سلام
من یه پسر ۲۰ ساله هستم که چند روز دیگه ترم ۵ دانشگام شروع می شه و راستش یه مشکل کوچیک دارم
یکی از دخترای هم رشته ایم بعضی وقتا بهم زل می زنه و اگه بتونه سعی می کنه نظر منو به خودش جلب کنه
خانم خیلی خوب و با حجابی هستن و رتبه ی کنکورشون هم خیلی خوب شده بود
البته توی دانشگاه افت شدیدی داشتن که شاید علتش این باشه که از من خوششون میاد
دقیقا نمی دونم چرا از من خوششون میاد ولی احتمالا به این دلیله که می دونن من آدم درس خون و مومنی هستم و اهل رفیق بازی و این جور چیزا نیستم و فکر کنم کلا فکر می کنن من آدم خیلی خوبی هستم( در صورتی که حقیقت یکم متفاوته )
الآن مشکل اینه که احتمالا ترم بعد هم دوباره همون نگاه هاشون رو ادامه می دن و منو زیر نظر می گیرند و خوب راستش من خوشم نمیاد کسی بهم توجه کنه و فکرش رو درگیر من کنه ( خودم ترم ۲ این مشکل رو داشتم و نزدیک ۱ سال طول کشید تا بتونم فراموش کنم و چیزی که به من کمک کرد این بود که اون شخص رو خیلی کم می دیدم و از طرفی کارهایی می کردند که از نظر من خیلی زشت و زننده بود ، ولی اون خانم مجبوره هر روز منو تقریبا سر همه ی کلاس ها ببینه و از طرفی رفتار ناپسندی هم از نظر ایشون انجام نمی دم، بنابراین فکر می کنم خیلی سخت بتونن فراموش کنن ، البته اکه واقعا عاشق باشن )
الآن من سوالم اینه که آیا می تونم کمکی به ایشون بکنم ؟ مثلا به صورت منطقی براشون توضیح بدم که من واقعا اون آدم خوبی که ایشون فکر می کنن نیستم و چرا به در هم نمی خوریم
یا این که اگه بخوام بهشون کمک کنم فقط وابسته تر می شن و کار از اینی که هست خراب تر می شه ؟
البته نباید فکرکنید که من آدم خوبیم بیشتر از این که خوب باشم روانیم
موضوع اینه که من قبلا خودم رو سر این موضوع مقصر می دونستم ، چون هم کارایی می کردم که توجه بقیه رو جلب می کرد ( البته راستش تا جایی که یادمه برای جلب توجه بقیه این کارارو نمی کردم ) و یه بار هم با اون شخص در مورد یکی از دوستانشون صحبت کردم ( بعید می دونم قبل از من با هیچ پسر غریبه ای حرف زده باشن ، خیلی آدم پاستوریزه ای هستن حتی توی گروه های تلگرامی رشته هم نیستن در صورتی که اکثر بچه ها هستن توی اون گروه ها،البته لفظ پاستوریزه راستش خیلی خوب نیست بهتره بگم خیلی آدم مقید و مومنی هستند فقط با نگاهشون و رفتارشون ذهن منو بهم ریختن )
و همین باعث شد که همش به این موضوع فکر کنم و به صورت یه فکر وسواسی برام در اومد ولی بعد از مدتی نسبتا طولانی به این نتیجه رسیدم که واقعا من مقصر نبودم
ولی اون فکر هنوز از سرم بیرون نرفته هر چند خیلی کمتر شده و البته واقعا دوست ندارم شخص دیگه ای به خاطر من آسیب ببینه هرچند من مسئول افکار دیگران نیستم ولی شاید بتونم کمکی بکنم
ببخشید که طولانی شد