نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: اختلاف با والدین

1028
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2017
    شماره عضویت
    35628
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy اختلاف با والدین

    سلام...
    شاید به نظر یه مسئله عادی و پیش پا افتاده و یا حتی بخشی از زندگی روزمره محسوب شه کلنجار هایی که با پدرها و مادرهامون میریم و در صورت نبودشون یا دوریشون حتی گاهی دلتنگ این بخش از زندگیمون میشیم...
    اما خب هر چیزی تا یه جایی شیرینه...تا یه جایی لازمه...تا یه جایی مکمل و دارو محسوب میشه؛ از یه جایی دیگه ... قضیه پیچیده تر میشه عجیب میشه و یه رنگ و بوی دیگه به خودش میگیره و میشه مثل سمی که ذره ذره و با درد جون ادمو میگیره...!
    شاید به نظر جوون یا نوجوونی بیام که خوشی و بی خیالی و بی مسئولیت بودن زده زیر دلمو دارم در مورد کسایی که باعث شدن به دنیا بیام و بهم زندگی بخشیدن بی انصافی میکنم! جای اینکه دستُ پاشونو ببوسم!
    اما من چندین و چند وقته که وضعیتم برام سخت شده جوری که تحملش واقعا عذابم میده...درست نیس ظواهر اطرافیان و دوستانمو با این اتفاقات واقعی و درون و باطن زندگی خودم مقایسه کنم ولی بعضی تفاوت ها عجیب به چشم میاد و باعث رنجش میشه...
    من یه خواهر و برادر دارم با سن و سال و سبک زندگی و حال و مود متفاوت کاملا غرق دنیای خودشون با تموم امکاناتی که خواسته و نخواسته براشون فراهمه ... با تعریف و تمجید هایی که برای کوچک ترین کار ها ازشون میشه با مقایسه شدن ههای هر روزه با والدینم و قربون صدقه رفتن های افراطی در موردشون ... در حدی که هر روز به تفاوتم با اونا و اینکه ایا واقعا چه فرقی باهاشون دارم و داستان چیه فکر میکنم؟
    شدم یه آدم منزوی که با هیچکدوم ارتباطی نداره و همه تقصیر هارو گردنش میندازن و شدیدا تفاوت قایل میشن....کسی که بیشتر از همه توبیخ میشه با اینکه ساکت تره و همش سرش به کار خودش گرمه فقط و فقط همین....
    هر چی میگذره بیشتر و بیشتر متوجه اختلاف هام میشم
    ظاهرم رفتارم خواسته هام عقایدم تفکرم سلیقم دیدم به زندگی در تمام زمینه ها و....
    متاسفانه هر روز بدتر و بدتر میشه...
    دارم به پیدا کردن یه شغل یا انتخاب دانشگاه تو شهرستان های دور یا کلا فرار بدون هیچ منطق خاصی و به هیچ کجا فکر میکنم ! که حتما بچکانه به نظر میاد اما ...
    دیگه نمیتونم این تفاوت رو ... این اختلاف شدید این دعوا و بحثای بی مورد و عجیب رو که دهن باز نکرده متهمم یا اگه جوابی بدم گربه صفت و بی ادبم و جایگاه والای پدر و مادر رو فراموش کردم تحمل کنم!
    به سن قانونی رسیدم و اجازه تفریح و بیرون رفتن با دوستای چند ساله که هیچ تا سر کوچه نمیتونم برم! نمیتونم لباسی که دوست دارم که از حد متعادف خارج نیس و چیز عجیب یا قیمت کلونی نداره زو بپوشم نمیتونم ددستامو انتخاب کنم نمیتونم به اراده خودم ساعت خوابم رو تعیین کنم فیلم وکتابی که میخوام رو بخونم و زهرمارم نشه...
    کسی درکی از فکرام و نظراتم نداره...
    مجبور شدم رشته ای رو انتخاب کنم که هیچ علاقه ای بهش نداشتم و ندارم و با حسرت به بچه های نگاه کنم که صبح تا شبشون با وسایل و لوازمی میگدره و تو رشته ای تحصیل میکنن که من شبا خوابشو میبینم ولی اونا استعداد خاصی هم ندارن!
    متن طولانی و پر گله شد...شاید عزیزی نخونش اما نمیدونم باید چکار کنم کجا برم .... این همه تفاوت و سختگیری تا کی ادامه داره؟! و برای چی؟!

  2. کاربران زیر از Najme77 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : اختلاف با والدین

    در این مورد حتما " با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد