نوشته اصلی توسط
Nothingto
سلام خسته نباشید .
من یه پسر 18 ساله هستم.
سال پیش یکی از دوستام خیلی زیاد بهم وابسته شده بود (پسر) من اطلاع نداشتم فکر میکردم رابطه عادیه , اخه من از رابطه ی عمیق متنفرم.
ایشون مشکل قلبی دارن , دو تا از عزیزترین کساش هم خودکشی کردن مردن طی همین سه ماه گذشته و این وابستگی به من خیلی شدید تر شده .
خیلی انتظارات داره میگه من حاضرم همه رو به خاطر تو بزارم کنار من از همه خوشم نمیاد , از جمع های سه نفره که یکی دیگه هم با ما باشه متنفرم , نمیخوام با کسی باشی از اینجور حرفا که خودتون بهتر میدونید
مثلا کلی ناراحت میشه من با دوستایی که تو چهارسال دبیرستان هر روز باهم بودیم برم بیرون
الان هم از اینور دارم داغون میشم از عصبانیت هم از طرف اون یکی دوستام که میگن چرا با ما نمیای , چرا ما رو تحویل نمیگیری و از این چیزا.
خیلی خرج میکنه برام , خیلی هوامو داره ولی نمیتونم این رفتاراشو بپذیرم.
من ادمی نیستم که رازامو بگم , مشکلاتمو بگم , دردامو بگم , درد و دل کنم اصلا نمی پذیرم کسی تو زندگی شخصیم دخالت کنه , از طرفی این فرد بر میگرده میگه من با تو هیچ فاصله ای ندارم تو هم باید همه چیتو بگی.
من نمیتونم
به خدا خیلی زیاد عصبی شدم.
نمیتونم درست فکر کنم هرچی میگذره چیزی تغییر نمیکنه , بدتر میشه.
منم تصمیم گرفتم از همه کناره گیری کنم به خدا من یه عمر تنها بودم الانم میتونم تنها باشم.
بهش میگم بیا بریم دکتر روانشانس این مشکلتو حل کنیم نمیاد.
از این سوالای مسخره ای که من حالم از این سوالا بهم میخوره مثلا کی برات بیشتر اهمیت داره