نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: مشکل با همسر

1079
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5983
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکل با همسر

    با سلام
    من و همسرم 2.5 ساله که با هم ازدواج کردیم. ما طبقه بالای خونه مادرشوهرم زندگی می کنیم. کار شوهرم طوری هست که همش تو خونه است (چون رشته کامپیوتر هست و داره روی یه ایده ای کار میکنه که معتقده بعدا کار سود دهی میشه) الان تقریبا یک ساله داره روی این ایده اش کار میکنه و با این که شرایط تدریس تو دانشگاه و خیلی فرصت های کاری دیگه رو هم داره هیچ کدوم رو انجام نمیده و همش میگه کار خودم بهتره و هر وقت آماده بشه خیلی سودش بیشتر کار ثابت و ایناست. منم صبر کردم ببینم چی میشه در عین حال خیلی نگران کارش هستم. یه مشکل هم هست که کارش خیلی فکریه و تمرکز میخواد و چون نزدیک خونه مادر شوهرم هستیم دائم اونا کار دارن. (از دکتر رفتن، ده رفتن، خونه مادر بزرگ رفتن و....) و چون پدر شوهرم خیلی وقت پیش فوت کرده بچه هاش خیلی خودشون رو مسئول می دونن در مقابل مادرشون . من هم با این قضیه مشکلی ندارم ولی به شرط اینکه به نیاز های من هم به اندازه مادرش توجه کنه. به خدا بیشتر از اینکه خرج خودمون بکنیم باید خرجی مادر و خواهرش رو بدیم. همسرم میره مرغ و ماهی میخره میبره پایین، مادر و خواهرش هیچ کدومشون نمی شورن خودش میشوره بسته بندی میکنه میبره بهشون میده. اینطوری وقت شوهرم گرفته میشه اصلا به کارش نمیرسه. همش باید در دسترسشون باشیم، حالا یه کار تو خونه دارن یا کار بیرون.
    از طرفی چون کارش تو خونه اس و بیشتر کنار همیم، دوس داره وقتی بیرون میره با دوستاش بره بیرون. ولی من از اینقدر تو خونه موندن خسته میشم. ضمنا وقتی بیرون میره میفهمم دوس نداره بپرسم کجا میری؟ (چون وقتی می خواد بره بیرون میره تو اتاق با دوستش تلفنی حرف میزنه یا اینقدر اروم حرف میزنه که من متوجه نشم) و در 90 درصد اوقات اگه بپرسم کجا میری سر بسته جواب میده یا اصن جواب نمیده و من ناراحت میشم مگه ما زن و شوهر نیستیم خب چرا اینقدر زورش میاد بگه کجا میرم؟
    شوهرم ادم بدی نیس ولی من از پنهان کاری خوشم نمیاد و مثلا میره مادرش رو میبره خونه مامان بزرگش یه ساعت اونجا میشینن بعد میان. (اگه بهش زنگ بزنم که کجایی :یا راست میگه که من خونه مادربزرگم هستم یا جواب سوالمو نمیده، یعنی در واقع دروغ نمیگه راست هم نمیگه!! و اگه من اتفاقی بفهمم و بگم چرا نگفتی میگه نگفتم که تنش به وجود نیاد.) بعد اگه بگم منو بیرون ببره، زورش میاد مثلا میگه کجا بریم میگم خب پارکی سینمایی ... منم خسته میشم . خونه مادرم هم ازمون دوره این طور نیس که زیاد بخوام اونجا برم و بیام. در ضمن هیچ دوست صمیمی هم ندارم که با اون رفت و امد کنم.
    البته اینم بگم که یک سال اول اینطور نبود و خیلی به من و نیازهام توجه میکرد ولی الان یهویی خیلی عوض شده، مثلا سه چهار بار در روز باید بره طبق پایین پیش مادرش، بعضی وقتا یه ربع میشه بعضی وقتا هم میبنی هر بار یه ساعت میره پایین و منو تنها میذاره.
    راستش نوشتن اینا خیلی سخته چون نمیشه با جزئیات گفت ولی اگه یه مقدار کمک کنین هم ممنون میشم احساس افسردگی، تنهایی و بی تکیه گاهی می کنم. چون همسرم یه دفعه اون همه توجهی رو که بهم داشت رو دیگه نداره و انگار بیشتر در مقابل مادرش احساس مسئولیت میکنه تا من.
    ویرایش توسط sara68 : 12-24-2017 در ساعت 10:40 PM

  2. کاربران زیر از sara68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32243
    نوشته ها
    76
    تشکـر
    22
    تشکر شده 30 بار در 24 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکل با همسر

    من درکتون میکنم. چون یه بخشی از این مشکلات رو هم من با همسرم دارم.
    هیچوقت با همسرتون در مورد این مسائل صحبت کردین؟ اینکه از تنهایی اذیت میشین؟ یا اینکه از بی توجهی هاش یا به قول خودتون تغییراتی که این مدت داشته؟ یا تمام این مسائلی که بهش اشاره کردین با خودش هم مطرح کردین ؟
    شما با خانوادش مشکلی ندارین که؟ باهاشون رفت و امد دارین؟

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5983
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسر

    اره بهش میگم منم حوصله ام سر میره، با خانوادش هم در ارتباط هستم (ولی اون بیشتر می خواد که من درک کنم یا اینکه چند روز مراعاتمو می کنه و دوباره روز از نو روزی از نو) ولی اولا بیشتر می رفتم خونه مادرش مثلا 2 3 روز یک بار ولی چون خیلی وقتشو میگیرن و به کاراش نمیرسه، منم از دستشون ناراحت شدم اینه که کمتر میرم مثلا هفته ای یه بار . البته تو این مدت هم که کمتر رفتم، چون چند ماهه باردار هستم و مشکلات بارداری دارم مسلما قابل توجیه تره، با اینکه خونه مادرم ازم دوره و اونا نمی تونن خیلی کمکم کنن، ولی تو این مدت بارداری مادر و خواهرش هم هیچ کمکی بهم نکردن با اینکه 3 ماه اول ویار شدید داشتم. نه تنها کمکم نکردن که همش شوهرم رو هم مشغول انجام دادن کارای خودشون کردن طوری که اونم هیچ کمکی بهم نمی کرد همش وقت بیکاریش پایین بودم.
    البته من انتظار ندارم که اونا برام کاری بکنن، ولی حداقل می تونستند کمتر از شوهرم کار بخوان که اونم بتونه یه ذره به من کمک کنه

    با این حال همش سعی کردم به خانوادش بی احترامی نکنم اگر چه رابطه رو کمتر کردم.
    ویرایش توسط sara68 : 12-25-2017 در ساعت 10:59 AM

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : مشکل با همسر

    پنهانکاری شوهر
    یکی از علل دیگر این مسئله این است که مسائلی که زن و مرد گفتن آن را ضروری می دانند، یکسان نیستند.
    بنابراین نمی توان انتظار داشت که صمیمی ترین زن و شوهرها همه اوقات تمام مسائل مربوط به خود را با همسر خود در میان بگذارند.
    بعضی از مردها مشکلات یا یک بیماری خاص خود را بروز نمی دهند.
    و از همسر خود مخفی می کنند. شاید علت آن است که به اصطلاح غرور مردانه دارند.
    و نمی خواهند خود را ضعیف نشان دهند تا همسرشان همچنان آن ها را سالم و پرقدرت بداند.
    خانم ها نیز گاهی مسائلی را از شوهر خود مخفی می کنند که از جمله آن ها موضوع مالی است.
    بسیاری از آن ها از این که در آینده دچار تنگدستی شوند احساس نگرانی می کنند .
    و ذخیره ای را در نظر می گیرند تا در مواقع لازم برای آن ها کارساز باشد .
    و مشکل خانواده را برطرف کند.
    مسئله دیگر آن که گفتن بعضی مسائل مربوط به گذشته
    نیز صلاح نبوده و ممکن است باعث ناراحتی همسر باشد.
    مثلا اگر مردی قبلا زن دیگری را دوست داشته یا خانمی خواستگار دیگری داشته است.
    بهتر است از طرح آن ها خودداری کنند.
    زیرا هیچ کدام آن ها از این نوع اطلاعات خشنود نمی شوند و در روحیه آن ها اثرات نامطلوب می گذارد.
    در هر حال ابراز بعضی مسائل و چیزهای ناراحت کننده باید با تأمل و دقت صورت گیرد.
    زن یا شوهر درباره اثرات مثبت یا منفی آن در [replacer_a] خود به حد کافی فکر کند.
    به همین خاطر با هم گفتگو کنید و ببینید نسبت به ایشون رازدار بودید یاخیر؟

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5983
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل با همسر

    یه سوال ایا من به عنوان همسرش نباید بدونم پولشو کجا خرج می کنه ؟ آخه اگه من چیزی بخرم که به نظر اون غیر ضروری باشه خوشش نمیاد، ولی خودش هر بار بیرون میره و هر خرجی می کنه من جرات نمی کنم بپرسم چی کار کردی مثلا این 100 تومن رو واسه چه کاری خرج کردی؟ آخه پول رو ریخته به حساب من و پیام هاش برای من میاد من تاحدودی می فهمم که چقدر خرج کرده. و از اینکه خیلی راحت پول خرج می کنه و به من نمیگه ناراحت میشم.
    من هم هزار تا فکر می کنم مثلا میگم نکنه با دوستاش رفتن شام بیرون پس چرا منو یه بار بیرون نمیبره. اون که اینقدر راحت خرج میکنه (برای مادر و دوستاش) پس چرا من فلان چیزو برا خودم خریدم ناراحت شده؟ مگه من ادم نیستم. خیلی کنجکاو میشم که بفهمم کجا پول خرج می کنه اما باز جرات نمی کنم بپرسم می ترسم بگه برای پول خودم هم باید توضی بدم یا بگه میترسی برای مادرم خرج کنم.
    بیشتر از این اتیش میگیرم که چون اوایل پول نداشت همه خرج عقد و عروسی رو پدر مادرم دادند و اونم بهم میگفت جبران می کنم ولی حالا یه ذره هم که پول تو دستش اومده همش داره خرج مادرش میکنه.
    منم که حامله ام و بیشتر تو خونه. توقع دارم یه بارم به من بگه پاشو بریم بیرون. مادرش هم همش بلده جلو پسراش ناله کنه یکی باید پول بده که ایشون برن مسافرت یکی باید خرجیشونو بده خلاصه همه پسرا رو کار گرفته . تا مادرش میگه می خواد بره خونه مامان بزرگش میره میبردش اما اگه من بگم چرا منو نمی بری بیرون منم دلم تنگ میشه میگه تو حسودی می کنی و من نمی تونم برای مادری کاری نکنم.
    ویرایش توسط sara68 : 12-25-2017 در ساعت 01:06 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد