نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: رفتار نا مناسب رِییس

1215
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25598
    نوشته ها
    811
    تشکـر
    301
    تشکر شده 357 بار در 250 پست
    میزان امتیاز
    9

    رفتار نا مناسب رِییس

    به مدت پنج سال تو یک شرکتی بعنوان کارشناس نقشه کشی مشغول بکارم یک مدتی هست که رییسم با عصبانیت باهام رفتار میکنه بهم میگه تو این پنج سال که با من کار کردی به دردم بخور و چندتا کار دیگه که اصلا ربطی به من نداشتو گفت باید تو انجام بدی حتی یکبار رو سرم جیغ کشید تو این پنج سال چهار بار استعفا دادم اما رییسم موافقت نکردچون احساس میکردم توانایی این همه مسولیت رو ندارم حتی جدا از چهار چوب کاریم کار میکردم حتی شبیه یک کارگر ساده تو کارگاه حتی بخاطر این شغلم سلامتیمو از دست دادم اما رفتار بدی میشه با من نمیدونم استعفا بدم از کارم یا نه ،چون پیدا کردن کار جدید کمی سخته اما من تحمل اینجور برخورد رو ندارم احساس میکنم شخصیتم له میشه.
    مشکل دیگه هم که دارم اینه که خونوادم بخاطر ازدواج نکردنم بهم سرکوفت میزنن میگن بیست بار رفتیم خاستگاری اما موفق نبوده میگن اگه ماهم جای دختر بودیم کسی که حرف نمیزنه رو رد میکردیم یا میگن کی بهت دختر میده من یه کمی خجالتی هستم.واقعا موندم چکار کنم این شرایط اعتماد بنفسمو خیلی کمتر کرده پدر مادرم حدودا هفتاد سال دارن و مدام از مردن میگن که ما دیگه زنده نمیمونیم که ازدواج تورو ببینیم 31 سالمه و هرچی فکر میکنم اگه قرار باشه ازدواج کنم الان باید ازدواج کنم اون تفاوت سنی ای که بین منو فرزندم پیش میاد خیلی زیاد میشه از یک طرف هم خودمو دارای شرایط ازدواج نمیدونم
    امضای ایشان
    Every friends can say: I can understand your feelingBut a best friend can say: I can feel you feeling

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34739
    نوشته ها
    398
    تشکـر
    35
    تشکر شده 121 بار در 88 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رفتار نا مناسب رِییس وسرکوفت شنیدن از خانواده بخاطر21 بار خاستگاری نا موفق

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad365 نمایش پست ها
    به مدت پنج سال تو یک شرکتی بعنوان کارشناس نقشه کشی مشغول بکارم یک مدتی هست که رییسم با عصبانیت باهام رفتار میکنه بهم میگه تو این پنج سال که با من کار کردی به دردم بخور و چندتا کار دیگه که اصلا ربطی به من نداشتو گفت باید تو انجام بدی حتی یکبار رو سرم جیغ کشید تو این پنج سال چهار بار استعفا دادم اما رییسم موافقت نکردچون احساس میکردم توانایی این همه مسولیت رو ندارم حتی جدا از چهار چوب کاریم کار میکردم حتی شبیه یک کارگر ساده تو کارگاه حتی بخاطر این شغلم سلامتیمو از دست دادم اما رفتار بدی میشه با من نمیدونم استعفا بدم از کارم یا نه ،چون پیدا کردن کار جدید کمی سخته اما من تحمل اینجور برخورد رو ندارم احساس میکنم شخصیتم له میشه.
    مشکل دیگه هم که دارم اینه که خونوادم بخاطر ازدواج نکردنم بهم سرکوفت میزنن میگن بیست بار رفتیم خاستگاری اما موفق نبوده میگن اگه ماهم جای دختر بودیم کسی که حرف نمیزنه رو رد میکردیم یا میگن کی بهت دختر میده من یه کمی خجالتی هستم.واقعا موندم چکار کنم این شرایط اعتماد بنفسمو خیلی کمتر کرده پدر مادرم حدودا هفتاد سال دارن و مدام از مردن میگن که ما دیگه زنده نمیمونیم که ازدواج تورو ببینیم 31 سالمه و هرچی فکر میکنم اگه قرار باشه ازدواج کنم الان باید ازدواج کنم اون تفاوت سنی ای که بین منو فرزندم پیش میاد خیلی زیاد میشه از یک طرف هم خودمو دارای شرایط ازدواج نمیدونم
    چه عجب یکی از بدتر از خودم دیدم
    داداش منم حدود 30 سالی دارم اما ازدواج نکردم چون نه شرایط روحیشو داشتم نه مادی
    من انقد گوشه گیر و تنها هستم که حتی از برگزاری مراسم عقد و عروسی میترسم که با جمع مواجه بشم
    مثل خودت اهل حرف زدن زیاد هم نیستم
    من مشکلات دیگه ای هم دارم مثلا پدر و مادرم اصرار به ازدواج ندارن و میگن وقتی زندگیت تکمیل شد بعد میتونی ازدواج کنی ینی الان بهم اجازه نمیدن
    و اینکه بخاطر کم حرف بودنم فکر میکنن من ادم بدجنس و مغرور و بداخلاقی هستم و میگن کی به تو دختر میده؟
    هم سن و سالام اکثرا ازدواج کردن حتی با درامد خیلی کم نمیدونم چرا همیشه وضعیت برا من انقد سخته
    داداش این شرایط بدیه که ادم حس کنه از هر طرف داره بهش بی احترامی میشه و مثل یه ادم احمق باهاش رفتار میکنن
    نمیدونم بزار بقیه بیان راهنمایی کنن چون مشکل منم هست

  3. کاربران زیر از قیامت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25598
    نوشته ها
    811
    تشکـر
    301
    تشکر شده 357 بار در 250 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : رفتار نا مناسب رِییس وسرکوفت شنیدن از خانواده بخاطر21 بار خاستگاری نا موفق

    منم اصلا تو هیچ مراسمی دوست ندارم برم و زیاد از جمعی که نمیشناسم خوشم نمیاد کلا هیچ دوستی ندارم و زندگیم خلاصه میشه به محل کارم وخونه
    امضای ایشان
    Every friends can say: I can understand your feelingBut a best friend can say: I can feel you feeling

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34739
    نوشته ها
    398
    تشکـر
    35
    تشکر شده 121 بار در 88 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رفتار نا مناسب رِییس وسرکوفت شنیدن از خانواده بخاطر21 بار خاستگاری نا موفق

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad365 نمایش پست ها
    منم اصلا تو هیچ مراسمی دوست ندارم برم و زیاد از جمعی که نمیشناسم خوشم نمیاد کلا هیچ دوستی ندارم و زندگیم خلاصه میشه به محل کارم وخونه
    منم همینطور مثل همیم

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : رفتار نا مناسب رِییس وسرکوفت شنیدن از خانواده بخاطر21 بار خاستگاری نا موفق

    سلام
    به نظرم پدر مادرتون دارن حرص تونو می خورن چون آدم تحصیل کرده و اهل فنی هستید اما به قول خودتون خجالتی هستید.
    رئیستونم داره از اخلاق شما سواستفاده می کنه.
    به نظرم همه چیز داره موضوع خجالتتونو وبولد می کنه که اگه می خواین بهتر زندگی کنید باید این مانع رو دور بزنید.
    خجالتی بودنو میشه کنترل کرد. بعضی آدما خجالتین ولی اجازه نمیدن حقشون پایمال شه. باید یاد بگیرید چطوری از حقتون دفاع کنید و جلو بی احترامیو بگیرید.
    به نظرم استعفا از کارتونم یه جور فراره.
    راهش اینه که از همین بدرفتارای رئیستون شروع کنید و کنترلش کنید. هر بار که بیشتر از مسئولیتتون ازتون می خاد باید جلوش وایسین. هر یه نه ای که بگید اعتماد به نفستونو بیشتر می کنه.
    به خودتون زمان بدید ولی روی این اخلاقتون اروم اروم کار کنید. می تونید پیش مشاورم برید و با نظر اون جلو برید.
    در مورد ازدواجم هیچ وقت جلو پدر مادرتون ساکت نمونید همیشه یه دلیل واسه به هم خوردن خواستگاری بیارید. نهایتش اینه که بگید قسمت نیست یا خیلی محترمانه بگید که این سرکوفت زدنا داره از ازدواج سردتون می کنه.

  7. کاربران زیر از ملکه شیشه ای بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : رفتار نا مناسب رِییس وسرکوفت شنیدن از خانواده بخاطر21 بار خاستگاری نا موفق

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad365 نمایش پست ها
    به مدت پنج سال تو یک شرکتی بعنوان کارشناس نقشه کشی مشغول بکارم یک مدتی هست که رییسم با عصبانیت باهام رفتار میکنه بهم میگه تو این پنج سال که با من کار کردی به دردم بخور و چندتا کار دیگه که اصلا ربطی به من نداشتو گفت باید تو انجام بدی حتی یکبار رو سرم جیغ کشید تو این پنج سال چهار بار استعفا دادم اما رییسم موافقت نکردچون احساس میکردم توانایی این همه مسولیت رو ندارم حتی جدا از چهار چوب کاریم کار میکردم حتی شبیه یک کارگر ساده تو کارگاه حتی بخاطر این شغلم سلامتیمو از دست دادم اما رفتار بدی میشه با من نمیدونم استعفا بدم از کارم یا نه ،چون پیدا کردن کار جدید کمی سخته اما من تحمل اینجور برخورد رو ندارم احساس میکنم شخصیتم له میشه.
    مشکل دیگه هم که دارم اینه که خونوادم بخاطر ازدواج نکردنم بهم سرکوفت میزنن میگن بیست بار رفتیم خاستگاری اما موفق نبوده میگن اگه ماهم جای دختر بودیم کسی که حرف نمیزنه رو رد میکردیم یا میگن کی بهت دختر میده من یه کمی خجالتی هستم.واقعا موندم چکار کنم این شرایط اعتماد بنفسمو خیلی کمتر کرده پدر مادرم حدودا هفتاد سال دارن و مدام از مردن میگن که ما دیگه زنده نمیمونیم که ازدواج تورو ببینیم 31 سالمه و هرچی فکر میکنم اگه قرار باشه ازدواج کنم الان باید ازدواج کنم اون تفاوت سنی ای که بین منو فرزندم پیش میاد خیلی زیاد میشه از یک طرف هم خودمو دارای شرایط ازدواج نمیدونم


    به نظرم اول همه بهتره سعی کنی این مشکل خجالتی و بی عملیت رو درمان کنی

    فکر می کنم راهکار اینه پیش یه مشاور بری که درمان احتمالی برای شما این خواهد بود اول ریشه های این رفتارت رو پیدا می کنه و بعد از اون با توصیه ، راهکار و تمرین های احتمالی که میده مشکلت رو حل کنی

    این طوری احتمال اینکه بتونی هم کار خوبی پیدا کنی و هم ازدواج خوبی داشته باشی بسیار بالا خواهد رفت

    در مورد بچه هم نگرانیت بی مورده هنوز سنت خیلی بالا نیست
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  9. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : رفتار نا مناسب رِییس

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad365 نمایش پست ها
    به مدت پنج سال تو یک شرکتی بعنوان کارشناس نقشه کشی مشغول بکارم یک مدتی هست که رییسم با عصبانیت باهام رفتار میکنه بهم میگه تو این پنج سال که با من کار کردی به دردم بخور و چندتا کار دیگه که اصلا ربطی به من نداشتو گفت باید تو انجام بدی حتی یکبار رو سرم جیغ کشید تو این پنج سال چهار بار استعفا دادم اما رییسم موافقت نکردچون احساس میکردم توانایی این همه مسولیت رو ندارم حتی جدا از چهار چوب کاریم کار میکردم حتی شبیه یک کارگر ساده تو کارگاه حتی بخاطر این شغلم سلامتیمو از دست دادم اما رفتار بدی میشه با من نمیدونم استعفا بدم از کارم یا نه ،چون پیدا کردن کار جدید کمی سخته اما من تحمل اینجور برخورد رو ندارم احساس میکنم شخصیتم له میشه.
    مشکل دیگه هم که دارم اینه که خونوادم بخاطر ازدواج نکردنم بهم سرکوفت میزنن میگن بیست بار رفتیم خاستگاری اما موفق نبوده میگن اگه ماهم جای دختر بودیم کسی که حرف نمیزنه رو رد میکردیم یا میگن کی بهت دختر میده من یه کمی خجالتی هستم.واقعا موندم چکار کنم این شرایط اعتماد بنفسمو خیلی کمتر کرده پدر مادرم حدودا هفتاد سال دارن و مدام از مردن میگن که ما دیگه زنده نمیمونیم که ازدواج تورو ببینیم 31 سالمه و هرچی فکر میکنم اگه قرار باشه ازدواج کنم الان باید ازدواج کنم اون تفاوت سنی ای که بین منو فرزندم پیش میاد خیلی زیاد میشه از یک طرف هم خودمو دارای شرایط ازدواج نمیدونم

    بحث ازدواج شما کاملا مشخصه و یک اتفاق شخصیه ...

    اگر خودتون رو دارای شرایط نمیبینید این موضوع به خود شما مربوط میشه ... و این تفکرتون بسیار جای امیدواری داره

    در مورد شغلتون خود شما بهتر میتونید نظر بدید .... هر دوتون هم شما و هم رئیس به وجود هم نیاز دارید و گرنه تا به امروز خیلی اتفاقات میفتاد

    موقعیت شغلی و کاری در جامعه ما خرابه و به ناچار مجبورید با این شرایط کنار بیایت پس سعی کنید در زمانهای فراغت کارهای انجام بدید تا خستگی روحی و جسمی شما رو رفع کنه

    این شرایط کاری هم گذراست و مهم اینه که بتونید خودتون رو نشون بدید .... همینکه میتونید تتا این اندازه مفید باشید نشانه اعتماد به نفسه

    فقط در مورد خجالتی بودن نیاز به مشاوره دارید

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه


    نشانه های کمروییتنگی نفس یا انقباض عضلانی
    پاهای لرزان و بی قرار
    خشک شدن بزاق دهان
    عرق کردن شدید
    سفت و سخت شدن بدن و لرزش در پاها، دست ها و لب ها
    سرخ شدن یا رنگ پریدگی صورت
    تمایل به انزوای مطلق
    دلتنگی و خشم از خود و نفرت از خجالت
    بی تصمیمی و افسردگی
    صحبت کردن سریع تر از معمول و سخنان خارج از کنترل
    احساس حقارت و تفکر منفی
    احساس مبهم در رابطه با گناهکار بودن نسبت به چیزی
    عدم اعتماد به نفس مانند عدم توانایی در پاسخ به یک تعارف
    ترس از مخالفت با نظرات دیگران یا بیان نقطه نظرات خود
    ترس دایم از مورد تمسخر قرار گرفتن


    آثار اصلی کمرویی
    آثار جسمی:
    ترس: باعث گرفتگی در گلو یا در اطراف قلب و یک احساس خالی بودن در شکم می شود.
    دشواری در گفتار: یک نوع انقباض در قفسه سینه ایجاد می شود که در نتیجه آن سخن گفته شده ضعیف، لرزان و جسته گریخته می شود، تارهای صوتی کشیده و سخت می شوند، تن صدا تغییر کرده و سخن با لکنت زبان و نامفهوم گفته می شود.
    انقباضات عضلانی: شخص خجالتی این باور را دارد که دیگران به او نگاه می کنند در نتیجه پاهایش سفت و سخت و ممکن است در حین ورود به یک مکان دچار اشتباه شود (مثلا به اثاثیه برخورد کند، استکان را روی میز واژگون کند و…).
    خستگی: احساس ضعف مفرط که ناشی از همان انقباض عضلانی طولانی است.
    کند شدن حواس: فرد خجالتی هوشیاری اش کم شده و نیز ادراک حسی او کاهش می یابد. به عنوان مثال یک فرد خجالتی که ناگزیر است در مقابل جمع صحبت کند اگر فردی به او نگاه کند در آن لحظه این ترس فقط روی آن فرد متمرکز می شود و تنها آن فرد را می بیند و توجهش روی این عامل ترس جلب می شود. به خاطر همین که سخنران کمرو دایما فراموش می کند که قبلا به نکته ای اشاره کرده است یا نه.
    اختلالات عروقی: باعث سرخ شدن یا رنگ پریدگی در ناحیه صورت می شود که علت آن انقباض یا انبساط رگ هاست.
    اختلالات ترشحی: ترشح بزاق متوقف شده و لب ها شدیدا خشک می شوند و تعریق شدیدی در کف دست ها و زیر بازوها به وجود می آید.
    آثار روانی: یک فرد خجالتی دایما دلهره و از این امر پروا دارد که توسط دیگران دست کم گرفته شود. این ترس او را مثل یک پروانه در قفس شیشه ای محدود می کند. اگر از یک فرد خجالتی ولی با هوش سوالی شود غالبا خاموش می ماند، مثل این است که او مات و مبهوت شده باشد. در واقع او در آن موقع گنگ و گیج خواهد بود، مغزش درست کار نمی کند و می خواهد کار کند ولی نمی تواند و ترمز های محکمی او را در جا نگه می دارد بنابراین در پس تعارفات خود را مخفی می کند تا مجبور به مبارزه نباشد.


    از نظر روانشناختی عواملی مانند احساس حقارت (ناچیز و منفور بودن) عزت نفس پایین، ترس و عدم توانایی و مهارت در انطباق با محیط و تنبیه و توهین شدن در دوران کودکی وجود دارند که سبب بروز کمرویی می شوند. اغلب پرسیده می شود که آیا کمرویی اصولا قابل درمان است یا نه؟ بله مطمئنا، اما زمانی که به منشاء اصلی آن پی برده شود و از ریشه بهبود یابد.


    روش های مقابله با کمرویی
    عقاید و باورهای غلط خود را تصحیح کنید.
    تفکیک آنچه حقیقتا هستید از آنچه که تصور می کنید (شناخت نقش واقعی خویش و دوری جستن از نقش خیالی)، در واقع شناخت بهتر از خود و صادق بودن با خود.
    به حال توجه و گذشته را فراموش کنید.
    واقع بین باشید و از زندگی در دنیایی که برای خود ساخته اید، دست بردارید.
    سعی کنید از انزوا و گوشه گیری دوری کنید.
    با موقعیت های جدید سازگاری پیدا کنید.
    سعی کنید احساسات و عواطف خود را کنترل کنید (از طریق استراحت، ورزش و… .)
    آهسته سخن گفتن. به نرمی اشاره کردن با سر و دست. با آرامش غذا خوردن را تمرین کنید.
    ارتباط چهره به چهره داشته باشید.
    در مقابل تمایل به تفکر منفی مقاومت کنید (سیستم تفکر جایگزین داشته باشید).
    سعی کنید با آرامش و خونسردی شرایطی را که قبلا برای شما غیرقابل تحمل بوده، کنترل کنید.
    به جست وجوی دوستان صمیمی که رفتار تحکم آمیز نداشته و هیچ گاه از کمرویی شما سخن نگویند، بپردازید.
    همان طور که نقاط قوت خودتان را می پذیرید نقاط ضعف خود را قبول کنید.
    احساس مسوولیت کنید. به آینده بنگرید و از فرصت ها به نحواحسن استفاده کنید.
    خوش بین باشید و مثبت بیندیشید. مثلا به جای گفتن خسته شدم، بگویید به استراحت بیشتری نیاز دارم.
    سعی کنید از کار کردن و انجام وظایف خود لذت ببرید.
    از مهارت های اجتماعی خود استفاده کنید.
    در صورت نیاز با مشاوران و روان شناسان ارتباط برقرار کنید.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  11. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد