نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: اختلافات پدر مادر

1484
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2018
    شماره عضویت
    37610
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    اختلافات پدر مادر

    سلام...
    من ميخواستم در رابطه با مشكل خانواده ام ازتون مشورت بگيرم....من فرزند يه خانواده چهار نفري هستم ٣٠ ساله متاهل يك برادر ٢٧ ساله دارم كه در حال حاضر مجرد و مشغول به ادامه تحصيل هستش....پدر مادر من از روزي كه من ياد دارم باهم مشكلات فراواني داشتند...مشكلات پدرم به گونه اي هستش كه ديگران رو هم اذيت ميكنه...ايشون حدودا ٧٠ سالشونه و وسواس شديد دارند....مخصوصا در مسائل مربوط به خانه....قابليت اين رو دارند كه ساعت ها كنار سينك ظرفشويي اشپزخانه قرارباشند و سه تا ظرف رو يك ساعت بشورند،ر به ديگران هم اعتراض كنند كه مثلا الان نيا اينجا...اين مسيله انقدر زياد پيش مياد و مشابهش كه حتي باعث ميشه كار اشپزي مادرم هم مختل بشه....البته اين فقط در اين مورد...راجع به مسايل ديگه ام هست....بهانه و داستانهايي بي موردي توليد ميكنه كه باعث ميشه با بردارم دعوا كنه....خلاصه در كل اينطور بايد بگم كه جو خونه ما بعد حدودا ٣٣ سال زندگي به حالتيه كه همه با هم قهرن...اين مياد اون ميره اون ميره اين مياد....مادرم هم به واسطه رفتار هاي پدرم به شدتبه مشكل خورده حال خوبي نداره و بي نهايت غصه ميخوره....از طرفي هم پشتوانه اي براي جدايي نداره كار هم نميكنه...پدرم وضع مالي مناسبي داره ر از بابت شرايط مالي مشكلي ندارن...اما به قدري تو زندگي سر هر چيزي مشكل ايجاد ميكنه كه لذت از هيچ چيزي وود نداره...خونه هميشه متشنج هستش...برادرم طي دو سه سال گذشته با پدرم كار ميكرد و سعي ميكرد كمكش كنه،ولي با مرور زمان و دعوا و مشكلات دايم و پي در پي بيخيال شد و الانم تصميم داره از ايران بره...و اصلا و ابدا حس خوبي نسبت به پدرم نداره!!!با پدرم نميشه صحبت كرد چون اصلا حرف كسي رو قبول نداره و اگر هم يه تايم كوتاه رفتار عادي نشون بده دوباره همه چي شروع ميشه،اين وسط مادر من به شدت داره اسيب ميبينه...چرن تقريبا چند سالي هست كه جدايي عاطفي دارند...ضمن اينكه كلا اتاقاشون هم جدا شده...و اين تايم خيلي طولاني هستش....من خيلي نگران مادرم هستم و از طرفي هم يه حس دلسوزي و يا ترحم نسبت به پدرم دارم....مادرم هم هرروز و هر لحظه حال بدتري پيدا ميكنه...از طرفي هم اگر برادم از ايران بره واقعا دق ميكنه....ميخواستم ببينم ايا جدايي راه حل اين مسئله اس؟!شما چي پيشنهاد ميكنيد؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : اختلافات پدر مادر

    نقل قول نوشته اصلی توسط rosesamadi نمایش پست ها
    سلام...
    من ميخواستم در رابطه با مشكل خانواده ام ازتون مشورت بگيرم....من فرزند يه خانواده چهار نفري هستم ٣٠ ساله متاهل يك برادر ٢٧ ساله دارم كه در حال حاضر مجرد و مشغول به ادامه تحصيل هستش....پدر مادر من از روزي كه من ياد دارم باهم مشكلات فراواني داشتند...مشكلات پدرم به گونه اي هستش كه ديگران رو هم اذيت ميكنه...ايشون حدودا ٧٠ سالشونه و وسواس شديد دارند....مخصوصا در مسائل مربوط به خانه....قابليت اين رو دارند كه ساعت ها كنار سينك ظرفشويي اشپزخانه قرارباشند و سه تا ظرف رو يك ساعت بشورند،ر به ديگران هم اعتراض كنند كه مثلا الان نيا اينجا...اين مسيله انقدر زياد پيش مياد و مشابهش كه حتي باعث ميشه كار اشپزي مادرم هم مختل بشه....البته اين فقط در اين مورد...راجع به مسايل ديگه ام هست....بهانه و داستانهايي بي موردي توليد ميكنه كه باعث ميشه با بردارم دعوا كنه....خلاصه در كل اينطور بايد بگم كه جو خونه ما بعد حدودا ٣٣ سال زندگي به حالتيه كه همه با هم قهرن...اين مياد اون ميره اون ميره اين مياد....مادرم هم به واسطه رفتار هاي پدرم به شدتبه مشكل خورده حال خوبي نداره و بي نهايت غصه ميخوره....از طرفي هم پشتوانه اي براي جدايي نداره كار هم نميكنه...پدرم وضع مالي مناسبي داره ر از بابت شرايط مالي مشكلي ندارن...اما به قدري تو زندگي سر هر چيزي مشكل ايجاد ميكنه كه لذت از هيچ چيزي وود نداره...خونه هميشه متشنج هستش...برادرم طي دو سه سال گذشته با پدرم كار ميكرد و سعي ميكرد كمكش كنه،ولي با مرور زمان و دعوا و مشكلات دايم و پي در پي بيخيال شد و الانم تصميم داره از ايران بره...و اصلا و ابدا حس خوبي نسبت به پدرم نداره!!!با پدرم نميشه صحبت كرد چون اصلا حرف كسي رو قبول نداره و اگر هم يه تايم كوتاه رفتار عادي نشون بده دوباره همه چي شروع ميشه،اين وسط مادر من به شدت داره اسيب ميبينه...چرن تقريبا چند سالي هست كه جدايي عاطفي دارند...ضمن اينكه كلا اتاقاشون هم جدا شده...و اين تايم خيلي طولاني هستش....من خيلي نگران مادرم هستم و از طرفي هم يه حس دلسوزي و يا ترحم نسبت به پدرم دارم....مادرم هم هرروز و هر لحظه حال بدتري پيدا ميكنه...از طرفي هم اگر برادم از ايران بره واقعا دق ميكنه....ميخواستم ببينم ايا جدايي راه حل اين مسئله اس؟!شما چي پيشنهاد ميكنيد؟
    دوست عزیز پدر و مادر شما سالهای زیادی رو با همین روال زندگی کردند.
    مخصوصا پدر شما که با این اخلاق خو گرفته و تا تمایلی برای تغییر در وجودش نباشه .
    کاری از دست کسی ساخته نیست .
    توصیه میکنم در این مورد اول از همه شما و مادرتون با مشاوری مجرب مشورت کنید.
    تا راهکارهای برای ترغیب ایشون به تغییر و مراجعه به مشاور پیدا شود .
    در این مورد حتما با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-88472864
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد