سلام دوستان من یکی از اعضای قدیمی سایت هستم خیلی وقته نیومدم اینجا من حدود سه ساله که ازدواج کردم شوهرم به شدت به خانوادش وابسته ست ما با اونا زندگی میکنیم حتی خرج مون هم با همه ولی واقعا دیگه خسته شدم دیگه میخوام زندگی مستقل داشته باشم اما خیلی میترسم به شوهرم بگم چون خیلی آدم عصبی هست و در ضمن اینکه خانوادش یعنی باباش بهش پیشنهاد دادن که جدا بشیم ولی با مخالفت شدید شوهرم مواجه شدن اونام گفتم تا خودت نخوای ما جدات نمیکنیم مامانش که از خداشه از اونجایی که به خانوادش به شدت وابسته ست زیاد با من صمیمی نیست و من هرکاری میکنم که خونه ی خودمون و با من احساس ارامش کنه نمیشه ارامشش رو با خانوادش باعث شده رابطمون خیلی سرد بشه و البته این یه مشکل جدای زندگی منه که میخوام تلاشمو برای بهتر شدن زندگیم بکنم ولی باید اول جدا بشیم که مطمئنم وقتی جدا بشیم بیشتر بهم دلبسته میشیم ما یه دختر یک ساله هم داریم خیلی
مشکلات زندگی با خانواده شوهر زیاده واقعا دیگه تحمل شو ندارم کمکم کنید چطوری با سیاست راضیش کنم