کردند و مبلغ رو بانک به خاطر اعتبار این اقا به ایشون داده

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    11958
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عنوان کناره گیری از فامیل

    چرا رفتار اون خانوم برای من مهم هست ؟
    چون همه فامیل رو علیه ما شورش دادند . الان یکی از اقوام ما رو هفته آینده دعوت کرده و شدیدا سپرده موضوع بین خودمون بمونه و هیچ کس خبردار نشه ما منزل ایشت دعوتیم !!!!
    باید برای روابطمون از این خانوم اجازه بگیریم .
    من الان سه سال هست پا توی خونشون نگذاشتم ولی ایشان چندین بار اومدند.گمان می کنم تا آخر عمرم هم نخواهم رفت حتی اگر خدای ناکرده مرگ و میری باشه همون مسجد رو می رم و والسلام !
    چرا برام مهم هست ؟
    چون میان توی خونه خودم و در خونه خودم اونجوری بی حرمتی می کنن و من رو تحقیر می کنن .
    چون من خیلی بی تقصیرم و هیچ جوره وارد ماجرا نیستم همینطور مادرم
    چون پشت سر ما حرف های زشت زدن و این حرفها شایسته دختر خانومها خودشون هست

  13. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : عنوان کناره گیری از فامیل

    خب شما عملا دارین به این خانم بها میدین تو زندگیتون و خیلی پر رنگ و بولدش کردین

    و یه جورایی بد بودن اون خانم داره رو شما هم اثر میذاره

    یعنی به جای اینکه خوب بودن شما رو ایشون اثر بذاره...مثه اینکه قدرت اون خانم بیشتره و داره شما رو مثل خودش میکنه

    یه خورده بیشتر به خودتون بها بدید و کمتر به این خانم فک کنین

    من هروقت از کسی ناراحت بشم...سریعا این زمزمه رو با خودم میکنم که خب هرکسی در حد سواد و شعور خودش رفتار میکنه و من نباید انتظار بیشتری داشته باشم...و اونوقت حتی به خودم حق میدم که بیشتر احترام کنم و مودب باشم چون شعور و شخصیت من اجازه ی بی ادبی رو نمیده

    از شما هم همین برمیاد...همین که مودب و محترم هستید

    پس چرا وقت و فکر خودتون رو واسه همچین آدمی تلف میکنین؟؟؟؟

    شما که یه مدت به خاطر استرس دچار بیماری شدین...چرا دوباره میخواین خودتون رو بیمار کنین؟؟؟

    یه چیز میتونه شما رو از این وضع رها کنه...اینکه این خانم رو به واقع نادیده بگیرید

    هرجا میرید خوب و خوش باشید...بگید بخندید...و این خانم رو کاری نداشته باشید

    بذارید تو حرفا و افکار خودش غرق بشه...مگر چه اهمیتی داره که اون چجوری فک میکنی؟؟؟

    مگه مهمه اون چی میگه وقتی که شما با رفتار و کردار خودتون دارین به دیگران نشون میدین که چجور آدمی هستید؟؟؟

    هرکس هم برای بار اول حرفاشو باور کنه

    بار دوم، سوم و چهارم و ....وقتی رفتار اصیل شما رو ببینه دیگه برای اون خانم تره هم خورد نمیکنه

    پس فکر و اعصاب خودتون رو واسه هرکسی مخدوش نکنین

    گفتین که مادرتون خیلی بخاطر بیماری شما اذیت شدن

    حالا وقت اینکه شما به مادرتون برسید و براش مادری کنین

    مادرتون مهمتره یا اون خانم؟؟؟ مسلما مادرتون...پس به جای این حرفا...یه نفس عمیق بکشید و به حال خودتون و مادرتون برسید

    فامیل هم که میگید این خانم و خواهرش رو شناختن

    پس شما همچنان به روش اصیل زندگی خودتون ادامه بدید...دیگران هم بیشتر و بیشتر متوجه میشن که کی داره راست میگه

    انقدر خودتون رو به خاطر حرفای پوچ دیگران خسته نکنین...چون دیگران رو نمیشه عوض کرد...

    پس فقط نادیده بگیرید و به خودتون برسید

  14. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    11958
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : عنوان کناره گیری از فامیل

    ممنونم صحبتهای دلنشینتون واقعا عین واقعیت هست .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سریال اسکورپین
    توسط Reepaa در انجمن تاتر و سینما
    پاسخ: 19
    آخرين نوشته: 11-12-2016, 02:44 PM
  2. کمپین کودکان امید
    توسط naghme در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 11-07-2015, 11:54 AM
  3. تاپیک انتقادات و پیشنهادات مشاور
    توسط Reepaa در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 14
    آخرين نوشته: 02-12-2015, 04:15 PM
  4. در هنگام پیچ خوردگی مچ پا، اول باید چه کنید!؟
    توسط Artin در انجمن بیماریهای جسمی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-21-2013, 02:11 AM
  5. صحبت پیـرامون مسائل جنـسی پیش از ازدواج
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی جنسی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-01-2013, 07:22 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد