نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: اختلافات زناشویی

1525
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37059
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    اختلافات زناشویی

    با سلام من و همسرم مدتی است به مشکل بزرگی برخورد کردیم البته من هم مقصر هستم من و همسرم 10 سال است که با هم ازدواج کردیم و یک پسر شش ساله داریم که خیلی هم خوشحالیم بابت داشتن فرزند سالمی که خداوند به ما داده من مدتی است که خیلی عصبی شدم در مقابل بی احترامیهایی که به من میشود سریع عکس العمل نشان میدهم دیگر قلبم سیاه شده و با هیچ کس نمیتوانم مهربان باشم همسر هم هیچ عکس العملی نشان نمیدهد بهش میگم فکر کنم ما به انتهای خط رسیدیم و باید جدا بشیم میگه خوب جدا بشیم میگم یعنی به این سادگی قبول میکنی میگه خوب تو اینجوری میخوای من توقع داشتم که بگه نه و به قول معروف ناز کشیدنی بکنه ولی اصلا انگار نه انگار پسرم به قدری حساس شده که حرف زدن عادی ما رو هم میگه چرا دعوا میکنید؟؟؟؟؟؟ من نمیدونم چیکار باید بکنم با شوهری که اصلا بلد نیست من رو در موقع عصبانیت آروم کنه بیشتر مرد عمل هستش ولی من دوست دارم از اون بشنوم کلمه دوست دارم رو ولی افسوس فقط زمان نیاز جنسی این حرف رو میشنوم و از خودم بیزار شدم لطفا کمکم کنیذ

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : اختلافات زناشویی

    نقل قول نوشته اصلی توسط samavati نمایش پست ها
    با سلام من و همسرم مدتی است به مشکل بزرگی برخورد کردیم البته من هم مقصر هستم من و همسرم 10 سال است که با هم ازدواج کردیم و یک پسر شش ساله داریم که خیلی هم خوشحالیم بابت داشتن فرزند سالمی که خداوند به ما داده من مدتی است که خیلی عصبی شدم در مقابل بی احترامیهایی که به من میشود سریع عکس العمل نشان میدهم دیگر قلبم سیاه شده و با هیچ کس نمیتوانم مهربان باشم همسر هم هیچ عکس العملی نشان نمیدهد بهش میگم فکر کنم ما به انتهای خط رسیدیم و باید جدا بشیم میگه خوب جدا بشیم میگم یعنی به این سادگی قبول میکنی میگه خوب تو اینجوری میخوای من توقع داشتم که بگه نه و به قول معروف ناز کشیدنی بکنه ولی اصلا انگار نه انگار پسرم به قدری حساس شده که حرف زدن عادی ما رو هم میگه چرا دعوا میکنید؟؟؟؟؟؟ من نمیدونم چیکار باید بکنم با شوهری که اصلا بلد نیست من رو در موقع عصبانیت آروم کنه بیشتر مرد عمل هستش ولی من دوست دارم از اون بشنوم کلمه دوست دارم رو ولی افسوس فقط زمان نیاز جنسی این حرف رو میشنوم و از خودم بیزار شدم لطفا کمکم کنیذ
    سلام

    مطب شما را خواندم عزیز و سخت متعجب شدم که چگونه انسانهای مثل شما سخت درگیر روابط و نیازهای سطحی و عادات و بازیهای دوران کودکی خودند(که میلیونها نفرند)!!!!!!

    نمیدانم هر دو چند سالتونه ولی این را مطمئن هستم هر کدام از شما از لحاظ حسی و عقلی و روابط خانوادگی از کودک 6 ساله خود یکسال کوچکترید و در سن 5 سالگی مانده اید عزیز!!!!؟؟

    اخه این چه بازیست در اورده اید!!!؟؟ شما عصیانی و پرخاشگر و خشمگین!!! به ایشون میگین طلاق؟؟!! ایشون هم میگن باشه هر جور تو مایلی>> شما هم بهتون بر میخوره که چرا نازم رو نخرید>>>چرا نگفت دوست دارم و....>> دوباره بهانه و دعوا>>> حالا هم که طفلک اون بچه که واقعا از شماها عاقلتره داره آسیب میبینه و به زبون بی زبونی و با کلام کودکانش میگه چرا دعوا میکنید

    (به عبارتی چه مرگتونه کمی بزرگ شید بابا ناسلامتی شما ها پدر و مادر منید)!!!!!!!!؟؟؟

    خبر بدی براتون دارم 2/3 مردان بلد نیستن به خانمهایشان بگن دوست دارم و نمیگن ممکنه در عمل کارها بکنند ولی لفظی خیر!!!!!!

    ببخشید که کمی تند حرف زدم ولی برای جا افتادن منظور بود والا مشکل شخصی با شما و همسرتان ندارم عزیز.

    کوتاه سخن:

    هر دو با هم به یکی از همکاران مشاور حاذق ما و یا به تنهایی اگر همسرتان نیامدند رجوع کنید جهت شناخت بیشتر از همدیگر و درمان.

    موفق باشد

    سپاس
    دکتر
    ویرایش توسط شهرام2014 : 11-05-2017 در ساعت 01:19 PM
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  3. کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37059
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    2
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلافات زناشویی

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    مطب شما را خواندم عزیز و سخت متعجب شدم که چگونه انسانهای مثل شما سخت درگیر روابط و نیازهای سطحی و عادات و بازیهای دوران کودکی خودند(که میلیونها نفرند)!!!!!!

    نمیدانم هر دو چند سالتونه ولی این را مطمئن هستم هر کدام از شما از لحاظ حسی و عقلی و روابط خانوادگی از کودک 6 ساله خود یکسال کوچکترید و در سن 5 سالگی مانده اید عزیز!!!!؟؟

    اخه این چه بازیست در اورده اید!!!؟؟ شما عصیانی و پرخاشگر و خشمگین!!! به ایشون میگین طلاق؟؟!! ایشون هم میگن باشه هر جور تو مایلی>> شما هم بهتون بر میخوره که چرا نازم رو نخرید>>>چرا نگفت دوست دارم و....>> دوباره بهانه و دعوا>>> حالا هم که طفلک اون بچه که واقعا از شماها عاقلتره داره آسیب میبینه و به زبون بی زبونی و با کلام کودکانش میگه چرا دعوا میکنید

    (به عبارتی چه مرگتونه کمی بزرگ شید بابا ناسلامتی شما ها پدر و مادر منید)!!!!!!!!؟؟؟

    خبر بدی براتون دارم 2/3 مردان بلد نیستن به خانمهایشان بگن دوست دارم و نمیگن ممکنه در عمل کارها بکنند ولی لفظی خیر!!!!!!

    ببخشید که کمی تند حرف زدم ولی برای جا افتادن منظور بود والا مشکل شخصی با شما و همسرتان ندارم عزیز.

    کوتاه سخن:

    هر دو با هم به یکی از همکاران مشاور حاذق ما و یا به تنهایی اگر همسرتان نیامدند رجوع کنید جهت شناخت بیشتر از همدیگر و درمان.

    موفق باشد

    سپاس
    دکتر
    ممنون آقای دکتر
    اتفاقاً رک بوذن و صریح صحبت کردن شما برایم جالب بود
    من مدتی است به دلیل مشکل صرعی که دارم قرصهای لاموتریژن و کلونازپام استفاده میکنم البته لاموتریژن اثرات خاصی نداره ولی کلونازپام خیلی داره
    نمیدونم شاید عصبی بودن من به این ربط داشته باشه


    م

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : اختلافات زناشویی

    نقل قول نوشته اصلی توسط samavati نمایش پست ها
    با سلام من و همسرم مدتی است به مشکل بزرگی برخورد کردیم البته من هم مقصر هستم من و همسرم 10 سال است که با هم ازدواج کردیم و یک پسر شش ساله داریم که خیلی هم خوشحالیم بابت داشتن فرزند سالمی که خداوند به ما داده من مدتی است که خیلی عصبی شدم در مقابل بی احترامیهایی که به من میشود سریع عکس العمل نشان میدهم دیگر قلبم سیاه شده و با هیچ کس نمیتوانم مهربان باشم همسر هم هیچ عکس العملی نشان نمیدهد بهش میگم فکر کنم ما به انتهای خط رسیدیم و باید جدا بشیم میگه خوب جدا بشیم میگم یعنی به این سادگی قبول میکنی میگه خوب تو اینجوری میخوای من توقع داشتم که بگه نه و به قول معروف ناز کشیدنی بکنه ولی اصلا انگار نه انگار پسرم به قدری حساس شده که حرف زدن عادی ما رو هم میگه چرا دعوا میکنید؟؟؟؟؟؟ من نمیدونم چیکار باید بکنم با شوهری که اصلا بلد نیست من رو در موقع عصبانیت آروم کنه بیشتر مرد عمل هستش ولی من دوست دارم از اون بشنوم کلمه دوست دارم رو ولی افسوس فقط زمان نیاز جنسی این حرف رو میشنوم و از خودم بیزار شدم لطفا کمکم کنیذ
    سلام
    مردها در فهم احساسات زنان خیلی کودن هستند ضمنا خیلی سختشان هست که کلمه دوستت دارم را به کار ببرند مسلم هست نه شوهرتان شناختی از خانمها دارد و نه شما از آقایان. خیلی رک و راست و بدون کنایه با همسرتان حرف بزنید حرف دلتان را بهش بگویید هنوز بین شما و همسرتان فاصله است با توجه به اینکه شما صرع دارید شما به اتفاق همسرتان مراجعه کنید به یک روانشناس. حتما به دکتری که قرصها را تجویز کرده بگویید که زودتر عصبانی میشوید اگر ممکن هست دوز دارو را کم کند به هر حال مشکل حادی نیست که حرف از طلاق میزنید ضمنا همسرتان را هم با خود ببرید به هر حال شوهر شما هم طرز برخورد با بیمار صرعی را باید یاد بگیرد و نکاتی را که باعث بهبود شما میشوند را رعایت کنند ضمنا هر چه محیط خانه دور از استرس و آرام باشد در بهبود بیماریتان خیلی کمک میکند

  6. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : اختلافات زناشویی

    نقل قول نوشته اصلی توسط samavati نمایش پست ها
    ممنون آقای دکتر
    اتفاقاً رک بوذن و صریح صحبت کردن شما برایم جالب بود
    من مدتی است به دلیل مشکل صرعی که دارم قرصهای لاموتریژن و کلونازپام استفاده میکنم البته لاموتریژن اثرات خاصی نداره ولی کلونازپام خیلی داره
    نمیدونم شاید عصبی بودن من به این ربط داشته باشه

    برای مشکل صرعتون متاسفم, ولی حتما بهتره برای اینکه هم بررسی بیشتری بشین و هم داروهاتون با حداقل اثرات جانبی باشه
    به یکی از همکاران روانپزشک ما رجوع کنید و بعد از توضیحات و...... شما با دکتر مغز و اعصاب شما تماس گرفته و داروها را مشترکا به مرزی رسانند

    که برای شما مناسب باشد.

    موفق باشید

    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دورویی و دروغگویی شوهر
    توسط p.m در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 01-15-2017, 01:57 PM
  2. کم رویی چیست و راههای مبارزه با کمرویی کدامند؟
    توسط ستیلا در انجمن مشکلات ارتباطی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 02-22-2016, 04:02 PM
  3. سومین میزگرد مشاور " پرویی یا کمرویی "
    توسط Reepaa در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 23
    آخرين نوشته: 07-31-2015, 07:41 PM
  4. نکات جالب ازدواج و زندگی زناشویی
    توسط ariakpg در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 07-28-2015, 10:30 PM
  5. خواص گیاهان دارویی
    توسط miladi در انجمن طب سنتی و گیاهان دارویی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-30-2015, 01:48 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد