نمایش نتایج: از 1 به 21 از 21

موضوع: میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

1969
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    سلام
    من چند وقت قبل یک سیم کارت اعتباری همراه اول بدون استفاده از پسرم گرفته بودم الان متوجه شدم که آقا پرینت مکالماتم رو از طریق مخابرات روی cd گرفته...
    پرسیدم چرا این کار رو کردی؟اول جواب نداد.دو سه بار گفتم جواب منو بده چرا این کار رو کردی.جواب داد نمیخوام کسی دور و برت باشه!!! گفتم چیزی از توش پیدا کردی؟ گفت نه!
    حقش بود یه سیلی سخت بهش میزدم اما بیخیال شدم!
    قبل تر روزی یکی دو بار به من زنگ میزد الان بیشتر تماس میگیره خصوصا بعد از ساعت کاری که کجایی بابا و کی میای.. فلان چیز رو نداریم و فلان کار رو انجام بده...
    تا چند وقت پیش تا ساعت 9،10 شب استخر یا باشگاه بود الان ساعت ورزش رو تغییر داده و شبها من میام خانه هستش. خوب خیلی وقته خودم غذا درست میکنم یا از بیرون میگرفتم ولی یه مدته میام خانه میبینم غذا گرفته...
    همین دیشب با دخترم سر کمد لباسهایم بودن پرسیدم چکارمیکنید؟گفتن هیچی داریم لباسهاتو جمع میکنیم بدیم خشکشویی... درصورتیکه خودم همیشه این کار رو انجام میدم.
    من نمیدانم بچه های من چرا اینجوری شدن؟
    برای مادر سربسته جریان رو گفتم ایشون گفتند بده به فکرت هستن؟ اما میدانم موضوع فقط به فکر من بودن نیستش.نمیدانم چکارکنم واقعا بچه ها آرامش داشته باشند و فکر دیگه ای نکنند و نگرانم این موضوعات شدت پیدا کنه.
    ویرایش توسط siavash_en : 08-23-2017 در ساعت 06:39 AM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    خب دوست عزیز ما داستان زندگی شمارو نمیدونم ...

    اینکه اسمی از مادرشون نیاوردید نشون میده ایشون با شما زندگی نمیکنه و اگر چنین باشه فرزندان شما از این وحشت دارند که شما به فکر کسی بعنوان همسر باشید

    به همین خاطر رفتارشون با شما تغییر کرده و بیشتر مراقب شما هستند ...

    اگر شما حرکت یا کار مشکوکی نکرده باشید بهتره به همین منوال بگذرونید تا اعتمادشون به شما برگرده و در آرامش باشند ....

    خیلی خوبه که تونستید خودتون رو در برابر کار پسرتون کنترل کنید و همین صبوری تونسته در جلب اعتمادشون موثر باشه

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-88422495
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. 4 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36283
    نوشته ها
    181
    تشکـر
    45
    تشکر شده 82 بار در 73 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام
    من چند وقت قبل یک سیم کارت اعتباری همراه اول بدون استفاده از پسرم گرفته بودم الان متوجه شدم که آقا پرینت مکالماتم رو از طریق مخابرات روی cd گرفته...
    پرسیدم چرا این کار رو کردی؟اول جواب نداد.دو سه بار گفتم جواب منو بده چرا این کار رو کردی.جواب داد نمیخوام کسی دور و برت باشه!!! گفتم چیزی از توش پیدا کردی؟ گفت نه!
    حقش بود یه سیلی سخت بهش میزدم اما بیخیال شدم!
    قبل تر روزی یکی دو بار به من زنگ میزد الان بیشتر تماس میگیره خصوصا بعد از ساعت کاری که کجایی بابا و کی میای.. فلان چیز رو نداریم و فلان کار رو انجام بده...
    تا چند وقت پیش تا ساعت 9،10 شب استخر یا باشگاه بود الان ساعت ورزش رو تغییر داده و شبها من میام خانه هستش. خوب خیلی وقته خودم غذا درست میکنم یا از بیرون میگرفتم ولی یه مدته میام خانه میبینم غذا گرفته...
    همین دیشب با دخترم سر کمد لباسهایم بودن پرسیدم چکارمیکنید؟گفتن هیچی داریم لباسهاتو جمع میکنیم بدیم خشکشویی... درصورتیکه خودم همیشه این کار رو انجام میدم.
    من نمیدانم بچه های من چرا اینجوری شدن؟
    برای مادر سربسته جریان رو گفتم ایشون گفتند بده به فکرت هستن؟ اما میدانم موضوع فقط به فکر من بودن نیستش.نمیدانم چکارکنم واقعا بچه ها آرامش داشته باشند و فکر دیگه ای نکنند و نگرانم این موضوعات شدت پیدا کنه.
    همون پاسخ مدیر درست هست و اینکه اگر مادرشون جدا شده باشن بچه ها یه نوع ناامنی رو احساس میکنند چون دارای یک والد هستند و وابستگیشون به شما

    بیشتر از بچه های دیگه ست. باید بیشتر با بچه ها وقت بگذارین و بیشتر به نیازهای عاطفیشون توجه کنید. رفتارتون رو هم بررسی کنید ببینید دقیقا این شک و

    تردیدها از چه موقع شروع شده؟ ایا کاری بوده که انجام داده باشین بچه ها را مشکوک کرده باشه؟ موفق باشید

  5. 2 کاربران زیر از samane.m بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    خب دوست عزیز ما داستان زندگی شمارو نمیدونم ...

    اینکه اسمی از مادرشون نیاوردید نشون میده ایشون با شما زندگی نمیکنه و اگر چنین باشه فرزندان شما از این وحشت دارند که شما به فکر کسی بعنوان همسر باشید

    به همین خاطر رفتارشون با شما تغییر کرده و بیشتر مراقب شما هستند ...

    اگر شما حرکت یا کار مشکوکی نکرده باشید بهتره به همین منوال بگذرونید تا اعتمادشون به شما برگرده و در آرامش باشند ....

    خیلی خوبه که تونستید خودتون رو در برابر کار پسرتون کنترل کنید و همین صبوری تونسته در جلب اعتمادشون موثر باشه

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-88422495

    سلام
    سپاس جناب فرخ.اگر اسمی از همسرم نیاوردم دلیل بر کنار هم نبودن نیست اتفاقا با هم هستیم.
    ایشون بیمار هستن و بارها در انجمن مطرح کردم. ما با هم زندگی میکنیم اما بخاطر شرایط همسرم من به تنهایی عهده دار همه چیز هستم .از این بابت هم اصلا شکایتی ندارم.هیچ اتفاق خاصی هم پیش نیامده که فکرکنم بخاطر فلان موضوع پسر من همچین کاری کرده.

  7. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    نقل قول نوشته اصلی توسط samane.m نمایش پست ها
    همون پاسخ مدیر درست هست و اینکه اگر مادرشون جدا شده باشن بچه ها یه نوع ناامنی رو احساس میکنند چون دارای یک والد هستند و وابستگیشون به شما

    بیشتر از بچه های دیگه ست. باید بیشتر با بچه ها وقت بگذارین و بیشتر به نیازهای عاطفیشون توجه کنید. رفتارتون رو هم بررسی کنید ببینید دقیقا این شک و

    تردیدها از چه موقع شروع شده؟ ایا کاری بوده که انجام داده باشین بچه ها را مشکوک کرده باشه؟ موفق باشید
    سلام
    ممنون. من تا آنجایی که بتوانم وقتم رو با خانواده میگذرونم حتی عادت ندارم به تنهایی و دور از خانواده غذا بخورم .هیچ کار خاصی انجام ندادم یا یک برخوردی که پسرم یا بچه هایم رو حساس کنه هیچی. همه چیز از نظر من عادیه و روی روال خودش هست.این مورد که همچین رفتاری پسرم انجام داده اذیتم میکنه که چه فکری پیش خودش کرده اصلا دور از انتظارم بود.

  9. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام
    سپاس جناب فرخ.اگر اسمی از همسرم نیاوردم دلیل بر کنار هم نبودن نیست اتفاقا با هم هستیم.
    ایشون بیمار هستن و بارها در انجمن مطرح کردم. ما با هم زندگی میکنیم اما بخاطر شرایط همسرم من به تنهایی عهده دار همه چیز هستم .از این بابت هم اصلا شکایتی ندارم.هیچ اتفاق خاصی هم پیش نیامده که فکرکنم بخاطر فلان موضوع پسر من همچین کاری کرده.
    سلام
    این به خاطر نگرانیشونه. از روی بچگیشون یه فکر و خیالاتی دارند که نتیجش می شه این کارا. شایدم فکر می کنند شما زیاد خسته می شید و منتظرند یه جایی این خستگی از پا درتون بیاره و یه کار اشتباه در حق خانوادتون بکنید.
    به نظرم شما حساس نشید. یه مدت دیگه این موضوع میشه یه خاطره که بهش می خندید
    بعدشم شاید بشه این مسئولیت پذیری و نگرانی بچه هاتونو یه جور درست هدایت کنید و کمک کنید که انرژیشونو تو یه مسیر بهتر خرج کنند.
    مسئولیتایی که دارند و بیشتر کنید. یه کاری کنید حس کنند دارند یه باری از روی دوشتون بر می دارند. کمک حالتون شدند. شاید واقعا این کار لازم نباشه ولی انجام دادنش شاید حواسشونو از نگرانیایی که دارند پرت کنه

  11. کاربران زیر از ملکه شیشه ای بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    سلام
    ان شاالله همسرتون به زودی سلامتی کاملش را بدست بیاره
    شاید تاثیر فیلم های تلویزیون باشه یا شایدم کسی پرشون کرده باشه ک ممکنه پنهانی با خانم دیگه ای باشین حالا ک همسرتون این مشکل را داره.
    باید ببینید کسی هست ک همچین چیزایی گفته باشه.
    برای رفع سوتفاهم میتونید باپسرتون صحبت کنید و باهاش کمی دردل کنید به اینصورت ک بهش بگین مادرت بزرگترین گنج زندگیم هست و همیشه فکرم پیششه
    باید همه مون بهش زیاد توجه کنیم اون تنها عشق زندگیمه و از این چیزا ک بفهمه شما چقدر مادرش را دوست دارین و امکان نداره کج برین.

    فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

  13. 2 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    سلام
    اینکه پسرتان گوشیتان را چک میکند و دخترتان لباسهاتان را به خشکشویی میدهد میخواهند به شما اثبات کنند در غیاب مادر آنها میتوانند جای او را پر کنند و نمی خواهند زن دیگری در زندگیشان بیاید باید شما به آنها بفهمانید هیچ کس به جزء مادرشان در زندگیتان نخواهد بود

  15. 3 کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    به نظرم بچه هاتون فکر میکنند حالا چون مادرشون بیماره شما ممکنه بهش خیانت کنید و زن دیگه ای را بیارید تو زندگیشون

    به نظرم محبتتون را به همسرتون بیشتر از بیش کنید تا این دیدگاه واسشون به وجود نیاد

  17. 2 کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام
    من چند وقت قبل یک سیم کارت اعتباری همراه اول بدون استفاده از پسرم گرفته بودم الان متوجه شدم که آقا پرینت مکالماتم رو از طریق مخابرات روی cd گرفته...

    فکر می کنم با توجه به سیاه نمایی جامعه ای که میبینم و شرایط همسرتون این مسئله طبیعی هست و البته گذرا
    پدر من یکی از متعهدترین آدمایی که دیدم این حرفو میزنم نه به این خاطر که پدرمه بلکه در عمل و واقعیت بارها در موارد مختلف دیدم و مواردی بوده بدون اینکه خودش متوجه بشه

    یادمه اولین بار دوران دبیرستان که بودم فهمیدم پدر یکی از همکلاسی هام رابطه خارج از خانواده داره وقتی فهمیدم همش تو خیابون یا پارک که با بابام راه میرفتم حواسم بود ببینم بابام به خانمای دیگه نگاه می کنه یا نه ( واکنشش در برابر بی حجابها چیه و ... ) و متوجه شدم پدرم کاملا بی توجه بود که از این قضیه خیلی خوشحال شدم .خیالم راحت شد و دیگه پیگیر نشدم.

    بماند که اون موقع خودم چشم چرونی می کردم ولی اصلا نمی تونستم این مسئله رو برای پدرم قبول کنم.

    از این فرصت سواستفاده کنین و تقسیم کار و ایجاد حس مسئولیت و همکاری!
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  19. 3 کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    دوستان ممنون از همه
    بله خوب منم بالاخره خسته می شوم ولی هیچوقت نگفتم الان خسته ام. در طول روز به هرحال هرکسی ممکنه اظهار خستگی از کارهای روزانه داشته باشه ولی در این مدت هیچوقت به زبان نمیاوردم که بچه هایم خانوادم وبخصوص خانمم نگران باشند.
    همه جوره تلاشمو کردم به خانمم محبت کنم بیش از پیش اما شاید گاهی فرصتم کم هستش و سرکار هستم یا مشغول خرید و کارهای بچه ها.. البته دیگه سرشب رو خانه هستم چون به وجودم بیشتر ازقبل نیاز هست و مثل سابق تا دیروقت کار نمیکنم.
    راستش این رو که شاید کسی در این موارد به بچه ها چیزی گفته باشه خیلی مطمئن نیستم چون بچه های الان واسه هر چیزی کلی تجزیه و تحلیل دارند و حالا شاید هم کسی حرفی زده حساس شدند.
    ناراحتی من یک مورد برای این هست خود بچه ها با این افکار آرامش ندارند و مورد دوم من و خانمم بچه هایمان رو به این شکل تربیت نکردیم که بدون اجازه سر از کار کسی دربیاورند.
    یعنی بعد این همه سال هنوز بدون اجاره همسرم و من توی جیب یا کیف هم دست نمی بریم یا موبایل هم رو چک نمیکنیم.
    حتی بچه هایم بدون در زدن وارد جایی نمیشن ،توی خانه ای که در خانه باز هست نگاه نمیکنند،کسی غذا میخوره نگاهش نمیکنند و موارد دیگه ..همه این ها رو به بچه ها یاد دادیم و چه ما باشیم یا نباشیم رعایت میکنند.آنوقت پسرم رفته پرینت مکالماتم رو گرفته و به همه زنگ زده قطع کرده ببینه چه کسی تلفن ها رو جواب میده!!
    همه سعیم رو دارم جو خانه رو آرام نگه دارم فقط حساسیت های الکی بچه ها کلافه م میکنه.واقعا دلم میخواد بروم جایی واسه یک مدت هیچکس نباشه.
    ویرایش توسط siavash_en : 08-23-2017 در ساعت 04:35 PM

  21. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    ....
    ویرایش توسط siavash_en : 08-23-2017 در ساعت 04:39 PM

  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام
    من چند وقت قبل یک سیم کارت اعتباری همراه اول بدون استفاده از پسرم گرفته بودم الان متوجه شدم که آقا پرینت مکالماتم رو از طریق مخابرات روی cd گرفته...
    پرسیدم چرا این کار رو کردی؟اول جواب نداد.دو سه بار گفتم جواب منو بده چرا این کار رو کردی.جواب داد نمیخوام کسی دور و برت باشه!!! گفتم چیزی از توش پیدا کردی؟ گفت نه!
    حقش بود یه سیلی سخت بهش میزدم اما بیخیال شدم!
    قبل تر روزی یکی دو بار به من زنگ میزد الان بیشتر تماس میگیره خصوصا بعد از ساعت کاری که کجایی بابا و کی میای.. فلان چیز رو نداریم و فلان کار رو انجام بده...
    تا چند وقت پیش تا ساعت 9،10 شب استخر یا باشگاه بود الان ساعت ورزش رو تغییر داده و شبها من میام خانه هستش. خوب خیلی وقته خودم غذا درست میکنم یا از بیرون میگرفتم ولی یه مدته میام خانه میبینم غذا گرفته...
    همین دیشب با دخترم سر کمد لباسهایم بودن پرسیدم چکارمیکنید؟گفتن هیچی داریم لباسهاتو جمع میکنیم بدیم خشکشویی... درصورتیکه خودم همیشه این کار رو انجام میدم.
    من نمیدانم بچه های من چرا اینجوری شدن؟
    برای مادر سربسته جریان رو گفتم ایشون گفتند بده به فکرت هستن؟ اما میدانم موضوع فقط به فکر من بودن نیستش.نمیدانم چکارکنم واقعا بچه ها آرامش داشته باشند و فکر دیگه ای نکنند و نگرانم این موضوعات شدت پیدا کنه.

    سلام
    آقا سیاوش به نظر من شاید به خاطر شرایط بیماری همسرتون باشه
    چون میبینن عمده ی مسئولیت های خونه بر عهده ی شماست شاید فکر کردن این براتون خیلی سخت باشه
    و پسرتون میخواستن خیالشون راحت باشه که شما با این شرایط کنار میاید
    یا اینکه کسی چیزی گفته باشه
    یا ممکنه رفتار یا حرف خاصی از شما دیدن که نگران شدن که شک کنن از همراهی شما تو زندگیشون کاسته میشه
    به هرحال احتمالا یه تغییری این بین اتفاق افتاده که بچه ها اینجوری تاثیر گرفتن.

    به نظر من مثل همیشه باهاشون باشید و بهشون اعتماد بدید که تو این شرایط هم بیشتر همراهی خواهید کرد.
    در مورد کمک های بچه ها هم ، خب بچه ها تون بزرگ شدن و شاید میخوان به پدرشون کم کنن به خصوص تو این شرایطی که برای مادرشون پیش اومده
    و اینگونه میخوان مقداری از مسئولیت هارو اون ها به عهده بگیرن که این خیلی هم خوبه و باعث رشد حس مسئولیت پذیری میشه واسشون.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 08-23-2017 در ساعت 06:10 PM

  24. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    دوستان ممنون از همه
    بله خوب منم بالاخره خسته می شوم ولی هیچوقت نگفتم الان خسته ام. در طول روز به هرحال هرکسی ممکنه اظهار خستگی از کارهای روزانه داشته باشه ولی در این مدت هیچوقت به زبان نمیاوردم که بچه هایم خانوادم وبخصوص خانمم نگران باشند.
    همه جوره تلاشمو کردم به خانمم محبت کنم بیش از پیش اما شاید گاهی فرصتم کم هستش و سرکار هستم یا مشغول خرید و کارهای بچه ها.. البته دیگه سرشب رو خانه هستم چون به وجودم بیشتر ازقبل نیاز هست و مثل سابق تا دیروقت کار نمیکنم.
    راستش این رو که شاید کسی در این موارد به بچه ها چیزی گفته باشه خیلی مطمئن نیستم چون بچه های الان واسه هر چیزی کلی تجزیه و تحلیل دارند و حالا شاید هم کسی حرفی زده حساس شدند.
    ناراحتی من یک مورد برای این هست خود بچه ها با این افکار آرامش ندارند و مورد دوم من و خانمم بچه هایمان رو به این شکل تربیت نکردیم که بدون اجازه سر از کار کسی دربیاورند.
    یعنی بعد این همه سال هنوز بدون اجاره همسرم و من توی جیب یا کیف هم دست نمی بریم یا موبایل هم رو چک نمیکنیم.
    حتی بچه هایم بدون در زدن وارد جایی نمیشن ،توی خانه ای که در خانه باز هست نگاه نمیکنند،کسی غذا میخوره نگاهش نمیکنند و موارد دیگه ..همه این ها رو به بچه ها یاد دادیم و چه ما باشیم یا نباشیم رعایت میکنند.آنوقت پسرم رفته پرینت مکالماتم رو گرفته و به همه زنگ زده قطع کرده ببینه چه کسی تلفن ها رو جواب میده!!
    همه سعیم رو دارم جو خانه رو آرام نگه دارم فقط حساسیت های الکی بچه ها کلافه م میکنه.واقعا دلم میخواد بروم جایی واسه یک مدت هیچکس نباشه.
    بالاخره شما نمیتونید تو هر موردی مراقب بچه هاتون باشید و کنترلشون کنید. یه سری چیزا همیشه از دست ادم در میره. بیماری همسرتون تعادل زندگیتونو به هم زده. واکنش بچه ها تو این برهه همین رفتارشون بوده. نگران نباشید مسئله بزرگی نیست. همین که میدونن شما فهمیدید شاید باعث شه دیگه ادامه ندن. بعدشم شما بعد ازین فرصت دارید شکشونو رفع کنید. در مورد تربیتم این کارشون به خاطر فشار عصبی و نگرانیه. اگه تو این شرایط نبودن هیچ وقت به خودشون اجازه نمیدادن این کارارو بکنند. باهاشون حرف بزنید و اشتباهشونو تذکر بدید.
    شاید دلخور شدید ولی همه اینارو بذارید پای بچگیشون. قطعا به شما و عشقتون ایمان دارند اما شاید میترسند شما رو از دست بدن. حتما میدونن ک اگه نباشید یا وجودتون کمرنگ تر شه زندگی براشون سخت تر میشه. از طرفیم بچه ان کاری ازشون برنمیاد همین یه فشار مضاعف میشه براشون که کارای احساسی بکنند.
    پدر منم یه جاهایی جلو اشتباهام سکوت کرد و بازم بهم عشق داد حس کردم ناراحت شده ولی بزرگواری کرد حتی به روم نیاورد. اونموقع نفهمیدم ولی الان به خاطر این کاراش هم شرمندشم هم عاشقشم

  26. کاربران زیر از ملکه شیشه ای بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام
    آقا سیاوش به نظر من شاید به خاطر شرایط بیماری همسرتون باشه
    چون میبینن عمده ی مسئولیت های خونه بر عهده ی شماست شاید فکر کردن این براتون خیلی سخت باشه
    و پسرتون میخواستن خیالشون راحت باشه که شما با این شرایط کنار میاید
    یا اینکه کسی چیزی گفته باشه
    یا ممکنه رفتار یا حرف خاصی از شما دیدن که نگران شدن که شک کنن از همراهی شما تو زندگیشون کاسته میشه
    به هرحال احتمالا یه تغییری این بین اتفاق افتاده که بچه ها اینجوری تاثیر گرفتن.

    به نظر من مثل همیشه باهاشون باشید و بهشون اعتماد بدید که تو این شرایط هم بیشتر همراهی خواهید کرد.
    در مورد کمک های بچه ها هم ، خب بچه ها تون بزرگ شدن و شاید میخوان به پدرشون کم کنن به خصوص تو این شرایطی که برای مادرشون پیش اومده
    و اینگونه میخوان مقداری از مسئولیت هارو اون ها به عهده بگیرن که این خیلی هم خوبه و باعث رشد حس مسئولیت پذیری میشه واسشون.
    سلام
    اگر بچه ها کارهای شخصی رو انجام بدن کار زیادی باقی نمی مونه چون یه خانم که سالهاست هفته ای دو روز میادش برای کارهای خانه ولی چون واسه خانمم پرستار هم گرفتم میخواهم همسرم راحت باشه شلوغ نباشه توی دست و پا نباشند برای این ترجیح میدم بعضی کارها رو خودم انجام بدهم این شکلی حالت بهتری در خانه بوجود میادش.
    اما موضوع این هست همه کارهای بچه ها رو از ابتدا ما انجام دادیم حتی وقت دندانپزشکی پسرم رو من واسش میگیرم واسه این عادت ندارند کارهای شخصی شون رو انجام بدن. برای منم راحت تر هستش اگر همکاری کنند
    ویرایش توسط siavash_en : 08-24-2017 در ساعت 01:33 AM

  28. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    نقل قول نوشته اصلی توسط ملکه شیشه ای نمایش پست ها
    بالاخره شما نمیتونید تو هر موردی مراقب بچه هاتون باشید و کنترلشون کنید. یه سری چیزا همیشه از دست ادم در میره. بیماری همسرتون تعادل زندگیتونو به هم زده. واکنش بچه ها تو این برهه همین رفتارشون بوده. نگران نباشید مسئله بزرگی نیست. همین که میدونن شما فهمیدید شاید باعث شه دیگه ادامه ندن. بعدشم شما بعد ازین فرصت دارید شکشونو رفع کنید. در مورد تربیتم این کارشون به خاطر فشار عصبی و نگرانیه. اگه تو این شرایط نبودن هیچ وقت به خودشون اجازه نمیدادن این کارارو بکنند. باهاشون حرف بزنید و اشتباهشونو تذکر بدید.
    شاید دلخور شدید ولی همه اینارو بذارید پای بچگیشون. قطعا به شما و عشقتون ایمان دارند اما شاید میترسند شما رو از دست بدن. حتما میدونن ک اگه نباشید یا وجودتون کمرنگ تر شه زندگی براشون سخت تر میشه. از طرفیم بچه ان کاری ازشون برنمیاد همین یه فشار مضاعف میشه براشون که کارای احساسی بکنند.
    پدر منم یه جاهایی جلو اشتباهام سکوت کرد و بازم بهم عشق داد حس کردم ناراحت شده ولی بزرگواری کرد حتی به روم نیاورد. اونموقع نفهمیدم ولی الان به خاطر این کاراش هم شرمندشم هم عاشقشم
    سلام
    همینطوره درک میکنم تا چه اندازه به بچه م فشار وارد شده که چنین کاری کرده اما اینکه اعتماد نداشته رو انتظار نداشتم.چطور میشه همچین فکری درباره من داشته باشه چرا بایست فکر کنه من نمیخوام باشم یا وجودم ممکنه کمرنگ بشه بهترین سالهای زندگیم رو واسشون گذاشتم. حامعه ما آنقدر بد شده و بچه ها مدل های رنگارنگ خیانت و حیله گری رو می بینند که دیگه به پدر و مادر هم اعتماد ندارند بعد انتظار داریم به شریک زندگی اعتماد کنند.

  30. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام
    همینطوره درک میکنم تا چه اندازه به بچه م فشار وارد شده که چنین کاری کرده اما اینکه اعتماد نداشته رو انتظار نداشتم.چطور میشه همچین فکری درباره من داشته باشه چرا بایست فکر کنه من نمیخوام باشم یا وجودم ممکنه کمرنگ بشه بهترین سالهای زندگیم رو واسشون گذاشتم. حامعه ما آنقدر بد شده و بچه ها مدل های رنگارنگ خیانت و حیله گری رو می بینند که دیگه به پدر و مادر هم اعتماد ندارند بعد انتظار داریم به شریک زندگی اعتماد کنند.
    حتما میدونن که شما چقدر دوسشون دارید اما تو این سن ادم تصمیماش احساسی و هیجانیه. کمتر مسائلو منطقی میسنجن
    درسته تقصیر جامعم هست اما بزرگ تر که بشن رفتارشون پخته تر میشه. کمتر از جامعه تاثیر میگیرن.
    ادم بدیو راحت تر از خوبی باور میکنه. اما همین رفتارای شما این فکرارو از سرشون میندازه کم کم.

  32. کاربران زیر از ملکه شیشه ای بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  33. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    دوست ندارم هیچ مسئله ای رو حل نشده باقی بگذارم.با هم صحبت کردیم گفتم که هر اتفاقی پیش بیاد شماها اولویت اول زندگی من هستید و یک سری حرفها درباره همسرم و علاقه م و فکرهایی که دارم رو واسش توضیح دادم. یک جوری بهش فهماندم که درک کنه.واقعا اینطوری خیلی بهتر شد چون پسرم معذرتخواهی کرد گفت نمیخواسته این کاررو انجام بده بعد هم پیام داد اگه همه دنیا نابود بشه ولی فقط تو باشی انگار من همه دنیا رو دارم و پشتم هست.
    فکر کنم خجالت کشید توی روی من بیان کنه اما پیامش خوشحالم کرد
    ویرایش توسط siavash_en : 08-24-2017 در ساعت 10:29 AM

  34. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    سلام
    اگر بچه ها کارهای شخصی رو انجام بدن کار زیادی باقی نمی مونه چون یه خانم که سالهاست هفته ای دو روز میادش برای کارهای خانه ولی چون واسه خانمم پرستار هم گرفتم میخواهم همسرم راحت باشه شلوغ نباشه توی دست و پا نباشند برای این ترجیح میدم بعضی کارها رو خودم انجام بدهم این شکلی حالت بهتری در خانه بوجود میادش.
    اما موضوع این هست همه کارهای بچه ها رو از ابتدا ما انجام دادیم حتی وقت دندانپزشکی پسرم رو من واسش میگیرم واسه این عادت ندارند کارهای شخصی شون رو انجام بدن. برای منم راحت تر هستش اگر همکاری کنند

    سلام
    اینکه تونستید نظم و سامان دهی کنید وضعیت رو خیلی عالیه، اینطوری فشاری هم روی بچه ها نیست
    در مورد کارهای بچه ها این چنین کارهایی که مهم باشن لازمه شما نظارت کنید مثلا برای دندانپزشکی و کارایی از این دست
    اما به نظرم و با توجه به اینکه یه بار فرمودید خودتون مستقل بزرگ شدین بهتر هست به بچه ها هم مستقل شدن رو یاد بدید
    که هم برای زندگی و آینده شون مسئولیت پذیر باشن و هم اینکه به شما و مادرشون کمک کنن.
    امیدوارم حال همسرتون به زودی بهبود پیدا کنه.

  36. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام
    اینکه تونستید نظم و سامان دهی کنید وضعیت رو خیلی عالیه، اینطوری فشاری هم روی بچه ها نیست
    در مورد کارهای بچه ها این چنین کارهایی که مهم باشن لازمه شما نظارت کنید مثلا برای دندانپزشکی و کارایی از این دست
    اما به نظرم و با توجه به اینکه یه بار فرمودید خودتون مستقل بزرگ شدین بهتر هست به بچه ها هم مستقل شدن رو یاد بدید
    که هم برای زندگی و آینده شون مسئولیت پذیر باشن و هم اینکه به شما و مادرشون کمک کنن.
    امیدوارم حال همسرتون به زودی بهبود پیدا کنه.
    شرایط من با بچه ها متفاوت بود مادرم شاغل بودن پدرم شغل شون ماموریتی بود ما توانستیم روی پای خودمان بزرگ بشیم البته پدرومادر همیشه مراقب بودند.
    اما بچه هایم کلی آدم اطرافشون بود ناخواسته وابسته بار اومدند رفتار منم بی تاثیرنبوده توجه بسیاری داشتم بخاطر این بچه ها حس مالکیت پیدا کردند. پسرم ترم قبل رو شهرستان درس میخواند شب زنگ میزد دلم تنگ شده بیا.من چندساعت بعد آنجا بودم.یا یک لباس یا چیزی واسه خودش خریداری میکنه برای منم میگیره.رفتارهای از این دست زیاد داره.

  38. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  39. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : میخواهم بچه هایم آرامش داشته باشند

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    شرایط من با بچه ها متفاوت بود مادرم شاغل بودن پدرم شغل شون ماموریتی بود ما توانستیم روی پای خودمان بزرگ بشیم البته پدرومادر همیشه مراقب بودند.
    اما بچه هایم کلی آدم اطرافشون بود ناخواسته وابسته بار اومدند رفتار منم بی تاثیرنبوده توجه بسیاری داشتم بخاطر این بچه ها حس مالکیت پیدا کردند. پسرم ترم قبل رو شهرستان درس میخواند شب زنگ میزد دلم تنگ شده بیا.من چندساعت بعد آنجا بودم.یا یک لباس یا چیزی واسه خودش خریداری میکنه برای منم میگیره.رفتارهای از این دست زیاد داره.

    به نظرم پدر مادرها بهتره وقتی که بچه ها بزگرتر میشن بهشون یاد بدن مسئولیت پذیر باشن
    من توی خونواده وابسته بار اومدم و این باعث میشه گاهی آسیب ببینم، برای همین همیشه با این وابستگی میجنگم و میخوام خودم رو قوی کنم
    و خب این از نحوه ی تربیتم نشات میگیره
    یکی از دایی هام که ارتباط صمیمی تری با مادرم دارن الان دارن به شهر دیگه میرن چند وقته که مادرم گاهی به خاطر این مووضع گریه میکنه و همش ناراحته
    به نظرم واستگی و محبت زیاد اصلا خوب نیست و آسیب زا میشه

    پسرتون چون اوایل دانشگاهشون بوده طبیعیه و همچنین به خاطر وابستگیشون
    اینکه همزمان با خریدهای خودشون برای شما هم خرید میکنن به نظرم خوبه، هم باعث رشد اعتماد به نفس و استقلال میشه و هم محبت بین شما و ایشون رو افزایش میده.
    البته گاهی هم آدم هر مدلی که بزرگ شده باشه وقتی تو یه شرایط جدید قرار بگیره و واقعا بخواد دووم بیاره میتونه خیلی مستقل و محکم باشه.

  40. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد