نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: سردرگمی در انتخاب حرفه مورد علاقه

744
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37184
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Exclamation سردرگمی در انتخاب حرفه مورد علاقه

    سلام
    من سهیل هستم 25 سالمه راستش چندوقتیه فکر میکنم کلا تویه زندگی مسیر اشتباهیو اومدم یعنی تو رشته تحصیلی که اومدم دانشگاهی که رفتم و حتی از همون دبیرستان که به اجبار خانواده رشته ایی رو انتخاب کردم که دوست نداشتم.
    تویه دوران دانشجویی سعی کردم سوای از درس چنتا کار تویه زمینه کامپیوتر(مس طراحی وبسایت و فوتوشاپ و برنامه نویسی) انجام بدم که متاسفانه بعد چند وقت در واقع ینی وقتی مهارت رو یاد میگرفتم میدیدم به هیچ دردی نمیخوره, مثلا بعد از چند مدت که کاملا تویه فوتوشاپ خبره شدم و تویه اینترنت و روزنامه و خیلی جاهایه دیگه تبلیغات کردم نتیجه ایی نداشت...
    بعد رفتم سمت کارایه یدی تامیرات وسایل خانگی, یخچال تلویزیون و... بعد از مدتی هم که این کارو کردم دیدم هیچ علاقه خاصی هم به این مدل کار ندارم
    یه مشکل دیگه ایی هم که دارم مقایسه خودم با بقیه اس میدونم کار غلطیه اما خب واقعا آدم دست خودش نیست کسایی رو میبینم که حتی از من کوچیکترن اما هر کدوم تویه زمینه ایی خبره هستن در حالی که من احساس میکنم چیزی بارم نیست.
    چندبار رفتم سمت سیگار اما ترکش کردم.
    نمیدونم دقیقا تویه زندگیم باید چکار کنم نمیدونم اصلا چه هدفی دارم.
    خواهشا وارد بحثایه کلیشه ایی نشید(گوشم پره از حرفایی که میگه همه چی درست میشه!) راهنمایی درست بکنید
    ممنون.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سردرگمی

    نقل قول نوشته اصلی توسط سهیل25 نمایش پست ها
    سلام
    من سهیل هستم 25 سالمه راستش چندوقتیه فکر میکنم کلا تویه زندگی مسیر اشتباهیو اومدم یعنی تو رشته تحصیلی که اومدم دانشگاهی که رفتم و حتی از همون دبیرستان که به اجبار خانواده رشته ایی رو انتخاب کردم که دوست نداشتم.
    تویه دوران دانشجویی سعی کردم سوای از درس چنتا کار تویه زمینه کامپیوتر(مس طراحی وبسایت و فوتوشاپ و برنامه نویسی) انجام بدم که متاسفانه بعد چند وقت در واقع ینی وقتی مهارت رو یاد میگرفتم میدیدم به هیچ دردی نمیخوره, مثلا بعد از چند مدت که کاملا تویه فوتوشاپ خبره شدم و تویه اینترنت و روزنامه و خیلی جاهایه دیگه تبلیغات کردم نتیجه ایی نداشت...
    بعد رفتم سمت کارایه یدی تامیرات وسایل خانگی, یخچال تلویزیون و... بعد از مدتی هم که این کارو کردم دیدم هیچ علاقه خاصی هم به این مدل کار ندارم
    یه مشکل دیگه ایی هم که دارم مقایسه خودم با بقیه اس میدونم کار غلطیه اما خب واقعا آدم دست خودش نیست کسایی رو میبینم که حتی از من کوچیکترن اما هر کدوم تویه زمینه ایی خبره هستن در حالی که من احساس میکنم چیزی بارم نیست.
    چندبار رفتم سمت سیگار اما ترکش کردم.
    نمیدونم دقیقا تویه زندگیم باید چکار کنم نمیدونم اصلا چه هدفی دارم.
    خواهشا وارد بحثایه کلیشه ایی نشید(گوشم پره از حرفایی که میگه همه چی درست میشه!) راهنمایی درست بکنید
    ممنون.
    سلام
    به نظر شما شغل خوب چه شغلیست؟ شغل مطلوبتان باید چه ویژگی داشته باشد؟ هدفت از پیدا کردن شغل چیست؟1- شغلی که قابلیت پیشرفت در آن زیاد باشد2-شغلی که حقوق بیشتری داشته باشد3-شغلی که بیشتر مورد علاقه تان باشد4-شعلی باشد که در آن احساس شخصیت و احترام کنید
    به هر حال جواب سوالهای بالا را بدهید

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : سردرگمی در انتخاب

    سردرگمی در انتخاب:

    بسیاری از افراد به فکر کردن عادت کرده اند.
    افرادی که زیاد از حد منطقی هستند(مانند برنامه نویسها)، باید آگاه باشند که منطق و نیمکره چپ مغز شما، بخش بسیار کوچکی از توان وجود شماست. با این وجود شما سعی دارید همه زندگی خود را با نیمکره چپ اداره کنید. دقیقا به همین علت است که در زندگی خود، سردرگم یا گیج میشوید زیرا توان ضمیر خودآگاه شما محدود است.
    اما چطور میتوان این مشکل را حل کرد ؟



    بخشی که مسئول واکنشهای ناخودآگاه و شهودی در وجود شماست، طی میلیونها سال تکامل به وضعیت فعلی رسیده است تا بتواند در لحظات سرنوشت ساز و حیاتی، به سرعت عمل کرده و زندگی شما را حفظ کند. فرض کنید درحال رانندگی هستید و به یکباره یک سگ در وسط جاده ظاهر میشود. در اینصورت اگر قرار باشد بصورت خودآگاه عمل کرده و ابتدا پس از دیدن موجود در وسط جاده، و سپس انجام محاسبات ریاضی، تصمیمات لازم را داشته باشید، تصادف شما قطعی است ! اما در این لحظات، ضمیر ناخودآگاه وارد عمل شده و به سرعت واکنش نشان میدهد. درواقع وقتی ضمیر خودآگاه عاجز میشود، ضمیر ناخودآگاه میتواند با توان بینهایت خود، واکنشهای لازم را به نمایش بگذارد.

    افرادی که فقط از منطق بهره میبرند، درصد بسیار کمی از ذهن خود را مورد استفاده قرار داده اند. درواقع بخش نقشه کشیدن در ذهن شما، به سادگی میتواند گیج و سر درگم شود زیرا مسیر زندگی بعضا پیچیدگی زیادی پیدا میکند که عملا امکان نقشه کشیدن را از شما میگیرد. سیم کشی های عصبی منطقی در ذهن انسان ده ها برابر ضعیفتر از احساسات و سایر بخشهای ذهن شما هستند.
    اگر بخواهم این مساله را دقیقا برای شما شرح دهم، بد نیست به این مثال دقت کنید :

    فرض کنید میخواهم به شما آموزش دهم که چطور در برابر یک فرد غریبه، اعتماد به نفس کافی را داشته باشید و تاثیر خوبی بگذارید. بدین منظور، اگر قرار باشد تک تک نکات را به شما گوشزد کنم، خواهید دید که لیستی بزرگ برای شما ساخته میشود که اجرای آنها در لحظه مذکور، بسیار سخت خواهد بود و معمولا از یاد میرود.
    حال فرض کنید به جای این مساله، با استفاده از هیپنوتیزم یا ابزار دیگر، دقیقا احساس اعتماد به نفس درون شما ایجاد شود. بصورت ناخودآگاه، همه جزییات بدن شما، از زاویه سر گرفته تا صاف بودن کمر و لحن و تن صدا، بصورت اتوماتیک کنترل میگردد. زیرا ضمیر ناخودآگاه شما کنترل آنرا بدست گرفته است. دقیقا به همین علت است که مثلا، کسی که از نظر مالی یا شغلی جایگاه خوبی بدست می آورد، بصورت اتوماتیک در همه ابعاد بهتر میشود. زیرا حس خوب درونی او باعث میشود ضمیر ناخودآگاهش، زبان بدن و همه جزییات وجودی او را به بهترین شکل مدیریت کند.

    به فکر کردن پایان دهید و سریع عمل کنید و نظارت روی احساسات . در بسیاری از اوقات، فکر کردن خود به نوعی اعتیاد تبدیل میشود. وقتی منطق نمیتواند مشکلات فعلی زندگی شما را حل کند و با نقشه و استراتژی ریختن، فقط سردرگم میشوید، شاید وقت آن رسیده است که از بخشهای عمیق تری از وجود خود، یعنی شهود، احساسات و ضمیر ناخودآگاه بهره ببرید. به جای اینکه فکر کنید، از صدای راهنمای درونی خود بهره گیرید زیرا شما فقط همین بدن نیستید. میلیونها سال تکامل شما را به یک کامپیوتر بسیار پیشرفته تبدیل کرده است که همه علم بشر تا به امروز، فقط توانسته است بخشهای کوچکی از آنرا آن هم به صورت سطحی توصیف کند. بنابراین به جای اینکه فقط از بخشهای کوچکی از وجود خود بهره ببرید، وقت آن است که دو نیمکره مغز خود را فعال کرده و از حس شهود و بخشهای عمیق تر ذهن خود بهره گیرید. دقت کنید که منظور ما، احساسات زودگذر و سطحی نیست، بلکه حس عمیق شهودی که از درون دریافت میکنید، منظور ماست که میتوان آنرا پرورش داد. ضمیر ناخودآگاه شما میتواند میلیونها محاسبات را انجام داده و نتیجه آنرا بصورت یک حس در درون شما قرار دهد. این، چیزی است که از فکر کردن هم بهتر است.

    مقالات مرتبط:

    http://forum.moshaver.co/f190/%D8%AA...7%D8%B1-34854/

    http://forum.moshaver.co/f174/%D8%AA...7%D8%A8-32479/
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد