سلام،من و همسرم حدودا سه ماه با آگاهی خونواده هامون با هم در ارتباط بودیم، وبعد از سه ماه نامزد کردیم، حدودا چهار ماه نامزد بودیم وبعد عقد کردیم والان سه ماهه من زن رسمی و قانونیش شدم،جمعا توی این ده ماه خیلی بینمون تنش و جر و بحث بوجود اومده، همسرم خیلی زود عصبی میشه، و توی اون لحظه کلی بی احترامی میکنه و بعد سریع پشیمون میشه، حیای تحت تأثیر حرف دیگران قرار میگیره اگر من بهش بگم کاری رو اشتباه انجام میده یا یه رفتار بدی داره حرف منو قبول نمیکنه اما اگه از دهن کسی بشنوه قبولی میکنه کلا آدم دهن بینیه، من بارها بخاطر این رفتاراش دلم رنجیده اما چون خیلی عاشقشم یه مدت ازش دلگیر میشم باهاش قهر میکنم بعد میاد منت کشی و قول میده که اخلاقشو درست کنه منم آشتی میکنم اما فقط چند هفته سر قولش میمونه، البته منم توی بعضی از جر و بحثا مقصر بودم، ما هردومون انتقام جوییم وقتی یکیمون رفتار بدی انجام میده یا کار ناشایستی انجام میده حتما باید عین همون رفتار یا کار رو انجام بدیم تا دلمون خنک بشه، اما خوب تو جریان این اتفاقات همسرم بخاطر ترسوندن من حرف از جدایی میزنه، اوایل میترسیدم و کوتاه میومدم اما بعد تا حرف از جدایی میزد منم در مقابلش وایمیسادم و میگفتم باشه جدا بشیم اما اون بیشتر از من میترسید و فورا آروم میشد و خودش قضیه رو حل میکرد، من و همسرم واقعا عاشقانه همدیگرو دوست داریم،همسرم مدتیه که کارشو از دست داده و بعد از اون خیلی تنش داره،مدام پرخاش میکنه اما بعد عذرخواهی میکنه و همیشه بهم میگه که بخاطر موقعیتی که براش پیش اومده خیلی بهم ریخته منم درکش میکنم اما خوب بعضی وقتا واقعا دلم میشکنه،ما هردو از خونواده های سطح بالایی هستیم هم از لحاظ ثروت و هم تحصیلات، خونواده هامون با هم خیلی خوبن اونقدر که من راحت میتونم با خانواده همسرم درد و دل کنم و اون هم همینطور، اما واقعا میخوام این تنش ها تموم بشه چون هم داریم به خودمون و زندگیمون آسیب وارد میکنیم هم باعث سلب آرامش خونواده هامون شدیم واقعا باید چیکار کنیم،؟ البته تنها مشکلمون همین جرو بحثای بی پایه و اساسه که بعضی وقتا حتی خودمون هم مسخرمون میگیره اما خب این بی احترامیایی که این بین بهم میکنیم باعث شده حرمتای بینمون شکسته شه ومن اینو نمیخوام