نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: عدم توانایی در مدیریت مشکلات

1433
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    شماره عضویت
    36689
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    عدم توانایی در مدیریت مشکلات

    سلام
    پری هستم ۲۲ ساله
    چند سالیه که زندگیم برام غیر قابل تحمل شده با توجه به تجربه کم و تنها بودن قدرت مدیریت شرایط موجود رو ندارم و دیگه واقعا هیچ امیدی برام نمونده و به فکر خودکشی افتادم
    مشکلات خیلی پیچیده و زیاده میدونم اگر براتون بنویسم حوصله خوندنش رو ندارین پس خلاصه میکنمش

    با خانواده ام مشکل دارم.ساپورتم نمیکنن.نه مالی نه روحی.همش جلوم ایستادن و نمی ذارن پیشرفت کنم این اواخر هم دعوامون شد و یه ذره محبت هم از بینمون رفت
    رشته ام رو دوست ندارم من پزشکی دولتی می خواستم ولی حالا وسط این اوضاع بد مالی پیراپزشکی آزاد قبول شدم با کراهت این چند ترم رو خوندم چون چاره دیگه ای ندارم تازه باید کار هم بکنم که یه قسمتی از خرجم تامین بشه...
    یه نفر رو دوست داشتم ولی نشد که بهش بگم دوستت دارم به دلایل فراوان.به رو نیاوردم اونم رفت...
    قیافه ام معمولیه تو این چندسال همین چهره معمولی ام از دست دادم .انگار صد سال پیر شدم
    نمی دونم دیگه با چی دل خودمو خوش کنم.عاشق که نمیتونم بشم دیگه.نمیتونم کسی رو دوست داشته باشم.تحصیلاتمم که آینده روشنی نداره خانواده ام هم که پشتم نیستن.می خوام خودمو خلاص کنم فقط ته دلم هی میگه شاید هنوز امیدی باشه
    بگید نیست تا تمومش کنم...
    مرسی که حرفامو خوندید

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36419
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    2
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات زیادی برام پیش اومده که نمی تونم مدیریتشون کنم

    سلام پری جان..
    ای بابا تو بخاطر این مشکلات میخوای خودکشی کنی؟؟؟
    همچین میگی پیر شدم انگار 50 سال سن داری. عزیزم 22 سالگی که سنی نیست. من که تجربه دارم بهت میگم هنوز در اوایل جوانی هستی قدر جوونیت رو بدون...یه خانم زیاد که سختی بکشه دیگه از 50 سالگی کم کم پیر میشه تو هنوز خیلی با پیری فاصله داری. اینا همش زاییده تخیلاتمونه که پیر شدیم...
    از زندگیت لذت ببر. همه مشکلات دارن. خدا تو شکر کن که مشکلاتت فقط همینه...خیلی ها متاسفانه تو بد وضعیتی هستن اما باز هم خدارو شاکرند.
    هر چقدر هم با خونوادت دعوا کنی باز هم اون اتصال اولیه خانوادگی از بین نمیره. بهت قول میدم اگه تو کمی مهربونتر بشی کم کم احساس میکنی بهترین خانواده رو داری.
    سختی تو همین چند سال درس خوندنه اونم به خاطر هزینه تحصیلته. به بعدش فکر کن که شاغل میشی و دستت تو جیب خودت میره...
    حالا بخاطر اینایی که گفتی خودکشی نکنی که پشیمون می شی عزیز...آینده خوب در انتظارته...خدا تو قرآن فرموده بعد از هر سختی آسانی هست...
    یه توصیه قبل از خودکشی:ترجمه قران رو بخوووون. اگه این کار رو بکنی بعد یه مدت میبینی با مشکلات سخت تر از اینا هم خیلی راحت و با آرامش برخورد میکنی.
    بعدها اگه سوالی داشتی بیا اینجا ازم بپرس.فقط تو رو خدا کار غیر عاقلانه انجام ندی....

  3. کاربران زیر از فقط خانواده بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    شماره عضویت
    36606
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    8
    تشکر شده 11 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات زیادی برام پیش اومده که نمی تونم مدیریتشون کنم

    سلام پری جان

    می دونم الان شرایط سختی داری و احساس می کنی نمی تونی این شرایط را تحمل کنی. ببین من حدود 8 سال پیش(26 سالگی) شرایط بدی داشتم و احساس می کردم واقعا" تحمل ندارم. اون موقع تازه تحریم های ایران شروع شده بود و شرکت ما هم شروع به تعدیل نیرو کرد و من با وجود این که کارمند خیلی فعالی بودم کارم را از دست دادم ودر همان زمان هم آدمی را که با تمام وجود دوست داشتم ترکم کرد و به خارج رفت.
    تحمل این دو واسه من واقعا" سخت بود، با همه دعوا داشتم. افسرده شده بودم و وزنم هم به 42 کیلو رسیده بود، حواس پرت شذه بودم. ولی باور کن بعد از دو ماه یک کار به مراتب خیلی بهتر به صورت کاملا" اتفاقی واسم پیدا شد . از نظر عاطفی هم شاید بگم 6 سال طول کشید که بتونم نسبت به اون آدم بی تفاوت بشم. در ضمن من خیلی کارها برای بهتر کردن حالم انجام دادم. ورزش می کردم، پیش روان پزشک و مشاور می رفتم.
    یادمه اون موقع مشاورها به من می گفتن دیگه هیچ وقت به کسی علاقه مند نمی شم. ولی من پارسال با کسی آشنا شدم و امسال ازدواج کردیم. باور کن الان واقعا" همسرم را خیلی ذوست دارم و همچنین از نظر کار به مراتب موفق ترم.
    بعضی وقت ها شرایط خیلی زندگی رو سخت می کنه ولی نا امید نشو هرگززز اکثر اوقات شرایط به نفع آدم عوض می شه باور کن.
    ببین حتی اگه رشته ات رو دوست نداری مشکل بزرگی نیست. خیلی از آدم ها بعد از فارغ التحصیلی می رن دنبال کاری که اصلا" به رشته اشان ربطی نداره. حتی می تونی بعد از فارغ التحصیلی دوباره کنکور بدی.
    مواظب خودت باش عزیزم و سعی کن ورزش کنی(حتی پیاده روی) و تغذیه مناسب داشته باشی. صبور باش.
    ویرایش توسط anasheh : 09-21-2017 در ساعت 11:28 AM

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : عدم مدیریت مشکلات

    ● گام اول
    مهمترین مشکلات را انتخاب کن!
    برای اینکه بتوانید مهمترین مشکلات زندگی فعلی تان را انتخاب کنید باید قبلش یک فهرست از مشکلاتتان بنویسید. راستش بعضی ها حتی از این کار هم میترسند و می گویندنکندلیستم طولانی شود و خودمبفهمم که چقدر مشکل دارم! از این طولانی شدن نترسید. مشکلاتتان را که نوشتید، یک جدول «دامنه شدت مشکلات» رسم کنید. از اسمش معلوم است چه جور جدولی است دیگر!
    شما باید از یک تا ده به مشکلاتتان «نمره شدت» بدهید. شدیدترین مشکلات آنها هستندکه تعادل روان شناختی شما را به هم زده اند ودر حوزه های بیشتری از زندگی شما اختلال ایجاد کرده اند. مثلا مشکلی مثل اخراج شدن از دانشگاه هم عزت نفس شما را پایین می آورد، هم آینده ذهنی شما را خراب می کند و هم باعث می شودشما از محیط حمایت کننده ای که به آن عادت کرده بودید دور شوید.
    اینگونه مشکلات نمره های بالاتری می گیرند اما مشکلات کوچکتر معمولا فراگیرتر هستند و فعلا از درجه اهمیت کمتری برخوردارند. مثلا نوسانات کوچک در نمره های پایان ترم. مشکلاتی که ضروری هستند یعنی اگر تا یک زمان مشخص حل نشوند باعث مشکلات دیگر می شوند، نمره بالاتری می گیرند. حالا مهمترین مشکلتان را انتخاب کنید و بروید به مرحله بعد.
    مثلا: فکر کنید که همزمان هم مادر شما مریضی حادی گرفته است و باید او را بستری کنید، هم شب یکی از امتحان های پایان ترم است و باید درس بخوانید، هم دختر خاله – یا حالا گیر ندهید پسر خاله (!) – تان دلش گرفته و می خواهد با شما درد دل کند وهم یک کار اداری عقب افتاده دارید که بهتر است فردا انجامش دهید. به نظرتان کداممشکل اولویت بالاتری دارد؟ (۲ نمره!)
    ● گام ۲
    مشکلات را تعریف کن!
    مشکلات کاری، مشکلات حقوقی، مشکلات تحصیلی، مشکلات ارتباطی، مشکلات مالی، مشکلات خانوادگی، شاید این عبارت ها به درد تقسیم بندی های خسته کننده همایش های اداری بخورد اما وقتی آدم خودش است و خودش«من مشکل تحصیلی دارم» هیچ به دردش نمی خورد. چون این جمله آنقدر کلی است که چیز خاصی درباره مشکل ما حتی به خود ما نمی گوید اما اگر به جای این جمله مبهم مشکلتان را دقیق و با جزییات تعریف کنید تکلیفتان با خودتان معلومتر است.
    مثلا: این جمله یک مشکل دقیق تحصیلی است: «نمره درس «زبان عمومی» این ترم من برای دومین بار زیر ۱۰ شده و چون این درس پیش نیاز زبان تخصصی است، من نمی توانم ترم آینده با همکلاسی های خودم زبان تخصصی را بگذرانم.»
    ● گام ۳
    راه حل ها را ردیف کن
    حالا وقت رفتن به مرحله راه حل هاست. برای مشکلتان هر راه حلی که به ذهنتان می رسد را بنویسید. مهم نیست که این راه حل ها خنده دار یا غیرمنطقی باشند. در این مرحله تعداد راه حل ها مهم است و نه کیفیت آنها. برای زیاد شدن تعداد این راه حل ها می توانید از چند رفیق شفیق، یا متخصص مشکلتان، یا اینترنت، یا کسانی که در مشکلتان تجربه داشته اند و خلاصه هر منبع راه حل دهی استفاده کنید. این مرحله اسمش «بارش فکری» است و تا می توانید باید ببارید تا لیست تان طولانی تر و طولانی تر شود.
    مثلا: برای مشکلی مثل افتادن یک درس تخصصی در آخرین ترم تحصیلی لیست زیر می تواند حاصل یک بارش فکری جانانه باشد:
    معرفی به استاد گرفتن همان درس در ترم آینده
    التماس به استاد برای دادن نمره
    بالکل بی خیال شدن تحصیلات
    لابی زدن با یکی از بچه های درسخوان استاد خوشحال کن برای واسطه شدن
    اعتراض قانونی به نمره
    گرفتن درس به صورت مهمان در یک دانشگاه دیگر
    گرفتن درس به صورت کاملا معمولی در ترمآینده
    ● گام ۴
    عیب و حسن راه حل ها را بنویس؟
    حالا شما هستید و یک لیست طولانی راه حل. هیچ کدام از راه حل ها را خط نزنید. یک جدول سه ستونی بکش. توی ستون اولش راه حل ها را بنویس و ستون های بعدی را بگذار برای عیب و حسن هر کدام از این راه حل ها. یادتان باشد که دقیق در مورد هر کدام از راه حل ها فکر کنید و ببینید برای شما، خود شما، چه عیب و چه حسنی دارد. یادتان باشد که امکانات شما – چه امکان مالی، چه امکان روانی – مثل هوش شما، استقامت شما، ریسک پذیری شما و ... – با امکانات دیگران فرق دارد. پس بر اساس داشته های خودتان برای هر کدام از راه حل ها عیب و حسن بنویسید.
    مثلا: برای راه حل هایی که در مرحله قبل آمد می توانید یک جدول عیب و حسن بکشید. مثلا حسن التماس کردن به استاد می تواند این باشد که احتمال دارد استاد دلش برایتان بسوزد ونمره بدهدو شما فارغ التحصیل شوید اما عیبش این است که هم ممکن است سنگ روی یخ شوید و هم التماس کردن عزت نفستان را پایین می آورد. یا حسن معرفی به استاد گرفتن این است که لازم نیست بروید سر کلاس ها اما عیبش این است که به هر حال فارغ التحصیل شدنتان یک ترم بیشتر طول می کشد.
    ● گام ۵
    به عیب وحسن ها نمره بدهید
    ساده ترین کار برای نمره گذاری این است که تعداد بدی ها و خوبی های هر راه حل را با هم مقایسه کنید اما روش بهتر آن است که برای هر کدام از عیب ها و حسن ها ضریب در نظر بگیرید. یعنی ممکن است برای شما یک عیب، خیلی عیب بزرگی باشد و یک حسن، خیلی حسن کوچکی.
    پس می توانید ضریب بگذارید و از ۱+ تا ۳+ برای حسن ها و از ۱ تا ۳ برای عیب ها در نظر بگیرید. حالا برای هر کدام از راه حل ها، نمره های مشخص مثبت و منفی دارید. این نمره ها را با هم جمع بزنید و ببینید که بهترین نمره مال کدام راه حل است. جمع زدن منفی و مثبت با هم را که بلدید؟ به همه راه حل ها نمره بدهید و آنها را اولویت بندی کنید.
    مثلا: برای همان مثال مرحله ۳ و راه حل التماس کردن به استاد «کم شدن عزت نفس» برای یک نفر ۳ نمره منفی دارد و برای یک نفر دیگر فقط ۱ نمره منهفی. از طرف دیگر احتمال قبول کردناستاد و فارغ التحصیل شدن هم برای یک نفر ۳ نمره مثبت دارد و برای یک نفر دیگر ممکن است ارزش مثبت کمتری داشته باشد. حالا فکر کنید که هم احتمال سنگ روی یخ شدن و هم پایین آمدن عزت نفس ۳ نمره منفی و احتمال قبول کردن استاد هم ۳ نمره مثبت بلگیرد، حاصل جمع ۳ نمره منفی است و باید ببینید که در جدول اولویت بندی کجا قرار می گیرد.
    ● گام ۶
    حل ها را عملی کن!
    خیلی اتفاق ها هستند که ما موقع نمره دادن یا نوشتن راه حل ها به آنها فکر نکرده ایم. این اتفاق ها در عمل می افتند و در واقع محک واقعی راه حل های ما هستند. برای همین اگر راه حل اولویت ۱ را به کار بردید و دیدید در عمل جواب نمی دهد، می توانید به راحتی راه حل شماره دو را انتخاب کنید و به همین ترتیب.
    یادتان باشد که بعضی از راه حل ها را می شود با هم ترکیب کرد و بعضی ها را می توان پشت سر هم به کار برد. مثلا هم می شود اعتراض گذاشت و هم التماس کرد تازه اگر اینها نشد معرفی به استاد گرفت. سعی کنید راه حل ها را با حوصله و انرژی پیش ببرید. به هر حال تلاش خود شما هم بخشی از واقعیت است دیگر.
    مثلا: فکر کنید که گرفتن درس به صورت مهمان بالاترین نمره را در جدول اولویت بندی شما گرفته است. احتمالا شما به میزان سخت گیری استادی که در دانشگاه میزبان آن درس را تدریس می کند، جو کلاس و حتی قوانین خاص داخلی دانشگاه مهمانفکر نکرده اید. چیزهایی که در عمل پیش می آید.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کم توجهی همسرم به خواسته ها و نیازهای من و ایجاد محدودیت
    توسط *آوا* در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 13
    آخرين نوشته: 08-14-2020, 11:10 AM
  2. ایجاد محتوای کاربرپسند در طراحی سایت
    توسط azadehsadeghi در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-13-2018, 02:43 PM
  3. تاثیرات محتوا نویسی بر جذب مشتری در طراحی سایت
    توسط azadehsadeghi در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-04-2018, 01:55 PM
  4. فعالیت یک ژن مرتبط با ناتوانی‌های ذهنی
    توسط Artin در انجمن بیماریهای اعصاب و روان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-18-2014, 08:04 PM
  5. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 01-24-2014, 01:47 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد