در روانشناسي پديده اي بنام زايگارنيك داريم كه به زبان ساده توضيح آن بدين صورت است:
ذهن ما عادت دارد كه هر مسئله اي برايش روشن باشد لذا هنگاميكه به يك مسئله مبهم يا حل نشده برخورد كند تا زمانيكه به پاسخ قانع كننده اي نرسد مرتب به دنبال پاسخ مي گردد و روي اين مسئله تمام انرژي خود را مي گذارد. تکالیف ناقص یا ناکامل ، در مقایسه با تکالیف کامل ، برای مدت طولانیتری در حافظه میمانند.
این اصل که اولبار در سال ۱۹۲۷ توسط بلوما زایگارنیک پیشنهاد شد ، حاکی است که شخص تکالیف ناتمام خود را بهتر بهخاطر میسپارد تا تکالیف تکمیل شده آن را.
تصور كنيد دنبال كار مهمي هستيد ،مثلا مراسم ازدواج شما هست و شما سرگرم سامان دادن به برنامه ها و پذيرايي از ميهمانان هستيد. ميان ميهمانان ، فردي بسيار برايتان آشناست ولي به ياد نمي آوريد او را كجا ديده ايد. رها مي كنيد و به دنبال پذيرائي و هيجانهاي مخصوص مراسم خودتان مي رويد ،ولي اين ذهن شما انرژي شما را در جهت شناختن آن ميهمان به كار مي گيرد هنگامي هم كه كنار عروس (يا داماد ) نشسته ايد و غرق در خيالات فرحبخش خودتان هستيد ناگهان مثل اينكه گنجي يافته ايد برقي در چشمانتان مي درخشد كه نشان مي دهد كه فرد مذكور را به خاطر آورده ايد. او همان قصاب محل قبلي شما بوده است كه از قضاء يكي از اقوام عروس ( يا داماد )نيز هست.
مثال ديگر همان اقدام ارشميدس هنگام يافتن جرم حجمي هست. او هنگام كشف اين مسئله در حمام بود ولي به مجرد اينكه جواب را يافت از شوق يافتن جواب ، برهنه از حمام بيرون دويد و فرياد زد يافتم يافتم .(يعني حتي در حمام هم ،ذهن ارشميدس در حال خرج انرژي جهت حل مسئله جرم حجمي بود )اين مسئله در مكتب گشتالت (يكي از مكاتب روانسناسي ) به فسلفه آها معروف است.
حالا كه با مثالهاي بالا مسئله روشن شد . مي خواهيم بگوئيم ما نبايد براي ذهن از عمد و مرتبا ابهام آفريني كنيم تا ذهن انرژي ما را خرج آنها كند. چون ما به ذهن و انرژي آن نيازهاي ضروري بيشتري داريم و بايد صرفه جويي كنيم. هنگاميكه با ديگران برخورد مي كنيم نبايد از جملات دو پهلو و گنگ استفاده كنيم. تا افراد مجبور به اشغال كردن ذهنشان با آنها شوند. فرهنگ ما به خاطر ملاحظاتي، از اين برخوردها و صحبت ها زياد دارد. در اينجا چند نمونه از سخان مبهم و رازآلود را بيان مي كنم ،خودتان هزاران نمونه را خواهيد يافت :
- تعارفات:
( وقتيكه تعارفات زياد مي شود ذهن در پي جواب اينست كه فلاني واقعا تعارف كرده است يا فقط به خاطر احترام حرفي را زده است. = تعارف اومد و نيامد دارد )
- جملات ناكامل مثل :
مي خواستم يه چيزي بهت بگم ولي پيشمان شدم ....
آدم مثل تو نديدم يه جوري هستي .....حالا بگذريم يا جمله معروف حالا .....
صلاح نيست شما اينجا باشي ( از گفتن دليل خودداري كردن )
- امر و نهي هاي بدون دليل مثل :
سانسورها در مكتوبات ،گفتار ها و ... (كه موجب مي شود اذهان بيشتر انرژي صرف كرده و قسمت ها حذف شده را بازسازي كنتد)
پس:
سعي كنيم بصورت شفاف با يكديگر و بدون رودربايستي صحبت كنيم تا طبق پديده زايگارنيك، انرژي هاي ما خرج ابهام زدائي ها نشود . تعارفات را حذف كنيم . و رفتارمان را پيچيده و گنگ نشان ندهيم . سئوالات ديگران را به وضوح جواب دهيم . كانال سالم شناسایی بين دختران و پسران جهت ازدواج فراهم گردد تا ضمن بالا رفتن شناختهايشان نسبت به هم، از به هدر رفتن انرژي هايشان به صورت افراطي در اين زمينه جلوگيري گردد.
این مقاله تو چندین سایت اومده بود و منبع اصلیش رو پیدا نکردم