نمایش نتایج: از 1 به 16 از 16

موضوع: نارضایتی از خود

3594
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    نارضایتی از خود

    سلام
    راستش من همیشه خواستم دیگران از خودم راضی نگه دارم برای افراد گوناگون خیلی کمکهای مختلف کردم ولی به خودم که میرسه نمی دانم چرا برای خودم کاری نکردم اعتماد کافی به دیگران ندارم برای همین کمتر مشکلم را به کسی میگویم سعی میکنم خودم به تنهایی آن را حل کنم دوست ندارم دیگران نقاط ضعفم را بدانند یک فایلی یکی از کاربرهای همین سایت گذاشته بود که دکتر روانشناس درباره شخصیت متفاوت آدمها صحبت میکرد وقتی صحبت از شخصیت اجتنابی(دوری گزین)میکرد دیدم این تیپ شخصیت تا حدی به شخصیت من نزدیک هست یعنی دوست دارم کارم طوری باشه که دیگران زیاد بهش انتقاد نکند می ترسم که همین روحیه باعث شده بیشتر برای دیگران مفید باشم تا خودم.حالا چه راهکاری برای غلبه بر این شخصیت باید داشته باشم تا بتوانم از خودم راضی باشم.

  2. 2 کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : نارضایتی از خود

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    راستش من همیشه خواستم دیگران از خودم راضی نگه دارم برای افراد گوناگون خیلی کمکهای مختلف کردم ولی به خودم که میرسه نمی دانم چرا برای خودم کاری نکردم اعتماد کافی به دیگران ندارم برای همین کمتر مشکلم را به کسی میگویم سعی میکنم خودم به تنهایی آن را حل کنم دوست ندارم دیگران نقاط ضعفم را بدانند یک فایلی یکی از کاربرهای همین سایت گذاشته بود که دکتر روانشناس درباره شخصیت متفاوت آدمها صحبت میکرد وقتی صحبت از شخصیت اجتنابی(دوری گزین)میکرد دیدم این تیپ شخصیت تا حدی به شخصیت من نزدیک هست یعنی دوست دارم کارم طوری باشه که دیگران زیاد بهش انتقاد نکند می ترسم که همین روحیه باعث شده بیشتر برای دیگران مفید باشم تا خودم.حالا چه راهکاری برای غلبه بر این شخصیت باید داشته باشم تا بتوانم از خودم راضی باشم.

    سلام آقا سعید
    جالبه
    من حرفاتون رو خوندم حس می کنم تا حدودی شخصیت من هم این مدلی هست
    به نظرم شاید بهتر باشه همیشه خودتون رو در اولویت اول قرار بدید و بعد کمک به بقیه رو بذارین اولویت بعدی
    اینطوری شاید بشه تا حدودی وضع رو تغییر داد
    اگه مشاوران و دوستان اینجا کمک هاشون به اندازه ی کافی موثر نبود شاید بهتر باشه در موردش با یه مشاور حضوری حرف بزنین که بهتر بتونید حلش کنید.
    اگه مشاوران و دوستانی که آگاهی در این مورد دارن بتونن راهنمایی کنن خیلی خوبه.
    با اجازه تون من چند تا از کاربران سایت رو به تاپیکتون دعوت میکنم، اگه هم بقیه نظری دارن خوبه که راهنمایی کنن.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 10-08-2017 در ساعت 05:20 PM

  4. 2 کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : نارضایتی از خود

    سلام
    چرا هیچ کس یک راه حل ارائه نمیده؟

  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31648
    نوشته ها
    436
    تشکـر
    92
    تشکر شده 186 بار در 148 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : نارضایتی از خود

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    راستش من همیشه خواستم دیگران از خودم راضی نگه دارم برای افراد گوناگون خیلی کمکهای مختلف کردم ولی به خودم که میرسه نمی دانم چرا برای خودم کاری نکردم اعتماد کافی به دیگران ندارم برای همین کمتر مشکلم را به کسی میگویم سعی میکنم خودم به تنهایی آن را حل کنم دوست ندارم دیگران نقاط ضعفم را بدانند یک فایلی یکی از کاربرهای همین سایت گذاشته بود که دکتر روانشناس درباره شخصیت متفاوت آدمها صحبت میکرد وقتی صحبت از شخصیت اجتنابی(دوری گزین)میکرد دیدم این تیپ شخصیت تا حدی به شخصیت من نزدیک هست یعنی دوست دارم کارم طوری باشه که دیگران زیاد بهش انتقاد نکند می ترسم که همین روحیه باعث شده بیشتر برای دیگران مفید باشم تا خودم.حالا چه راهکاری برای غلبه بر این شخصیت باید داشته باشم تا بتوانم از خودم راضی باشم.
    سلام، به نظرمن راه حل مشکل شما توی طرح سوالتون مستتره... حس میکنم اینکه میخواهید همه را از خودتون راضی نگه دارید بزرگترین مشکل شماست و همین باعث شده شخصیتتون اجتنابی بشه و از خودتون راضی نباشید... به هر حال کسی که دنبال راضی کردن دیگران هست توی همه شرایط، مجبور میشه از خودش و خواسته هاش بزنه و این ناخودآگاه باعث ایجاد نارضایتی در درونتون میشه... راه حل من اینه که سعی کنید بیشتر به خودتون اهمیت بدید، راضی نگه داشتن دیگران رو هم تا جایی انجام بدین که کمک بهشون حس خوبی بهتون میده... لیستی از کارهایی که انجام دادید و رضایت نداشتین رو تهیه کنید و سعی کنید انجام ندید، همچنین جاهایی که فکر کردین در حق خودتون کوتاهی کردین و حواستون به خودتون نبوده رو هم بنویسید و تلاش کنید کارهایی رو انجام بدین که دوست دارین... بیشتر از این ک بخواهید آدمها رو از خودتون راضی نگه دارین سعی کنین بشناسینشون تا در موقع نیاز کسی باشه که بتونین حرفتونو بهش بزنید و اعتماد داشته باشین بهش...

  7. 2 کاربران زیر از توسکا2016 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : نارضایتی از خود

    نقل قول نوشته اصلی توسط توسکا2016 نمایش پست ها
    سلام، به نظرمن راه حل مشکل شما توی طرح سوالتون مستتره... حس میکنم اینکه میخواهید همه را از خودتون راضی نگه دارید بزرگترین مشکل شماست و همین باعث شده شخصیتتون اجتنابی بشه و از خودتون راضی نباشید... به هر حال کسی که دنبال راضی کردن دیگران هست توی همه شرایط، مجبور میشه از خودش و خواسته هاش بزنه و این ناخودآگاه باعث ایجاد نارضایتی در درونتون میشه... راه حل من اینه که سعی کنید بیشتر به خودتون اهمیت بدید، راضی نگه داشتن دیگران رو هم تا جایی انجام بدین که کمک بهشون حس خوبی بهتون میده... لیستی از کارهایی که انجام دادید و رضایت نداشتین رو تهیه کنید و سعی کنید انجام ندید، همچنین جاهایی که فکر کردین در حق خودتون کوتاهی کردین و حواستون به خودتون نبوده رو هم بنویسید و تلاش کنید کارهایی رو انجام بدین که دوست دارین... بیشتر از این ک بخواهید آدمها رو از خودتون راضی نگه دارین سعی کنین بشناسینشون تا در موقع نیاز کسی باشه که بتونین حرفتونو بهش بزنید و اعتماد داشته باشین بهش...
    سلام
    اگر به این آسانی بود که اصلا مطرح نمی کردم واقعا خسته شدم آخه کی گفته "تو نیکی میکن و در دجله انداز/ که ایزد در بیابانت دهد باز"فعلا در بیابانم چرا جواب آدم برعکس میدهد من انتظار کمک از هیچی کی ندارم ولی وقتی کسی که بهش کمک کردی همان نفر بهت ضربه بزند دگه از کوره آدم درمیرود دست به هر عملی میزنم متاسفانه در عین شایستگی به خاطر یک عده آدم نادرست حق آدم را میخورند چند بار آدم سعی کنه به دلایل مختلف از سوء مدیریت تا نامردی و پارتی بازی و..... دگه بخورد من نمیگم اشتباه ندارم ولی حق منم این موقعیتی که درش هستم نیست
    من فقط میخواهم به حقم برسم من همیشه حق دیگران ادا کردم به جزء خدا و والدینم که بر من حق دارند و من هرگز نمی توانم جبران محبتهاشون را بکنم در این جامعه کسی برنده است که دروغ بگه تظاهر کند چاپلوسی کند صداقت و یکرنگی و حق مدار بودن یعنی بدبختی و بیچارگی. این مطالب هست که آدم را آتش میزند

  9. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نارضایتی از خود

    سلام
    چرا فکرمیکنید کسی که تظاهرکنه دروغ بگه همیشه برنده است؟
    با این طرز فکر جلو نرو چون با ماهیت وجودیتون تناقض داره داغونتون میکنه
    اگر کاری برای کسی انجام میدهید بلاعوض باشه که انتظار جبران نداشته باشید. قضیه واسه استخدام و زیرآب زنی دوستتون بوده درست.ولی چرا یک درصد فکرنمیکنید شاید یه کار بهترجای بهتر در انتظارتونه که نباید آنجا میرفتید

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31648
    نوشته ها
    436
    تشکـر
    92
    تشکر شده 186 بار در 148 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : نارضایتی از خود

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    اگر به این آسانی بود که اصلا مطرح نمی کردم واقعا خسته شدم آخه کی گفته "تو نیکی میکن و در دجله انداز/ که ایزد در بیابانت دهد باز"فعلا در بیابانم چرا جواب آدم برعکس میدهد من انتظار کمک از هیچی کی ندارم ولی وقتی کسی که بهش کمک کردی همان نفر بهت ضربه بزند دگه از کوره آدم درمیرود دست به هر عملی میزنم متاسفانه در عین شایستگی به خاطر یک عده آدم نادرست حق آدم را میخورند چند بار آدم سعی کنه به دلایل مختلف از سوء مدیریت تا نامردی و پارتی بازی و..... دگه بخورد من نمیگم اشتباه ندارم ولی حق منم این موقعیتی که درش هستم نیست
    من فقط میخواهم به حقم برسم من همیشه حق دیگران ادا کردم به جزء خدا و والدینم که بر من حق دارند و من هرگز نمی توانم جبران محبتهاشون را بکنم در این جامعه کسی برنده است که دروغ بگه تظاهر کند چاپلوسی کند صداقت و یکرنگی و حق مدار بودن یعنی بدبختی و بیچارگی. این مطالب هست که آدم را آتش میزند
    سلام
    اولا میدونم راحت نیس، چون چیزی هم که در ازاش بدست میارید چیز کمی نیس... حرف من اینه که اگه کاری رو برای کسی میکنید بر این اساس که اون کارخوب حس خوبی ب خودتون میده انجام بدید با فرض اینک طرف مقابل بدترین کار رو در حقتون بکنه، بدون انتظار از اینکه نتیجه خوبیتونو میبینید... که قطعا هم خواهید دید...
    دوم اینکه حق گرفتنیه ن دادنی... تلاش کنید رودروایسی و تعارف رو کنار بذارید و تا جایی که می تونید حقتونو بگیرید و بقیه شو به خدا توکل کنید...
    موفق باشید...

  12. کاربران زیر از توسکا2016 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : نارضایتی از خود

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    چرا هیچ کس یک راه حل ارائه نمیده؟

    به نظرم اگه می خوای ریشه های این مشکل رو پیدا کنی و حل کنی حتما و حتما از یه مشاوری که این حرفا رو بفهمه کمک بگیر

    اگه سخنرانی دکتر هلاکویی رو گوش کرده باشی خودت می دونی
    که تیپ ازلت طلب به دلیل تجربه هایی اولیه زندگی به این نوع زندگی رو آورده
    میزان درد و رنجی که در کودکی حس کرده زیاد بوده ( کاری نداریم واقعا درد و رنج زیاد بوده یا نه ) و سیستم دفاعی که در برابر این رنجها انتخاب کرده بی حسی بوده و با بی حس کردن خودش به آرامش میرسیده ،و آرامش رو در عدم تغییر میبینه
    به همین دلیل در طول زندگی سعی میکنه از رودرو شدن با مشکلات دوری کنه و به مرور زمان از خواسته هاش دست برمیداره و برای رسیدن به اونها تلاش نمی کنه همیشه س************ رو ترجیح میده و ...

    یکی از کارهایی که کمک می کنه بهت این هست که برعکس ویژگی های منفی که در خودت کشف کردی انجام بدی مثلا تو زندگیت هدف نداری یا از هدفهات دست برداشتی خوب کارهایی که عملی هست رو به عنوان هدف انتخاب کن( البته مسئله مهم اینه که بهتره آرزوهایی که کنار میزاری بر مبنای ترس یا دوری از اضطراب و ... نباشه ممکنه قبلها دوست داشتی با دختری آشنا می شدی ولی به دلیل دوری گیزنی و ویژگیهای دیگه ازلت طلبی از اون دختر صرف نظر کردی و حالا هم اون ازدواج کرده پس این میشه آرزوی غیر عملی یا مثلا دوست داشتی در فلان رشته ورزشی مقام بیاری با توجه به سنت میشه غیر عملی - البته انجام اون ورزش آرزوی عملی هست ) آرزوی عملی این هست که مثلا می خواستی به فلان شهرها سفر کنی یا فلان قدر درآمد منطقی داشته باشی یا هر چیزی که خودت میدونی انتخاب کن
    هدف رو انتخاب کردی حالا باید استراتژی تعیین کنی استراتژی به زبان ساده میشه ( نقشه= تعداد راههای ممکن ، طرح = انتخاب یک راه و برنامه=زمانبندی طرحی که انتخاب شده ) و انجام بده

    یا مورد دیگه اینکه یکی از ویژگیهای ازلت طلب اینه که ریسک نمی کنه خوب شما به این سمت حرکت کن که کمی خطر کنی و کمکم موقعیتهای مختلف رو تجربه کنی

    رهایی از این عادات سخت نیست و لذت بخش هم هست مخصوصا وقتی همانند شما فرد خودش به دنبال اصلاح باشه و این رو هم در نظر داشته باش به دلیل حجم بالا و گسترده مطالب خودتراپی نتیجه مطلوب رو نمیده
    امیدوارم بتونی که روانشناس خوب گیر بیاری که بتونه بفهمدت چون خیلی خیلی کمک کنندست

    همچنین به نظرم شما علاوه بر تیپ ازلت گزین ، مهر طلب هم هستی!
    ویرایش توسط آرش67 : 10-11-2017 در ساعت 01:01 AM
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  14. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    شماره عضویت
    36687
    نوشته ها
    267
    تشکـر
    46
    تشکر شده 125 بار در 97 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : نارضایتی از خود

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    چرا هیچ کس یک راه حل ارائه نمیده؟
    سلام من خیلی ازتون معذرت میخوام واقعا راه کاری ندارم وگرنه حتما بهتون می گفتم ،

  16. کاربران زیر از shirin danai بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : نارضایتی از خود

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    چرا هیچ کس یک راه حل ارائه نمیده؟
    رفتارها به دلیل باورهای اشتباه ما هست اما بعد از اینکه باورهای ما دچار تزلزل بشه و نوعی به اشتباه بودن اون پی ببریم ممکن از رو عادت یا ندانستن رفتار صحیح یک سری رفتارهای قدیمی رو تکرار کنین

    به نظرم برای شروع به اصلاح خود راحتتین کار و دم دست ترین کار این هست که به استقبال آدمهای تازه بریم در محل کار ، محل ورزش ، همسایه و ....
    در شروع ممکنه رفتارهای نابجایی انجام بدیم ولی به مرور زمان از شدت اونها کم میشه
    برای یاد گرفتن دوچرخه سواری هم چندبار زمین خوردن طبیعیه
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  18. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36861
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نارضایتی از خود

    سلام من یه فرد 27 ساله هستم . در ابتدا با مادر و پدرم رابطه خیلی خوبی داشتم تا اینکه مادربزرگم مرد و مادرم از نظر روحی حالش بد شد. بعد از یک سال دانشگاه مشهد قبول شدم و مادرم جهت تجدید روحیه به مشهد اومد. و کنار من زندگی میکرد. خب من هر روز دانشگاه بودم و سر کار می رفتم ولی مادرم خیلی نتها بود وهر چه بهش میگفتم برگرد و من هم خونه میگیرم قبول نکرد.
    چون به ادامه تحصیل علافه داشت برای ثبت نام مدرسه بزرگسال فرستادمش ولی خودش گفت راهش دور و نخواست ادامه بده. و بعد به خاطر اینکه به قالی بافی علاقه داشت یه دار تابلو فرش براش گرفتم تا مشغول بافتن فرش شود ولی بهد از مدتی گفت دوس دارم در یه کارگاه پیراشکی کار کنم راستش من مخالف بودم ولی دیدم چون نتها ست و کارگاه نزدیک منزل ماست قبول کردم و هرچند بابام مخالف بود ولی من متقاعدش کردم که این برای روجیه اش و سرگرمی خوبه. بعد از مدتی تصمیم گرفت که خودش کارگاه بزند و با شخصی شریک شد . چون من سر سخت مخالف کارش بودم چون نیاز مالی نداشتیم و از همه مهمتر ما در این شهر غریب بودیم و میگفتم که اعتماد به افراد غریبه سخته ولی مادرم با پافشاری زیاد شروع به انجام این کار کرد وبرای اینکه من مخالفت زیادی داشتم هر چند که دو ماه در کارگاهش مشغول شدم تا از اوضاع سر در بیارم و کنارش بودم ولی شریکش بهش دروغ گفت و مادرم هم به ما دروغ گفت تا شاید با این کار بتونه کاراش رو درست کنه ولی کارها به خوبی انجام نشد و نزدیک 80 میلیون یعنی تمام پس انداز خودش و بابام را خرج کرد و من هم هر چه پس انداز داشتم بهش دادم ولی شریکش سرش کلاه گذاشت و با هزار بدبختی به شهرمون برگشتیم البته درس منم تموم شد. و شروع کردیم به شکایت و دادگاه رفتن. خلاصه در این سه سال خیلی سختی کشیدیم حالا مادرم خیلی عصبی شده به حدی که من احساس میکنم منو دشمن خودش میبینه. و البته هر جا که کوچکترین مخالفتی باهاش میکنم سریع فریاد میزنه البته متوجه شدم که قرص خواب هم یواشکی ما میخوره. من و بابام در مورد کارش هیچ سرزنش نکردیم و سعی کردیم که حالش خوب بشه ولی خیلی عصبی شده . البته منم زود رنج شدم و خیلی احساس نتهایی میکنم و حتی نمیتونم با کسی حرف بزنم و یا درد دل کنم چون منم جوان هستم و همه پس اندازم رفت و حتی از کار بیکار شدم . حسابی مشغله ذهنیم زیاد شده ولی بیشتر به فکر مادرم هستم خیلی عصبی شده و با کوچکترین مخالفت با کارهاش فریاد میزنه و گریه میکنه و اصلا نمیشه باهاش ارتباط برقرار کرد. حالا نمیدونم چیکار کنم ؟

  20. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : نارضایتی از خود

    نقل قول نوشته اصلی توسط فارابی نمایش پست ها
    سلام من یه فرد 27 ساله هستم
    لطفا برای شرح مشکلتون تایپیک جدید ایجاد کنین
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  21. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : نارضایتی از خود

    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش67 نمایش پست ها
    رفتارها به دلیل باورهای اشتباه ما هست اما بعد از اینکه باورهای ما دچار تزلزل بشه و نوعی به اشتباه بودن اون پی ببریم ممکن از رو عادت یا ندانستن رفتار صحیح یک سری رفتارهای قدیمی رو تکرار کنین

    به نظرم برای شروع به اصلاح خود راحتتین کار و دم دست ترین کار این هست که به استقبال آدمهای تازه بریم در محل کار ، محل ورزش ، همسایه و ....
    در شروع ممکنه رفتارهای نابجایی انجام بدیم ولی به مرور زمان از شدت اونها کم میشه
    برای یاد گرفتن دوچرخه سواری هم چندبار زمین خوردن طبیعیه
    سلام
    من مشکلی در برقراری ارتباط با دیگران ندارم من کمتر از کسی کمک گرفتم یا بهتر بگم کمتر کسی بهم کمک کرده در خیلی موارد من به دیگران کمک کردم یعنی کلا خودم هم خوشم نمی آید کسی نقطه ضعف من را بداند برای همین همیشه خودم را آدم قوی نشان دادم در درونم شاید غوغا باشد ولی هیچ کس از ظاهرم نمی فهمد سه چهار بار هم لبریز شدم یکیش دو روز پیش بود

  22. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25598
    نوشته ها
    811
    تشکـر
    301
    تشکر شده 357 بار در 250 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : نارضایتی از خود

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    راستش من همیشه خواستم دیگران از خودم راضی نگه دارم برای افراد گوناگون خیلی کمکهای مختلف کردم ولی به خودم که میرسه نمی دانم چرا برای خودم کاری نکردم اعتماد کافی به دیگران ندارم برای همین کمتر مشکلم را به کسی میگویم سعی میکنم خودم به تنهایی آن را حل کنم دوست ندارم دیگران نقاط ضعفم را بدانند یک فایلی یکی از کاربرهای همین سایت گذاشته بود که دکتر روانشناس درباره شخصیت متفاوت آدمها صحبت میکرد وقتی صحبت از شخصیت اجتنابی(دوری گزین)میکرد دیدم این تیپ شخصیت تا حدی به شخصیت من نزدیک هست یعنی دوست دارم کارم طوری باشه که دیگران زیاد بهش انتقاد نکند می ترسم که همین روحیه باعث شده بیشتر برای دیگران مفید باشم تا خودم.حالا چه راهکاری برای غلبه بر این شخصیت باید داشته باشم تا بتوانم از خودم راضی باشم.
    منم مثل شما هم تقریبا خیلی با دیگران با مهربونی رفتار میکنم و سعی میکنم به همه کمک کنم ولی احساس میکنم بعضی افراد بخاطر این خوبیام فکر میکنن احمقم یا ساده ولی با این همه اوصاف بازم فکر می کنم نه برای خودم مفیدم نه برای دیگران وکلا اعتماد بنفسم کمه
    امضای ایشان
    Every friends can say: I can understand your feelingBut a best friend can say: I can feel you feeling

  23. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : نارضایتی از خود

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    من مشکلی در برقراری ارتباط با دیگران ندارم من کمتر از کسی کمک گرفتم یا بهتر بگم کمتر کسی بهم کمک کرده در خیلی موارد من به دیگران کمک کردم یعنی کلا خودم هم خوشم نمی آید کسی نقطه ضعف من را بداند برای همین همیشه خودم را آدم قوی نشان دادم در درونم شاید غوغا باشد ولی هیچ کس از ظاهرم نمی فهمد سه چهار بار هم لبریز شدم یکیش دو روز پیش بود
    نفهمیدم بعد از اینکه لبریز شدی چه کار انجام دادی ! دعوا و پرخاش کردی یا تو خودت فرو رفتی یا چی


    به نظرم این درجه از استقلال نشانه احساس تنهاییه و اگه بگین آدم کم حرفی هستین و در جمع ها زیاد صحبت نمی کنین نسبت به این ادعا مطمئنتر میشم و اینکه این تنهایی رو قبول کردین
    قانون کلی این هست که احساس تنهایی واقعی نیست و بیشتر به درون خود آدم ،(به زبان دقیقتر قوانین ذهنی و باورهای اشتباه فرد نسبت به دیگران ) برمیگرده
    افراد زیادی هستند که در کشورهای غریب زندگی میکنند و با وجود اینکه در میان یک فرهنگ و زبان دیگه هستند ولی اینطور فکر نمی کنند

    یکی از دلایل مرسوم این احساسات نبود عزت نفس در فرد
    اینکه اجازه نمیدی کسی بهت کمک کنه می تونه به این خاطر باشه که شما برای خودت ارزش قائل نیستی به زبون دیگه خودت رو شایسته گرفتن کمک دیگران نمیدونی
    چون کوچک بودن خودت رو قبول کردی فکر می کنی دیگران هم همین نظر رو دارن پس برای اینکه نظر دیگران رو به خود کوچکت جلب کنی حاضری بی مهابا به دیگران کمک کنی که نتیجش میشه احساس مورد سوءاستفاده قرار گرفتن ( مسئله اصلی دید شما نسبت به خودته اول باید اون رو اصلاح کنی رفتارات به مرور به شکل مطلوب تبدیل میشه یعنی میخوام بگم اشتباه اگه بخوای مسئله رو از آخر حل کنی مثلا با خودت بگی از این به بعد به هیچ کس کمک نمیکنم که از سر خشمه )

    به نظرم بهتره عزت نفست رو بالا ببری
    داشتن عزت نفس بالا به این معنی هست که خودمون رو دوست داشته باشیم و از خودمون خوشمون بیاد ما عیب هامون رو میشناسیم و در صدد رفع اون هم هستیم اما با وجود این عیوب از خودمون خجالت نمی کشیم در یک کلام با خودمون راحت باشیم در جمع دوستان خانواده و نزدیکان نظرمون رو براحتی ابراز کنیم ( نه به این معنی که به هر قیمتی حرفمون رو به کرسی بنشونیم ) و حتی در مکانهای جدید هم از ابراز خودمون خجالت نکشیم به راحتی و بدون ترس در برابر دیگران نه بگیم برای خودمون و دیگران حریم قائل میشیم که این مسئله باعث میشه روابط سالمی رو تجربه کنیم
    داشتن احساس رضایت نسبت به خودمون کم کم باعث میشه دنیا رو محلی سخت و سنگینی نبینیم. به دلیل بیان حرفها و ابراز خومون مسائل رو به موقع حل می کنیم در نتیجه به خشم تلنبار شده دچار نمیشیم

    در این مورد یه فایل حرمت نفس از دکتر هولاکویی و یه فایل به نام مسیر اصلی از محمدرضا شعبانعلی رو که خودم گوش کردم رو پیشنهاد می کنم -- مسیر اصلی شعبانعلی رو چندین بار گوش دادم --
    اگه پیدا نکردی بگو تا آپ کنم


    آنچنان هم از کلمه نقطه ضعف استفاده کردی که یه لحظه فکر کردم چه مسئله مهمی داری
    اگه دوست داری بگو این نقطه ضعفت چیه و چرا دوست نداری بقیه سر دربیارن یا اگه سردربیارن چی میشه؟
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  24. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : نارضایتی از خود

    از دوستان خیلی متشکرم که نظر دادند

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حکایتی از مولانا و شمس
    توسط javaheri69 در انجمن داستانک و داستان نویسی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-25-2017, 04:17 PM
  2. مجموعه امنیتی توتال سیکوریتی
    توسط Dr . Security در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-19-2015, 04:36 PM
  3. چند بیتی های عاشق کن!!!
    توسط New folder در انجمن ایرانی
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 04-17-2015, 08:54 AM
  4. نارضایتی از کار ....
    توسط sarsa در انجمن مشاوره شغلی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 04-05-2015, 11:10 PM
  5. نارضایتی از رشته دانشگاهی
    توسط sarfaraz در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 09-08-2014, 01:36 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد