برادر بزرگم باهاش صحبت کرده وقتی پیش اونه قبول می کنه ولی وقتی تنها می شیم می گه نه من همه ی پولمو یه جا می خوام،مامانم چندبار خواسته بیاد حرف بزنه باهاشون ولی می دونم که بهش بی احترامی می کنن و من دلم نمی خواد مامانم بیشتر از این اذیت بشه
با خودم می گم برم سراغ ۴۰ نفر خیر از هر کدوم ۱ میلیون قرض بگیرم بعد هر ماه به یکیشون بر گردونم ...ولی خوب نمی شه
اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.
نکته طلایی را گفتید .برادر بزرگ
ببینید برادر بزرگ شما میاد صحبته را میکنه ولی به قول ما یزدیا هم نمیپیچه و انگار اصلا صحبت نکرده.
ببینید برادر بزرگ شما + یه بزرگتر دیگه باید همسرتون را دعوت کنند کافی شاپی جایی و مردونه با هم صحبت کنند که اگه شما ماهی 2 میلیون چک بگیری و ماجرا تموم بشه بهتر اینه که اوضاع همینطوری باز بمونه و هردو طرف اذیت بشید و همونجا چک را در بیارن و مبلغو بنویسن و بدن شوهرتون نه اینکه فقط حرف بزنن و تموم شه بره شک ندارم بعد اینکار همه چی به روال اول برمیگرده
و اینکه بزرگترین اشتباهی که انجام شده تو این موضوع دخالت 2 تا زن هستش یکی شما یکی مادرتون تو یک مسئله مردونه .چون ما مردا بهتر زبون همدیگه را میفهمیم ولی وقتی یه خانم میخواد تو کارمون از روی دلسوزی کمک کنه بهتر نمیکنه که هیچ بدترم میکنه
مسئله شما را به راحتی میشه حل کرد چون از حرفاتون حسی میاد که شوهرتونم ملایمتو داره و فقط یکم داره لجبازی میکنه
اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.
اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.
ببین الان شما رو تیغه شمشیر هستی .اگه هوای همسرتو داشته باشی مادرت و برادرت میگن دختره ماهارو به شوهرش فروخت اگه هوای خانوادتو داشته باشی همسرت و خانوادش میگن اینا همه دستشون با هم تو یه کاسه هست ببین چجوری شوهرشو تنها گذاشت
بهترین کار شما اینه خنثی باشی ولی با برادر بزرگت صحبت کنی واسه یه جلسه مردانه و حل مشکل
شما علاقه کور به برادرت داری خودتم وقتی ضربه میخوری متوجه میشی اما باز نمیتونی جلو این دلسوزی و نگرانیتو واسه بردارت بگیری
همسرتونم متوجه این موضوع شدن به خاطر همین به شما اعتماد نمی کنند.
به نظرم الانم بهترین کاری که میتونید بکنید که اوضاعو بدتر نکنه اینه که فقط شاهد همه چیز باشید و هیچ کاری نکنید.
درسته که میدونی عاقبت رفتارای شوهرت چیه ولی خب کاری از دستتون برنمیاد که.
ولی خوب مشکل من اینه که اگه همسرم کاری بکنه که بخواد به خانواده م ضربه بزنه من دیگه چه جوری می توونم باهاش زندگی کنم!من می گم گره ای که با دست باز می شه چرا باید با دندون باز کرد؟
کاش همه ی اینا خواب بود
امروز به هر بانک و موسسه ای زنگ زدم واسه وام گفتن وام فوری ندارن دیگه
نمی دونم چیکار کنم
اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.
میفهمم چی میگی عزیزم ولی همسرتون الان عصبانین و مثل شما فکر نمی کنند. باید بذاری این خشم و عصبانیتش خالی بشه و نمیتونی جلوشو بگیری.
و اینکه بالام گفتم اعتمادشونم به شما از دست دادند. فکر می کنند طرف داداش و خانوادتونو میگیرید. و الانم به نظرم هر کس دیگه بود از دست برادرش عصبانی بود ولی شما الان با اینکه زندگی خودت رسیده به بحران و خدای نکرده داره از هم میپاشه خودتو ول کردی داری غصه داداشتو میخوری.
نمیگم کارت اشتباهه اما حدس میزنم یه علاقه بیش از اندازه به داداشت داری یعنی خودتم همینو گفتی تو تایپیک. الان کارات توجیحات و حرفایی که میزنی همه به نظر درست میاد اما کارای همسرت عجیب به نظر میاد. احتمالا اونم به خاطر اینه که ایشون متوجه این علاقه شما به داداشتون شدن و حساس شدند الان جلو شما و حرفاتون گار گرفتن و بهتون گوش نمی کنند.
به خاطر همین میگم بهترین کار اینه که بذاری شوهرت خودشو خالی کنه و جلوشو نگیری.
بعدشم یه این بار با داداشت مثل خودشون رفتار کن. شاید ایشونم روی محبت و علاقه شما حساب کردند و که بیگدار به اب زدند.
من بیشتر غصه ی مامانمو می خورم که چه ها داره می کشه از دست ما بچه ها،اگه داداشم بیفته زندان بیشتر اذیت می شه داغون می شه وگرنه الان که دیگه من هیچ حسی جز ترحم به برادرم ندارم فقط و فقط مامانم واسم مهمه،هر چند اگه طلاق هم بگیرم دلم نمی خواد برگردم خونه ی مامانم به خاطر حضور برادرم
اگر می خواهید قوی باشید صبر پیشه کنید ، فهیم باشید و عاقل .
هر کسی می تواند گستاخ باشد اما قدرت واقعی در محبت و ادب نهفته است.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)