نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: من فقط میخوام بزارن خودم باشم....

598
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35275
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    من فقط میخوام بزارن خودم باشم....

    سلام من ۱۷ سالمه و بچه اخر خانواده هستم یعنی دوقلوهم و یه برادر قل دارم، من هدفم از نوشتن توی این سایت اینه که واقعا به کمک لازم دارم چون کسی نیس که به حرفام گوش بده و حرفامو درک کنه،کسی که سرزنشم نکنه ووپیشش راحت باشم ...من توی یه خانواده مقید و مذهبی بزرگ شدم و قاعدتا چون تو همچین خانواده ای بودم منم روی چیزای دینیم حساسم !نمازم ، حجابم...من ارزش همه ی این چیزا رو میدونم ولی واقعا پدر و مادرم یه کاری کردن که زندگیمو سخت دارم تحمل میکنم، من خودمو میشناسم یه دختر شیطون و شادم دوست دارم برم بیرون همیشه و بگردم و خریدکنم و به اندازه ،رمانای مورد علاقه امو بخونم فیلمای ترسناک و رمانتیک ببینم اهنگ گوش میدم اونم خیلی زیاد و به درسامم خیلی اهمیت میدم ولی در ظاهر جلو بقیه کسایی که نمیشناسنم،دختر ارومیم ولی مامان و بابام کاری کردن کخ من به یه دختر افسرده تبدیل شم ،میتونم بگم که تمام طول روز رو میخوابم و شبا تا صبح همش بیدارم و وقتی هم بیدار شدم اهنگ گوش میدم، میخوابم چون انگیزه ای برای بیدار شدنم ندارم چون میخوام فرار کنم ازشون تاچیزی پیش نیادکه باهام بحث کنن،من....
    هرطوری که با مامانم حرف میزنم....هرچیزی که بهش میگم اصلا گوش نمیده قبول نمیکنه فقط حرف ، حرف خودشه بعد دوبار بهشون گفتم شما حرفامو درک نمیکنین همیشع دیگه بهم میگن مگه ما چی برات کم گزاشتیم،پوففف یکی از بحثایی که همیشه باهام میکنن وباعث شده من کلن از هرگونه بیرون رفتن با خانواده ام و مامانمم منصرف بشم و دوسه ماهه تو خونه موندم همینه:من همیشه که میرم بیرون، عادت دارم چتری موهامم یه طرفه میکنم و چه بخوام و چه نخوام کمی ازشون میاد بیرون شال یا مقنه ام ولی حتی کمتر دوانگشته که بیرون میزارم و من همیشه از کلاس سوم چادری بودم به خاطر همین موضوع مامانم همیشه باهام بحث میکنه از وقتی پامو بیرون در خونه میزارم همینطور بیخ گوشم حرفرمیزنه و میگه شالتو درست کن موهاتو بده تو یا نصبحتاشو شروع میکنه و از جهنم برام میگه تا میایم خونه و تازه خونه بدتر میشه و دوباره همون حرفایی رو که بیخ گوشم گفته رو علنی به بابام خانواده ام میگه و اینقدر اینکارو تکرار کرده به اندازه موهای سرم که من دیگه فقط دنبال بهونه م که نرم بیرون باهاشون چون همه بیرون رفتانم برام تنگ و تلخ شدن وحتی خیلی پیش اومده که به خاطرهمین ابرمو جلو فک و فامیل یا تو خیابون برده، توی خیابون یا سرم بارها حالا هرکجا که بودیم مغازه فروشگاه خلوت بوده یا شلوغ کاری نداشته سرم داد زده ، توی فامیلم که مث بچه کوچیک سه ساله که عقلش هنوز نمیرسه خوردم کرده جلشونو هی رفته جلوم بهشون گفته ببینین چه طور موهاشو میزارهربیرون اصلا به حرفای من گوش نمیده و یعنی من نفهمم یه طوری رفتار میکنه باهام که انگار لخت میرم بیرون خریدن اونو دفعه هم جشن امام زمان بود و میخواستن همشون برن بیرون دوسه ساعتی قبلش مامانم اومد بهم گفت ولی من چون خیلی خوابم میومد واقعا و درسم نخونده بودم و دیگه اعتراف میکنم اصلا حوصله جایی باهاشون رفتن رو نداشتم بهش گفتم که درس نخودم و میخوام بمونم بعد ازربیدارشدنم بخونم ......یه بحثی باهام کردن ..
    که با یاداوریش هنوز میخواد گریه ام بگیره که اخرش من شدم دختر خودسر و خودخواه و خیلی نادون و مامانم گفت چون تو همیشه برا بیرون رفتن اذیتم میکنی نفرینت میکنم ...


    خیلی زیاده ، اینقدر سر چیزای کوچیک و درشت باهام بحث میکنن که خدامیدونه و مشکلات زیادی هم خیلی زیاد هست که میتونه علت هاش باشه که اگه من بخوام یه بحث دیگه شونو بگم باید همه جریان اذدواج داداش بزرگم و اجیمو بگم باید اعتقاداتشونو بگم و....
    طوری که اندازه یه کتاب میشه من تمام حرفم اینه که منو با رفتارا ، حرفاو کاراشون طوری کردن که افسرده شدم به زور درس میخونم و دوس ندارم اصلا دیگه برم باهاشون بیرون و چون اصلا هم تو خانواده امون نمیشه دختر همسن منی خودش تنهایی بره بیرون ، نمیزارن خودمم برم بیرون پس کلن سه چهارماهیه میشه بگم، کلن تو خونه ام طوریه که وقتی میرم بیرون باهاشون شهر برام غریبه اس خیابونا ، مغازه ها هیچ جایی بلد نیستم،فقط میخوابم تا روزای تکراریمو که حتی دیگه برام مهم نیس چند شنبه یا چه تاریخیه رو ، بگزرونم اهنگ گوش میدم خیلی زیاد و فقط با خاطرات قبل عروسی داداشم و اجیم زندگیمو میگزرونم چون واقعا اون وقت خوش حال بودم و زندگی میکردم و هرشب با چشمای خیس نمیخوابیدم.....من فقط میخوام بزارن خودم باشم با همون تیپ و قیافه ، سر افکار و عقایدم باهام بحث نکنن من خودم ادمی نیستم که نخونده و الکی بیام چیزیو قبول کنم و عاشق کتاب خوندن و مطالعه ام و همه هم تو خانواده امون اینو میدونن ، دیگه نمیدونم چیکار کنم تابفهمنم تا بفهمن من دختر بدی نیستم و تمام خواسته هام همینانن ، یه جوری کردن که حس میکنم بدترین دختر هستم براشون و فقط اافیم...

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : من فقط میخوام بزارن خودم باشم....

    نقل قول نوشته اصلی توسط ★Fati★ نمایش پست ها
    سلام من ۱۷ سالمه و بچه اخر خانواده هستم یعنی دوقلوهم و یه برادر قل دارم، من هدفم از نوشتن توی این سایت اینه که واقعا به کمک لازم دارم چون کسی نیس که به حرفام گوش بده و حرفامو درک کنه،کسی که سرزنشم نکنه ووپیشش راحت باشم ...من توی یه خانواده مقید و مذهبی بزرگ شدم و قاعدتا چون تو همچین خانواده ای بودم منم روی چیزای دینیم حساسم !نمازم ، حجابم...من ارزش همه ی این چیزا رو میدونم ولی واقعا پدر و مادرم یه کاری کردن که زندگیمو سخت دارم تحمل میکنم، من خودمو میشناسم یه دختر شیطون و شادم دوست دارم برم بیرون همیشه و بگردم و خریدکنم و به اندازه ،رمانای مورد علاقه امو بخونم فیلمای ترسناک و رمانتیک ببینم اهنگ گوش میدم اونم خیلی زیاد و به درسامم خیلی اهمیت میدم ولی در ظاهر جلو بقیه کسایی که نمیشناسنم،دختر ارومیم ولی مامان و بابام کاری کردن کخ من به یه دختر افسرده تبدیل شم ،میتونم بگم که تمام طول روز رو میخوابم و شبا تا صبح همش بیدارم و وقتی هم بیدار شدم اهنگ گوش میدم، میخوابم چون انگیزه ای برای بیدار شدنم ندارم چون میخوام فرار کنم ازشون تاچیزی پیش نیادکه باهام بحث کنن،من....
    هرطوری که با مامانم حرف میزنم....هرچیزی که بهش میگم اصلا گوش نمیده قبول نمیکنه فقط حرف ، حرف خودشه بعد دوبار بهشون گفتم شما حرفامو درک نمیکنین همیشع دیگه بهم میگن مگه ما چی برات کم گزاشتیم،پوففف یکی از بحثایی که همیشه باهام میکنن وباعث شده من کلن از هرگونه بیرون رفتن با خانواده ام و مامانمم منصرف بشم و دوسه ماهه تو خونه موندم همینه:من همیشه که میرم بیرون، عادت دارم چتری موهامم یه طرفه میکنم و چه بخوام و چه نخوام کمی ازشون میاد بیرون شال یا مقنه ام ولی حتی کمتر دوانگشته که بیرون میزارم و من همیشه از کلاس سوم چادری بودم به خاطر همین موضوع مامانم همیشه باهام بحث میکنه از وقتی پامو بیرون در خونه میزارم همینطور بیخ گوشم حرفرمیزنه و میگه شالتو درست کن موهاتو بده تو یا نصبحتاشو شروع میکنه و از جهنم برام میگه تا میایم خونه و تازه خونه بدتر میشه و دوباره همون حرفایی رو که بیخ گوشم گفته رو علنی به بابام خانواده ام میگه و اینقدر اینکارو تکرار کرده به اندازه موهای سرم که من دیگه فقط دنبال بهونه م که نرم بیرون باهاشون چون همه بیرون رفتانم برام تنگ و تلخ شدن وحتی خیلی پیش اومده که به خاطرهمین ابرمو جلو فک و فامیل یا تو خیابون برده، توی خیابون یا سرم بارها حالا هرکجا که بودیم مغازه فروشگاه خلوت بوده یا شلوغ کاری نداشته سرم داد زده ، توی فامیلم که مث بچه کوچیک سه ساله که عقلش هنوز نمیرسه خوردم کرده جلشونو هی رفته جلوم بهشون گفته ببینین چه طور موهاشو میزارهربیرون اصلا به حرفای من گوش نمیده و یعنی من نفهمم یه طوری رفتار میکنه باهام که انگار لخت میرم بیرون خریدن اونو دفعه هم جشن امام زمان بود و میخواستن همشون برن بیرون دوسه ساعتی قبلش مامانم اومد بهم گفت ولی من چون خیلی خوابم میومد واقعا و درسم نخونده بودم و دیگه اعتراف میکنم اصلا حوصله جایی باهاشون رفتن رو نداشتم بهش گفتم که درس نخودم و میخوام بمونم بعد ازربیدارشدنم بخونم ......یه بحثی باهام کردن ..
    که با یاداوریش هنوز میخواد گریه ام بگیره که اخرش من شدم دختر خودسر و خودخواه و خیلی نادون و مامانم گفت چون تو همیشه برا بیرون رفتن اذیتم میکنی نفرینت میکنم ...

    اگه آدم سالم که پدر و مادر خوبی هم داشته باشه 4 ماه از خونه بیرون نره افسرده میشه افسردگی هم یه خاصیت داره شروع کردنش با خود آدمه ولی تموم کردنش با خداست همین طور فکر منفی پشت سر هم میاد تو ذهن آدم و خیلی چیزایی که در حالت عادی ممکنه مسخره به نظر بیاد برای آدم مسئله میشه

    چرا اصرار داری موهات بیرون باشه یعنی این مسئله چرا اینقدر برات مهمه؟؟؟
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  3. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : من فقط میخوام بزارن خودم باشم....

    سلام
    واقعا متاسفم .هر کسی جز شما هم باشه توی همچین خانواده ای با این شیوه ی تربیتی افسرده میشه بخصوص اگر دختر باشه چون توی خانواده های اینجوری تمام فشار روی دختره .
    به نظرم خودت تنها اول چند جلسه مشاوره حضوری برو در جلسات بعد هم خانواده رو ببر تا مشاور بهشون اگاهی لازم جهت تربیت درست فرزندان رو بده.

  5. 2 کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : من فقط میخوام بزارن خودم باشم....

    سلام ★Fati★

    ببین اطراف همه ما در هر برهه سنی یسری افراد پیدا میشن که حس میکنیم درکمون نمیکنند ، حرف هم را نمیفهمیم و درواقع ارتباط خوب و موثری نمیتونیم باهاشون برقرار کنیم
    این فرد میتونه یکی از اعضای خانواده، همکار یا دوست باشه ، فرقی نداره

    ایده آل ترین حالت برای رفع مشکل شما اینه که از متخصص مشاوره بگیرید تا هر دو طرف تا حدی رفتار و برخوردشون را نسبت بهم تغییر بدن
    خب الان ما به خانواده شما دسترسی نداریم، ولی خودت هم میتونی یه چیزایی رو تغییر بدی

    اینکه چجوری ؟ یه توضیحاتی میدم امیدوارم برات مفید واقع بشه...


    به طور کلی یک ارتباط سالم ارتباطیه که احساسات درونی و حقوق اولیه هر فرد مورد توجه قرار بگیره
    وقتی در یک ارتباط یکی از طرفین باعث رنجش دیگری میشه ، متقابلا سه نوع رفتار از فرد قابل پیش بینیه:
    1. رفتار پرخاشگرانه: عصبانیت، داد و فریاد، بددهنی، مقابله به مثل و ....
    2. رفتار منفعلانه: بیتفاوتی و نادیده گرفتن حقوق شخصی، گریه، سکوت، زانوی غم به بغل گرفتن، افسردگی، خودخوری...
    3. رفتار جرات مندانه و موثر

    خب مشخصه که دومورد اول عکس العمل ناسالم و مورد سوم عکس العمل سالم در مواجهه با مشکلات بین فردیه
    منظور از رفتار جرات مندانه بیان احساسات مثبت و منفي و نیازهای معقول ضمن حفظ آرامش نسبی هست
    که به مرور باعث اصلاح رفتار طرف مقابل هم میشه

    جرات ورزی چند تا قانون ساده داره که من به طور خلاصه برات مینویسم،

    قانون اول: منفعل نباش،
    یعنی حقوق خودت را بشناس و نسبت به پایمال شدن آن ها بی تفاوت نباش
    مثلا مورد احترام و توجه واقع شدن و حفظ کرامت شما ، یکی از حقوقیه که بقیه اجازه ندارن نادیدش بگیرن

    قانون دوم:
    ابراز عقاید و احساسات به صورت صریح قاطع، واضح، و با تاکید حتمی بر ضمیر اول شخص (یعنی من)

    ساختار جمله در گفتار جراتمندانه = ضمیر من + رفتار مورد نظر + احساس

    مثلا من از اینکه شما بهم گفتید فلان ناراحت شدم
    یا
    میدونم منظور بدی نداشتید و صلاح من را میخواین ولی من وقتی فلان رفتار را انجام میدید اذیت میشم


    قانون سوم
    : پرهیز از دشنام دادن، قضاوت کردن، برچسب زدن و عدم استفاده از کلماتی مثل : همیشه، هیچوقت ، خیلی ،...
    افعال منفی را به شخص نسبت نده بلکه به رفتارش نسبت بده

    یعنی نباید بگی: "تو همیشه به من بی احترامی میکنی"، یا "تو خیلی بی منطقی"
    چون باعث میشه طرف مقابل گارد بگیره و بخواد از خودش دفاع کنه و اوضاع بدتر بشه
    بلکه باید بگی: من از اینکه الان فلان حرف را زدی یا فلان رفتار را کردی احساس ناراحتی کردم

    این روش از نظر روانشناسی ثابت شده
    و ضمن حفظ آرامش به فرد پرخاشگر در لحظه عصبانیت یاداوری میکنه که نباید احساسات طرف مقابل را نادیده بگیره
    و به مرور باعث اصلاح رفتار میشه
    فقط یکم تمرکز و تمرین لازم داره که یادت باشه وقتی اوضاع متشنجه حتما به نکاتی که گفتم توجه کنی

    خودتم میتونی بیشتر سرچ کنی و کامل تر درموردش اطلاع پیدا کنی
    این دوتا تاپیک انجمن در همین مورده توضیحات بیشتر درمورد اینکه حقوق اولیه هر فرد چیه و در هر موقعیت باید چه برخوردی کرد میتونی پیدا کنی:
    http://forum.moshaver.co/f125/%D9%85...iveness-11512/
    http://forum.moshaver.co/f124/%D8%A8...C%D9%85-22471/
    امضای ایشان



  7. کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد