سلام من ۲ساله ازدواج کردم ولی تواین دوسال هرچی بیشتر سعی میکنم باهمسرم صمیمی بشم کمتر موفق میشم کوچکترین چیزی که بهش میگم باعث ناراحتیش میشه و سرش یه هفته بامن قهر میکنه یا خونه نمیاد اگرم بیاد پیش من نمیخوابه حتی غذای دستپخت منو نمبخوره وقتی قهره حضور منو تو زندگیش کلا ندید میگیره که این مساله خیلی منو عصبی میکنه و واقعا نمیدونم تواین شرایط باید چجوری باهاش رفتار کنم وقتایی که باهام اشتیه از زدن هر حرفی بهش خودداری میکنم جوری شده که دیگه خیلی تمایل به حرف زدن باهاش ندارم و ترجیح میدم بیشتر شتونده حرفاش باشم تا خودم چیزی براش تعریف کنم از طرفی شوهرمن یه خواهر داره که زیاد باهم درتماسن و تمام ریز به ریز کاراشونو به هم میگن خواهرشوهرم هرحرفی بزنه شوهرم گوش میده هرکاری بگه بکن یا نکن به حرفشه درصورتیکه من اگه نظری تو کاراش بدم میگه به تو مربوط نیس بعد که میگم پس چرا به حرف خواهرت فلان کارو کردی میگه احترامشو نگه داشتم درصورتیکه بهم ثابت شده اگه الان خواهرش بگه زنتو طلاق بده شوهرم اینکارو انجام میده لطفا راهنماییم کنید ممنون