قبل از اینکه نظر بدم اعتقاد دارم متاسفانه توی مملکت ما افراد بسیار زیادی با توجه به دانش محدود، شرایط زندگی خودشون و عرف ها و نرم ها و حتی
مسائل مذهبی شروع به قضاوت میکنن و انسان حقیقت پذیر به ندرت پیدا میشه حتی در بین پزشکان و روانپزشکها. لذا با علم به این قضیه نظرم رو عرض میکنم.
من و همسرم در دهه سوم زندگی هستیم و بعد از چند سال زندگی به نقطه ای رسیدیم که از فانتزی های جنسی صحبت کردیم. فانتزی هایی که بخواهید یا نخواهید در اعماق پس زمینه های زندگی هر فردی ممکنه مدفون شده باشه و و به نظرم کاملا مرتبط با خاطرات یا اتفاقات برهه خاصی از زندگی هست. در نهایت بحث شریک جنسی رو بررسی کردیم ولی مخاطرات بسیار زیادی توی این قضیه دیدیم ، مثل احتمال ایجاد وابستگی به شخص سوم و یا سرخورده شدن به دلیل برتری شخص سوم و .... در نهایت با ایجاد یه محیط ایزوله و تحت کنترل یک بار این موضوع رو تست کردیم و مشترکا لذت بخش ترین اتفاقی شد که پیش اومد. در موردش صحبت نمیکنیم تا به تایم مورد توافقمون نزدیک بشیم .دامنه این اتفاق محدود به بازه زمانی سالی دو بار شد . و به جرات میتونم بگم روابط جنسیمون بهتر هم شده و حس شکستن تابو و داشتن رازی مشترک هم حس خوبی بهمون میده. و اعتقاد دارم تعریفها قراردادهایی هستن که از بدو پیدایش خلقت با توجه به شرایط ایجاد شدند و دلیلی نداره جایی برای اصلاح یا تغییر با شرایط هر فرد نداشته باشه