نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10

موضوع: واقعیت های قبل از ازدواج

1459
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35385
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    واقعیت های قبل از ازدواج

    سلام. لطفا تا آخر بخونید کمکم کنید. یک سال و نیم پیش با آقایی آشنا شدم. که دوستش داشتم و بهم گفت گذشته من براش مهمه. همه چیو باید بهش بگم. ولی من پشت گوش انداختم و نگفتم.البته فقط یه مورد با آقایی که صحبت کرده بودم براش گفتم دیگه هیچی نگفتم. تا چند ماه طول کشید و هر روز با دعوا و مرافه پیش رفت تا من حقیقتارو بهش بگم. تا اینکه بهش گفتم با یک آقای دیگه هم یک ماهه مکالمه داشتم و بهم خورد و در نهایت تو سن ۱۵ سالیگیم نشون گذاشته بودم و جشن نامزدی و صیغه محرمیت خونده شد. کلی دعوا و درگیری تا چند ماه طول کشید این آقا بهم مبگفت با همشون رابطه داشتم جزئیاتو برام بگو منم ترس داشتم ازش گفتم رابطه ای نداشتم و واقعا هم نداشتم. همیشه باهام بهم میزد من التماسش میکردم بمونه خواهششو میکردم با منت میموند. تا شد به نامزد قبلیم زنگ زد نامزدم گفت ما خواستگاری اومدیم و بعد ۲ماه بهم خورد. و تو این مدت صحبت میکردبم و خانواده ها بهم نخوردن و من گیر بودم بهم زدیم. این آقا همینو به رخم اورد که چرا بهش نگفتم با اون حرف زدم باهام بهم زد میگه زود ازدواج میکنه تا ازم راحت بشه. بهش گفتم ازت میترسیدم . هرچی توضیح دادم باورم نکرد.گفت بهت فرصت دادم چرا نگفتی. ولی بخدا میترسیدم همش بهم میچسبوند که باهاش رابطه داشتم اگه میگفتم حرف زدیم به خیالش مطمئن میشد رابطه داشتیم ولی نداشتیم. خستم‌. توروخدا یکی یه چیزی بگه حالم خوب نیست من دروغ گفتم ولی بخاطر داشتنش بود. میدونم از اول باید حقایقو میگفتم ولی دیگه به عقب بر نمیگردم. توروخدا بگین از الان به بعد چیکار کنم برگرده کمکم کنین.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35385
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دروغ

    یکی راهنماییم کنه
    حالم خوب نیست

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دروغ

    نقل قول نوشته اصلی توسط سهیلا۱۲۳ نمایش پست ها
    یکی راهنماییم کنه
    حالم خوب نیست


    به نظرم با توجه به اینکه اون آقا از اول گفته که روابط قبلی شما براش مهم بوده و شما ذره ذره و با فشار اطلاعات بهش دادین که کامل هم نبوده و خودش رفته کشف کرده ، دیگه راهی نیست و اصرار شما برای ادامه عزت نفستون پایین میاره و ادامه رابطه تون فرسایشی میشه و شیرینی گذشته رو نداره


    ازدواج ها تو این مواقع بهم می خوره چه برسه به دوستیهای غیر رسمی
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  4. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : دروغ

    سلام
    اشتباه شما این بود ک صداقت نداشتین و ضعیف بودین.
    اشتباه اینقدر شکاک و بدبین بودن.

    با ادم شکاک و بدبین نمیشه زندگی کرد.
    دختر خوب خداراشکر کن ک زود خودت را نجات دادی و بیشتر جلو نرفتی

    اون اقا از صعف شما داره سواستفاده میکنه.

    فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

  6. کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35385
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دروغ

    آخه دوسش دارم

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : واقعیت های قبل از ازدواج

    در زندگی هر دختر و پسری مسائلی وجود دارد که ممکن است گفتنش هنگام ازدواج مشکل‌ساز باشد. گاهی افراد به علت ترس از دست دادن طرف مقابل برخی مسائل را بیان نمی‌کنند و بدون اینکه به عاقبت نگفتن این حقایق فکر کنند، تصمیم به ازدواج می‌گیرند.

    همان‌طور که زندگی شما، مثل یک کتاب باز در مقابل چشم‌های اوست، زندگی او نیز چنین وضعیتی دارد اما ما در یک دنیای واقعی‌واقعی‌واقعی زندگی می‌کنیم. جایی که حتی خوشبخت‌ترین زوج‌های جهان نیز رازهای بزرگ‌شان را از یکدیگر مخفی نگاه می‌دارند. برای بیشتر ما، بزرگ‌ترین راز در زندگی زناشویی، خیانت است، اما واقعیت اینجاست که حتی کوچک‌ترین رازهای جهان می‌تواند رابطه شما را با بحران مواجه کند و خب، چه مرزی میان رازهای خطرناک با رازهای ویژه وجود دارد؟ نباید فراموش کنیم که این رازهای ویژه، همان‌هایی هستند که شما را به یکدیگر نزدیک می‌کنند. صبر کنید ببینیم کارشناسان این حوزه، چه نظری دارند.

    آنچه جوانان را در مساله ازدواج و تشکیل زندگی مشترک نگران می‌کند، ناگفته‌هایی است که افراد را در دو راهی گفتن یا نگفتن قرار می‌دهد که این موضوع نیز راه‌حل‌هایی دارد.

    دختر و پسر در دوران نامزدی برای کسب شناخت از هم باید ویژگی‌های شخصی خود را بیان کنند و از علاقه‌مندی‌های خود صحبت کنند. به طور مثال این‌که "من بافتنی کردن را دوست دارم" یا "دوست دارم هر چند وقت یک‌بار مهمانی بگیرم"، با بیان این مسایل طرف مقابل می‌تواند خود را به خوبی سازگار کند. همچنین شما باید انتظار خود را از همدیگر نیز بیان کنید.

    این موارد جزو گفتنی های ضروری قبل از ازدواج هستند. اما به جز اینها، همه ما رازهایی داریم که مربوط به گذشته ما هستند. آن‌چه که در دوران پیش از ازدواج برای خیلی ها نگرانی ایجاد می‌کند، برخی ناگفته‌ها در زندگی است که گفتن شان می تواند دردسرساز باشد و نگفتن شان هم دردسرهای خودش را دارد. بنابراین سوالی که مطرح می شود این است: چه چیزهایی را باید بگوییم و چه چیزهایی جزو رازهای شخصی ما محسوب می شوند؟



    اگر دنبال رابطه‌ای سالم می‌‌گردید باید کمترین میزان پنهان‌کاری در رفتارتان وجود داشته باشد. اگر راز بزرگی که مخفی کرده‌اید روی زندگی شریک زندگی‌تان تاثیر می‌گذارد، او حق دارد تا بداند. از آنجایی که بیشتر زوج‌ها دیرتر به رازها پی می‌برند، نگهداری آنها باعث می‌شود آینده‌ ازدواج‌تان با خطر دو‌جانبه‌ای تهدید شود. زمانی که ابرها کنار روند و حقیقت برملا شود، زمانی که شوک اولیه گذشت و حتی بحران اولیه برطرف شد ناگهان بحث عدم اطمینان و خیانت به میان می‌آید.

    بیشتر مردها رازهایی را درباره مشکلات مالی و مسائل شخصی شان حفظ می‌کنند تا وجهه خودشان را حفظ کنند. آنها ترجیح می‌دهند تا ظاهر قوی خودشان را حفظ کنند و نشان دهند که همه‌چیز تحت کنترل شان است و فکر می‌کنند با به زبان آوردن مشکلات شان در محل کار یا در پول درآوردن، شما دست از دوست‌داشتن شان برمی‌دارید و با دیده تحقیر و ناتوانی به آنها نگاه می‌کنید. آنها از آشفتگی پس از رو شدن رازهایشان می‌ترسند و بیشترشان تصور می‌کنند اگر در مقابل رازهایشان سکوت کنند، از جنگ احتمالی جان سالم به‌در می‌برند.



    اما گاهی برعکس این اتفاق می افتد. نامزد شما فکر می کند شما دارید چیزی را از او پنهان می کنید و مدام پاپیچ می شود تا بیشتر بداند. در چنین مواقعی خونسردی‌تان را حفظ کنید، بنشینید و از او بپرسید: ماجرایی هست که بخواهی بیشتر درباره‌اش بدانی و فکر می‌کنی به تو نگفته‌ام؟ بعد، با صداقت تمام درباره موضوعات صحبت کنید.

    یادتان باشد هر چقدر رازهای زندگی عاطفی‌تان دیرتر رو شوند، تاثیری ماندگارتر و عمیق‌تر برجا می‌گذارند و بیشتر رابطه تان را متزلزل می کنند. نه‌تنها طرف مقابل شما نیاز به تمام اطلاعات زندگی‌تان دارد تا تصمیم هوشمندانه‌ای درباره ادامه ارتباط بگیرد،میگنا دات آی آر.بلکه او از میزان اعتمادی که به او دارید خوشحال خواهد شد. چرا که با به زبان نیاوردن چنین رازهایی، درواقع به او پیغام می‌دهید که به اندازه کافی باهوش نیست، بخشنده نیست و به اندازه کافی شما را دوست ندارد که با چنین ماجرایی کنار بیاید. اگر به طرف مقابل‌تان اعتماد داشته باشید، با به زبان آوردن هیچ‌کدام از رازها، رابطه‌تان از هم نمی‌پاشد اما این اعتماد تنها در صورتی به دست می‌آید که با رازهای خطرناک محیط را آلوده نکنید



    یک قاعده کلی را باید به خاطر بسپارید. به طور کلی حفظ رازها در صورتی که آسیبی به زندگی مشترک شما وارد نکند، ایرادی ندارد. مثلا این که شما در گذشته یک رابطه عاطفی یک طرفه را تجربه کرده اید، نباید با همسرتان در میان گذاشته شود اما این که یک نامزدی بهم خورده داشته اید، موضوعی است که او باید بداند. حالا تصور کنید که شما با نامزد سابقتان رو در رو شده اید و احساس می کنید که از طرف او زندگی تان تهدید می شود. در این شرایط، باید موضوع را با همسرتان در میان بگذارید و از او کمک بگیرید. اینجاست که حد و مرز رازداری تعیین می شود.

    رازهای گذشته شما متعلق به خود شما هستند اما تا وقتی که آسیبی به زندگی مشترک امروزتان نرسانند. این موضوع مصداق این حدیث است: "النجاه فی صدق". اگر این موضوع از زبان خود فرد توسط طرف مقابل شنیده شود، پذیرش این موضوع به مراتب بهتر است تا این‌که از طریق دیگری و توسط نفر سومی، موضوع مطرح شود.




    مسئله‌ی مهم دیگری که ممکن است افراد از گفتنش هراس داشته باشند، بیماری است. افرادی که با صداقت تمام مسائل را در مورد سلامتی و یا عدم‌سلامتی خود بیان می‌کنند، می‌توانند اعتماد طرف مقابل را نسبت به خود جلب کرده و حتی به او فرصت دهند او نیز اگر دچار مشکل و یا بیماری خاصی است بتواند به راحتی آن را بیان کند. درست است این احتمال وجود دارد طرف مقابل پا پس بکشد اما ازدواجی که با پنهان کردن چنین مسئله‌ی مهمی شکل بگیرد دوام چندانی نخواهد داشت.



    شخصیت و رفتار دختر و پسر نیز مورد دیگری است که احتمال دارد از دید طرف مقابل پنهان بماند. بسیاری افراد در جلسه خواستگاری واقعا آن کسی نیستند که نشان می‌دهند. این افراد برای جلب رضایت، همچون بازیگری توانا طوری رفتار می‌کنند که کاملا خود را فرد ایده‌آل طرف مقابل نشان دهند. اما پس از گذشت زمان رفتارها و شخصیت واقعی آنها رو خواهد شد. چرا که حتی یک بازیگر ماهر هم روزی از نقش بازی کردن خسته خواهد شد.



    گاهی افراد به خصوص پسرها مشکلات مالی خود را از خانواده‌ی همسر آینده‌شان پنهان می‌کنند. این مسئله به خصوص برای افرادی اتفاق می‌افتد که از شرایط مالی همسانی برخوردار نیستند. آنها از ترس اینکه طرف مقابل را از دست بدهند وضع مالی خود را بهتر از آنچه که هست نشان می دهند و تا زمانی که زندگی مشترک خود را آغاز نکرده‌اند، سعی می‌کنند هر ترفندی را در پیش گیرند تا رازشان فاش نشود. شاید چنین افرادی بتوانند به کسی که برای رسیدن به او تلاش می‌کنند، برسند اما مطمئنا پس از ازدواج که شرایط واقعی برای طرف مقابل آشکار ‌شود، زندگی‌دچار مشکل خواهد شد.



    مواردی که نام بردیم گاهی جزو ناگفته های رابطه و ازدواج هستند و به خودی خود می توانند باعث آشفتگی در روابط، از بین رفتن اعتماد و بهم خوردن ازدواج شوند. اما موارد دیگری هم هستند که به شکل خطرناکی، فاش شدن آنها می تواند جدایی را به همراه داشته باشد. مواردی که اصطلاح فقهی اش می شود تدلیس و در بیان خودمان، گنجشک را رنگ کردن و جای قناری جا زدن است.

    ازدواج قبلی، بیماری های مهم و معلولیت های پنهان، اعتیاد، اختلالات روانی و... از جمله‌ مسائلی هستند که ممکن است هر ازدواجی را بهم بزنند. خانه‌ای که بر پایه‌های دروغ و نقش و نقاب ساخته شود، لرزان است و احتمال فروریختن آن بسیار است. صداقت مهمترین مسئله‌ای‌ست که هر فرد برای آغاز زندگی مشترک باید به آن توجه داشته باشد. آدم‌های صادق، اعتقادات قلبی عمیقی دارند که در گفتار و رفتارشان پیداست و البته تحقیق نیز مسئله‌ی مهمی است که باید آن را در حین انتخاب مدنظر داشت.

    بسیاری افراد در جلسه خواستگاری واقعا آن کسی نیستند که نشان می‌دهند. این افراد برای جلب رضایت، همچون بازیگری توانا طوری رفتار می‌کنند که کاملا خود را فرد ایده‌آل طرف مقابل نشان دهند. اما پس از گذشت زمان رفتارها و شخصیت واقعی آنها رو خواهد شد



    در کنار همه این موارد، مسائلی هم هستند که می توانید درباره آنها سکوت کنید و با همسر آینده تان مطرح نسازید. این موارد عبارتند از: اشتباهاتی که در گذشته انجام داده اید و آنها را جبران کرده اید و دیگر تاثیری در زندگی تان ندارند و مطمئنید دیگر فاش نخواهند شد. گناهانی که مرتکب شده اید و توبه کرده اید و بین شما و خدایتان بوده است. اختلافات و مشکلاتی که در خانواده شما وجود دارد و تاثیری در زندگی مشترک تان نخواهد داشت.



    لازم نیست تعداد دقیق خواستگاران یا کیس های ازدواج تان را برای نامزدتان بگویید اما اگر رابطه‌ای جدی را تجربه کرده‌اید، به زبان‌آوردنش واجب و ضروری است. دوستانی هستند که عادت دارند تا درباره تمام داستان‌های زندگی خودشان با شما صحبت کنند، ممکن است نامزد قبلی‌تان ناگهان سروکله‌اش پیدا شود، ممکن است شریک زندگی‌تان به صورت اتفاقی در جریان وجه دیگری از زندگی شما قرار گیرد و طبیعی است که بهتر این است خودتان اول چنین ماجراهایی را برایش تعریف کرده باشید.

    سیاست درست، صداقت است. جمله‌ای که از تمام بزرگ‌ترها شنیده‌ایم و همچنان نیز صحت دارد. اما افرادی که در رابطه‌های بلندمدت زناشویی بوده‌اند به‌خوبی می‌دانند که بد نیست ماجراهایی را برای خودمان نگه داریم؛ گاهی اوقات رازهای کوچکی هستند که احساس استقلال به ما می‌دهند و نشان می‌دهند که رابطه ما در وضعیتی سالم به سر می‌برد. مثلا این که در جمع دوستان قدیمی تان چه حرف هایی رد و بدل شده به خودتان مربوط است.

    این که بعد از مدت ها تصمیم گرفته اید برای خود یک هدیه گران قیمت بخرید، چیزی است که می تواند در دل خودتان بماند. به زبان آوردن تمام جزییات زندگی روزمره، ممکن است این احساس استقلال را از طرفین بگیرد اما در چنین شرایطی نیز مهم است که هر دو طرف زاویه نگاه مشابهی نسبت به یک ماجرا داشته باشند. واقعیت اینجاست؛ اگر به طرف مقابل‌تان اعتماد داشته باشید، با به زبان آوردن هیچ‌کدام از رازها، رابطه‌تان از هم نمی‌پاشد اما این اعتماد تنها در صورتی به دست می‌آید که با رازهای خطرناک محیط را آلوده نکنید.



    اما درباره رازهای امروز چطور؟ یک واقعیت مهم درباره ازدواج وجود دارد و آن این که هیچ چیزی نباید باعث از بین رفتن صداقت و راستگویی بین شما شود. دروغ های کوچک، پنهان کاری های به ظاهر بی اهمیت اگر فاش شوند می توانند بنیان اعتماد را بین شما از بین ببرند. اما در عین حال، بعد از ازدواج مواردی هست که به زندگی مشترک شما ارتباطی ندارد و می توانید آنها را با همسرتان در میان نگذارید. اختلافاتی که در خانواده پدری شما بروز کرده، چیزی نیست که مستقیما به همسر شما مربوط شود. حرف و حدیث هایی که پشت سر شما گفته می شود، نباید به خانه تان راه پیدا کند و اگر کسی از همسر شما بدگویی کرده، باید رازداری کنید و نگذارید او متوجه شود.

    یک واقعیت مهم درباره ازدواج وجود دارد و آن این که هیچ چیزی نباید باعث از بین رفتن صداقت و راستگویی بین شما شود. دروغ های کوچک، پنهان کاری های به ظاهر بی اهمیت اگر فاش شوند می توانند بنیان اعتماد را بین شما از بین ببرند

    چشم ها را باز کنید در زمان نامزدی ممکن است دختر و پسر به دلیل ایجاد وابستگی میان آن‌ها، چشم خود را بر برخی حقایق ببندند. مهم‌ترین راه برای مقابله با وابستگی کوتاه کردن مدت زمان نامزدی و توجه به کیفیت این دوران است تا شناخت واقعی حاصل شود. به طور نمونه می‌توان به جای این که در مدت 6 ماه هفته‌ای یک ساعت به این موضوع اختصاص دهند، زمان به 3 ماه و هفته‌ای دو ساعت یا 45 روز و هفته‌ای 4 ساعت تغییر کند. به صورت فشرده اما به صورت عمیق مطالعات انجام می‌شود و از ایجاد وابستگی نیز جلوگیری می‌شود.



    اول؛ قرار ملاقات بگذارید: سر صحبت را ناگهانی باز نکنید. از ابتدا به او بگویید که می‌خواهید درباره ماجرای مهمی با او صحبت کنید. مثلا به او بگویید: «می‌خواهم درباره ماجرایی با تو صحبت کنم. امروز یک ساعتی برای من وقت بگذار لطفا.»

    دوم؛ مدعی نباشید: بزرگ‌ترین مشکل زمانی پیش می‌آید که با لحن مدعی صحبت کنید و جوری برخورد کنید که انگار اتفاق مهمی نیفتاده است. به همین خاطر بهتر است آمادگی عذرخواهی را نیز داشته باشید. بد نیست اینطور شروع کنید: «چند وقتی است .می‌خواهم درباره ماجرایی با تو صحبت کنم اما از گفتنش خجالت می‌کشیدم. امیدوارم به خاطر این تاخیر مرا ببخشی.»

    سوم؛ نفر سوم خوب است: زمانی که پای اعتراف‌های بزرگ به میان می‌آید، از شناختی که از طرف مقابل دارید استفاده کنید. مثلا ممکن است نامزد شما برای حریم خصوصی‌تان احترام ویژه‌ای قائل باشد و نخواهد دوستان‌تان در جریان یکی از جنبه‌های خصوصی زندگی شما قرار بگیرند. اما در برخی موارد بهتر است یکی از بزرگ‌ترها یا دوستان مشترک‌تان، حضور داشته باشند.
    چهارم؛ جای مناسب را انتخاب کنید: بهتر است از قرار گذاشتن در مکان‌های شلوغ یا مکان‌های خیلی خلوت خودداری کنید. پیشنهاد اصلی، محلی امن است؛ جایی شبیه به پارک یا محل همیشگی قرارهایتان
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    35385
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : واقعیت های قبل از ازدواج

    حرفاتون متین
    قبول دارم. ولی زمانی به حرفای شما رسیدم که خیلی دیر شده
    من واسه داشتنش الان چیکار کنم؟
    دیگه جواب زنگامم نمیده

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34471
    نوشته ها
    81
    تشکـر
    111
    تشکر شده 53 بار در 33 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : واقعیت های قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط سهیلا۱۲۳ نمایش پست ها
    حرفاتون متین
    قبول دارم. ولی زمانی به حرفای شما رسیدم که خیلی دیر شده
    من واسه داشتنش الان چیکار کنم؟
    دیگه جواب زنگامم نمیده
    سلام، خواهرم خودتون رو کوچیک نکنید. الان همه تصمیمات شما احساسی هست. به خدا روزی میرسه که می‌فهمید کاش حتی همین تماس‌ها رو هم نمی‌گرفتید. هر تماسی که ایشون جواب نمیدن یک ضربه روحی برای شما هست.
    از صحبت‌های شما معلوم هست که فرد مقابل آدم شکاکی هست و زندگی با چنین شخصی صلاح نیست.
    بنده هم خواستگاری رفته‌ام اما از هیچ دختری نپرسیدم که آیا قبلا خواستگار داشته یا نه یا چند تا خواستگار داشته چه برسه به اینکه بپرسم قبلا با کسی بودی یا نه.
    شما نیاز دارید حضوری مشاوره بروید و با کسی درد دل کنید.

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36850
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : واقعیت های قبل از ازدواج

    دوستان عزیز سلام ، امیدوارم سوالم رو جای درستی مطرح کرده باشم
    ۲۶ سالمه ، کاردانی کامپیوتر دارم و در یک خانواده هنری زندگی میکنم
    سال گذشته با خانمی آشنا شدم که در نگاه اول ازشون بدم نیامد و در ادامه آشنایی متوجه شدم که ایشون ۳۰ سالشونه و مطلقه هستن
    دوستی صرفا جهت داشتن رابطه بود و با گذشت زمان وابستگی شدیدی بین ما شکل گرفت
    بعد از گذشت چند ماه متوجه روابط قبلی ایشون شدم که یکیشون یکی از اقوام ایشون بودن و قصد ازدواج با ایشون رو داشتن و دیگری هم دوست پسر سابق ایشون بوده
    بعد از فهمیدن این موضوع درگیری شدیدی بین ما شکل گرفت و من متوجه دروغ های ایشون شدم
    اما بخاطر دوست داشتن زیاد و اصرارهای ایشون پا روی غیرت گذاشتم و مجدد به این رابطه برگشتم و الان ایشون صد برابر سابق وابسه من هستن
    من دچار تزلزل زیادی هستم یک روز علاقه زیادی بهشون دارم و روزهایی که این فکرها ذهنم رو پر میکنه علاقم نسبت به ایشون کم و گاهی به صفر میرسه
    فکرهایی که امروز شدیدا درگیرم کرده اینه که تشکیل زندگی ما آیا کار درستی هستش یا خیر
    با توجه به اینکه
    -۵ سال اختلاف سن وجود داره
    -مطلقه بودن ایشون و اینکه همسرسابق الان -همکارش هست و به ناچار ماهی یک بار برای امور اداری دیدار دارن
    -فهمیدن روابط قبلی ایشون بخصوص با پسرعموشون که اگر این زندگی شکل بگیره من نمیدونم چطور میتونم تو چشماش نگاه کنم
    -دانستن و خواندن گفتگوهای قدیم ایشون در این دورابطه و دیدن ابراز علاقه به این افراد فوق العاده برام سخت و نفسگیر هستش
    -اخیرا متوجه مشکل قلب ایشون شدم که در مواقع لزوم باید قرص قلب بخورن
    -و همینطور مجدد اخیرا متوجه مشکل رحم ایشون شدم که دارای زگیل تناسلی هستش که در بعضی دچار ایجاد سرطان رحم میشه

    شرایط فوق العاده سخته برام
    مدتها با هم زیر یک سقف زندگی کردیم و وابستگی عجیبی برامون شکل گرفته
    توروخدا شما بگید چکار کنم
    اصلا منطقی و عاقلانه هستش این کار؟
    پیشاپیش سپاسگزارم بابت راهنمایی و مشاوره شما

  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : واقعیت های قبل از ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط Davebatista نمایش پست ها
    دوستان عزیز سلام ، امیدوارم سوالم رو جای درستی مطرح کرده باشم
    ۲۶ سالمه ، کاردانی کامپیوتر دارم و در یک خانواده هنری زندگی میکنم
    سال گذشته با خانمی آشنا شدم که در نگاه اول ازشون بدم نیامد و در ادامه آشنایی متوجه شدم که ایشون ۳۰ سالشونه و مطلقه هستن
    دوستی صرفا جهت داشتن رابطه بود و با گذشت زمان وابستگی شدیدی بین ما شکل گرفت
    بعد از گذشت چند ماه متوجه روابط قبلی ایشون شدم که یکیشون یکی از اقوام ایشون بودن و قصد ازدواج با ایشون رو داشتن و دیگری هم دوست پسر سابق ایشون بوده
    بعد از فهمیدن این موضوع درگیری شدیدی بین ما شکل گرفت و من متوجه دروغ های ایشون شدم
    اما بخاطر دوست داشتن زیاد و اصرارهای ایشون پا روی غیرت گذاشتم و مجدد به این رابطه برگشتم و الان ایشون صد برابر سابق وابسه من هستن
    من دچار تزلزل زیادی هستم یک روز علاقه زیادی بهشون دارم و روزهایی که این فکرها ذهنم رو پر میکنه علاقم نسبت به ایشون کم و گاهی به صفر میرسه
    فکرهایی که امروز شدیدا درگیرم کرده اینه که تشکیل زندگی ما آیا کار درستی هستش یا خیر
    با توجه به اینکه
    -۵ سال اختلاف سن وجود داره
    -مطلقه بودن ایشون و اینکه همسرسابق الان -همکارش هست و به ناچار ماهی یک بار برای امور اداری دیدار دارن
    -فهمیدن روابط قبلی ایشون بخصوص با پسرعموشون که اگر این زندگی شکل بگیره من نمیدونم چطور میتونم تو چشماش نگاه کنم
    -دانستن و خواندن گفتگوهای قدیم ایشون در این دورابطه و دیدن ابراز علاقه به این افراد فوق العاده برام سخت و نفسگیر هستش
    -اخیرا متوجه مشکل قلب ایشون شدم که در مواقع لزوم باید قرص قلب بخورن
    -و همینطور مجدد اخیرا متوجه مشکل رحم ایشون شدم که دارای زگیل تناسلی هستش که در بعضی دچار ایجاد سرطان رحم میشه

    شرایط فوق العاده سخته برام
    مدتها با هم زیر یک سقف زندگی کردیم و وابستگی عجیبی برامون شکل گرفته
    توروخدا شما بگید چکار کنم
    اصلا منطقی و عاقلانه هستش این کار؟
    پیشاپیش سپاسگزارم بابت راهنمایی و مشاوره شما
    سلام

    با لینک زیر یک تاپیک جدید باز کنید

    http://forum.moshaver.co/newthread.p...ewthread&f=180

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. یک واقعیت تلخ
    توسط fateme.68 در انجمن اخلاق و رفتار
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 10-20-2016, 12:27 AM
  2. یه واقعیت تلخ به اسم عشق
    توسط Mastane در انجمن خیانت
    پاسخ: 341
    آخرين نوشته: 10-01-2016, 11:21 PM
  3. سه موقعیت وحشتناک آدمی از زبان امام رضا
    توسط پریماه. در انجمن دینی، مذهبی و پند آموز
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-01-2015, 12:16 PM
  4. افسردگی
    توسط هیلا در انجمن افسردگی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-15-2015, 10:32 PM
  5. فرار از واقعیت
    توسط moradi در انجمن بیماریهای اعصاب و روان
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 09-13-2014, 03:14 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد