سلام
یکی از دوستانم که 16 سال سن داره و دختره، وقتی 5 سالش بود پدر و مادرش از هم طلاق میگیرن . مادرش سرپرستش شدش و به شهر دیه ای رفتن . منتهی مادرش متاسفانه از تنگ دستی ناچار به تن فروشی شدش و هرشب با حالت مستی به خونه میومدش و دوستم هم مورد خشونت و بدرفتاری مادرش قرار میگرفت . تا اینکه دوباره پدرش پیداش شد و اومد دوستمو گرفتو با خودش برد. پدرش هم متاسفانه باهاش بد رفتاری میکردش و بالاخره بعد از یه مدتی مجبور شد از دستش فرار کنه و مادرشو به پدرش ترجیح داد . اما همچنان زندگیش براش سخت تر از قبل میگذره . خیلی هم ازشون متنفره ، البته حقم داره . وقتی ازم کمک خواست من اصلا نمیدونستم چی بهش بگم . من خودم بعد مدت ها دوستی این موضوع رو فهمیدم و اصلا هم دوست ندارم عذاب کشیدنشو ببینم . اگه راهنمایی یا راه حل یا حرفی دارین که بتونم بهش بگم تا باعث بشه زندگیش بهتر بشه یا حداقل به یه زندگی خوب امیدوارش بکنه لطف کنید بگید .
ممنون