حدود یک سال هست که با هم آشنا شدیم، همدیگه رو دوست داریم و مشکل خاصی نداریم. فقط مسئله ای که هست اینه که ایشون همش از مهمونی و مجلس عروسی و سایر مراسم و در ارتباط بودن با فامیل خودش و فامیل من فراریه. قابل ذکره که اصلا تو روابط اجتماعی با بقیه مردم مشکلی نداره و ضعف جسمی و ظاهری و مالی هم نداره که فکر کنید میخواد خودش رو پنهان کنه. میگه من بعد از ازدواج اصلا دوست ندارم در ارتباط و رفت و آمد با فامیل باشم و ترجیح میدم وقت آزاد و تعطیلات رو به سفر و بودن در طبیعت و انجام کارهای شخصی و عقب افتاده بگذرونم. حتی در مورد مراسم عروسی هم مشکل داره و اگه به خودش باشه ترجیح میده فقط یه عقد باشه با یه جشن کوچیک با بستگان درجه یک و میگه حوصله دادار دودور مراسم رو ندارم! تو رفتارش خیلی به من توجه داره و همیشه سعی میکنه حمایتم کنه ولی تو این یه مورد اصلا با هم تفاهم نداریم. نمیدونم چیکار باید کرد! به نظرتون این رفتارها عادیه و یا اینکه میتونه مشکلات جدی ایجاد کنه؟ من خودم اهل رفت و امد و ارتباط با فامیل هستم و از این رفتارهاش واقعا خسته شدم