سلام . ما چهار سال خونه پدر شوهرم یعنی طبقه دومش زندگی میکردیم و بعد از آزار اذیت خانواده شوهرم به خصوص پدرشوهرم که هم پرتوقع بودن هم اخلاق نداشتن از اونجا بلند شدیم و یه ساله مستاجریم و زندگیمون واقعا آروم شده بود و احساس راحتی میکردیم تا اینکه از چند ماه پیش خانواده شوهرم کم کم ارتباطشونو بیشتر کردن چون خواهر شوهرام خونمون میومدن ولی ما خونه پدرشوهرم نمیرفتیم و اونا کم کم پای ما رو به خونشون باز کردن که تازه فهمیدیم دلیلش چی بوده . پدر شوهرم حدودا ۶ ماه بعد رفتن ما رفته بود زن دوم گرفته بود و به مادر شوهرم کمتر سر میزد و خیلی سخت و کم بهش خرجی میداد و حتی یکی از خواهر شوهرام بخاطر بی کسی با یه پسری که در شان خانواده نبود ازدواج کرده بود که کلی توی زندگیش مشکل داره الان که نزدیک جشن عروسیشه خلاصه میخوام بگم باعث بانی از هم پاشیدن و مشکلات شوهرم و خانوادش پدرشونه . حالا مشکل اصلی من اینه که مادر شوهرم از شوهرش خوشش نمیاد و دلش نمیخواد منت شوهرشو بخاطر خرجی بکشه و همش پیش من و شوهرم خودش و دختراش آه و ناله میکنن و از ما توقع دارن که خرجی اونا رو بدیم . ما خودمون مستاجریم و شوهرم نیروی انتظامی قرار دادیه دوسال دیگه تموم میشه و معلوم نیست رسمی بشه نشه هنوز زندگی خودمم رو هواست خودمونم کلی مشکلات داریم توی زندگی . در ضمن خونه پدر شوهرمم گروی بانکه بخاطر کس دیگه ای شاید پدر شوهرم نخواد خونه رو آزاد کنه اونوقت تکلیف مادر شوهرم چی میشه یعنی باید با ما زندگی کنه ! اگه اون روز بیاد من مجبور میشم طلاق بگیرم چون اصلا یک روزم تحمل زندگی با مادر شوهر توی یک خونه اونم مستاجری رو ندارم اونا باعث شدن ما مستاجر بشیم حالا که از دستشون راحت شدیم باز باید بیان روی زندگی ما آوار بشن ؟! دلمم به حالشون میسوزه ولی میدونم اگه پدر شوهرم خیالش راحت بشه که شوهرم به مادرش خرجی میده میره پشت سرشم نگاه نمیکنه و خانواده شو روی ما آوار میکنه و خودش دنبال خوش گذرونیش باز زنهای جدید میره . نمیدونم چیکار کنم که هم زندگی خودم خراب نشه هم مادر شوهرم و یکی از خواهرشوهرام که هنوز مجرده زیاد سختی نکشن . آیا ما مسئول زندگی اوناییم یا پدرشون ؟ لطفا راهنمایی کنید