سلام شبتون بخیر
من با نامزدم 3 سال پیش آشنا شدیم و البته قبل ایشون من با چند نفر دیگه هم آشنا شدم ولی هیچکدوم مناسب نبودن و بیشتر به خاطر بچگی بود و به ازدواج نرسید
تو این مدت که با نامزدم هستم چند دفعه اومدن خواستگاری ولی به خاطر شغل و سربازی نتونستیم عقد کنیم و الان سربازیش تموم شده و دنباله کاره که انشاالله به زودی پیدا میشه
چند روز پیش نامزدم آشنایی های من با پسرای دیگه که قبل خودش بود رو متوجه شد و به شدت ناراحت شد و به مرز جدایی رسیدیم که خداروشکر مشکل حل شد ولی به این راحتی هم حل نشد
من قبول کردم یه سری شرایطو بپذیرم تا خیال اون راحت باشه مثلا قرار شد گوشیمو بگیره و یا ساده بهم بده اینترنت و جامعه مجازی و لپ تاپ کنسل شد و من باید وقتی اون سرکاره برم خونه ی مامانش تا وقتی برگرده و تنهایی نمیتونم برم بیرون یا با دوستام و فقط باید با خودش یا مامانش برم و از همه بدتر نمیذاره برم سر کار
منبا تمام شرایطش حاضرم کنار بیام درسته سخته ولی کنار میام اما شغلو واقعا نمیتونم من الان دارم ترم اول کارشناسی ناپیوسته میخونم و با کلی اشتیاق شروع کردم دلم میخواد مهندس شبکه ی یه شرکت باشم اینواقعا آرزومه و همینطور دوس دارم یه موقعیت اجتماعی خوب داشته باشم به خاطر خودم و پدر مادرم که این همه برای درس خوندنم تلاش کردن دلم نمیخواد تو خونه بشینم میخوام شاغل باشم حس میکنم تو خونه موندن پژمردم میکنه و انرژیمو ازم میگیره و اولین نفر نامزدم هست که ازم خسته میشه ولی اگه با این شرایطش مخالفت کنم تنهام میذاره و من واقعا عاشقشم اونم عاشقمه که با وجود فهمیدن مسائل گذشته بازم ترکم نکرد البته من کار دور از اخلاقی نکرده بودم فقط در حد آشنایی و صحبت بود ولی خب مرده دیگه غیرت داره و به شدت بهم شک کرده و همش میترسه من مجدد با کسی رابطه برقرار کنم حق میدم بهش ولی خودمم حق دارم
گاهی فک میکنم همه ی خانوما که سرکار نمیرن و با چیزای دیگه هم میشه خوش بود و انرژی رو حفظ کرد ولی نمیدونم از پسش بربیام یا نه
میگم برم تربیت بدنی بخونم باشگاه بزنم چون ورزشو خیلی دوست دارم و هم باعث سلامتیم میشه ولی میترسم از پسش برنیام تازه من 24 سالمه اگه نشد چی
لطفا کمکم کنین