سلاممن یه دختر ۲۶ ساله هستم ، بخاطر شکست عشقیکه داشتم به طور اتفاقی با یه مرد ۴۹ ساله در فضای مجازی درد و دل کردم ، چند باری که صحبت کردیم
ایشونعلاقه بسیار شدیدی ب منپیدا کردند ،و خواستار ازدواج با من هستند شدید.
قبلا هم ازدواج ناموفقی داشتند.
الان طوری شده که ب منالتماس میکنند که رهاشوننکنم
ناگفتهنماند برخلاف سنشون ،قیافه و تیپی در حدی آدم های ۳۰ خورده ای ساله دارن و بزنم ب تخته بسیار جوانمیزنند، بعضی وقتا چنان ب من ابراز علاقه میکنند که عذاب وجدانمیگیره منو(البته ایشون خیلی مهربان هستند) من نسبتا زیبا هستم و خاستگارهمدارم
اما بخاطر سختگیری های خونواده تا حدودی کلافه هستم.من ایشون رو دوست دارم اما میدونم خانواده من که یک خانواده مذهبی هستند ب هیچ وجه وجوه اجازه نخواهند داد ،تازه اگر همشهری هم بودیم باز هم یه چیزی
اما اینکه با کیلومترا مسافت فاصله داریم
جنبهمجازی بودنش یه طرف کاکیدا خونوادم چون مذهبی هستنرضایت نمیدن
سن و سال ایشوننسبت ب من هست
هرچقد همبراشون توضیح میدم که خونواده من همچین اجازه نخواهند داد جز اینکه قیدمو بزنن و تردم کنن
قبول نمیکنه ، بخدا من خودم قلبم خیلی شکست،
عشقِ قبلی من ناجوانمردانه قلب و غرورم رو له کرد
من نمیتونم نسبت ب قلب و عاطفه ایشون بی تفاوت باشماز طرفی هم دوستش هم دارم
میدونم باهاش ازدواج کنم خوشبخت میشمچون همهچی تمومه اما افسوس که ...
راهنمایی کنید لطفا
کهچیکار کنم ایشون لطمه روحی نخورن خیلی حساسن خیلی