نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: چگونه و چطور برای انتخاب شغلم تصمیم بگیرم

881
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    چگونه و چطور برای انتخاب شغلم تصمیم بگیرم

    سلام
    من در شرایط سختی گیر کرده ام مشکل اصلی من نداشتن شغل مناسب و درآمدزاست با توجه به اینکه سنم 34 سال شده و همچنین پدر و مادرم سنشان زیاد هست به خصوص پدرم که چند جور بیماری دارد از دیابت گرفته تا آرتروز شدید و حتی کمردرد دارد نمی توانم آنها را تنها بگذارم اینکه کار در جنوب یا عسلویه برام مقدور نیست من فرزند آخر خانواده هستم ضمنا به هرشکل از استخدام دولتی ناامید شدم با تمام تلاشی که کردم نتیجه مطلوب حاصل نشد در عین شایستگی متاسفانه به خاطر بعضی تصمیمات نادرست مسئولین امر موفق به استخدام دولتی نشدم به هر حال با توجه به اینکه اگر تهران بروم هم میتوانم به هر حال شغل مناسبی گیر بیارم ولی به هر حال نه مسکن آنجا دارم و گرانی زندگی در تهران نمی توانم کنار بیام تازه باید پدر و مادرم هم تنها نگذارم این هم نمیشود تنها راه شروع یک کسب و کار آزاد هست که باید خیلی زودتر به فکرش بودم من شهامت ایجاد یک کار را ندارم یعنی آدم محتاطی هستم چون سنم رفته بالا دیگر آن قدرت ریسک کردن را ندارم سردرگم شدم (من ضمنا تحصیلاتم کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک گرایش تبدیل انرژی هست) ضمنا از یک طرف هم باید با این سن هر چه زودتر ازدواج کنم تا شغل مناسب نداشته باشم ازدواج هم نمیشود کرد مانده ام چه کنم؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چگونه و چطور تصمیم بگیرم

    سلام
    با توجه به گفته هاتون دو تا راه دارید یا در شهری که ساکن هستید ایجاد کار کنید و نیازمند ریسک و سرمایه است که به نظرمن اگر سرمایه ش رو دارید این ریسک رو انجام بدهید اما با برنامه ریزی باشه تا ضرری متوجه شما نشه
    دوم در تهران پی شغل باشید که با وجود مدرک شما احتمالا میتوانید کار مناسب پیدا کنید البته لازمه ش سابقه کاری هستش.
    اگر امکانش هست برای مدتی پدر و مادر رو به خواهر و برادربسپرید و دنبال کار باشید.
    درهرصورت شما باید زندگی تون رو جمع کنید و ازدواج کنید به این فکر کنید ده سال دیگه برای شغل روی همین مدرک هم نمیتوانید حساب کنید

  3. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : چگونه و چطور تصمیم بگیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    من در شرایط سختی گیر کرده ام مشکل اصلی من نداشتن شغل مناسب و درآمدزاست با توجه به اینکه سنم 34 سال شده و همچنین پدر و مادرم سنشان زیاد هست به خصوص پدرم که چند جور بیماری دارد از دیابت گرفته تا آرتروز شدید و حتی کمردرد دارد نمی توانم آنها را تنها بگذارم اینکه کار در جنوب یا عسلویه برام مقدور نیست من فرزند آخر خانواده هستم ضمنا به هرشکل از استخدام دولتی ناامید شدم با تمام تلاشی که کردم نتیجه مطلوب حاصل نشد در عین شایستگی متاسفانه به خاطر بعضی تصمیمات نادرست مسئولین امر موفق به استخدام دولتی نشدم به هر حال با توجه به اینکه اگر تهران بروم هم میتوانم به هر حال شغل مناسبی گیر بیارم ولی به هر حال نه مسکن آنجا دارم و گرانی زندگی در تهران نمی توانم کنار بیام تازه باید پدر و مادرم هم تنها نگذارم این هم نمیشود تنها راه شروع یک کسب و کار آزاد هست که باید خیلی زودتر به فکرش بودم من شهامت ایجاد یک کار را ندارم یعنی آدم محتاطی هستم چون سنم رفته بالا دیگر آن قدرت ریسک کردن را ندارم سردرگم شدم (من ضمنا تحصیلاتم کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک گرایش تبدیل انرژی هست) ضمنا از یک طرف هم باید با این سن هر چه زودتر ازدواج کنم تا شغل مناسب نداشته باشم ازدواج هم نمیشود کرد مانده ام چه کنم؟

    سلام
    شرایط سختی هست، امیدوارم زودتر با تدبیر درست براتون حل بشه
    همونطور که آقا سیاوش گفتن به نظرم بیشتر بررسی کنید اگه شرایط کار آزاد رو تو شهر خودتون دارید با اطلاعات و آگاهی کافی استارتش رو بزنید
    نمیدونم گرایش کارشناسیتون چی هست اما واسه بعضی گرایش ها مثل تاسیسات میتونید پروژه های آزاد رو کار کنید
    یا مکانیک خودرو باشید میتونید یه تعمیرگاه تخصصی به روز بزنید که اگه خبره باشید خیلی هم خوبه
    اما اگه یه شهر بزرگ کار کنید خیلی بهتره ، مثلا مرکز استان خودتون
    در کنار این ها هم میتونید بعدا که کارتون خوب پیش رفت به فکر ادامه ی تحصیلتون هم باشید
    برادر من اصفهان دانشجو بود میگفت خیلی از استاداشون آزاد کار میکنن و شرایطشون خیلی خوبه
    و میگفت تدریس دانشگاه رو فقط برای سابقه و استفاده از مدرکشون میان البته با مدرک کارشناسی ارشد
    یا مثلا برادرم با اینکه کارشناسی خونده تو یه مرکز تعمیر بزرگ تو اصفهان میخواست استخدام بشه اما به خاطر خدمتش نرفت، همونطور که خودتون آگاهید مهارت خیلی مهمه

    البته علاقه ی خودتون هم مهم هست
    اگه هم امکانش هست یه مدت والدین رو به خواهر یا برادر یا بستگان نزدیک بسپرید و تهران پیگیر باشید که ببینین اونجا شرایط براتون چطور خواهد بود
    اگه دیدین خوبه و راضی بودین میتونید بعدش والدینتون رو هم ببرید پیش خودتون تهران
    یا ببینید جایی که تا الان کار میکنین جای پیشرفت داره که روش سرمایه گذاری کنید
    رشته و گرایشتون خیلی خوبه ولی متاسفانه این روزا این معضل بیکاری فراگیر شده و برای داشتن یه شغل خوب یا باید سرمایه داشت یا پارتی و رشوه..
    متاسفانه دکترای بیکار هم هست.
    امیدوارم مسئولین یه فکر درست حسابی به حال این جوون ها کنن که بهترین سال های عمرشون تباه نشه.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 08-04-2017 در ساعت 08:28 PM

  5. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : چگونه و چطور تصمیم بگیرم

    همه در زندگی مشکلاتی داریم که همیشه در حال مبارزه با آنها هستیم و از وجودشان گله داریم. اما تعریف مشکل چیست و شما خودتان چگونه مشکلاتتان را تعریف می‌کنید؟
    مشکل را می‌توان روبه‌روشدن با چالشی خاص تعریف کرد که هنوز نتوانسته‌ایم راه‌حل مناسبی برای آن پیدا کنیم.مشکلات می‌توانند به طور عینی قابل رویت باشند؛ مانند مشکلات مربوط به همکاران یا مدیر در محل کار؛ یا اینکه جنبه عاطفی داشته باشند مثل احساس گناه به خاطر نرفتن سرکار یا جلسه امتحان. اما مشکلات عینی و عاطفی معمولا با هم تداخل پیدا می‌کنند.
    فردی که کارش را از دست داده دچار ناراحتی و گاه افسردگی می‌شود و خود را فردی شکست خورده می‌داند و در‌نتیجه بی‌میلی او در جست‌وجو برای یافتن کار، این تصور را تقویت می‌کند. این مثال نمونه‌ای از بروز مشکل است؛ یعنی با اتخاذ راه‌حلی، بر مشکلات اولیه فرد افزوده می‌شود؛ اما این در حالی است که تجربه درونی فرد احتمالا به او می‌گوید که در آن شرایط، واکنش درستی نشان داده است.


    در اینجا در خصوص مدیریت استرس و حل مشکلات، 2روش مهم پیشنهاد می‌شود:ساختن با مشکلات و نوع دیگر کنار آمدن با هیجانات عاطفی. در سازش با مشکلات باید با موقعیت‌های پرتنش مقابله کرد؛ طوری که بتوان باعث تغییر و اصلاح آنها شد که در موارد احساسی و عاطفی هم رنج و غم تابع این وضعیت می‌شود.


    اگر موقعیت و شرایط تغییر ندادنی را درنظر بگیریم، پذیرش حالت احساسی و هیجانی مهم‌ترین راه‌حل است.در این روش باید به فرد کمک کرد تا طرز فکر خود را در مورد آن موقعیت تغییر دهد؛ مثلا فرد به این نتیجه می‌رسد که از دست‌دادن شغلش بخشی از واقعیت‌ها در مورد نوع کار اوست، این وضع ممکن است برای هرکسی پیش بیاید؛ بدین‌ترتیب خودش را مقصر و ضعیف نمی‌داند.

    برای اینکه بتوانید درست فکر کنید و در نتیجه به خوبی از عهده مشکلات برآیید باید ابتدا روی احساسات خود کنترل داشته باشید. کنترل احساسات، کلیدی حیاتی برای کنترل فشارهای روحی است. برای دستیابی به این امر باید عقاید و نظراتی را که به طور کلی باعث به وجود آمدن واکنش‌های احساسی و رفتاری شما در برخورد با واقعیت‌ها می‌شوند تغییر دهید یا آنها را اصلاح کنید.
    مشکلات را می‌توان در چندین مرحله بررسی و حل کرد؛ شناسایی مشکل (من از چه چیزی ناراحتم؟)، انتخاب هدف (چه چیزی می‌خواهم؟)، پیدا کردن روش‌های مختلف (چه کاری می‌توانم بکنم؟)، بررسی احتمالات و پیامدها(چه پیش می‌آید؟)، تصمیم درست و به موقع بگیرید (چه تصمیمی بگیرم؟)، کارتان را به مرحله اجرایی بگذارید (چگونه عمل کنم؟)، ارزیابی صحیحی از موقعیت خود داشته باشید (چه نتیجه‌ای می‌گیرم؟).

    مری شغل خود را ترک کرد تا بتواند کار بهتری پیدا کند ولی بعد از اینکه مهارت جدیدی آموخت، نتوانست کار مناسبی پیدا کند. او می‌خواست قبل از اینکه دوره آموزشی‌اش تمام شود، کار جدیدی را آغاز کند. او دوست داشت با موفق شدن در کار جدید، مطمئن شود که تغییر شغلش واقعا بجا بوده است!
    مری می‌دانست که اعتمادبه‌نفس و موفقیت به احتمال زیاد بعد از اینکه مدتی در این کار تلاش کند، حاصل می‌شود، نه قبل از آن؛ اما چون تضمیمی برای این موفقیت‌ها نبود احساس می‌کرد اعتماد لازم را به خود ندارد تا بتواند پیشرفت کند.


    مری دائم خود را سرزنش می‌کرد که شاید نباید کارش را تغییر می‌داد و به تدریج امیدش را برای موفقیت در کار جدید از دست می‌داد. او وقتی می‌دید پیشرفت دیگران بیشتر از اوست با خود می‌گفت: «چرا من نمی‌توانم موفق شوم؟» اما آیا بهتر نیست در چنین مواقعی یاد بگیریم مشکلات را به گونه دیگری مطرح کنیم تا دیگر غیرقابل حل به نظر نرسند و در عوض بتوانیم مشکل را حل کنیم و پیروز شویم؟


    بهتر است ابتدا نقاط قوت، توانایی‌ها و مهارت‌های خود را در زمینه حل مشکل شناسایی کنیم. اما اگر نمی‌توانیم آنها را به خوبی تشخیص دهیم، بهتر است اهداف خود را بیان کنیم و سپس مشخص سازیم که چه چیزی مانع می‌شود تا نتوانیم به آنها برسیم.فراموش نکنید برای رسیدن به اهداف خود باید به صورت مشخص و جزئی آنها را بیان کرد تا بتوان میزان پیشرفت را هم به تدریج مشاهده کرد.


    از هدف‌های کلی، مبهم و غیرواقع‌بینانه پرهیز کنید. همچنین اهداف باید در حیطه کنترل شما باشند (طوری نباشد که نتوانید آنها را کنترل کنید). مثلا «همکارم باید بیشتر کار کند و تمام مسئولیت‌ها را بردوش من نگذارد!» این هدف در واقع مسئولیت دستیابی به هدف را منوط به همکاری می‌کند که همیشه از زیرکار شانه خالی می‌کند و با شما همکاری نمی‌کند!
    هدفی که در این مورد می‌توانید برای خود تعیین کنید می‌تواند به این صورت باشد: «می‌خواهم یاد بگیرم صریح و قاطع باشم تا بتوانم با دیگران درباره مشکلاتی که برایم پیش می‌آورند صحبت کنم و با همدیگر تغییرات لازم را به عمل آوریم.»


    در مرحله بعد شما می‌توانید به راه‌حل‌های مختلفی که پیش‌رو دارید به خوبی توجه کنید و بهترین آنها را برگزینید. اگر شروع کردن این کار برای خودتان سخت است، می‌توانید از دوستانتان بخواهید که راه‌حل‌هایی را به شما پیشنهاد بدهند و پس از آن پیامدهای ناشی از هر تصمیم را هم به خوبی بررسی کنید. در این مرحله باید مزایا و مضرات همه راه‌حل‌هایی را که در ذهن خود دارید به خوبی بررسی کنید تا مطمئن شوید بهترین راه کدام است.


    بعد از اینکه تمام مراحل تصمیم‌گیری را پشت‌سر گذاشتید، حالا باید آن را اجرا کنید و مطمئن باشید که موفق خواهید شد و به خود و انتخاب خود نیز اعتماد و اطمینان کافی داشته باشید.اما یک چیز را فراموش نکنید و آن این است که اگر می‌خواهید گام درستی برای مبارزه با مشکلات خود بردارید. فراموش نکنید که تصمیم‌گیری همواره با ریسک‌کردن و احتمال وجود خطر و کسب تجربه توام است.


    در واقع خطر کردن نشانه سلامت روانی است؛ زیرا شخصی که اینگونه عمل می‌کند، نشان می‌دهد که دوست دارد به اهداف بلندپروازانه خود برسد، از شکست و بدشانسی نمی‌ترسد و می‌خواهد زندگی پرماجراتری داشته باشد و خود را در زندگی محدود نکند. باوجود این توجه داشته باشید که منظور این نیست که خطر کردن همیشه مثبت و مطلوب است بلکه این بدین‌معناست که در هر موردی که می‌خواهید خطر کنید، خوب به همه جوانب آن فکر کنید.

    یکی دیگر از چیزهایی که در مورد تصمیم‌گیری مهم است این است که همه ما دوست داریم بتوانیم سریع تصمیم بگیریم!
    معمولا از سریع تصمیم‌گرفتن به عنوان خصوصیتی مثبت یاد می‌شود، مانند افرادی که می‌توانند در شرایط بحرانی خیلی روشن و سریع فکر کنند یا وقتی تصمیمی گرفتند تا آخر کار پای آن بایستند.
    اما تصمیم‌گیری سریع همیشه هم درست از آب درنمی‌آید البته روش‌های تصمیم‌گیری افراد با هم فرق می‌کند(مثلا برخی محتاطانه و بعضی نسنجیده و تحریک شده تصمیم می‌گیرند) و به عبارت دیگر، افراد در شرایط مختلف روش‌های متفاوتی را اتخاذ می‌کنند؛ مثلا شاید شما در مورد تصمیم‌‌هایی که مربوط به شغلتان می‌شود، منطقی باشید اما در قضاوت درباره مردم به گونه‌ای دیگر رفتار کنید یا همچنین در مورد فرزندانتان نیز به شیوه‌ای دیگر.


    تصمیم‌گیری کاری تحلیلی و خلاقانه است. خلاقیت شامل فرایندی است که تفکر متفاوت نامیده می‌شود. تفکر متفاوت به معنای قبول ریسک هنگام فکر کردن است، به گونه‌ای که شاید طرز فکر شما مغایر با منطق باشد، به نظر دیگران درست نباشد و بی‌معنی جلوه کند. بنابراین تفکر خلاقانه اغلب بیانگر کنار گذاشتن موقتی تفکر عاقلانه است تا در فکر شما ایده‌های جدیدی بتوانند ظهور کنند و دیدگاه‌های جدیدی پدید آیند.در واقع تغییر کردن، در گرو مخاطره کردن است.


    خطر کردن به شما امکان می‌دهد تا به خود اعتماد کنید و باوجود تمام مشکلات، خودتان را باور داشته باشید. امیدتان را از دست ندهید، از اشتباهات خود تجربه بیندوزید و شانس و امکان رسیدن به اهداف مهم را فراهم کنید.تردید در تصمیم‌گیری جلوی خطر کردن را می‌گیرد و تصمیم‌گیری نسنجیده شما را از خطر کردن و جسور بودن می‌ترساند.البته منافع و مضرات هرکاری باید به دقت بررسی شود. در تصمیم‌گیری باید خلاق بود. بنابراین باید تمام جنبه‌های کار را بررسی کرد و به اصطلاح بدون ترس و دودلی دل را به دریا زد.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  7. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشکل در تصمیم گیری برای انتخاب شغل
    توسط سایه هستی در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 13
    آخرين نوشته: 05-11-2020, 12:10 PM
  2. تصمیم گیری برای ادامه یا قطع رابطه
    توسط mohammadsharif016 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 12-24-2017, 02:25 PM
  3. تردید در تصمیم ازدواج
    توسط شیوا.م در انجمن سایر موارد ازدواجی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 11-27-2016, 10:03 PM
  4. آیا والدین باید برای ازدواج فرزندان تصمیم بگیرند؟
    توسط saeed021 در انجمن مخالفت خانواده
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 07-01-2015, 11:26 PM
  5. به جای تصمیم کبری، تصمیم صحیح بگیرید!
    توسط Artin در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-14-2014, 07:49 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد