نمایش نتایج: از 1 به 15 از 15

موضوع: خشم و تمایل به خرید سلاح

834
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    33009
    نوشته ها
    56
    تشکـر
    17
    تشکر شده 18 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    8

    خشم و تمایل به خرید سلاح

    درود

    عارضم که : در طول زندگی خیلی بَد خرج میکنم . ولخرج نیستم(شایدم اسمش ولخرجی باشه) ولی مسئله اینه که هرچیزی که میخرم فاقد ارزش و لذته برام و 48ساعت بعد یا واگذار میکنم به دیگران و یا با یک سوم قیمت به فروش میرسونم.


    اصلی ترین ضمینه مخارجم خرید وسائل کشتار جمعی و سلاح گرم بوده که متاسفانه و بلا استثنا در 99% مواقع با کلاه برداری و خفت گیری روبرو شدم مخصوصا این مورد اخیر که هزینه صرف کُلت کردم صرفا جهت کُشتار یک عده ( از پلیس و ب س ی ج گرفته تا خانواده ) اما شکارچی شکار شد

    پ ن : کینه ای نیستم برای صلح و آرامش نسل بعد باید یک عده رو از رو زمین بردارم

    پ ن 2 : خانواده هم خیلی در تلاش بود برای تغییرم و روانپزشک ها خیلی لطف داشتند به ما ( هرچند این صنف کلا دُکان باز کرده ) ولی تغییری حاصل نشد


    با این تفاسیر کلیه روزنه های مالی رو بر بنده بسته اند :/ (خیلی مواقع منبع مالی م دست کجی از خانواده بود البته) و این بسته شدن روزنه مالی خیلی عصبیم کرده _ حتی حاضرم اقدامی کنم برای مرگ پدر که حداقل بیمه از کارفتادگی م رو بگیرم - ولی متاسفانه از جانب خانواده با گارد و بپا روبرو شده ام که در طول 24ساعت مراقب رفتار و کردارم یعنی عملا نمیشه که بشه - با اینکه از 2تا قتل معافم ولی قانونا در صورت سهوی بودن قتل نه عمدی

    با این تفاسیر بنده هم روز به روز عصبانی تر میشم


    راهکاری برای مهار عصبانیت هست (البته به جر روانپزشک و ssri و امثال اعهم ) یا معتقدید خشم غیرقابل مهار باید بروز داده بشه؟
    ویرایش توسط MorbidCorpse : 10-24-2017 در ساعت 05:29 PM
    امضای ایشان
    Beg for your life, you won't escape the knife
    Your fate was sealed today
    Disease has spread you pray for death
    Evisceration plague

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بــَــد خرجی !

    نقل قول نوشته اصلی توسط MorbidCorpse نمایش پست ها
    درود

    عارضم که : در طول زندگی خیلی بَد خرج میکنم . ولخرج نیستم(شایدم اسمش ولخرجی باشه) ولی مسئله اینه که هرچیزی که میخرم فاقد ارزش و لذته برام و 48ساعت بعد یا واگذار میکنم به دیگران و یا با یک سوم قیمت به فروش میرسونم.


    اصلی ترین ضمینه مخارجم خرید وسائل کشتار جمعی و سلاح گرم بوده که متاسفانه و بلا استثنا در 99% مواقع با کلاه برداری و خفت گیری روبرو شدم مخصوصا این مورد اخیر که هزینه صرف کُلت کردم صرفا جهت کُشتار یک عده ( از پلیس و ب س ی ج گرفته تا خانواده ) اما شکارچی شکار شد

    پ ن : کینه ای نیستم برای صلح و آرامش نسل بعد باید یک عده رو از رو زمین بردارم

    پ ن 2 : خانواده هم خیلی در تلاش بود برای تغییرم و روانپزشک ها خیلی لطف داشتند به ما ( هرچند این صنف کلا دُکان باز کرده ) ولی تغییری حاصل نشد


    با این تفاسیر کلیه روزنه های مالی رو بر بنده بسته اند :/ (خیلی مواقع منبع مالی م دست کجی از خانواده بود البته) و این بسته شدن روزنه مالی خیلی عصبیم کرده _ حتی حاضرم اقدامی کنم برای مرگ پدر که حداقل بیمه از کارفتادگی م رو بگیرم - ولی متاسفانه از جانب خانواده با گارد و بپا روبرو شده ام که در طول 24ساعت مراقب رفتار و کردارم یعنی عملا نمیشه که بشه - با اینکه از 2تا قتل معافم ولی قانونا در صورت سهوی بودن قتل نه عمدی

    با این تفاسیر بنده هم روز به روز عصبانی تر میشم


    راهکاری برای مهار عصبانیت هست (البته به جر روانپزشک و ssri و امثال اعهم ) یا معتقدید خشم غیرقابل مهار باید بروز داده بشه؟
    دوتا قتل سهوی داشتید؟؟؟؟
    چطوری؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    33009
    نوشته ها
    56
    تشکـر
    17
    تشکر شده 18 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بــَــد خرجی !

    چطوری؟



    با سلاح سرد

    من در جهت دفاع از خودم و مسائل sexual abuse اینکارو کردم ( دوطرف مقابلمم بار اولشون نبود کلا از بچگی آزارم میدادن ) با این تفاسیر یک سوم دیه رو دادیم یعنی زووری گرفتن


    امضای ایشان
    Beg for your life, you won't escape the knife
    Your fate was sealed today
    Disease has spread you pray for death
    Evisceration plague

  4. کاربران زیر از MorbidCorpse بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بــَــد خرجی !

    نقل قول نوشته اصلی توسط MorbidCorpse نمایش پست ها
    با سلاح سرد

    من در جهت دفاع از خودم و مسائل sexual abuse اینکارو کردم ( دوطرف مقابلمم بار اولشون نبود کلا از بچگی آزارم میدادن ) با این تفاسیر یک سوم دیه رو دادیم یعنی زووری گرفتن




    متاسفم ...
    در مورد اینکه دنبال خرید سلاح هستید یا به مرگ پدرتون فکر می کنید همش به خاطر خشم سرکوب شدست که خودتونم میدونید. خشم به ادم اجازه تصمیم گیری عاقلانه نمیده. کشتن یه آدم دیگه حتی اگه بدترین آدم باشه اول از همه باعث میشه دست شما به خون بگرده.
    بعدش حتما فشار و تنش عصبی یا به قولی عذاب وجدان دارید که می تونه باز خودشو به هر شکلی مثل خشم یا ناراحتی یا افسردگی و غیره نشون بده. این احساسا می تونن شما رو به هر سمتی سوق بدند شاید حتی برای آروم شدن تمایلتونو برای کشتن آدما بیشتر کنه. تا جایی که دیگه مهم نباشه اون آدم کیه. این میتونه آینده این فکری باشه که توی سرتونه.

    به نظرم بهترین روانشناس و مشاور برای شما خودتونید. جدا از اینکه درمان و مشاوره می تونه بهتون کمک کنه شاید اینکه با خودتون خلوت کنید و صادقانه بسنجید که خشمی که دارید از همون اتفاقه یا از گذشتتون و خاطره های بدتونم ریشه میگیره؟ درصورتی که گذشتتونم توش دخیله باید سعی کنید هیچ تصمیم جدی نگیرید. چون خب درست و اخلاقی نیست خشم گذشتتونو سر ادمای الان خالی کنید.
    به نظرم شما بیشتر از مشاور به همراه و دوست نیاز دارید تا آروم تون کنه. به خانوادتون نیاز دارید. کاش به جای اینکه ازشون دوری کنید سعی کنید اعتمادشونو به دست بیارید.

  6. کاربران زیر از ملکه شیشه ای بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : بــَــد خرجی !

    نقل قول نوشته اصلی توسط MorbidCorpse نمایش پست ها
    پ ن : کینه ای نیستم برای صلح و آرامش نسل بعد باید یک عده رو از رو زمین بردارم


    همون طور که با یه گل بهار نمیشه با از بین بردن یه مشت پهن از طویله بوی بد طویله کم نمیشه

    بدن انسان یه سیستم اگه چنتا سلول بمیره یا حتی عضوی قطع بشه سیستم به زندگیش ادامه میده
    جامعه هم مثل بدن انسان میمونه شما نهایتا چندتا آدم رو می تونی بکشی
    100تا 1000تا در بهترین حالت نهایتا یه هفته مردم بهش فکر می کنن و بعد از اون از خاطره ها فراموش میشه و زندگی قدیم دوباره جریان پیدا می کنه

    اون چیزی که باعث تغییر اجتماعات می شه یه چیز دیگست ( به زبون دقیقتر یک چیز نیست و چندین پارامتر)

    البته اینا رو نمیگم که ناامید شی و به فکر خودکشی بیفتی ( میدونم عقیدت در اینباره عمیقتر از اونه که با دو تا خطی که من نوشتم عوض شه )


    درباره کنترل خشم که نمیدونم با حالی که دارید به در خواهد خورد یا نه
    دکتر فرهنگ هلاکویی - علل و ریشه‌های خشم و عصبانیت
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  8. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    33009
    نوشته ها
    56
    تشکـر
    17
    تشکر شده 18 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بــَــد خرجی !

    نقل قول نوشته اصلی توسط ملکه شیشه ای نمایش پست ها
    متاسفم ...
    در مورد اینکه دنبال خرید سلاح هستید یا به مرگ پدرتون فکر می کنید همش به خاطر خشم سرکوب شدست که خودتونم میدونید. خشم به ادم اجازه تصمیم گیری عاقلانه نمیده. کشتن یه آدم دیگه حتی اگه بدترین آدم باشه اول از همه باعث میشه دست شما به خون بگرده.
    بعدش حتما فشار و تنش عصبی یا به قولی عذاب وجدان دارید که می تونه باز خودشو به هر شکلی مثل خشم یا ناراحتی یا افسردگی و غیره نشون بده. این احساسا می تونن شما رو به هر سمتی سوق بدند شاید حتی برای آروم شدن تمایلتونو برای کشتن آدما بیشتر کنه. تا جایی که دیگه مهم نباشه اون آدم کیه. این میتونه آینده این فکری باشه که توی سرتونه.

    به نظرم بهترین روانشناس و مشاور برای شما خودتونید. جدا از اینکه درمان و مشاوره می تونه بهتون کمک کنه شاید اینکه با خودتون خلوت کنید و صادقانه بسنجید که خشمی که دارید از همون اتفاقه یا از گذشتتون و خاطره های بدتونم ریشه میگیره؟ درصورتی که گذشتتونم توش دخیله باید سعی کنید هیچ تصمیم جدی نگیرید. چون خب درست و اخلاقی نیست خشم گذشتتونو سر ادمای الان خالی کنید.
    به نظرم شما بیشتر از مشاور به همراه و دوست نیاز دارید تا آروم تون کنه. به خانوادتون نیاز دارید. کاش به جای اینکه ازشون دوری کنید سعی کنید اعتمادشونو به دست بیارید.
    تشکر از شما

    راستش تا چندی پیش( اواخر نوجوانی ) که احساسی فکر میکردم به نتیجه ای جز خودکشی نمیرسیدم اقدام هم داشتم جوری که پزشکی قانونی هم فوت شده ثبت کرده بود یک سالی هم دچار فراموشی شده بودم ولی باز همونی بودم که هستم

    الانم هرچقدر منطقی فکر میکنم بازم به خودکشی میرسم _ ترسی از خودکشی و یا قتل ندارم فقط اینکه این دو حرکتم میتونه موجبات برهم زدن و نگرانی و.... خانواده م و مخصوصا پدر مادر سن بالام بشه آزارم میده و دست و بالم رو بسته بعد مییام به این نتیجه میرسم که خوب خانواده و پدر مادرم رو از سر راه بردارم که نباشن که ناراحت بشن!

    من خودکشی رو امری کاملا شخصی و منطقی میدونم ولی خودکشی ای که موجبات آزرده خاطر کردن دیگران بشه رو نمیپسندم همیشه م سعی م این بوده که با دیگران در ارتباط نباشم و نیستم ولی خانواده دقیقا مصداق بارز *سیرش* ـه چون در حقم لطف داشتن و تا همینجا تحملم کردن نمیتونم چیزی بهشون بگم



    اهل اغراق و تظاهر و جلب توجه هم نیستم که بیام تاپیک بزنم با قصد و غرض! نمیخوام بویلد کنم موضوع رو ولی شرایطم خاصه از دست کسی هم کمکی ساخته نیست 9سالی هست که همجوار و همکلام با روانشناس و روانپزشک و بیمارستان روانپزشکی م واقعا بی فایده بوده . این نبوده که خودم نخوام تغییر کنم یا مقاومت کنم چی باید بگم به روانشناسی که خیلی از مسائلی رو که بنده تجربه کردم و ایشون تجربه نکرده بتونه درک کنه!
    امضای ایشان
    Beg for your life, you won't escape the knife
    Your fate was sealed today
    Disease has spread you pray for death
    Evisceration plague

  10. کاربران زیر از MorbidCorpse بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    33009
    نوشته ها
    56
    تشکـر
    17
    تشکر شده 18 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بــَــد خرجی !

    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش67 نمایش پست ها
    همون طور که با یه گل بهار نمیشه با از بین بردن یه مشت پهن از طویله بوی بد طویله کم نمیشه

    بدن انسان یه سیستم اگه چنتا سلول بمیره یا حتی عضوی قطع بشه سیستم به زندگیش ادامه میده
    جامعه هم مثل بدن انسان میمونه شما نهایتا چندتا آدم رو می تونی بکشی
    100تا 1000تا در بهترین حالت نهایتا یه هفته مردم بهش فکر می کنن و بعد از اون از خاطره ها فراموش میشه و زندگی قدیم دوباره جریان پیدا می کنه

    اون چیزی که باعث تغییر اجتماعات می شه یه چیز دیگست ( به زبون دقیقتر یک چیز نیست و چندین پارامتر)

    البته اینا رو نمیگم که ناامید شی و به فکر خودکشی بیفتی ( میدونم عقیدت در اینباره عمیقتر از اونه که با دو تا خطی که من نوشتم عوض شه )


    درباره کنترل خشم که نمیدونم با حالی که دارید به در خواهد خورد یا نه
    دکتر فرهنگ هلاکویی - علل و ریشه‌های خشم و عصبانیت
    تشکر گرامی

    با یک گل بهار نمیشه درست ولی با یک سوز زمستون مییاد

    برای ایجاد تغییر و تحّول لازم نیست یک گلستان باشیم بلکه مثل یک گل، میشه جامعه‌ای را در جهت مثبت متحول کرد فقط اگر بخواهیم و اگر گل باشیم.

    بماند که در هر گلستانه گل و بلبلی خاری هم هست



    خشم بی دلیل شکل نمیگیره یک پروسه بلند مدت و عمیق داشته اکنون شده این افکار (هرچند از گذشته یک سری روحیات criminal داشتم و دارم) در گذشته نه چندان دور هم در حد self decay بوده تو این 25سال زندگی کنترلش کردم (حتی در مورد اون موارد قتل هم با خشم و کینه رفتار نکردم _ اینکه احیانا اگر فکر کنید لزومش خشم و کینه بوده پیشاپیش و جسارتا باید بگم اشتباه ست )

    ولی الان دیگه نمیخوام مثل قبل خشم رو سرکوب کنم میخوام آزاد و رهاش کنم بلکه طوری کنم که طوری شود !
    امضای ایشان
    Beg for your life, you won't escape the knife
    Your fate was sealed today
    Disease has spread you pray for death
    Evisceration plague

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بــَــد خرجی !

    نقل قول نوشته اصلی توسط MorbidCorpse نمایش پست ها
    تشکر از شما

    راستش تا چندی پیش( اواخر نوجوانی ) که احساسی فکر میکردم به نتیجه ای جز خودکشی نمیرسیدم اقدام هم داشتم جوری که پزشکی قانونی هم فوت شده ثبت کرده بود یک سالی هم دچار فراموشی شده بودم ولی باز همونی بودم که هستم

    الانم هرچقدر منطقی فکر میکنم بازم به خودکشی میرسم _ ترسی از خودکشی و یا قتل ندارم فقط اینکه این دو حرکتم میتونه موجبات برهم زدن و نگرانی و.... خانواده م و مخصوصا پدر مادر سن بالام بشه آزارم میده و دست و بالم رو بسته بعد مییام به این نتیجه میرسم که خوب خانواده و پدر مادرم رو از سر راه بردارم که نباشن که ناراحت بشن!

    من خودکشی رو امری کاملا شخصی و منطقی میدونم ولی خودکشی ای که موجبات آزرده خاطر کردن دیگران بشه رو نمیپسندم همیشه م سعی م این بوده که با دیگران در ارتباط نباشم و نیستم ولی خانواده دقیقا مصداق بارز *سیرش* ـه چون در حقم لطف داشتن و تا همینجا تحملم کردن نمیتونم چیزی بهشون بگم



    اهل اغراق و تظاهر و جلب توجه هم نیستم که بیام تاپیک بزنم با قصد و غرض! نمیخوام بویلد کنم موضوع رو ولی شرایطم خاصه از دست کسی هم کمکی ساخته نیست 9سالی هست که همجوار و همکلام با روانشناس و روانپزشک و بیمارستان روانپزشکی م واقعا بی فایده بوده . این نبوده که خودم نخوام تغییر کنم یا مقاومت کنم چی باید بگم به روانشناسی که خیلی از مسائلی رو که بنده تجربه کردم و ایشون تجربه نکرده بتونه درک کنه!


    دقیقا یه روانشناس تجربه شمارو نداره به خاطر همین میگم گذشته از کمک روانشناسا به خودتونم متکی باشید.
    معلومه قلب تون رئوف تر از این حرفاست که بتونید اون افکارتونو عملی کنید.
    به نظرم با اون منطقی که ازش گفتید میشه شکلای مختلف راه حلارو پیدا کرد. بستگی داره نگاهتون چی باشه. مثل سرگذشت اپرا وینفری که الان ادم موفقیه.
    شایدم دردی دارید که نمیتونید ازش بگذرید. نمیتونید تمومش کنید برای خودتون و الان که دیگه عامل اون درد از بین رفته شرایط و محیط براتون عادی شده اما شما و احساستون نه. به خاطر این تضاد دارید این عکس العملارو نشون میدید
    شاید هنوز خودتون جسارت جدا شدن از منطقه امنتونو ندارید و نمیتونید چطوری از یه آدم که اون آسیبارو دیده به یه آدم عادی تبدیل شید.

  13. کاربران زیر از ملکه شیشه ای بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    33009
    نوشته ها
    56
    تشکـر
    17
    تشکر شده 18 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بــَــد خرجی !

    نقل قول نوشته اصلی توسط ملکه شیشه ای نمایش پست ها
    دقیقا یه روانشناس تجربه شمارو نداره به خاطر همین میگم گذشته از کمک روانشناسا به خودتونم متکی باشید.
    معلومه قلب تون رئوف تر از این حرفاست که بتونید اون افکارتونو عملی کنید.
    به نظرم با اون منطقی که ازش گفتید میشه شکلای مختلف راه حلارو پیدا کرد. بستگی داره نگاهتون چی باشه. مثل سرگذشت اپرا وینفری که الان ادم موفقیه.
    شایدم دردی دارید که نمیتونید ازش بگذرید. نمیتونید تمومش کنید برای خودتون و الان که دیگه عامل اون درد از بین رفته شرایط و محیط براتون عادی شده اما شما و احساستون نه. به خاطر این تضاد دارید این عکس العملارو نشون میدید
    شاید هنوز خودتون جسارت جدا شدن از منطقه امنتونو ندارید و نمیتونید چطوری از یه آدم که اون آسیبارو دیده به یه آدم عادی تبدیل شید.
    ممنون

    اتفاقا خیلی بر خودم متکی م یعنی خیلی رو خودم کار کردم که الان اینم ! میتونستم به مراتب بدتر از این باشم! از خیلی چیزا و خیلی مسائل گذشته م خیلی موقع ها سکوت کردم ولی الان بهم اثبات شده که اشتباه میکردم! دلایل اینکه چرا و چجوری بهم اثبات شده توضیحش مفصله!

    خیلی از دردا بی درمونه خیلی! .

    حاشیه و منطقه امن ندارم ولی سعی م بر اینه که موجبات ب خطر انداختن امنیت دیگران و خانواده نباشم _ عیبم همین مراعات کردناست متاسفانه

    قصد پرحرفی ندارم . معذرت موجبات سردرد هم شدم .
    امضای ایشان
    Beg for your life, you won't escape the knife
    Your fate was sealed today
    Disease has spread you pray for death
    Evisceration plague

  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بــَــد خرجی !

    نقل قول نوشته اصلی توسط MorbidCorpse نمایش پست ها
    ممنون

    اتفاقا خیلی بر خودم متکی م یعنی خیلی رو خودم کار کردم که الان اینم ! میتونستم به مراتب بدتر از این باشم! از خیلی چیزا و خیلی مسائل گذشته م خیلی موقع ها سکوت کردم ولی الان بهم اثبات شده که اشتباه میکردم! دلایل اینکه چرا و چجوری بهم اثبات شده توضیحش مفصله!

    خیلی از دردا بی درمونه خیلی! .

    حاشیه و منطقه امن ندارم ولی سعی م بر اینه که موجبات ب خطر انداختن امنیت دیگران و خانواده نباشم _ عیبم همین مراعات کردناست متاسفانه

    قصد پرحرفی ندارم . معذرت موجبات سردرد هم شدم .
    قطعا همینطوره منم از اولین صحبتاتون متوجه این تسلط و شناختتون روی خودتون شدم.
    خواهش می کنم منم قصد نداشتم زیاد وارد جزئیات بشم اگه ناراحت شدید معذرت می خوام.
    شبتون اروم

  16. کاربران زیر از ملکه شیشه ای بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    شماره عضویت
    36687
    نوشته ها
    267
    تشکـر
    46
    تشکر شده 125 بار در 97 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : بــَــد خرجی !

    سلام عذر میخوام میتونم ازتون بپرسم که دقیقا مشکل شما چیه؟چون سری قبل یادمه که گفتین یه مشکلی دارین نمیدونم مثل ترانس اینا بود،متوجه نشدم،اما میدونم گفتین که ترک تحصیل کردین به خاطر این موضوع،من احساس می کنم کل عصبانیت شما به خاطر اون مشکل بود،میشه برای من توضیح بدین؟

  18. کاربران زیر از shirin danai بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : بــَــد خرجی !

    نقل قول نوشته اصلی توسط MorbidCorpse نمایش پست ها
    تشکر گرامی

    با یک گل بهار نمیشه درست ولی با یک سوز زمستون مییاد



    خشم بی دلیل شکل نمیگیره یک پروسه بلند مدت و عمیق داشته اکنون شده این افکار (هرچند از گذشته یک سری روحیات criminal داشتم و دارم) در گذشته نه چندان دور هم در حد self decay بوده تو این 25سال زندگی کنترلش کردم (حتی در مورد اون موارد قتل هم با خشم و کینه رفتار نکردم _ اینکه احیانا اگر فکر کنید لزومش خشم و کینه بوده پیشاپیش و جسارتا باید بگم اشتباه ست )

    ولی الان دیگه نمیخوام مثل قبل خشم رو سرکوب کنم میخوام آزاد و رهاش کنم بلکه طوری کنم که طوری شود !
    پس مسئله اصلی در تعریف گل هست

    آدم بیسوادی نیستید اما فکر می کنم تعریفتون از بخشش ، انتقام ، میزان مجازات درست نیست شاید با توجه به وضعیتتون تا اندازه ای حق دارید و در شرایطی نیستید که بتونید تصمیم صحیحی بگیرید

    اگر امکان داره کمی توضیح دهید قصد گرفتن انتقام از چه کسانی رو دارید
    ویرایش توسط آرش67 : 10-25-2017 در ساعت 01:40 AM
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  20. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    33009
    نوشته ها
    56
    تشکـر
    17
    تشکر شده 18 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بــَــد خرجی !

    سلام عذر میخوام میتونم ازتون بپرسم که دقیقا مشکل شما چیه؟چون سری قبل یادمه که گفتین یه مشکلی دارین نمیدونم مثل ترانس اینا بود،متوجه نشدم،اما میدونم گفتین که ترک تحصیل کردین به خاطر این موضوع،من احساس می کنم کل عصبانیت شما به خاطر اون مشکل بود،میشه برای من توضیح بدین؟
    سلام

    متاسفانه شرایط فروم مناسب نیست برای توضیح کامل و مفصل بره همین اندک اشارات و توضیحات مختصری داشتم فقط

    در بیانش مشکلی ندارم شده حتی برای ارتقا اطلاعات دیگران بیان میکنم ولی آیا بیانش دردی دوا میکنه!؟


    پس مسئله اصلی در تعریف گل هست

    آدم بیسوادی نیستید اما فکر می کنم تعریفتون از
    بخشش ، انتقام ، میزان مجازات درست نیست شاید با توجه به وضعیتتون تا اندازه ای حق دارید و در شرایطی نیستید که بتونید تصمیم صحیحی بگیرید

    اگر امکان داره کمی توضیح دهید قصد گرفتن انتقام از چه کسانی رو دارید
    هر گلی خوب نیست گل هم خوب و بد داره . گل نزدیم ولی دیدم دروازه

    بخشش و یا انتقام و مجازات مگر تعریف واحد و جامعی دارند؟

    چرا باید ببخشم افرادی رو که موجبات دارک اسپشیال شدن زندگی م رو رقم زدن ؟چرا فکر میکنید صحیح نیست مسئله قتل! آیا قانون بیاد دخالت کنه (که نمییاد) میبخشه واقعا یک عده پدوفیل باج گیر رو؟قانون مدنی کی به ما لطف داشته که بار دومش باشه البته . .کی باید در مقابل اینگونه رفتار های زشت و ناپسند و شدیدا مخرب از لحاظ روحی روانی قد علَم کنه؟ مرجع رسیدگی به این نوع مسائل کجاست که ما به هرجا سر زدیم ( از دادگاه و پلیس و...ش بگیر تا مابقی ) که خودشون سرمنشاء فساد هستند! حرفی بزنی خودت میشی مقصر!منحرف! مرتد!

    میگم من با کمال احترام قصد قتل عده ای از عزیزان بسیج و دوستان زحمت کش نیرو انتظامی رو دارم . قانونا که نمیشه ورود کرد شما راه حلی دارید بفرمایید ( البته راه حل برای مجازات این نوع افراد نه پاک کردن صورت مسئله)
    امضای ایشان
    Beg for your life, you won't escape the knife
    Your fate was sealed today
    Disease has spread you pray for death
    Evisceration plague

  22. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : بــَــد خرجی !

    نقل قول نوشته اصلی توسط MorbidCorpse نمایش پست ها
    سلام

    متاسفانه شرایط فروم مناسب نیست برای توضیح کامل و مفصل بره همین اندک اشارات و توضیحات مختصری داشتم فقط

    در بیانش مشکلی ندارم شده حتی برای ارتقا اطلاعات دیگران بیان میکنم ولی آیا بیانش دردی دوا میکنه!؟




    هر گلی خوب نیست گل هم خوب و بد داره . گل نزدیم ولی دیدم دروازه

    بخشش و یا انتقام و مجازات مگر تعریف واحد و جامعی دارند؟

    چرا باید ببخشم افرادی رو که موجبات دارک اسپشیال شدن زندگی م رو رقم زدن ؟چرا فکر میکنید صحیح نیست مسئله قتل! آیا قانون بیاد دخالت کنه (که نمییاد) میبخشه واقعا یک عده پدوفیل باج گیر رو؟قانون مدنی کی به ما لطف داشته که بار دومش باشه البته . .کی باید در مقابل اینگونه رفتار های زشت و ناپسند و شدیدا مخرب از لحاظ روحی روانی قد علَم کنه؟ مرجع رسیدگی به این نوع مسائل کجاست که ما به هرجا سر زدیم ( از دادگاه و پلیس و...ش بگیر تا مابقی ) که خودشون سرمنشاء فساد هستند! حرفی بزنی خودت میشی مقصر!منحرف! مرتد!

    میگم من با کمال احترام قصد قتل عده ای از عزیزان بسیج و دوستان زحمت کش نیرو انتظامی رو دارم . قانونا که نمیشه ورود کرد شما راه حلی دارید بفرمایید ( البته راه حل برای مجازات این نوع افراد نه پاک کردن صورت مسئله)
    همین قدر بگم من نگفتم کسی رو ببخشید و اصلا بخشش شرایطی داره که شما ندارید شرایط هم از نظر روحی و هم از نظر توانایی و انتخاب بین انجام مجازات یا بخشش)

    با عرض پوزش ادامه برای بعد
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  23. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    33009
    نوشته ها
    56
    تشکـر
    17
    تشکر شده 18 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بــَــد خرجی !

    همین قدر بگم من نگفتم کسی رو ببخشید و اصلا بخشش شرایطی داره که شما ندارید شرایط هم از نظر روحی و هم از نظر توانایی و انتخاب بین انجام مجازات یا بخشش)

    با عرض پوزش ادامه برای بعد
    شرایطش به کنار بخشش دردی دوا نمیکنه بخشیدم بارها که به این نتیجه رسیدم . صرفا جهت تلخ فان : وقتی کسی سرش به سنگ نمیخُره باید باید باسنگ بزنیش(مُربید کُرپس علیه خیار)

    ممنون از شما . شب عالی پرتقالی
    امضای ایشان
    Beg for your life, you won't escape the knife
    Your fate was sealed today
    Disease has spread you pray for death
    Evisceration plague

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد