نوشته اصلی توسط
almaaa
باسلام
دختری 17 ساله هستم .پدری دارم که کله خانواده از دستش عاصی شدیدم.یه سری اخلاقایی داره که واقعا ادم کفری میشه از دستش....
من مادرصبوری دارم که همه جوره باهاشون تا الان کناراومدن ولی صبر هرکسیم یه سقفی داره دیگه
ینی واقعا بابامو نمیفهمم ...دیگه ازش بدم میاد...شنیده بودم همه دخترابابایین ولی هیچ وقت اینو حس نکردم
از وقتی که یادم میاد جرو بحث بخاطر مسایل مختلف تو خونه ما فراوون بود..
به طوری که یادم میاد از 7 .8 سالگیم بحث طلاق تو خونه ما کشیده میشد ولی بخاطر ابرو و صبر مامانم و البته اروم شدن سرع بابام به حالت اول برمیگشت
مامانم فرهنگیه و پدرم واسه کسی تویه مغازه کار میکنه...
اوایل بحث مالی تو خونه بود...بعدا خبرچینی بابام ... اینکه همش یه حرفی تو خونه میزدیم باید از زبون یکی دیگه حرفمونو میشنیدم والبته انکارهای جالب بابام که میگف من نگفتم و بعد کاشف به عمل میومد خودش بوده!
بابای من خیییلیی اهل شعار دادنه
هزارتا کتاب خونده و تو همه بحث های خانوادگی همه ب زندگی ما غبطه میخورن که ما همچین پدری داریم!
ولی واقعیت یه چیز کاملا فراتره.....پدرم به هبچ عنوان نسبت ب من و خواهر بزرگترم احساس عاطفه نداره ... امسال عروسی خواهرم که بود کله مخارج عروسی به عهده مامانم بود و ایشون فقط الکی غرغر میکردن
مامانم خیلی از کارها ورفتارهای پدرم رو نادیده میگرفتن
ولی این ازاول بچگی به من ضربه زد .....
پدرم خیلی از مسایل ج*نسی رو پیش ما ذکر میکرد و مامانم هیچی نمیگفت یا دعواش میکرد
رفته رفته من متوجه یه چیزایی میشدم حدودا 10 سالم بود که ازاین حرفای پدرم میفهمیدم اینارو
تا که به خودارضایی رو اوردم....حتی اسمشو نمدونستم اون زمان
حدودا 6 سالهمین طوری ادامه دادم تا که فراموش کردم!
من حتی گاهی اوقات متوجه رابطشون میشدم ....
پدر من محتاج محبته ....ینی به صورت واضح میگه به من محبت کنید و ازاونجایی که مادرم یکم مغرور تشریف دارن کمتر ابراز احساسات میکنن...
خیلی از رفتارای پدرم واقعا ازار دهنده اس
اینکه یه سری مسایلو تو گوشیش سرچ میکنه( مسایل جنسی) و یبار دومادمون دیده بودن تو گوشیش و ایشون ابروش رف ولی اصلا اهمیت نمیده...
اگه دستمون به وسایلش برسه اون روز خونمون دعواس
اگه کلید یکی از اتاقه رو در نباشه ...دعوا میشه
اگه .....
و البته از فحش های بسیار بسیار رکیکم استفاده میکنه ...
دلم واسه مامانم میسوزه...
حالام که خواهرم دیگه پیشم نیست ارومم کنه....بخدا خیلی سخته .کمکم کنید
واقعا این جزیی از هزاران هزاراخلاق بدش بود....من اصابم خورد میشه بعضی وقتا جوابشو میدم درحالی که نباید جواب پدرو مادرو بدی!
بخدا دیگه نمتونممم