آیا قصد دارید در زندگی‌تان تغییری ایجاد کنید، کسب و کارتان را گسترش دهید، یک کسب و کار جدید راه‌اندازی کنید؟ پس انواع ترس از موفقیت را بشناسید و راه های غلبه بر آن ها بیاموزید. در این نوشتار با ما هرماه باشید تا انواع ترس از موفقیت و ۱۱ نوع ترس از موفقیت و راه های غلبه بر آن ها را بیاموزید.
متخصصین رهبری بر این عقیده هستند که اصلی‌ترین چیزی که فرد را از پیشرفت و تغییر باز می‌دارد ترس است. دانستن این‌که چگونه باید بر ترس غلبه کرد کلید موفقیت شما است تا اجازه ندهید شما را از دستیابی به اهداف و آرزوهای‌تان بازدارد.
لوییس فرناندز، افسر ارشد بازنشسته نیروی هوایی می‌گوید: “یکی از راه‌های مقابله با تأثیرات شدید ترس در زندگی و شغل شما عبارت است از شناسایی انواع ترسی که ممکن است در شما وجود داشته باشد – یا وجود نداشته باشد – و حرکات شما را تحت تأثیر قرار دهد. در واقع، انواع گوناگونی از ترس وجود دارند که مانع از پیشرفت شما در زندگی حرفه‌ای و شخصی‌تان می‌شود”.
لوئیس فرناندز ۱۱ ترس رایج را عنوان می‌کند که افراد را از دستیابی به آمال شخصی و حرفه‌ای‌شان باز می‌دارد:
۱. ترس از دستیابی به رؤیاها و متمایز بودن
این ترس در واقع ترس از رسیدن به آرزوها و رویاها است. ترس از مورد توجه قرار گرفتن است. ممکن است دیگران شما را با دست نشان دهند و درباره شما صحبت کنند. این کار ممکن است حس خودآگاه بیشتری به شما بدهد. بعضی اوقات، ترس از طی کردن پله‌های موفقیت به سمت هدف‌تان، یا دانستن این که وقتی همه چیز در ابتدا دلهره‌آور است، ابتدا چه کاری انجام دهید. همه‌ي ما هدف‌هایی در زندگی‌مان داریم و می‌خواهیم به چیزهایی دست پیدا کنیم، ولی، با وارد شدن به این ترس خاص، اعتقاد به خود و توانایی‌های‌تان، و همچنین ایمان‌تان را به کسانی که دوست‌تان دارند و مي‌خواهند شاهد موفقیت‌تان باشند، از دست می‌دهید. و به یاد داشته باشید که حتی گام‌های کوچک کودکانه نیز حرکت به جلو هستند.
۲. ترس از رهبری کردن دیگران
رهبری، مسئولیت به همراه دارد، و بسیاری از افراد از پذیرش مسئولیت در قبال نتیجه‌ی کارهای‌شان می‌ترسند زیرا این نتایج نه تنها بر خودشان بلکه بر افرادی که تحت رهبری آنها هستند نیز اثر می‌گذارد. در این‌جا است که باید به بصیرت خودتان اعتماد کنید و به او اجازه دهید شما را پیش ببرد. به خودتان ایمان داشته باشید و اطمینان داشته باشید که تصمیمات درستی خواهید گرفت. همان باوری که دیگران به شما دارند و باعث می‌شود از شما پیروی کنند.
۳. ترس از صحبت کردن
بسیاری از افراد بیشتر از هر چیزی از صحبت کردن در بین مردم می‌ترسند. صحبت کردن مستلزم سطح ملموسی از اعتماد به نفس و توانایی است. در زندگی و دوره‌ی حرفه‌ای ما، بعضی اوقات ملزم به ارائه‌ی عقاید و افکارمان برای دیگران هستیم. بر این مهارت تسلط پیدا کنید تا توجه و احترامی را که لایقش هستید به دست بیاورید و قطعا به موفقیت می‌رسید.
۴. ترس از تخطی
کار کردن در یک محیط با الگوهای مبتنی بر جنسیت، چالش‌های خودش را دارد و مستلزم سطح بالایی از اعتماد به توانایی‌های‌تان و داشتن صدایی قدرتمند و با نفوذ است. اگر تمایلات‌تان غیرقراردادی و غیرسنتی هستند، خودتان را تغییر ندهید و به آن چه هستید و از زندگی می‌خواهید پایبند بمانید.
انواع ترس از موفقیت ۵: ترس از قدرت
قدرت، سوخت حرکتی مثال زدنی‌تان است – جایی‌که توانایی دروني‌تان بروز پیدا می‌کند، احساسات و عواطف‌تان شکوفا می‌شوند. قدرت، به شما توانایی مقابله با سختی‌ها را می‌دهد. بدون قدرت، اصلا نمی‌توانید در مسیر بی پایان زندگی به پیش بروید. قدرت یک طرز فکر است، به‌خاطر تمام ویژگی‌های مهمی که دارد، یک باور واقعی و قلبی مبنی بر این که شما می‌توانید برای هر کاری تمرکز کنید و آن را انجام دهید. از چیزهای کوچک شروع کنید، به آن دست پیدا کنید، و مزه‌ی آن را بچشید. سپس با اعتماد به نفس آرزوی‌تان را کمی بزرگ‌تر کنید، به آن دست پیدا کنید و از آن لذت ببرید. پس از مدتی، آن‌قدر قدرتمند می‌شوید که می‌توانید هر کاری انجام دهید.
۶. ترس از بی‌کفایتی
احساس بی‌کفایتی می‌تواند از اعتماد به نفس پایین یا تجربیات منفی گذشته نشأت بگیرد. اگر کسی به شما بگوید که نمی‌توانید کاری را انجام دهید یا بابت کاری به شما سرکوفت بزند و بگوید آن‌قدر توانایی ندارید که آن کار را به درستی انجام دهید شما احساس بی‌کفایتی خواهید داشت. این مانع که در ناخودآگاه ما وجود دارد واقعا تضعیف کننده است. بهترین راه مقابله با ترس از بی‌کفایتی این است که مهارت، موضوع یا فعالیت مورد سؤال را یاد بگیریم و در آن مهارت کسب کنیم، و با این کار در اجرای آنها با اعتماد به نفس بیشتری عمل خواهید کرد.
۷: ترس از شکست
هر از گاهی از حرکت باز می‌ایستیم و به‌خاطر ترس از تجربه‌ی چیزهای جدید دست می‌کشیم زیرا ممکن است خودمان را خجالت زده کنیم، یا از آن بدتر، شکست بخوریم. این امکان وجود دارد که هر وظیفه‌ی محوله‌ای با شکست مواجه شود، ولی شکست هرگز یک نتیجه‌ی مطلوب یا خوشایند نیست. درواقع، شکست نیز بخشی از جاده‌ی موفقیت است و نباید از آن ترسید. بلکه باید آن را به عنوان فرصتی برای رشد پذیرفت.
۸. ترس از به خطر انداختن کمال
کمال به معنای این است که در هر زمانی کار درست را انجام دهیم، حتی وقتی هیچ کسی ما را نمی‌بیند یا نهایتا به کار ما پی نخواهد برد. بسیاری از افراد از این می‌ترسند که، برای موفق شدن در یک زمینه، مجبور باشند کمال خود را به خطر بیاندازند و بر خلاف آنچه درست می‌دانند رفتار کنند. غلبه بر این نگرانی مستلزم چیزی غیر از ایجاد مجموعه‌ی مشخصی از محدودیت‌های درونی نیست. همچنین باید بدانید کجا و چه زمانی این خطوط را ترسیم کنید و به آن متعهد بمانید.
۹. ترس از آسیب‌پذیری
درحالی‌که نشان دادن خودِ درونی و ایده‌ها و الهامات‌تان می‌تواند بسیار معذب‌کننده و ترسناک باشد ولی انجام این کار می‌تواند پالایش کننده نیز باشد و نقطه‌ی عطف واقعی در تغییر مثبت کارآمد به حساب بیاید. رها کردن گاردتان نیازمند شجاعت و استقامت است، و آسیب‌پذیر کردن خودتان می‌تواند به برقراری ارتباط بهتر با افراد در سطحی صمیمی و شخصی کمک می‌کند.
انواع ترس از موفقیت ۱۰: ترس از تنها ماندن
بسیاری از افراد همچنان در روابط منفی و روابطی که از آنها سوء استفاده می‌شود باقی می‌مانند زیرا از تنها بودن، جدا شدن از اجتماع، یا حتی طرد شدن از طرف موقعیت و افرادی که زمانی به آنها احترام می‌گذاشت، می‌ترسند. اگر با آنچه که هستید خوشحال نیستید، یا اگر چارچوب ذهنی مثبت‌تان به فرد یا چیز دیگری مشروط شده باشد، خواه ارتباطات فردی یا وابستگی‌های حرفه‌ای، این احتمال وجود ندارد که در زندگی کاملا به رضایت برسید. چنین وابستگی باعث می‌شود تا تلاش‌های‌تان برای خوشحالی و موفقیت در کنترل یک شخص ثالث باشد، که به ندرت به نتایج مطلوبی می‌رسد.
۱۱. ترس از این‌که خودخواه به‌نظر برسید
از نظر برخی افراد، این‌که برای خودشان کاری انجام بدهند آنها را خودخواه نشان می‌دهد، بلکه در عوض، برای دیگران کار می‌کنند و در نهایت به خستگی و فرسودگی و انزجار از خود می‌رسند. نادیده گرفتن نیازهایتان و تمرکز محض بر نیازهای دیگران باعث می‌شوند احساس کنید در هم شکسته‌اید، پر از استرس و تحت فشار هستید. بااین حال، مراقبت کردن از نیازهای خودتان خودخواهی نیست، بلکه یک دستور روانی است برای این‌که از تغذیه‌ی صحیح احساسی‌تان در مسیر درست اطمینان حاصل کنید. تنها این زمان است که می‌توانید به سراغ نیازهای دیگران بروید، در کنار نیازهای خودتان، نه به تنهایی.
نظرت چیه؟
نوشته اصلی توسط samane.m
