نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: شوهر لجباز

1385
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37809
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    شوهر لجباز

    سلام من دختر۲۱ساله ای هستم ک ۴ماهه عقدکردم باآقایی ک انتخاب خودم بوده و قبل ازازدواج ب مدت ۴سال باهم دوست بودیم طی مدت دوستی من نذاشتم رابطم بااون عاقاازدست دادن فراتربره اون اقاتوزمان دوستی عاشق من بودن ولی من بهش اهمیت چندانی نمیدادم چون دوسش نداشتم بهش خیانت میکردم و دروغ میگفتم وخیلی اذیتش میکردم تااینکه ب زورالتماس وگریه وزاری وازرویه ترحم من بااون اقانامزدشدم ازروی بچگی اینکاروکردم و توزمان نامزدیم چندباربهم زدم اماخانواده اون عاقا وخانواده خودم باحرف زدن ماروآشتی دادن خلاصه تاچندماه پیش عقدکردیم وبعدازعقدهمسرم کاملاتغییرکرده الان که من به ایشون علاقه مندشدم اون نسبت به من بی احساس شده و دیگه علاقه ای بهم نداره میدونم مقصرتمام ایناخودمم ولی فرصت جبرانم نمیده محبت میکنم میگه این مسخره بازیادیگه رومن اثرنداره چون عقده ای شدم و تازگیافهمیدم ب تریاک اعتیادپیداکرده میگه ارامش این ازتوبیشتره ومیگه ترک میکنم ولی ترک نمیکنه ی ماه دیگه عروسیمه نمیدونم چیکارکنم نمیتونمم جداشم چون بکارتموازدست دادم الانم چندوقته صباتاشب گوشیاشوخاموش میکنه واسه اینکه منوزجرم بده حس میکنم پشت همه این قضایاخیانته توروخدادارم روانی میشم
    ویرایش توسط Inmate : 02-03-2018 در ساعت 01:43 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : شوهرلعنتی

    یه جورایی داره انتقام دوران دوستی را از شما میگیره

    به نظرم فقط میتونید صبر کنید تا شعله انتقامش بخوابه

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37809
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرلعنتی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Inmate نمایش پست ها
    سلام من دختر۲۱ساله ای هستم ک ۴ماهه عقدکردم باآقایی ک انتخاب خودم بوده و قبل ازازدواج ب مدت ۴سال باهم دوست بودیم طی مدت دوستی من نذاشتم رابطم بااون عاقاازدست دادن فراتربره اون اقاتوزمان دوستی عاشق من بودن ولی من بهش اهمیت چندانی نمیدادم چون دوسش نداشتم بهش خیانت میکردم و دروغ میگفتم وخیلی اذیتش میکردم تااینکه ب زورالتماس وگریه وزاری وازرویه ترحم من بااون اقانامزدشدم ازروی بچگی اینکاروکردم و توزمان نامزدیم چندباربهم زدم اماخانواده اون عاقا وخانواده خودم باحرف زدن ماروآشتی دادن خلاصه تاچندماه پیش عقدکردیم وبعدازعقدهمسرم کاملاتغییرکرده الان که من به ایشون علاقه مندشدم اون نسبت به من بی احساس شده و دیگه علاقه ای بهم نداره میدونم مقصرتمام ایناخودمم ولی فرصت جبرانم نمیده محبت میکنم میگه این مسخره بازیادیگه رومن اثرنداره چون عقده ای شدم و تازگیافهمیدم ب تریاک اعتیادپیداکرده میگه ارامش این ازتوبیشتره ومیگه ترک میکنم ولی ترک نمیکنه ی ماه دیگه عروسیمه نمیدونم چیکارکنم نمیتونمم جداشم چون بکارتموازدست دادم الانم چندوقته صباتاشب گوشیاشوخاموش میکنه واسه اینکه منوزجرم بده حس میکنم پشت همه این قضایاخیانته توروخدادارم روانی میشم
    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    یه جورایی داره انتقام دوران دوستی را از شما میگیره

    به نظرم فقط میتونید صبر کنید تا شعله انتقامش بخوابه
    چقدصبرداره میگه شدم مثه خودت بی احساسم

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : شوهرلعنتی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Inmate نمایش پست ها
    چقدصبرداره میگه شدم مثه خودت بی احساسم
    سلام ایشون اعتماد به نفسشون رو نسبت به عشق شما از دست دادند. متاسفانه سنتون هم برای ازدواج بسیار کم بوده. اصول رفتار متقابل ر وبلد نیستید و احتیاج دارید آموزش ببینید به همراه هم دیگه حتما به یک مشاور مراجعه کنید

  5. کاربران زیر از ghm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37809
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرلعنتی

    نمیتونم مشاوربه هیچ عنوان نمیادحتی اگه تهدیدبه جداییم شه مشاورنمیادچیکارکنم مثه قبلاشه لطفاراهنماییم کنید

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : شوهرلعنتی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Inmate نمایش پست ها
    نمیتونم مشاوربه هیچ عنوان نمیادحتی اگه تهدیدبه جداییم شه مشاورنمیادچیکارکنم مثه قبلاشه لطفاراهنماییم کنید
    بنظرم روی این ازدواج تجدید نظر کنید. می تونید از کسی که همسرتون ازش حرف شنوی داره بخوایید با همسرتون حرف بزنه در ضمن مورد هایی که افراد معتاد هستند رو ما واقعا به ازدواج توصیه نمیکنیم. بسیار مراقب تصمیمتون باشید

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37809
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرلعنتی

    نمیتونم چون تورابطه بکارتموازدست دادم و این درمنطقه زندگی مایعنی فاجعه

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12497
    نوشته ها
    390
    تشکـر
    1,041
    تشکر شده 580 بار در 275 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : شوهرلعنتی

    اینکه میگن از هر دست بدی از همون پس میگیری همینه...
    رابطه ای بوده که از همون اول به شدت اشتباه شکل گرفته و هردو نفر آمادگی و سلامت فکری لازم رو براش نداشتن
    از یه طرف شما که میگید طرف رو نمیخواستید و همش تحقیر و تمسخر و بی توجهی و خیانت و دروغ که جای سوال
    داره که پس از اول برای چی با طرف وارد رابطه شدید اونم برای 4 سال...از طرف دیگه اون شخص که وقتی دیدن
    خواستنشون یک طرفه هست باز اومدن و با خواهش و تمنا و گریه و زاری رابطه رو حفظ کردن و ارزشهای خودشون
    رو پایین آوردن و الان هم کار به اینجا کشیده و اعتیاد هم اضافه شده که نشون میده ضعفهای شدیدی وجود داشته
    در هر صورت کار شما به هیچ عنوان از اول درست نبوده و چیزی که دارید میبینید تاوان بی برو برگردش هست...
    درکل با توجه به شرایط به هیچ عنوان ادامه ی این ازدواج درست نیست و مطلقا آینده ی روشن و خوبی نداره...
    دیگه هم برای اینجور حرفها که جامعه ی ما قبول نمیکنه و شهر ما عرف نیست و خیلی بده و خونواده قبول نمیکنن و
    اینها هم خیلی دیر شده...همون اول که رابطه داشت شکل میگرفت باید فکر اینجور چیزارو میکردین.متاسفانه در جامعه
    امروز قشر بسیار زیادی از جوانان ما به این شکل دارن زندگی میکنن و اصلا به فکر فردا و آینده ی خودشون نیستن.
    دیگه نمیشه که ما هرکار که میخوایم بکنیم و هرجور که دلمون میخواد دیگران رو عاصی کنیم و تحقیر و توهین و
    بی توجهی کنیم و فقط به فکر لذت خودمون باشیم و اونهم برای مدت زمان طولانی این همه ضربه به دیگران وارد کنیم
    به خاطر راحتیه خودمون...و در آخر هم در کمال تعجب انتظار داشته باشیم که همه چیز به خوبی و خوشی تموم بشه
    و همه چی به نفع ما تموم بشه و یه آفرین و مرحبا و جایزه هم به خاطره کارمون بگیریم...نه دیگه...از این خبرا نیست.
    با حرف مردم زندگی نکنید.اون چیزیکه درست و منطقی هست رو عمل کنید.در هرحال این تجربه تلخ و تاوانی که دادین
    درس بزرگی برای شما میشه که حداقل اگه در آینده خواستین با شخص جدیدی آشنا بشید بدونید که از همون اول
    باید رفتار و گفتار و نوع رابطه به چه شکل باشه و اینکه رابطه ی زورکی و الکی و دروغکی نتیجش چی میشه...
    اینها چیزیه که همه ی جوونای جامعه ی ما باید یاد بگیرن :یک رابطه ی درست و سالم و مخصوصا عاشقانه یا باید
    از همون اول کاملا عاقلانه از روی شناخت و در کمال ادب و عزت و احترام و خواستن و علاقه ی دوطرفه و منطقی
    شکل بگیره یا اینکه اصلا نباید شکل بگیره...تا زمانیکه دو شخص ویژگیهای و درک لازم رو برای این مقوله کسب کنن
    سلامت و سربلند باشید...

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37809
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرلعنتی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Inmate نمایش پست ها
    سلام من دختر۲۱ساله ای هستم ک ۴ماهه عقدکردم باآقایی ک انتخاب خودم بوده و قبل ازازدواج ب مدت ۴سال باهم دوست بودیم طی مدت دوستی من نذاشتم رابطم بااون عاقاازدست دادن فراتربره اون اقاتوزمان دوستی عاشق من بودن ولی من بهش اهمیت چندانی نمیدادم چون دوسش نداشتم بهش خیانت میکردم و دروغ میگفتم وخیلی اذیتش میکردم تااینکه ب زورالتماس وگریه وزاری وازرویه ترحم من بااون اقانامزدشدم ازروی بچگی اینکاروکردم و توزمان نامزدیم چندباربهم زدم اماخانواده اون عاقا وخانواده خودم باحرف زدن ماروآشتی دادن خلاصه تاچندماه پیش عقدکردیم وبعدازعقدهمسرم کاملاتغییرکرده الان که من به ایشون علاقه مندشدم اون نسبت به من بی احساس شده و دیگه علاقه ای بهم نداره میدونم مقصرتمام ایناخودمم ولی فرصت جبرانم نمیده محبت میکنم میگه این مسخره بازیادیگه رومن اثرنداره چون عقده ای شدم و تازگیافهمیدم ب تریاک اعتیادپیداکرده میگه ارامش این ازتوبیشتره ومیگه ترک میکنم ولی ترک نمیکنه ی ماه دیگه عروسیمه نمیدونم چیکارکنم نمیتونمم جداشم چون بکارتموازدست دادم الانم چندوقته صباتاشب گوشیاشوخاموش میکنه واسه اینکه منوزجرم بده حس میکنم پشت همه این قضایاخیانته توروخدادارم روانی میشم
    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    یه جورایی داره انتقام دوران دوستی را از شما میگیره

    به نظرم فقط میتونید صبر کنید تا شعله انتقامش بخوابه
    نقل قول نوشته اصلی توسط ghm نمایش پست ها
    سلام ایشون اعتماد به نفسشون رو نسبت به عشق شما از دست دادند. متاسفانه سنتون هم برای ازدواج بسیار کم بوده. اصول رفتار متقابل ر وبلد نیستید و احتیاج دارید آموزش ببینید به همراه هم دیگه حتما به یک مشاور مراجعه کنید
    نقل قول نوشته اصلی توسط ghm نمایش پست ها
    بنظرم روی این ازدواج تجدید نظر کنید. می تونید از کسی که همسرتون ازش حرف شنوی داره بخوایید با همسرتون حرف بزنه در ضمن مورد هایی که افراد معتاد هستند رو ما واقعا به ازدواج توصیه نمیکنیم. بسیار مراقب تصمیمتون باشید
    نقل قول نوشته اصلی توسط YAshin.SAhAkiyAn نمایش پست ها
    اینکه میگن از هر دست بدی از همون پس میگیری همینه...
    رابطه ای بوده که از همون اول به شدت اشتباه شکل گرفته و هردو نفر آمادگی و سلامت فکری لازم رو براش نداشتن
    از یه طرف شما که میگید طرف رو نمیخواستید و همش تحقیر و تمسخر و بی توجهی و خیانت و دروغ که جای سوال
    داره که پس از اول برای چی با طرف وارد رابطه شدید اونم برای 4 سال...از طرف دیگه اون شخص که وقتی دیدن
    خواستنشون یک طرفه هست باز اومدن و با خواهش و تمنا و گریه و زاری رابطه رو حفظ کردن و ارزشهای خودشون
    رو پایین آوردن و الان هم کار به اینجا کشیده و اعتیاد هم اضافه شده که نشون میده ضعفهای شدیدی وجود داشته
    در هر صورت کار شما به هیچ عنوان از اول درست نبوده و چیزی که دارید میبینید تاوان بی برو برگردش هست...
    درکل با توجه به شرایط به هیچ عنوان ادامه ی این ازدواج درست نیست و مطلقا آینده ی روشن و خوبی نداره...
    دیگه هم برای اینجور حرفها که جامعه ی ما قبول نمیکنه و شهر ما عرف نیست و خیلی بده و خونواده قبول نمیکنن و
    اینها هم خیلی دیر شده...همون اول که رابطه داشت شکل میگرفت باید فکر اینجور چیزارو میکردین.متاسفانه در جامعه
    امروز قشر بسیار زیادی از جوانان ما به این شکل دارن زندگی میکنن و اصلا به فکر فردا و آینده ی خودشون نیستن.
    دیگه نمیشه که ما هرکار که میخوایم بکنیم و هرجور که دلمون میخواد دیگران رو عاصی کنیم و تحقیر و توهین و
    بی توجهی کنیم و فقط به فکر لذت خودمون باشیم و اونهم برای مدت زمان طولانی این همه ضربه به دیگران وارد کنیم
    به خاطر راحتیه خودمون...و در آخر هم در کمال تعجب انتظار داشته باشیم که همه چیز به خوبی و خوشی تموم بشه
    و همه چی به نفع ما تموم بشه و یه آفرین و مرحبا و جایزه هم به خاطره کارمون بگیریم...نه دیگه...از این خبرا نیست.
    با حرف مردم زندگی نکنید.اون چیزیکه درست و منطقی هست رو عمل کنید.در هرحال این تجربه تلخ و تاوانی که دادین
    درس بزرگی برای شما میشه که حداقل اگه در آینده خواستین با شخص جدیدی آشنا بشید بدونید که از همون اول
    باید رفتار و گفتار و نوع رابطه به چه شکل باشه و اینکه رابطه ی زورکی و الکی و دروغکی نتیجش چی میشه...
    اینها چیزیه که همه ی جوونای جامعه ی ما باید یاد بگیرن :یک رابطه ی درست و سالم و مخصوصا عاشقانه یا باید
    از همون اول کاملا عاقلانه از روی شناخت و در کمال ادب و عزت و احترام و خواستن و علاقه ی دوطرفه و منطقی
    شکل بگیره یا اینکه اصلا نباید شکل بگیره...تا زمانیکه دو شخص ویژگیهای و درک لازم رو برای این مقوله کسب کنن
    سلامت و سربلند باشید...
    شمابجایه کمک دارین بدتر ادمونابودمیکنین ممنون خودم همه اشتباهامودونستم امیدم کمک خواستم ن اینکه بخاین شماهرچی خواستین بگین حزفی ندارین مشاورم ندین لطفا

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : شوهرلعنتی

    ما قرار نیست اینجا چیزایی بگیم که شما دوست داری بشنوی

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37809
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شوهرلعنتی

    پس لطفانظرندین میخواستم سرزنش شم ب خانوادم میگفتم و تموم نمیومدم ازشمانظربخام ممنون ازبقیه دوستان ک خوب راهنمایی کردی

  13. بالا | پست 12


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : شوهرلعنتی

    سلام

    میتونید به شوهرتون بگید تا وقتی اعتیادشونو ترک نکردن باهاشون عروسی نمیکنید

    البته در صورت ترک هم بعد از عروسی امکان برگشت به اعتیاد هست

    هر دختری که ازدواج کنه ممکنه قبل عروسی بکارتشو از دست بده، چرا میگید نمیتونید بخاطرش فکر طلاق رو داشته باشید؟
    ویرایش توسط Experience : 02-04-2018 در ساعت 01:59 AM

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : شوهرلعنتی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Inmate نمایش پست ها
    سلام من دختر۲۱ساله ای هستم ک ۴ماهه عقدکردم باآقایی ک انتخاب خودم بوده و قبل ازازدواج ب مدت ۴سال باهم دوست بودیم طی مدت دوستی من نذاشتم رابطم بااون عاقاازدست دادن فراتربره اون اقاتوزمان دوستی عاشق من بودن ولی من بهش اهمیت چندانی نمیدادم چون دوسش نداشتم بهش خیانت میکردم و دروغ میگفتم وخیلی اذیتش میکردم تااینکه ب زورالتماس وگریه وزاری وازرویه ترحم من بااون اقانامزدشدم ازروی بچگی اینکاروکردم و توزمان نامزدیم چندباربهم زدم اماخانواده اون عاقا وخانواده خودم باحرف زدن ماروآشتی دادن خلاصه تاچندماه پیش عقدکردیم وبعدازعقدهمسرم کاملاتغییرکرده الان که من به ایشون علاقه مندشدم اون نسبت به من بی احساس شده و دیگه علاقه ای بهم نداره میدونم مقصرتمام ایناخودمم ولی فرصت جبرانم نمیده محبت میکنم میگه این مسخره بازیادیگه رومن اثرنداره چون عقده ای شدم و تازگیافهمیدم ب تریاک اعتیادپیداکرده میگه ارامش این ازتوبیشتره ومیگه ترک میکنم ولی ترک نمیکنه ی ماه دیگه عروسیمه نمیدونم چیکارکنم نمیتونمم جداشم چون بکارتموازدست دادم الانم چندوقته صباتاشب گوشیاشوخاموش میکنه واسه اینکه منوزجرم بده حس میکنم پشت همه این قضایاخیانته توروخدادارم روانی میشم
    سلام دوست عزیز
    به سایت مشاور خوش اومدید
    میشه بفرمایید همسرتون چندسالشون هست؟
    شغل ایشون و تحصیلاتشون؟ همچنین تحصیلات شما؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد