مشکلات با مادر

[hanane_jahanyar]

من دختری ۱۸ ساله هستم . که مادر پدرم من رو برای بیرون رفتن محدود کردن و من دوست دارم با دوستام برم تفریح و هر چیز دیگه . وقتی خانوادم اینجوری میکنن منم مجبور میشم دروغ بگم و برم بیرون . همیشه سعی کردم راست بگم اما وقتی راست میگم کلا نمیزارن ادم مجبور به دروغ گفتن میشه . چی کار کنم که بتونم راحت بیرون برم ؟

[shirin danai]

سلام ببین به خاطر چی سخت گیری می کنن،من که نمیدونم از دور قضاوت کنم اما شاید دوستات از نظر خونواده ت مناسب نباشن که باهاشون بیرون نری یا جایی که میخوایی بری و نمی پسندن، اول ببین دلیلشون چیه،مطمان باش پدرو مادرت بد تو رو نمیخوان، بهر حال احتمالا یک سال دیگه دانشگاه میخوایی بری و در اونصورت بیشتر بهت اجازه میدن بری بیرون و اون استقلال لازم رو به دست میاری

[hanane_jahanyar]

مامانم با دوستام مشکلی نداره و جایی که میریم هم میدونه کجاست و دیده ولی همین مشکلشو نمیفهمم . و من دانشگاه هم میرم و هنوز همین طوریه و اونا با ساعت بیرون رفتن من مشکل دارن میگن هر موقع میری ۸ خونه باش و ۸ خیلی زوده و بیشتر مواقع دوستایی که من دارم تازه ۷ میان بیرون تا گرم صحبت میشیم من باید برگردم خونه

[shirin danai]

خب دیگه هر خونه ی برای خودش قوانینی داره و الان شما به نظرم باید برای نظرشون احترام قایل باشید

[samane.m]

مامانم با دوستام مشکلی نداره و جایی که میریم هم میدونه کجاست و دیده ولی همین مشکلشو نمیفهمم . و من دانشگاه هم میرم و هنوز همین طوریه و اونا با ساعت بیرون رفتن من مشکل دارن میگن هر موقع میری ۸ خونه باش و ۸ خیلی زوده و بیشتر مواقع دوستایی که من دارم تازه ۷ میان بیرون تا گرم صحبت میشیم من باید برگردم خونه

عزیزم خونواده ت ساعت برگشتت رو 8 شب در نظر گرفتن ؟؛ خب بیشتر خونواده ها فکر میکنم اینطوری باشن!