نمایش نتایج: از 1 به 17 از 17

موضوع: اختلال شخصیت

22572
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    اختلال شخصیت




    اختلال شخصیت را چنین تعریف می کند:
    "منش، خصوصیات و تا حدی الگوهای واکنش رفتاری قابل پیش بینی که هر فردی چه به صورت خودآگاه و چه به صورت ناخودآگاه به عنوان سبک و شیوه زندگی از خود نشان می دهد.
    "


    به عبارت دیگر به مجموعه صفات هیجانی، رفتاری، منش و خصوصیاتی که در شرایط معمولی معرف شخص بوده و برای هر فردی نسبتا ً ثابت و قابل پیش بینی است، شخصیت اطلاق می شود.


    شخصیت از دو عامل اصلی تشکیل می شود :


    1- خصوصیات ارثی

    2- تجارب زندگی به خصوص تجارب سال های اولیه زندگی



    تعــریف اختلال شخصیت



    اگر صفات شخصیتی غیرقابل انعطاف باشد و به اختلال روانی(پسیکوتیک) یا اختلال در عملکرد فرد منجر شود، تشخیص اختلال شخصیت مطرح می شود.
    به عبارت دیگر، الگوی غیرانطباقی نافذ و مستمر رفتار که عمیقا ً جا افتاده اند و قابل انتصاب به اختلالات محورi، اختلالات محور یا مشکلات فرهنگی نمی باشند ، اختلال شخصیت گفته می شود.
    اختلال شخصیت، گروه متفاوتی از اختلالات روانی را تشکیل می دهند که به جای علایم ذهنی با ناهنجاری های رفتار تظاهر می کنند.
    بطوریکه نزدیکان، اطرافیان و اجتماع از رفتار ناهنجار بیمار رنج می برند و در نتیجه عکس العمل آنها نسبت به این رفتار نا به هنجار باعث ناراحتی بیمار می شود.
    تشخیص اختلال شخصیت وقتی داده می شود که رفتار عادی نسبت به خود یا دیگران، آسیب زننده باشد یا به قدری مختل یا محدود باشد که باعث ناراحتی خود یا دیگران شود.
    این اختلالات در ایالات متحده نسبتا ً شایع اند و تقریبا ً 6 تا 13 درصد از کل جمعیت را مبتلا می کنند.




    خصوصیـات مشترک اختلـالـات شخصیـت


    1- افرادی که دارای اختلال شخصیت می باشند، معمولا ً دارای علائمی که برای خودشان ناراحت کننده باشد، نیستند.
    2- مشخصه مهم اختلال شخصیتی مادام العمر بودن آن و رفتار تکراری و ناهنجار و اغلب ناکام کننده خود فرد است و معمولا ً علائم جسمی و روانی و ناراحتی با آن همراه نیست.
    3- اختلالات معمولا ً در دوران کودکی، نوجوانی و بلوغ شروع شده و در طول قسمت اعظم زندگی بزرگسالی ادامه می یابد و عموما ً در زمینه های شغلی و عشق و محبت دچار اشکال هستند.
    4- افرادی که اختلال شخصیت دارند، معمولا ً بدون اضطراب هستند مگر آنکه با استرس های محیطی مواجه گردند.
    5- چون مسائل بیمار به شکل یک زندگی ناهنجار تظاهر می کند و نه به صورت علائم، به ندرت برای دریافت کمک پیشقدم می شوند.



    dsm iv اختلـالـات شخصیت را در سه گروه طبقه بندی می نماید


    1- گروه اول (a) - عبارتند از اختلالات شخصیت اسکیزوئید، پارانوئید (بدگمان) و اسکیزوتایپی. این افراد غالبا ً عجیب و غیرعادی به نظر می رسند.

    2- گروه دوم (b) - عبارتند از اختلالات شخصیت نمایشی، اختلال شخصیت خود شیفته ، ضداجتماعی و مرزی که این افراد دارای نمایش هیجانی، تحریکی و تکانه ای می باشند.

    3- گروه سوم (c) - عبارتند از اختلال شخصیت دوری گزین، وابسته، وسواس جبری و اختلالات شخصیت طبقه بندی نشده(nos) از جمله اختلالات شخصیت منفعل، مهاجم و افسرده که این افراد غالبا ً مضطرب و بیمناک به نظر می آیند.




    اتیـولوژی اختلـالـات شخصیــت



    1- عوامل توارثی :

    پیدایش اختلالات شخصیت در دوقلوهای یک تخمکی بیشتر از دو تخمکی است.اختلالات شخصیتی گروه a در میان بستگان نزدیک بیماران اسکیزوفرنیک شایع تر است. افراد گروه دوم b استعداد وراثتی بیشتری برای ابتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی دارند. بروز توأم اختلال شخصیت مرزی و اختلالات خلقی شایع است و ارث در آن نقش دارد. اختلالات گروه c نیز زمینه ارثی دارند.



    2- عوامل مربوط به خلق و خو :

    مثلا ًاشخاصی که در کودکی ترسو بوده اند، ممکن است بعدها به اختلال شخصیت دوری گزینی و افرادی که سابقه آسیب جزیی مغزی دارند به اختلالات شخصیت به خصوص از نوع ضد اجتماعی مبتلا می شوند.



    3- عوامل زیست شناختی :

    تعدادی از هورمون ها، واسطه های بیوشیمیایی، منوآمینو، اکسیداز پلاکتی در این رابطه مطرح شده اند.



    4- عوامل روانکاوی :

    تجارب دوران کودکی مثل سوء رفتار ممکن است پرورش دهنده رفتار انحرافی باشند و شرایطی که در آن اجازه داده نشود، رفتار طبیعی رشد پیدا کند. مثلا ً داشتن والدی خشک و غیرطبیعی که نفوذ ناپذیر باشد، از عوامل مؤثر بر ایجاد اختلالات شخصیت می باشد.
    تصاوير کوچک فايل پيوست تصاوير کوچک فايل پيوست nw3b9pdwnadle3lmzd8a.jpg  
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  2. کاربران زیر از *P s y C h e* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    اختلـال شخصیـت پـارانــوئید (بدگمــان)

    paranoidpersonality.jpg

    مشخـصه ی افراد مبتلا به این اختلـال،شکـاکیت و بی اعتمادی دیرپـا به همه ی افراد است. مسئولیت این احساسات از نظر آنها نه به عهده ی خود بلکه بر دوش دیگـران است. این بیماران اغلب متخـاصم،تحریک پذیر و خشمگیـن اند.
    افراد متعصب و جزم انـدیش،کسـانی که مدارکی دال بر تخلف دیگران از قانون جمع می کنند،افرادی که به همسر خود سوظن مرضی دارند و اشخاص بدعنقی که اهل دعوا و مرافعه اند،اغلب دچار اختلال شخصیت پارانوئید هستند.


    ویژگـی هـای اخلـاقی این اختلـال


    1 - یکی از خصائص انسانی که ما به کرات دیگران را به آن تشویق می کنیم بخشش و گذشت است که در این افراد مطلقاً بخشودن و فراموش کردن وجود ندارد .

    2 - تعبیرهای غلط به پندار، گفتار ، و رفتار دیگران چسباندن (Misinterpretation of others intention) .

    مثال : دستگاه تهویه منزل خراب شده آقایی برای تعمیر آمده، در مقابل سوال میزان هزینه ، جواب داده " برای معاینه و تشخیص پنجاه دلار و تا معاینه نکنم نمی تونم بگم خرجش چقدر می شود." این یک گفتگوی ساده و منطقی است ولی در مورد این افراد مسئله به این سادگی حل نخواهد شد زیرا حتی اگر این شخص پول هم نگیرد و دستگاه تهویه را درست کند بلافاصله یک دلیل احساسی به او نسبت داده می شود ، اگر بگوید فلان قطعه سوخته باید تهیه کنم و باید روز دیگری بیاورم و وصل کنم ،جای شک جدیدی را باز خواهد کرد !

    3 - گرفتاری در رابطه با محل کار : اغلب با کارفرما گرفتاری دارند. از آنجایی که ایجاد ارتباط انسانی در این افراد دچار گرفتاری است با همکارانشان صمیمی نیستند و نهایتاً هر چند کیفیت کار آنها خوب باشد نتیجه چشم گیری نخواهد داشت. اگر کارفرما هستند به علت فقدان محبت و دلسوزی و تعبیرهای ناگوار از رفتار زیر دستان با آنها هم مشکلاتی خواهند داشت .

    4 - از نظر عاطفی این افراد اغلب در تنهایی عاطفی به سر می برند. همیشه دیواری از ملاحظه بین این افراد و دیگران وجود دارد ، با والدین، فرزندان، با همسر و دوستانشان. با هیچ کس از صمیم قلب ارتباط عشقی و عاطفی پیدا نمی کنند. راز خودشان را با دیگری در میان نمی گذارند .

    5 - بدلیل تهمت های ناروا به همسر و فرزندانشان یا برچسب های خیانت و نادرستی به نزدیکان ،شایعاً درگیری های خانوادگی دارند .

    6 - شایعاً در گیر شکایات دادگاهی هستند ، چه این که از دیگران شکایت کرده باشند یا به خاطر انتقام جویی های ناروا از آنها شکایت شده باشد .


    پس به طور خلاصه این ها انتظار دارند که مورد تجاوز و تهدید قرار بگیرند ، وفاداری و صداقت نزدیکانشان را مورد سوال قرار می دهند ، رازشان را به کسی بازگو نمی کنند ، در گفتگوهای معمولی و بی نظر توهین های پنهانی می بینند ، خلاف دیگران را فراموش نمی کنند و نمی بخشند ، در مقابل مسائل قابل اغماض خشم بسیار نشان می دهند و تهدید به تلافی می کنند.


    همـه گیر شنـاسی

    میـزان شیوع آن 0/5 تا 2/5 درصد از جمعیت عمومی است. این گونه بیماران تقریبا هیچوقت خودشان به جست و جوی درمان برنمی آیند و اگر هم صاحبکار و یا همسرشان آنها را برای درمان ارجـاع کند،اغلب می توانند رنجیدگی خود را پنهـان کنند.

    این اختلال در مردان شایع تر از زن هاست و به نظر نمی رسد الگویی خانوادگی داشته باشد.


    تشخـــــــیص


    این افراد در حین معاینه ی روانپزشکی،رسمی به نظر می رسند و از اینکه آنها را مجبور کرده اند که از روانپزشک کمک بگیرند ناراحت هستند. تنش عضلانی،ناتوانی از آسوده بودن و منبسط کردن عضلات خود و نیاز به کاویدن محیط برای یافتن سرنخ هایی در آن ممکن است در این بیماران دیده شود. حالت عاطفی بیمار اغلب جدی و غیر مطالبه آمیز است. برخی از پیش فرض های آنها در بحث ها و جدل هایشان ممکن است غلط باشد اما تکلمشان منطقی و متضمن مقصـود است. در محتوای فکر آنها شواهدی از فرافکنی (projectino)،پیشداوری (prejudice) و گاه افکار انتساب به خود دیده می شود.


    درمان این افراد اگر حاضر به معالجه باشند اغلب زمانی است که گرفتار افسردگی یا اضطراب شده باشند و گاها" پیش از آن که بتوانیم درمانشان کنیم به علت شک و تردید درمان را رها خواهند کرد . شیــوه ی درمانی به شکل رواندرمانی که به صورت فردی بهـتر از گروهی جواب خواهد داد و همچنین استفاده از دارو درمـانیست که در اکثر موارد داروی ضداضطرابی مثل دیازپام کافی است.



    منبـــــع : برگرفته از کتـاب آسیب شنــاسی روانــــی

    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  4. 2 کاربران زیر از *P s y C h e* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    اسکــیزوئــیـد

    اسکیزوئید.jpg

    ویژگی اصلی این اختلال عبارت است از نقص و نارسایی در توانایی ایجاد روابط اجتماعی که به صورت نبود تمایل برای درگیریهای اجتماعی خواه تمجید و خواه سرزنش ظاهر می­شود. عدم حساسیت نسبت به احساسات دیگران و فقدان مهارتهای اجتماعی از ویژگیهای دیگر این اختلال است .

    این اختلال در کسانی تشخیص داده می­شود که عمری را در کناره­ گیری از اجتماع گذرانده ­اند. احساس ناراحتی آن­ها در روابط اجتماعی،درونگرائی و عواطف محدود و کند آنها قابل توجه است. شخصیت­های اسکیزوئید در نظر دیگران آدم هایی مردم گریز، منزوی یا تنها هستند.

    افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید در طول زندگیشان به دنبال موقعیتهایی هستند که مستلزم کمترین تعامل با دیگران باشند. اشتغال برای این افراد مشکل آفرین است و بعید است که بیش از چند ماه در یک شغل بمانند. آنهایی که می­توانند شغلی را تحمل کنند، معمولاً به سمت شغل­هایی کشیده می­شوند که تمام ساعات کاری خود را تنها سپری کنند. آنها به ندرت ازدواج می­کنند، بلکه ترجیح می دهند تنها در اتاقی تکی زندگی کنند که خلوت خود را حفظ نموده و از تعامل کردن با همسایگان اجتناب ورزند. گرچه آنها خیلی پریشان نیستند یا خطری برای دیگران ندارند، اما خلوت گزینی و محدودیت هیجانی آنها را می توان ناسازگارانه دانست.

    رفتار و گفتار این افراد مانند آدم آهنی است و فاقد مولفه های هیجانی و احساسی اند ،چون روابط کمی با دیگران دارند و در مورد خود بسیار کم می دانند،از آنجایی که نسبت به محرک های اجتماعی بی تفاوت و کرخت هستند،درون نگری ندارند و با از دست دادن فرد مورد علاقه شان خیلی دل مرده و افسرده نمی شوند .


    پیام یک فرد مبتلـا به این نوع اختلال شخصیت این است "می توانی در بزنی امــا کسی خـانه نیســت"




    ویژگـی هـای اخلـاقی این اختلـال

    1 - سردی هیجانی،بی اعتنایی یا حالت عاطفی تخـت

    2- - عدم میل به برقراری روابط صمیمی

    3 - ترجیح فعالیت های انفرادی

    4 - عدم علاقه به داشتن رابطه ی جنسی با کسی

    5 - از کارهای خیلی معدودی خوشش بیاید

    6 - نسبت به تمجید یا خرده گیری دیگران بی اعتنا است




    همـه گیر شنـاسی

    میزان شیوع آن در 7/5 درصد از جمعیت عمومی وجـود داشته و نسبت جنسی در این اختلال نامعلوم است. اما در بعضی از مطالعات نسبت مرد به زن دو به یک گزارش شده است. در خانواده هایی که والدین به این اختلال یا اسکیزوفرنی مبتلا هستند،درصـد احتمال بیشتر است. همچنین خانواده هایی که نمی توانند در زمینه های تربیت هیجانی و احساسی فرزندان خود دقت نظر لازم را به خرج دهند،احتمال ابتلای فرزندان در بزرگسـالی به این اختلـال بالاتر است. در نهــایت ضربه ی روانی در کودکـی، شامل آزار های فیزیکی و جنسی،سطح نامناسب خانواده و از دست دادن والدیــن خطر پذیری ابتلـا را بیشتر می کند.


    تشخـــــــیص


    این افراد سرد و نجوش به نظر می رسند و خویشتن دار و گوشه گیرند و هیچ توجهی به اتفاقات روزمره و علایق سایر افراد نشان نمی دهند. ظاهری منزوی و غیرمعاشرتی دارند. سرشان در لاک خودشان است و به هیچ وجه نیاز یا اشتیاقی به داشتن پیوند های عاطفی با دیگران نشان نمی دهند. آنها از همه دیرتر به تغییرات مد در جامعه تن می دهند. معمولا هیچوقت نمی توانند خشم خود را مستقیما ابراز کنند و در امور فارغ از روابط انسانی مثل ریاضیات و نجوم،سرمایه عاطفی قابل توجهی صرف می کنند. همچنین ممکن است دلبستگی به بسیاری از حیوانات پیدا کنند.
    این افراد قابلیت شناخت واقعیت را به هیچ وجه از دست نداده اند.


    با اینکه رفتار افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید ناسازگارانه است، درصدد روان درمانی بر نمی­ آیند. در صورتی که آنها برای درمان مراجعه کنند،احتمالاً به خاطر اختلال روانی دیگر، مانند اختلال خلقی یا سوء مصرف مواد، درمان کردن آنها دشوار است، زیرا به روابط میان فردی علاقه­ ای ندارند.
    شـاید روان درمــانی و گروه درمــانی به همراه ترکیــبی از دارو درمــانی بتواند برای اینگــونه از افراد موثــر واقــع شــود.




    منبـــــع : برگرفته از کتـاب آسیب شنــاسی روانــــی + ترجمـه شده از PCH
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  6. کاربران زیر از *P s y C h e* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    خـــود شیفــته

    شدت صفت‌های شخصیتی از اختلالات شخصیتی کمتر است و موجب ناسازگاری جدی برای فرد نمی‌شود. حتی خصوصیت‌های نارسیستیک (narcissistic) سبب موقعیت‌های اجتماعی و علمی برتر برای فرد می‌شود، هرچند در روابط بین فردی وی اثر منفی بگذارد.






    واژه نارسیسیسم از نام نارسیسوس، یکی از اسطوره‌های یونانی گرفته شده است. نارسیسوس مرد زیبایی بود که بسیار مورد توجه بود، اما او نسبت به همه بی‌تفاوت بود و سبب اندوه آنان می‌شد. برای مجازات او به دلیل بی‌رحمی‌اش، وی را محکوم که فقط عاشق خودش باشد. یک روز هنگامی که نارسیسوس خم شده بود تا یک جرعه آب از یک برکه بنوشد، عکس خود را در آب دید و عاشق آن شد. در این لحظه بود که دریافت دیگران همان احساسی را که اینک او نسبت به خود یافته، به او داشته‌اند. او نمی‌توانست نگاه از تصویر خود در آب برگیرد، دچار غم عشق به خود شد و در کنار برکه از این اندوه جان داد.
    این واژه از نظر لغوی به معنی عاشق خود بودن است و در روان‌پزشکی به خصوصیات شخصیتی مانند خودمحوری و خودبینی گفته می‌شود.


    تفاوت خودشیفتگی با دوست داشتن خود

    نارسیسیسم در فرهنگ روان‌شناسی و روان‌پزشکی با تعابیر و معانی متعددی به کار رفته است. این تعابیر با یکدیگر متفاوت است. برخی اوقات ممکن است به عنوان اختلال و گاهی نیز یک مولفه طبیعی باشد. هر چند که علاقه به خود در انسان‌ها به صورت عمیق وجود دارد، ولی خودشیفتگی در نوع شدید می‌تواند در عملکرد فردی و روابط بین فردی بسیار تاثیرگذار باشد.
    همان‌طور که می‌دانید، بسیاری از علایم روان‌پزشکی ممکن است به صورت خفیف در همه افراد وجود داشته باشد. به‌‌عنوان مثال، اگرچه غمگین شدن در همه افراد روی می‌دهد، ولی افسردگی با تعریف مشخصی می‌تواند بیماری به شمار رود.
    نارسیسیسم نوعی بیماری

    آنچه امروزه به عنوان اختلال روان‌پزشکی مطرح است، اختلال شخصیت خودشیفتگی است. این اختلال از جمله انواع اختلال شخصیت است که از سنین نوجوانی یا اوایل جوانی آغاز می‌شود و اغلب به صورت پایدار در سراسر عمر انسان وجود دارد. این اختلالات در عملکرد بین فردی و اجتماعی شخص تاثیرگذار است.
    شناخت افراد خودشیفته

    مشخصه‌هایی که در اختلال شخصیت خودشیفته به چشم می‌خورد، شامل خودبزرگ‌پنداری، نداشتن همدلی با دیگران، استفاده از دیگران برای رسیدن به مقاصد خود و نیاز به تایید شدن از طرف دیگران است. این افراد اغلب باهوش یا زیبا یا موفق هستند که در حقیقت این نقاط قوت‌شان، هسته مرکزی شروع این اختلال می‌شود. البته باید به این نکته هم توجه کرد که شخصیت هر فرد می‌تواند متغیرهای خصوصیتی خاص خود را داشته باشد؛ یعنی شخصیت یک فرد می‌تواند خصوصیت‌های وابسته، وسواسی، پارانوئید(ظنین) و یا خودشیفته داشته باشد که به‌عنوان صفت شخصیتی وی محسوب می‌شود و بیماری به شمار نمی‌رود.
    شدت صفت‌های شخصیتی از اختلالات شخصیتی کمتر است و موجب ناسازگاری جدی برای فرد نمی‌شود. حتی خصوصیت‌های نارسیستیک (narcissistic) سبب موقعیت‌های اجتماعی و علمی برتر برای فرد می‌شود، هرچند در روابط بین فردی وی اثر منفی بگذارد.

    اگر تایید نشوند

    این افراد به شدت نیاز به تایید شدن از طرف دیگران دارند و در صورتی که موفقیت‌های فرد نتواند این شرایط را برای وی فراهم کند، بسیار آسیب‌پذیر می‌شود و احتمال افسردگی در وی افزایش می‌یابد. به همین دلیل این افراد اغلب در زمان افسردگی به مرکز درمانی مراجعه می‌کنند و در این مرحله نیاز به دارو‌درمانی و روان‌درمانی دارند.

    دکتر نرگس بیرقی- روان‌پزشک
    عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی

  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    اسکــیزوتایـپـال

    اسکیزوتایپال.jpg

    افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال راحت تر هستند که در خود و دور از دیگران باشند، تا اینکه یاد بگیرند روابط بین فردی معناداری داشته باشند. این ترجیحِ انزوا، در ادراکات تحریف شده در مورد چگونگی رخدادِ روابط بین فردی، شرکت می کند. این افراد در پیرامون زندگی باقی می مانند و اکثرا به سمت فعالیت های بدون هدف با روابط کم و بی معنی با دیگران (اگر روابطشان بیش از هیچ باشد) انحراف پیدا می کنند.

    فردی که دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال است، رفتارهای عجیب و غریبی دارد و می اندیشد که اکثرا دیگران او را به عنوان یک فرد عجیب، غیر قابل پیش بینی و نامانوس می بینند. آنها در هنگام لزوم با دوره های کوتاهی از روان رنجوری شناخته می شوند. گفتار آنها ،هنگامی که منسجم باشد، به عنوان گفتاری متمرکز بر جزئیات بی ارزش شناخته می شود. فرآیند تفکر در اسکیزوتایپ ها شامل افکار جادویی، سوء ظن، و وهم است. طرح های تفکر آنها بر این باور استوار است که اسکیزوتیپال بودن راهی ناهشیار برای کنار آمدن با اضطراب اجتماعی ست. در حد یکسانی، رفتار آنها از انزوای اجتماعی و داشتن دیدگاه تحریف شده از روابط بین فردی، ریشه می گیرد.


    علــت شنــاسی

    اختلال شخصیت اسکیزوتیپال به عنوان تاثیراتی بر فرد، دارای ریشه های خانوادگی یا گروهی از دلایل همبسته شناخته شده است. اکثر والدینِ افراد تحت تاثیر این اختلال، از لحاظ عاطفی به صورت رسمی از یکدیگر دورند و روابط گیج کننده ی والدینی را نشان می دهند. این طرح از روابط جزئیِ غیر صمیمی، در هنگام رویارویی فرد با روابط اجتماعی در سالهای رشد، نقش بازآفرینی کننده دارد. رشد اجتماعی افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال نشان می دهد که بسیاری از آنان به صورت معناداری به وسیله والدین، خویشاوندان و همسالان در نتیجه ی بدگمانی های معنادار خویشی، تحقیر شده اند. بسیاری خودپنداره ی ضعیف، انتقاد از خود بالا و رفتارهایی حاکی از ناراضی بودن از خود را نشان می دهند. این نشانه ها در حسی دخیل می شوند که آنها را از لحاظ اجتماعی برای داشتن روابط معنادار بین فردی، نالایق نشان می دهد.

    اختلال شخصیت اسکیزوتایپال در بستگان تنی بیماران اسکیزوفرنی، بیشتر از گروه های شاهد دیده شده و همگامی بیشتر دوقلوهای تک تخمکی نسبت به دوقلوهای دوتخمکی از نظر ابتلا نشانه وجود ساختارهای نیرومند زیست شناختی و ژنتیکی در پیدایش این شخصیت است.

    مبتلايان به اختلال شخصيت اسكيزوتايپال حتي به نظر افراد غير متخصص نيز، بسيار عجيب و غريب مي آيند. تفكر جادويي، عقايد منحصربه فرد، افكار انتساب به خود، خطاهاي ادراكي و واقعيت زدودگي، همگي جزو زندگي روزمره فرد اسكيزوتايپال است.

    در اختلال اسكيزوتايپال، تفكر و نحوه ارتباط برقراركردن، مختل شده است. مبتلايان گرچه اختلال فكر واضحي ندارند اما تكلمشان متمايز يا ويژه است، ممكن است معنايش را فقط خودشان بفهمند و اغلب نيازمند تفسير است. بيماران اسكيزوتايپال مثل اسكيزوفرن ها ممكن است از احساسات خود باخبر نباشند اما به كشف احساسات ديگران بويژه حالات عاطفي منفي اي مثل خشم، بسيار حساس اند. آنها ممكن است افكاري خرافي داشته باشند يا مدعي غيب بيني و داشتن ساير قدرتهاي فكري و بصيرتهاي ويژه باشند. جهان دروني آنها ممكن است پر از ترسها و تخيلات كودكانه و نيز رابطه با افرادي خيالي و تصوري باشد كه آنها را به وضوح مي بينند. ممكن است اعتراف كنند كه خطاي ادراك يا درشت بيني (مايكروپسي) دارند و افراد را مثل آدمهاي چوبي يا چيزي شبيه آن مي بينند.

    آنها روابط بين فردي مخدوشي دارند و ممكن است اعمال نامناسبي از آنها سربزند درنتيجه آدمهايي منزوي اند و دوستي ندارند يا بسيار كم دارند. اين بيماران ممكن است برخي از خصايص اختلال شخصيت مرزي را هم از خود نشان دهند و در واقع مي شود اين دو تشخيص را همزمان نيز در كسي مطرح كرد. افراد مبتلا اگر تحت فشار رواني واقع شوند، ممكن است از حال عادي خارج شوند و علايم سايكوتيك پيدا كنند، اما مدت اين علايم معمولاً كوتاه است. در حالات شديد بي لذتي و افسردگي شديد هم ممكن است وجود داشته باشد.
    در تفکر بالینی امروز اسکیزوتایپال را شخصت پیش از بیماری اسکیزوفرنی معرفی می‌کنند. بدلیل همبستگی این دو بیماری در علائم و نشانه‌ها این فرض وجود دارد که ژنتیک (توارث) علت ایجاد این اختلال باشد.

    این اختلال شخصیت یك وضعیت مؤمن و فرا گیر است که مشخصه‌اش الگوهای تحریف شده فکری، رفتاری و کارکردی است. حدس زده می‌شود که این نوع اختلال شخصیت در سه درصد بالغین وجود داشته باشد. افرادی که دچار اختلال شخصیت اسکیزوفرنی‌گونه هستند بیشتر در معرض افسردگی و اختلالات روان‌پریشی قرار دارند.


    ویژگـی هـای اخلـاقی این اختلـال

    راهنمای تخصصی تشخیصی- آماری بیماری های روانی dsm iv ملاک تشخیص برای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال را مشخص می کند :

    ● تفسیر نادرست از رویدادها : افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال اکثرا در دیدن دلایل درست و تاثیرپذیری از موقعیت ها و طریقه ای که بر دیگران تاثیر می گذارند، مشکل دارند. برای مثال یک فرد اسکیزوتیپال ممکن است یک اشاره غیرلفظیِ ساده ی ارتباطی، مانند اخم کردن، را به این عنوان که کسی از او ناخوشنود است، بد برداشت کند، در حالی که در واقعیت ممکن است این اتفاق هیچ ربطی به او نداشته باشد. ادراکات آنها اکثرا از آنچه در واقعیت خارجی اتفاق می افتد تحریف دارد اما آنها گرایش دارند باور کنند که ادراک آنها از آنچه دیگران می گویند یا انجام می دهند، بیشتر است.

    ● اعتقادات عجیب و غریب یا تفکرات جادویی : این افراد ممکن است خرافاتی یا گرفتار پارانوئید باشند. اکثرا به نظر می رسد که آنها برای یافتن یک نوع معنیِ ناامیدانه و بعضی احساسات با دنیایی که در آن زندگی می کنند، متعهد به این رفتارها می شوند. این رفتارها نوعی مکانیزم دفاعی برای افزودن معنی به دنیایی که به علت انزوای اجتماعی ای که این افراد تجربه می کنند تهی از معنی ست ، انجام می شوند.

    ● تجارب غیر معمول ادراکی : آنها ممکن است درگیر توهمات یا در رویدادهای خاصی با برخی نیروهای مرموز یا فردی که زنده نیست، شوند. افراد متاثر از این اختلال همچنین ممکن است حس کنند که برای تاثیر بر وقایع یا پیش بینی یک رویداد پیش از به وقوع پیوستن آن، قدرت خاصی دارند.

    ● تفکرات و گفتار غیر معمول : افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال ممکن است سبکی گفتاری داشته باشند که در ساختار و کلمه بندی به ظاهر گنگ بیاید. نظرات آنها اکثرا به طور بی ربط، آماده ی قطع یکدیگر و یا مبهم در توصیف، با همدیگر آورده می شوند. برخی از آنها ممکن است با بیش از حد توصیف کردن یا خلاصه کردن، پاسخ هایی سرشار از وراجی ارائه دهند و کلماتی را الحاق کنند که برای گیج کردن و توضیح بیشترِ یک وضعیتِ کاملا مشخص بیان می شوند و به نظر خودشان هنوز منطقی ست. آنها اکثرا برای داشتن گفتگوی مداوم ناتوان اند و ترجیح می دهند فقط در مورد موضوعاتی که به توجه فوری احتیاج دارد صحبت کنند.

    ● تفکرات پارانوئیدی و دارای سوء ظن : افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال اکثرا به دیگران مظنون هستند و گرایشات پارانوئیدی نشان می دهند.

    ● احساسات گنگ : رفتار اجتماعی کلی آنها کناره گیری و انزوا را نشان می دهد. درمسیری رفتار می کنند که گفتگوهای آنها ناشی از شادی های کوچک زندگی باشد. بسیاری از آنها ترس شدیدی دارند که تحقیر یا طرد شوند. هنوز هم بسیاری از احساسات آنها به دلایل محافظت کننده سرکوب می شود.

    ● رفتار نامتعارف : افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال اکثرا به دلیل ادا و اطوارهای غیر معمول شان یا انتخاب لباسهای خلاف عرفشان به عنوان فردی عجیب و غریب یا نامتعارف دیده می شوند. وضع ظاهری آنها ممکن است ژولیده به نظر برسد- انتخاب لباسهایی که به هم نمی خورند، لباسها ممکن است زیادی کوچک یا بزرگ باشند یا به طور قابل ملاحظه ای کثیف باشند.

    ● کمبود دوستان صمیمی : به این دلیل که آنها در مهارت و توانایی رشد معنادار روابط بین فردی کمبود دارند، خلوت و انزوا را ترجیح می دهند و به همین دلیل از سوی خویشاوندان پس زده می شوند. آنها به طرز کاهنده ای برای دور شدنِ مثبت از ریشخند و طرد اجتماعی به درون خود می خزند. اگر هرگونه ارتباط اجتماعی مداومی داشته باشند اکثرا محدود به اعضای دستِ اول خانواده می شود.

    ● اضطراب اجتماعی : اسکیزوتیپالها به طور قابل ملاحظه ای در وضعیت های اجتماعی، خصوصا با آنهایی که آشنا نیستند، مضطرب می شوند. آنها می توانند در مواقع ضروری با مردم تقابل داشته باشند اما ترجیح می دهند تا جایی که ممکن است از تقابل اجتناب کنند، چون ادراک آنها از خودشان چیزی ست که با آن راحت نیستند. حتی هنگامی که درمعرض یک گروه از افراد در طول زمان قرار می گیرند به نظر نمی رسد که اضطراب اجتماعی آنها کاهش پیدا کند. در واقع، این وضعیت ممکن است به سمت ادراکِ تحریف شده از دخالتهای پارانوئیدی ِ افرادی که با آنها در رابطه ی اجتماعی هستند، پیش برود.


    معــیارهای تشخیصی اختلـال

    معیارهای تشخیصی اختلال شخصیت اسکیزوتایپال بر پایه چهارمین ویرایش کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی عبارت است از؛
    الف- کاستی ها و نواقصی در روابط اجتماعی و بین فردی که مشخصه آن بروز رنج و مشقتی حاد در روابط صمیمانه و کاهش توانایی دارا بودن این روابط و همچنین آشفتگی ها و برهم خوردگی های شناختی یا ادراکی و نامتعارف (اکسنتریک) بودن رفتار است؛ به گونه یی که این الگوی ژرف و فراگیر از اوایل بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های گوناگون به چشم آید که نشانه اش وجود دست کم پنج تا از موارد زیر است :

    ۱- افکار انتساب (رفرنس) به خویشتن؛ نه هذیان های (روان پریشانه) انتساب به خود
    ۲- باورهای عجیب یا اندیشه های جادویی که بر رفتار اثر بگذارند و با هنجارهای برآمده از خرده فرهنگ فرد همخوانی نداشته باشند. (مانند خرافاتی بودن، اعتقاد به غیب بینی، تله پاتی و دورآگاهی، حس ششم و نیز گمانه ها، تخیلات یا اشتغال های ذهنی غریب در کودکان و نوجوانان)
    ۳- تجربه های نامعمول ادراکی، از جمله فریفتارها و خطاهای ادراکی (ایلوژن های) پیکری
    ۴- پندار و گفتار عجیب (برای نمونه مبهم، حاشیه پردازانه، استعاره یی با شرح و تفصیل بیش از اندازه و فراوان یا کلیشه یی و قالبی)
    ۵- شکاکیت یا فکر بدگمانانه
    ۶- حالت عاطفی نابجا یا محدود
    ۷- رفتار یا حالت ظاهری عجیب، نامتعارف یا ویژه خود
    ۸- نداشتن دوستان صمیمی یا مورد اطمینان، به جز بستگان درجه نخست
    ۹- اضطراب بیش از اندازه در میان جمع، به گونه یی که با آشنا شدن هم کاهش نیابد؛ این اضطراب بیشتر به ترس همراه با بدگمانی مرتبط است و نه به قضاوت منفی درباره خودش
    ب- فقط در سیر اسکیزوفرنیا، اختلال خلقی با ویژگی های روان پریشانه (سایکوتیک)، دیگر اختلالات روان پریشانه یا یکی از اختلالات ژرف و فراگیر رشد (اوتیسم، آسپرگر و…) پیدا نشده باشد.

    نکته؛ اگر این معیارها پیش از آغاز اسکیزوفرنیا وجود داشته باشند، قید «پیش مرضی» را باید افزود؛ برای نمونه، «اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (پیش مرضی)».



    همـه گیر شنـاسی

    اختلال شخصیت اسکیزوتیپال بسیاری از اوقات در افرادی که یک عضو دست اولِ خانوادگیِ دارای اسکیزوفرنی دارند، رخ می دهد. اختلال شخصیت اسکیزوتیپال در تقریبا 3 % از جمعیت عمومی شیوع دارد و به عنوان اختلالی که اندکی بیشتر در مردان رخ می دهد، پذیرفته شده است.

    نشانگانی که یک تشخیص عمومی از اختلال شخصیت اسکیزوتیپال را نمایان می کند باید در زمینه ی شرایط فرهنگی فرد، خصوصا اگر راجع به خرافات یا اعتقادات مذهبی وآداب و رسوم باشد، ارزشگذاری شود. (برخی از رفتارها که فرهنگ غرب ممکن است به عنوان روان پریشی ببیند در فرهنگی دیگر درون طبقه بندی ِ رفتار به هنجار دیده می شود.)



    نشانگان اختلال می تواند گاهی اوقات با نشانگانی که اسکیزوفرنیا به نظر می رسد، اشتباه گرفته شود. تفکرات عجیب و غریب که با اختلال شخصیت اسکیزوتیپال همراه است می تواند به عنوان یک دوره روان نژندی ادراک شود و تشخیص اشتباه داده شود. تا زمانی که دوره های کوتاه روان نژندی بتواند در بیمار دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپال رخ دهد، روان پریشی مکررا یا به صورت شدیدی که در اسکیزوفرنی هست ، رخ نمی دهد. برای تشخیص درستِ اختلال شخصیت اسکیزوتیپال، نشانگان اسکیزوتیپال نمی توانند به صورت انحصاری در طول دوره ی اسکیزوفرنیا یا اختلالات خلقی دیگر که ویژگی های روان نژندی دارند رخ دهند.

    تفاوت معمول دیگر در تشخیص اختلال شخصیت اسکیزوتیپال، مجزا بودن آن از باقی اختلالات شخصیت اسکیزوئیدی اجتنابی و پارانوئید است. بعضی تحقیقات بر این باورند که اختلال شخصیت اسکیزوتیپال در اصل اختلالی مانند اسکیزوئید است، اما بسیاری احساسات آن اختصاصی شناخته شده اند. اسکیزوئیدها در توانایی شان برای تجربه ی احساسات کمبود دارند، در حالی که اسکیزوتیپالها بیشتر با توانایی شان برای فهم انگیزه های انسان و روابط اجتماعی مشخص می شوند. زمانی که اختلال شخصیت اجتنابی بسیاری از نشانگان مشابه با اختلال شخصیت اسکیزوتیپال را داراست، نشانگان تشخیصی در اسکیزوتیپال تکرار رفتاری که به طرز قابل ملاحظه ای نامانوس است، می باشد.

    تفاوت اسکیزوتیپال با پارانوئید در تفکرات منقطع و رفتارهای عجیب و غریب می باشد.


    آیا اختلال شخصیت اسکیزوتایپال قابل درمان است ؟

    درمانجوی مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتیپال تعهد و باقی ماندن در پروسه درمان را سخت می یابد. برای عملکرد فردی بالاترِ افرادی که به دنبال درمان هستند، هدف باید کمک به کارامد شدن بیشتر عملکردشان در روابط اجتماعی ترجیحا بیش از بازسازی شخصیتشان باشد.
    خیلی از اوقـات بـه نظـر می رسد ، ایـن اختلال شخصیتـی منـتـهـی بـه بـیـماری اسکیزوفرنـیـا می شود . در عین حال بسیاری از افراد اسکیـزوتـایـپـال سیر ثابتی از این اختلال دارند و به رغم قرابت هایی که در آنان وجود دارد ، کار می کنند و تشکیل خانواده می دهند .
    ایـن اختلال نـیـز دارای جنبه ژنتیک هست و نه تنـها در بستگان درجه یک بیماران شایع تر است ، بلکه در بستگان نسبی درجه یک بیماران اسکیـزوفـرنیـک نیـز شایع تر از کل جمعیت است . برای درمان این اختلال شخصیت می توان از روانی و درمان دارویی بهره جست .

    اصـول روان درمانی در « اختلال شخصیت اسکیزوتایپال » از اختلال شخصیت اسکیزوئیـد متفاوت نیست . درمانگر در مواجهه با این بیماران باید سر راست و صریح رفتار کند و از تبیین های دفاعی بپرهیزد . روان درمانی انفرادی با این افراد یک روش حرفه ای و به دور از گرمی و صمیمیت زیاد را اقتضا می کند .

    از نظـر درمان دارویی ، داروهای ضـدروان پـریـشی بـرای مقابله با نشانه های روان پـریـشی و در صورت وجود افسردگی بارز ، داروهای ضدافسردگی نیز کاربرد دارد .
    اختلال شخصیت اسکیزوفرنی‌گونه از طریق روان درمانی بهبود می‌یابد.



    منبـــــع : میگنـــا - دکتر بهنام اوحدی / روانپزشک و درمانگر مشکلات جنسی، زناشویی و خانوادگی
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  9. 2 کاربران زیر از *P s y C h e* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    25
    نوشته ها
    2,627
    تشکـر
    52
    تشکر شده 531 بار در 311 پست
    میزان امتیاز
    13

    وابســـــــــته

    به دلیل ترس از برخوردار نشدن از حمایت یا تأیید دیگران، در ابراز مخالفت با آنها مشکل داشته باشد که این امر به دلیل فقدان اعتماد به قضاوت ها یا توانایی های خود باشد، نه فقدان انگیزه یا انرژی.


    انسان موجودی اجتماعی است که تا حدودی به اطرافیانش وابستگی دارد، ولی مشکل زمانی آغاز می شود که این وابستگی حالتی افراطی و بیمارگونه پیدا می کند. یکی از دلایل شایع برای چنین وضعیتی، وجود اختلال در شخصیت افراد است. بیماران مبتلا به این حالت، نیازهای خود را تحت الشعاع نیازهای دیگران قرار می دهند، مسؤولیت های مهم زندگی خود را به گردن دیگران می اندازند، به خود مطمئن نیستند و اگر برای مدتی کوتاه تنها بمانند، احساس ناراحتی زیادی می کنند. روان پزشکان به این حالت می گویند: اختلال شخصیت وابسته. این اختلال در میان خانم ها شایع تر از آقایان است. به تازگی مطالعاتی در کشورهای غربی صورت گرفته که نشان می دهد فرزندان کوچک خانواده با احتمال بیشتری در معرض خطر ابتلا هستند. افرادی هم که در کودکی بیماری جسمی و ذهنی داشته اند، ممکن است بیش از بقیه مستعد این اختلال باشند. مشخصه این افراد، رفتاری حاکی از وابستگی و سلطه پذیری به صورت الگویی نافذ و فراگیر در کلیه ابعاد زندگی آنهاست. افراد مبتلا، از تصمیم گیری عاجزند مگر آن که با دیگران به مقدار بسیار زیادی مشورت کرده و کاملاً مطمئن شده باشند. آنها از موقعیت های مسؤولیت آور پرهیز می کنند و اگر از آنها خواسته شود که نقش رهبر را در جایی به عهده بگیرند، به شدت مضطرب می شوند و ترجیح می دهند تحت سلطه باشند. پافشاری در انجام تکالیفی که مربوط به خودشان است را دشوار می یابند، اما اگر قرار باشد آن تکالیف را برای کسی دیگر انجام دهند، مداومت در آنها کاری سهل و آسان محسوب می شود. این بیماران دوست ندارند تنها باشند و دل شان می خواهد کسی را پیدا کنند که بتوانند به او وابسته شوند.
    همین نیاز آنها- دلبستگی به فرد دیگر- است که روابط شان را خدشه دار می کند. آنها حتی از ابراز احساسات پرخاشگرانه خود نیز می ترسند و به همین دلیل این دسته از افراد ممکن است همسری بدرفتار یا بی وفا را مدت ها تحمل کنند، فقط برای آن که احساس دلبستگی شان به او خدشه دار نشود.

    علایم معمول

    معیارهای تشخیصی برای افراد با وابستگی بیمارگونه و مفرط، به طور خلاصه به شرح زیر است:
    * نیازی نافذ، فراگیر و افراطی به مراقبت شدن که به سلطه پذیری، وابستگی و ترس از جدایی بینجامد.
    * این حالت از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه های گوناگون به چشم آید که نشانه هایش وجود حداقل پنج مورد از موارد ذکر شده در زیر باشد:
    1- بدون توصیه و اطمینان بخشی فراوان دیگران، در گرفتن تصمیمات روزمره مشکل داشته باشد( مثل پوشیدن لباس یا انتخاب غذا در رستوران).
    2- نیازمند آن باشد که دیگران مسؤولیت بیشتر مسایل عمده زندگی اش را برعهده بگیرند( مثل خرید خانه، انتخاب همسر، تعیین رشته تحصیلی و غیره).
    3- به دلیل ترس از برخوردار نشدن از حمایت یا تأیید دیگران، در ابراز مخالفت با آنها مشکل داشته باشد که این امر به دلیل فقدان اعتماد به قضاوت ها یا توانایی های خود باشد، نه فقدان انگیزه یا انرژی.
    4- در کسب حمایت و پشتیبانی دیگران بیش از حد معطل بماند، تا جایی که حتی حاضر شود کارهایی را که دوست ندارد، به خاطر دیگری انجام دهد و این امر حالتی تکرار شونده در روند زندگی فرد داشته باشد.
    5- در تنهایی احساس ناراحتی یا درماندگی کند، به دلیل ترس مبالغه آمیز از نداشتن قدرت مراقبت از خود.
    6- با ختم یک رابطه صمیمانه، فوراً به جستجوی رابطه ای دیگر برآید تا آن را منبع مراقبت و حمایت از خود قرار دهد.
    7- ذهنش به طرزی غیرواقع گرایانه به این اندیشه مشغول باشد که مبادا برای مراقبت از خود، تنهایش بگذارند.
    مجموعه صفات فوق باعث می شود کارکرد شغلی این افراد اغلب مختل باشد، به طوری که نمی تواند مستقلاً و بدون نظارت دقیق شخص دیگری کارهای خود را انجام دهند.
    * روابط اجتماعی آنها اغلب فقط با کسی است که می توانند به او وابسته شوند و خیلی از این افراد مورد بدرفتاری جسمی یا روحی- روانی قرار می گیرند، فقط به این علت که با جرأت نیستند و در نتیجه نمی توانند ابراز وجود کرده و از حق و حقوق خود دفاع کنند.
    * اگر غیبت فردی که به او وابسته اند طولانی شود، بیمار در معرض خطر اختلال افسردگی قرار می گیرد.

    پشت پرده وابستگی
    حقیقت این است که صفت وابستگی در بسیاری از اختلالات روان پزشکی دیده می شود. جالب است بدانیم یک بیماری روان پزشکی وجود دارد که طی آن بیمار مبتلا از تنها ماندن در فضاهای باز به شدت وحشت دارد و در صورت تنها ماندن در چنین شرایطی، حملات شدید اضطراب را تجربه می کند. به طور طبیعی این بیماران اغلب برای خارج شدن از منزل نیاز به همراهی فرد دومی دارند که در اکثر موارد این فرد دوم، همسر آنها است و در اینجا هم یک نوع وابستگی بیمارگونه ملاحظه می شود. بنابراین کمک گرفتن از پزشک متخصص برای افتراق انواع مختلف وابستگی که در بیماری های متنوع روان پزشکی رخ می دهد، امری لازم و گاه ضروری است.
    ... و اما درمان
    خوشبختانه درمان اختلال شخصیتی وابسته با نتایج خوبی همراه است و اغلب نتیجه بخش می باشد. پایه اصلی درمان بر روش های غیردارویی بنا شده. یکی از آنها درمان های مبتنی بر بینش است که بیمار بتواند صورت های اولیه رفتار خود را بشناسد و با حمایت درمانگر به فردی مستقل تر، با جرأت تر و با اتکا به نفس بیشتر تبدیل شود. طبیعی است که ایجاد این تغییرات نیاز به زمان دارد. بنابراین صبر و حوصله و بردباری کمک زیادی به پیشرفت می کند. رفتاردرمانی، جرأت آموزی، خانواده درمانی و گروه درمانی نیز از جمله سایر روش های غیردارویی هستند که به کار می روند و در بسیاری از بیماران نتایج موفقیت آمیزی هم داشته اند.
    اگرچه از روش های دارویی هم برای درمان این مشکل استفاده می شود اما روش های غیردارویی، آثاری دیرپا و ماندگار بر جا می گذارند و به این ترتیب بیماری که تحت این دسته از درمان ها قرار گیرد، تا سال های سال قادر به بهره مندی از یک زندگی طبیعی خواهد بود.

  11. کاربران زیر از R e z a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    نمـــایـــشی (هیستریـک)

    فایل پیوست 115

    خصوصیات عمده‌ی این تیپ شخصیتی، توجه‌طلبی افراطی و آرایش ظاهری برای جلب توجه و هم‌چنین داشتن رفتارهای هیجانی و نمایشی است.

    شخصیت هیستریک یا نمایشی، یکی از انواع تیپ‌های شخصیت می‌باشد. خصوصیات عمده‌ی این تیپ شخصیتی، توجه‌طلبی افراطی و آرایش ظاهری برای جلب توجه و هم‌چنین داشتن رفتارهای هیجانی و نمایشی است. این قبیل افراد، بسیار تلقین‌پذیر بوده و در روابط بین‌فردی، بیش از حدِ متعارف، از خود صمیمیت نشان‌می‌دهند. تیپ‌های هیستریکال بسیار احساسی، برون‌گرا، شورانگیز، تابع امیال، ساده‌لوح، بی‌آلایش و غالباً جذاب هستند. علاوه‌بر جذاب بودن -‌به‌ویژه در بین جنس مخالف- مردم‌پسند نیز هستند. گستره‌ی شیوع این تیپ شخصیتی، در بین هنرمندان و به‌ویژه بازیگران سینما و در بین زنان، بیش‌تر از مردان است.



    ویژگـی هـای اخلـاقی این اختلـال


    - وابسته‌بودن به دیگران

    این قبیل افراد، به‌گونه‌ای کودک‌وار وابسته به دیگران هستند. از کم‌ترین استقلال شخصی برخوردارند و به‌تنهایی قادر به انجام امور خود نیستند، توان تصمیم‌گیری ضعیفی دارند و همیشه منتظرند که دیگران برای آنان تصمیم بگیرند و البته این ناتوانی به شکل جبران کمبود، نمود می‌یابد.

    - تشنه‌ی توجه و محبت

    حرکات و رفتارها‌ی‌شان در جهت جلب توجه دیگران است و برای این کار، به هر ابزاری متوسل می‌شوند؛ از گریه و زاری گرفته تا ایماء و اشاره‌ها‌ی نامتعارف و آرایش‌های تند. آنان دوست دارند هم‌چون یک بت پرستیده شوند.

    -رفتارهای نمایشی

    این گروه از افراد، رفتارهای نمایشی و درام گونه دارند. این‌قبیل رفتارهای نمایشی، ممکن است بسیار ظریف و تحسین‌برانگیز و یا خشن و پرخاشگرانه باشد. بیش‌تر در جمع و یا مهمانی‌های خانوادگی سعی‌می‌کنند با انجام حرکات نمادین و نقش‌بازی، در ذهن دیگران خاطره بکارند.

    - اغراق در بیان مسائل

    هنگام نظر دادن پیرامون مسائل یا اشخاص، بسیار اغراق‌آمیز و خارج از حد متعارف صحبت می‌کنند. آب‌وتاب خاصی به موضوع می‌دهند یا بیش‌تر از آن‌چه که هست، بزرگ توصیف می‌کنند و یا بیش از حد، کوچک‌نمایی و تحقیر می‌کنند.

    - هیجان‌زدگی

    بیش‌تر مواقع هیجان‌زده هستند. غم، شادی، خوش‌بینی، بدبینی، ترس و... را به‌صورت متناوب و متغیر ابراز می‌کنند.

    - احساسات ناپایدار

    احساسات و عواطف آنان، متغیر و سطحی است به‌گونه‌ای که احساس‌شان پیرامون یک موضوع، مدام از حالتی به حالت دیگر تغییر می‌کند و از عمق بسیار کمی نیز برخوردار می‌باشد.

    - خود‌محوری

    اشخاص هیستریکال، در‌واقع افرادی خود‌محور هستند. وابستگی آنان به دیگران و گدایی توجه و محبت، به‌منزله‌ی این نیست که دیگران را افرادی بزرگ و محترم می‌پندارند بلکه برای این است که آنان را رام و نگران احوال خود کنند که خود، نوعی استعمار محترمانه‌ی دیگران است.


    - ترس از تنهایی

    این قبیل افراد، به‌شدت از تنهایی هراس دارند و اگر مجبور شوند لحظاتی را تنها و بدون هم‌نشین ‌سرکنند، به‌طور حتم پای تلفن خواهند نشست و با افراد زیادی تماس خواهند گرفت تا سرانجام موفق شوند با یکی دو نفر به صحبت بپردازند و از ترس تنهایی، رهایی پیدا کنند.

    - اعتماد‌به‌نفس پایین

    این قبیل افراد، به این دلیل که از غنای درونی بی‌بهره‌اند و وجود خود را در مهر تأیید دیگران احساس می‌کنند، افرادی شکننده هستند و اعتماد‌به‌نفس‌شان تا حد معنی‌داری کاهش‌یابنده است. آنان برای این‌که مطمئن شوند در چشم‌انداز دیگران، افرادی بزرگ و محترم هستند، مدام به نظرخواهی از دیگران می‌پردازند.

    - تلقین‌پذیر

    افرادی زود‌باور هستند که به‌راحتی تحت تأثیر دیگران قرار می‌گیرند، به‌راحتی فریب می‌خورند، به‌سرعت تحت تأثیر فضا و اشخاص قرار می‌گیرند به‌گونه‌ای که خود را از یاد می‌برند.

    - تحریک‌پذیر

    زود برانگیخته می‌شوند و واکنش‌های تند‌و‌تیزی به محرک‌های محیطی می‌دهند.



    چه موقع این تیپ شخصیتی، اختلال محسوب می‌شود؟

    همه‌ی ویژگی‌های روان‌شناختی انسان، تا زمانی‌که در چرخه‌ی زندگی‌اش، بی‌نظمی و آشفتگی ایجاد نکرده باشد، هم‌چنان یک ویژگی و تیپ منحصر‌به‌فرد او تلقی می‌شود اما موقعی که آن ویژگی از حالت تعادل فراتر یا فروتر رود، اختلال نامیده می‌شود و باید مورد بررسی و درمان قرار گیرد. درباره‌ی تیپ شخصیتی هیستریانیک نیز هنگامی‌که یک یا چند مورد از ویژگی‌های بالا، به‌صورت زمان‌دار و تکرار‌شونده در وجود فرد ریشه بدواند و مسیر روانی- رفتاری او را از حالت طبیعی خارج کند، فرد به اختلال شخصیت هیستریک مبتلا می‌شود.

    ویژگی‌های افرادِ در معرض ابتلا به اختلال شخصیت هیستری :

    - دوست‌داشتنی

    - شوخ‌طبع

    - بسیار خوش‌بین

    - غیرقابل پیش‌بینی

    - شورانگیز و هیجانی

    - مغرور و خود‌پسند

    - تئاتر‌گونه و شکوهمند زندگی می‌کنند.

    - در زمان حال زندگی می‌کنند.

    - از مدیریت خوبی برخوردارند.

    - از آرایش و پوشش‌های اغواگرانه‌ استفاده می‌کنند.

    - از وجهه‌ی اجتماعی بالایی برخوردارند.


    درمـــــــان

    - روان‌درمانی

    اختلال شخصیت هیستریک نیز مانند سایر اختلالات روانی، قبل از هر نوع تجویز دارویی، باید از طریق روان‌درمانی بررسی و درمان شود. بهترین تکنیک روان‌درمانی برای این قبیل افراد، استفاده از فن روان تحلیلی است که از آن طریق، در موقعیت‌ها و زوایای مختلف، از بیمار و رفتارهای او فیلم گرفته می‌شود، سپس بیمار به همراه روان‌شناس خود، به تماشای فیلم می‌نشیند و روان‌شناس، به آنالیز رفتارها و علائم هشداردهنده‌ی بیمار می‌پردازد. بیمار نسبت به وضعیت خود، بینش پیدا کرده و سپس به مقایسه‌ی اوضاع روانی و رفتاری خود با افراد عادی جامعه می‌پردازد.


    - دارو‌درمانی

    درمان دارویی، زمانی قابل پی‌گیری است که در مرحله‌ی اول، درمان روان‌‌شناختی، جواب‌گوی مشکل فرد نباشد و دوم این‌که اختلال فرد، با سایر اختلالات روانی هم‌چون اضطراب، شیدایی، افسردگی و‌... همراه باشد که در این حالت، از قرص‌های ضد‌اضطراب و افسردگی برای مهار رفتارهای تنشی فرد استفاده می‌شود.



    منبـــــع : سیـمرغ
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    ضــد اجتمـــاعــی

    ضد اجتماعی.jpg


    اختلال شخصیت ضد اجتماعی با اعمال ضد اجتماعی و جنایی مستمر مشخص می شود، اما معادل جنایتکاری نیست؛ بلکه فرد در مطابقت دادن خود با موازین اجتماعی ناتوان است.به دلیل تاثیر گسترده بر امنیت عمومی و سلامت اقتصادی جامعه، بیشتر از سایر اختلالات شخصیت در مورد اختلال ضداجتماعی تحقیق صورت گرفته است. میزان این اختلال در مردها ۳ درصد و در زن ها ۱ درصد می باشد. شیوع این اختلال بیش از همه در نواحی فقیرنشین شهری و بین ساکنان متحرک این مناطق مشاهده می شود. پسرهای مبتلا در مقایسه با دخترها از خانواده های پرجمعیت تری برخاسته اند. شروع اختلال قبل از ۱۵ سالگی است. در بین زندانی ها میزان شیوع اختلال ممکن است تا ۷۵ درصد نیز برسد. میزان شیوع اختلال در بستگان درجه یک پنج بار بیشتر است.



    تشخیـــص

    برطبق ملاک های (DSM IV TR ) هنگامی که الگوی بی اعتنایی و زیر پا نهادن حقوق دیگران که از ۱۵ سالگی شروع شده و با سه مورد (یا بیشتر) از خصوصیات زیر همراه است، تشخیص اختلال ضد اجتماعی گذاشته می شود:



    ـ ناسازگاری با موازین اجتماعیـ فریبکاری

    ـ رفتار تکانشی
    ـ تحریک پذیری و پرخاشگری
    ـ بی احتیاطی نسبت به ایمنی خود و دیگران
    ـ عدم احساس مسئولیت
    فقدان پشیمانی


    حداقل سن فرد ۱۸ سال است و شواهدی از اختلال سلوک با شروع قبل از ۱۵ سالگی وجود دارد.



    شخصیت های ضد اجتماعی معمولاَ با ظاهر عادی، حتی فریبنده و راضی کننده مشاهده می شوند. اما سوابق آن ها حاکی از اختلال عملکرد در بسیاری از زمینه های زندگی است. دروغگویی، فرار از مدرسه و منزل، دزدی ، نزاع، سوء مصرف دارو و فعالیت های غیرقانونی، تجربیات معمول این بیماران می باشد. این افراد در موقعیت هایی که افراد نرمال اضطراب یا افسردگی نشان می دهند، هیچ واکنشی نشان نمی دهند.


    تهدید به خودکشی ، به دلیل پرخاشگری نسبت به خود و یا به منظور اغفال دیگران در جهت کسب منافع شخصی، و اشتغال ذهنی با ناراحتی جسمانی که منشا روانی دارد، شایع است. این افراد در بازی گرفتن دیگران بسیار استادند و به راحتی می توانند دیگران را برای شرکت در طرح هایی که برای به دست آوردن پول و شهرت نزدیکترین راه شمرده می شوند راغب سازند؛ طرح هایی که غالباَ به خسارت مادی و شرمساری اجتماعی یا هردو منجر می گردد. بی مبالاتی جنسی، بدرفتاری با همسر و فرزند و رانندگی در حال مستی از اتفاقات معمول در زندگی این بیماران است. یکی از یافته های قابل ملاحظه فقدان پشیمانی برای اعمالی است که شخص انجام داده است، یعنی این بیماران به نظر می رسد فاقد وجدان هستند.
    اختلال شخصیت ضد اجتماعی زمینه های متعددی از زندگی شخص را شامل می شود و از این نظر با رفتار غیرقانونی تفاوت دارد. تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی در صورتی که عقب ماندگی ذهنی، اسکیزوفرنی یا مانی بتوانند علایم را توجیه کنند، گذاشته نمی شود.



    سیر و پیـــش آگهــی

    این اختلال سیر بدون پسرفت دارد و اوج شدت آن معمولاَ در اواخر نوجوانی است. پیش آگهی متغیر است. گزارش هایی وجود دارد که از کاهش علایم با پیشرفت سن خبر می دهند. افسردگی ، الکلسیم و سوء مصرف دارو شایع است.



    آسیب شناســـی

    عوامل عضوی که مرتبط با اختلال شخصیت ضد اجتماعی گزارش شده اند، عبارتند از:


    وجود کروموزوم XYY، ضربان قلب پایین، تستوسترون پلاسما بالاتر، آستانه پایین برای تحریک لیمبیک، علایم ملایم نورولوژیکی، الگوهای الکتروانسفالوگرافی (EEG) کند، نقص توجه و مشکلات هماهنگی حرکتی و هماهنگی دست چشم. از سوی دیگر به نظر می رسد عوامل فرهنگی اجتماعی نیزدخیل باشند. سابقه سوء رفتار پدر یا ترک خانواده از جانب او، تنبیهات مکرر، خشم یا نادیده گرفتن والدین از این قبیلند.


    اختلال سلوک (نوعی اختلال رفتاری) یکی از علل این اختلال محسوب می شود. عوامل خطرساز برای اختلال سلوک، جنس مذکر، وضعیت اجتماعی اقتصادی پایین، خلق و خوی دشوار در نوزادی، والدین ضد اجتماعی، استرس، زندگی در مکان های با وقوع جرایم بالا و داشتن مادربزرگ و پدر بزرگ ناپخته.
    این عوامل خطرساز به نظر می رسد به وسیله ی طلاق و جدایی خانواده، طرد والدین تشدید یافته و احتمال شکل گیری اختلال شخصیت ضد اجتماعی را افزایش دهد.



    درمــــــان

    ـ روان درمانی فردی


    درمان اختلال شخصیت ضد اجتماعی بسیار دشوار است. درحالی که درمان های متعددی پیشنهاد شده اند، اما مطالعات کنترل شده ی کمی صورت گرفته است. روان درمانی فردی بهترین انتخاب می باشد. هرچه مداخله زودتر صورت گیرد ( طی دوران کودکی و نوجوانی) میزان موفقیت درمان بیشتر خواهد بود. عقیده کلی مبتنی بر این است که از رویکردهای بینش مدار (مانند رویکرد روانکاوی) اجتناب شود؛ در عوض از تقویت مثبت، رویکرد مبتنی بر واقعیت، مداخلات عینی، کنترل خشم و دیگر تکنیکهای شناختی رفتاری استفاده شود. تمرکز اولیه درمان می تواند مبتنی بر رفتار پرخاشگرانه بیمار باشد.
    در رویکرد شناختی رفتاری، از بیمار در مورد برانگیزاننده و تقویت کننده های چنین رفتارهایی سئوال می شود. برای نمونهَ استفاده از پرخاشگری برای ایجاد امنیت خودشان یا به عنوان دفاعی در مقابل سایر احساساتشان. آگاهی بیمار از مکانیسم دفاعی اولیه خود جزء اساسی درمان محسوب می شود.
    در این بیماران تمرکز بر استفاده از الکل و مواد که احتمال رفتارهای پرخاشگرانه و برون ریزی را افزایش می دهد، سودمند خواهد بود. به بیمار پیامدهای استفاده از دارو را یاد می دهند.
    همچنین کمک به بیمار برای درک این که چگونه دیگران تحت تاثیر رفتارشان قرار می گیرند نیز، مثمرثمر واقع شده است. برای نمونه، "هر" (Hare) (۱۹۹۳) نشان داد که برای زندانی های با اختلال شخصیت ضد اجتماعی نوع تکانشی، آموزش همدردی برای کاهش پرخاشگری موفق بوده است.
    برای این افراد محدودیت هایی در ضمن مصاحبه و درمان باید در نظر گرفت. این بیماران اغلب درمانگران را تهدید و یا درخواست پول و ... می کنند.

    ـ گروه درمانی


    افراد با اختلال ضد اجتماعی ممکن است با رهبر گروه بحث کنند و بخواهند که گروه را تحت کنترل خود درآورند. روان درمانی گروهی وضعیتی استثنایی برای استقلال، صمیمیت و در جمع بودن محسوب می شود. در این نوع درمان فرد در شرایطی قرار می گیرد که می تواند روابط را یاد بگیرد.
    خانواده درمانی یا زوج درمانی نیز موثر شناخته شده اند.
    شخصیت های ضد اجتماعی وقتی خود را درمیان افراد همسان می بینند، فقدان انگیزه برای تغییر یافتن در آن ها تحلیل می رود. به همین علت است که گروه خودیاری بیشتر از زندان و بیمارستان روانی برای آنان مفید بوده است.



    راهکارهای پیشگیرانه

    مدل های مفهومی پیشگیری برای موثر واقع شدن مداخلات، بر عوامل خطرساز چندگانه بیولوژیکی، رفتاری و روانشناختی تاکید می کنند. عوامل بیولوژیکی فردی ممکن است شامل مشکلات در حین زایمان یا بیماری های کودکی باشند. البته مداخلات بیشتر بر عوامل رفتاری تمرکز دارند تا عوامل بیولوژیکی. در نهایت تاثیرات اجتماعی زمینه ای مانند فقر و تاثیر آن ها بر رفتار ضد اجتماعی توجه و تمرکز متوسطی را از آن خود کرده است.


    راهبردهای زیرممکن است برای تلاش های پیشگیرانه موثر باشد:


    ۱) ارزیابی چندگانه عوامل رفتاری، بیولوژیکی و اجتماعی
    ۲) توجه به سلسله مراتبی از عوامل خطرساز مهم براساس ادبیات تحقیقی موجود و موقعیت فعلی برای پیشگیری کمک کننده خواهند بود.
    ۳) شناخت هیجانات و گسترش تعامل والد کودک در سال های اولیه باعث افزایش پاسخگویی همدلانه به دیگران می شود.
    ۴) در سطح خانواده، آموزش روابط موثر از طریق برقراری کارگاه های مربوط به آموزش ارتباط موثر به اعضای خانواده، به خصوص والدین بسیار موثر خواهد بود.
    ۵) در سطح مدرسه، برگزاری کارگاه های آموزش مهارت جرات ورزی و مدیریت استرس نیز کمک کننده خواهد بود.
    ۶) در سطح جامعه، برگزاری کارگاه های کنترل خشم و برپایی گروه های خودیاری از جمله خدمات موثر برای جلوگیری یا پیشگیری ثانوی از اختلال ضداجتماعی خواهد بود.



    منبـــــع
    : آفتـــاب
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  14. کاربران زیر از *P s y C h e* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    مـــرزی

    مرزی.jpg

    تعریف این اختلـال را با یک مثال آغاز می کنیم :

    آقای الف، حسابدار ۲۸ ساله ای است که سابقه طولانی مشکلات میان فردی دارد. همکارانش در اداره او را شدیدا دمدمی و غیرقابل پیش بینی می دانند. برخی روزها شاد و سرزنده است اما روزهای دیگر خشم غیر قابل کنترل نشان می دهد. همکاران او از نگرشهای بی ثبات وی نسبت به مدیران شگفت زده می شوند. او بین بت ساختن و بت شکستن در نوسان است; به این معنی که یک روز دوستی را تا عرش اعلا می برد و او را ستایش می کند و فردا یا حتی ساعتی بعد او را از همان جا با کله به زمین می کوبد! برای مثال او یک روز درباره «ذکاوت» مدیرش لا ف می زند، اما روز بعد او را به باد انتقاد می گیرد. همکارانش از او فاصله می گیرند، زیرا از توقعات مداوم او برای توجه به تنگ آمده اند.
    یک روز بعد از گم کردن یکی از صورت حساب هایش به قدری آشفته شد که مچ دست خود را با تیغ برید. از آنجا که سابقا نیز چندین بار سیگار بر روی دست خود خاموش کرده بود، لذا این واقعه موجب شد که مدیر به او اصرار کند درصدد کمک حرفه ای برآید.

    اختلال شخصيت مرزي عبارتست از بي‌ثباتي عاطفي فراگير و مفرط، بي‌ثباتي خودپنداره، بي‌ثباتي در روابط ميان‌فردي و نيز نكانشوري قابل توجه. اين اختلال ممكن است بواسطه علائم شبه سايكوتيك (توهمات، تحريفات تصاوير بدني، پديده هيپناگوژيك، عقايد انتساب) در پاسخ ه استرس، مرگ نابهنگام يا نقص فيزيكي ناشي از خودكشي يا ژست‌هاي خودكشي، خودكشي ناموفق و رفتار خودآزارنده بسيار پيچيده شود. نقائص مكرر و شديد ممكن است باعث از دست دادن مكرر شغل، سوء مصرف يا وابستگي به مواد، اختلالات خوردن (عمدتاً پرخوري)، اختلال استرس پس از ضربه، و اختلال نقص توجه- بيش‌فعالي قرار دارند. اختلال شخصيت مرزي ممكن است همزمان با اكثر اختلالات شخصيت مشاهده شود.



    ویژگـی هـای اخلـاقی این اختلـال

    «مرزی بودن» یعنی چه؟ تصور می شود که این افراد یک جایی در «مرز» بین روان رنجوری (اضطراب، افسردگی و...) و اسکیزوفرنی (آنچه که در زبان عامیانه بدان جنون گفته می شود) قرار دارند. برخی پژوهشگران معتقدند که اختلال شخصیت مرزی نوعی از اسکیزوفرنی یا افسردگی یا احتمالا آمیزه ای از آنهاست. مشخصه فرد مبتلا، ناپایداری در اکثر حوزه های زندگی است. شخصیت زن آلکس در فیلم «جذابیت شوم» نمونه خوبی است از آنچه یک فرد دارای شخصیت مرزی چه جور آدمی است. در یک صحنه بسیار دراماتیک این فیلم، آلکس شدیدا آشفته می شود و در لحظه ای، مچ دست خود را می برد.

    شدت این موضوع نگاهی اجمالی است به ویژگی اصلی افراد مبتلا به این اختلال; یعنی «روابط میان فردی بی ثبات». شخصیت های مرزی تقریبا همیشه به نظر می رسد که در بحران و طوفان به سر می برند. چرخش های سریع خلق در اینها شایع است: یک لحظه ممکن است نزاع طلب باشند، لحظه بعد افسرده و لحظه ای دیگر شاکی از این که هیچ احساسی ندارند. افراد مبتلا به اختلا ل شخصیت مرزی اغلب دچار نوع خاصی از افسردگی می شوند که با احساس های پوچی و هیجان پذیری منفی متغیر مشخص می شود.
    افراد مرزی به ندرت دیگران را آزار می دهند اما عمیقا تحت تاثیر رویدادهای میان فردی قرار می گیرند که اغلب افراد به راحتی آنها را از سر می گذرانند.

    این افراد روابط عمیق و پرتوقعی با دیگران برقرار می کنند و دیگران را نمی توانند خاکستری ببینند، بلکه یا همه را خوب خوب می دانند یا کاملا بد، پدیده ای که دو نیمگی (Splitting) نامیده می شود. آنها علا وه بر این که روابط آشفته ای دارند، اغلب در مورد «هویت» خودشان یا این که آنها واقعا کیستند، دچار سردرگمی می شوند. حتی بعد از این که دوره عادی جستجوی هویت را در نوجوانی پشت سر گذاشته اند باز هم مطمئن نیستند که از زندگی چه می خواهند و در سطح عمیق تر فاقد درک روشنی از خویشتن خویش هستند.

    عدم اطمینان آنها درباره این که کیستند، به صورت تغییرات ناگهانی در گزینه های زندگی مانند برنامه های شغلی، ارزش ها، هدف ها و نوع دوستان جلوه گر می شود. احساس های مزمن کسالت و بی حوصلگی باعث می شوند افراد مبتلا به اختلا ل شخصیت مرزی به دنبال تحریک باشند. ماجرای روابط آنها، تا اندازه ای این جستجو برای تجربیات هیجانی شدید را نشان می دهد. امکان دارد برای رفع کسالت به رفتارهای تکانشی مانند ولخرجی های نسنجیده، رانندگی بی پروا، پرخوری، یا حتی دزدی از فروشگاه ها بپردازند.

    هیجان ناشی از این فعالیت ها آنها را سرزنده می کند. تفکرات خودکشی گرا یا رفتار جرح خویشتن نیز در بین شخصیت های مرزی متداول است ولی گاها قصد ندارند خودشان را بکشند و این رفتار آنها که «خودکشی گونه» نام دارد، ژستی برای جلب توجه خانواده، معشوق یا متخصصان محسوب می شود. خودزنی آنها به وسیله چاقو یا خاموش کردن سیگار بر روی بدن نوعی پرخاشگری هدایت شده به سمت خود است. مرزی هیجان ها را همیشه در حالت اوج (peak) تجربه می کنند نه در حالت متعادل هنگامی که در حالت اوج هیجان قرار می گیرند - به ویژه احساس خشم یا گناه شدید - برای آرام کردن خود و کم کردن شعله هیجانات به خودزنی می پردازند; چرا که توان تبدیل حالا ت هیجانی خود به کلمات را ندارند و در نتیجه مجبورند که پرخاش شدید را متوجه خویشتن کنند.



    همـه گیر شنـاسی

    DSM-IV ميزان شيوع اين اختلال را 2% در كل جمعيت گزارش مي‌دهد. 10% در بيماران سرپايي و 20% در بيماران بستري شده و 30 تا 60 درصد در بيماران مبتلا به اختلال شخصيت. اين اختلال در جنس مؤنث بيشتر تشخيص داده مي‌شود. درحدود 75 درصد بيمارانيكه اين تشخيص را مي‌گيرند، زن هستند. سن ابتلا به اختلال در افراد متفاوت است، اما در رايجترين الگو، ميزان عدم ثبات و خطر خودكشي در اوايل جواني به اوج خود مي‌رسد و سپس با بالارفتن سن فروكش مي‌كند. اكثر افراد مبتلا به اختلال شخصيت سبك زندگي خود را عادي و سالم تصور مي‌كنند و بندرت بدنبال درمان مي‌روند.

    نوعاً زماني كه رفتارهاي ناسازگار آنها به مسائل زناشويي و خانوادگي غيرقابل تحمل همراه با اضطراب، افسردگي، سوءمصرف مواد و اختلالات خوردن منجر مي‌شود، به جستجوي درمان برمي‌آيند. اين بيماران بعلت ويژگي‌هاي خاصي كه دارند، يا از سوي درمانگران طرد مي‌شوند و يا برعكس پاسخهاي نامناسبي (مثل ميل به وابستگي، علايق جنسي و...) را در درمانگر برمي‌انگيزند كه اين امر منجر به از هم پاشيدگي مرزهاي حرفه‌اي بين درمانگر و بيمار شده و عينيت رابطه را از بين مي‌برد. درواقع اين بيماران ميزان دانش نظري، مهارت عملي و پختگي شخصيت هر درمانگري را به بوته آزمايش مي‌گذارند. بهترين درمانگر براي درمان اين اختلالات، درمانگري است كه خودشيفتگي پايين، انرژي بالا و قدرت تحمل زيادي داشته باشد كه البته اين نوع درمانگران معمولاً نادرند. دو ويژگي خشم و وابستگي در بيماران مرزي، كار درمان اين اختلال را بي‌نهايت دشوار كرده است. اما به نظر مي‌رسد روان‌درماني طولاني مدت سرانجام بتواند مؤثر واقع شده و منجر به بهبود برخي از اين بيماران شود.




    درمــــان

    اكنون درمانهاي متعددي در اين زمينه آزمايش شده است مثل:

    درمان روان‌پويايي، تركيب راهبردهاي شناختي يا رفتاري با رويكرد روان‌پويايي، درمانهاي بين‌الاشخاصي، درمان شناختي، گروه‌درماني، دارودرماني و تركيب دارودرماني و رواندرماني، همه اين درمانها تا حدي براي برخي از بيماران مؤثر بوده است. اخيراً درمان رفتاري ديالكتيك براساس نظريه زيستي-اجتماعي مبني بر اينكه علائم مرزي عمدتاً بازتاب ناكارآيي سيستم تنظيم هيجاني هستند. در كاهش علائم هسته‌اي و افزايش سازگاري اجتماعي بيماران مرزي برتري نشان داده است. اين شيوه توسط مارشا.م‌لينهان از دانشگاه واشنگتون پايه‌ريزي شده است. مقاله حاضر علاوه بر معرفي درمانهاي موجود اختصاصاً به معرفي اين رويكرد جديد مي‌پردازد.رفتاردرماني ديالكتيك از درمان شناختي-رفتاري استاندارد برگرفته شده و جهت درمان اختلال شخصيت مرزي بالاخص بيمارانيكه سابقه مزمن خودكشي داشته يا عملكرد آنها به شدت از بين رفته است، به كار مي‌رود. جهت‌گيري تئوريكي اين درمان از تئوري‌هاي رفتاري و تئوريهاي مداخله‌ در بحران گرفته شده و تأكيدي نيز بر «پذيرش» و «تحمل» مأخوذ از تأمل غربي و مراقبه شرقي دارد. اعتقاد بر اين است كه شخصيت مرزي بدواً نوعي اختلال در سيستم تنظيم هيجاني است. الگوهاي رفتاري مرزي از نظر عملكردي با عدم تنظيم بنيادي چندين هيجان يا تمامي هيجانها (هم مثبت و هم منفي) رابطه داشته ويا پيامد غيرقابل اجتناب اين عدم تنظيم هيجاني مي‌باشد. حركت به سمت اهداف درماني در اين شيوه طي چهار مرحله انجام مي‌گيرد. در مرحله پيش‌درماني، مراجع جهت درمان آماده شده و قرارداد مي‌بندد كه جهت رسيدن به اهداف درماني تلاش كند. بدنبال اين مرحله، مرحله اول درماني شروع شده و تمركز آن بر كشب توانمنديها و مهارتهاي اساسي و يافتن ثبات از طريق تمركز بر رفتار خودكشي، رفتارهاي مخل درمان، رفتارهاي مخل آسايش زندگي و مهارتهاي رفتاري مي‌باشد.

    مهارتهاي رفتاري كه در اين مرحله آموزش داده مي‌شود عبارتند از: مهارتهاي اساسي انديشه و تفكر، سودمندي در روابط ميان‌فردي، تنظيم هيجانها، تحمل آشفتگي و درماندگي، توان اداره و كنترل كردن خويش. مرحله دوم درمان مستقيماً‌ به سندرم استرس پس از ضربه پرداخته و شامل آشكار كردن و تجربه مجدد آسيب‌زاي گذشته و حوادثي از نظر هيجاني مهم بوده‌اند، مي‌باشد. اهداف مرحله سوم (مرحله پاياني) كه با دو مرحله قبلي همپوشي دارد عبارتست از افزايش احترام به خود مستقلانه، تعميم مهارتهاي رفتاري، نيل به اهداف فردي، يكپارچگي و اختتام. اين شيوه درماني جديد تاكنون درمورد مقايسه با ساير شيوه‌هاي درماني، برتري خود را اثبات كرده‌است.


    ● شخصیت های مشهور مبتلا به اختلال مرزی


    افرادی مثل مارلین مونرو هنرپیشه لورنس عربستان، توماس ولف، آدلف هیتلر و زلدا فتزجرالد همگی دارای خصلت های شخصیتی شبیه به آنچه در افراد مبتلا به اختلا ل شخصیت مرزی دیده می شود بودند. هر یک از آنها به خاطر رفتارهای غیرقابل پیش بینی و بی اندازه متغیرشان، عدم تحمل گفت وگوهای عادی و اجتماعی، دوره های ناامیدی و بسیاری وقایع غیرعادی که مشخصه زندگی آنهاست، مشهور بودند. همچنین هیتلر در روز دوشنبه ۳۰ آوریل ۱۹۴۵ خودکشی کرد. از روز صدر اعظم شدن هیتلر دقیقا دوازده سال و سه ماه می گذشت...



    منبـــــع : وبلـاگ نویــس
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  16. کاربران زیر از *P s y C h e* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    شماره عضویت
    23
    نوشته ها
    350
    تشکـر
    132
    تشکر شده 584 بار در 158 پست
    میزان امتیاز
    11

    دوری گــزیــن

    فایل پیوست 124

    خصوصیات عمده این اختلال شخصیت عبارت است از حساسیت زیاد به طرد، تحقیر یا شرمنده بودن

    با وجود میل شدید به محبت و پذیرش، احساس خود کم‌بینی شدید، باعث ترس از برقراری رابطه عاطفی و اجتماعی آنها با دیگران می‌شود؛ مگر این که به نتیجه رسیده باشند که بدون قید و شرط مورد قبول و پذیرش قرار می‌گیرند.
    افراد عادی به شنیدن نظر و ارزیابی دیگران علاقه دارند، اما این بیماران، با کوچک‌ترین اشاره منفی از سوی مردم، مستأصل و بشدت متزلزل می‌شوند؛ بنابراین از برقراری ارتباط سالم و صمیمی با دیگران دوری می‌جویند و در ارتباطات محدودی که دارند نیز دائما منتظرند دیگران آنها را تحقیر و تمسخر کنند.



    آنها ممکن است با یک یا دو دوست رابطه نزدیک برقرار کنند، اما تداوم این دوستی، بستگی به پذیرش بلاشرط آنان از سوی دوستان دارد.
    این افراد، غالباً افسرده و مضطرب هستند و از عدم کفایت خود در برقراری روابط اجتماعی، خشمگین می‌شوند. در روابط خانوادگی، شغلی، اجتماعی و زناشویی دچار مشکلات زیادی می‌شوند.
    شیوع این اختلال در مردان و زنان تقریبا به طور یکسان متداول است. علت اصلی ایجاد کننده این مشکل، اختلالاتی است که در دوران کودکی و نوجوانی بین افراد مهم خانواده در رابطه با کودک و همچنین در برقراری روابط اجتماعی و عاطفی او پیش می‌آید.


    یعنی بی ارتباطی، تنهایی و نیاموختن روابط اجتماعی در خانواده سبب می‌شود زمینه این نوع اختلال شخصیت در بزرگسالی ایجاد شود. خانواده‌هایی که در ارتباط با کودکان خود بی‌تفاوت، بی علاقه، بی‌ارتباط، گوشه‌گیر و بی‌احساس هستند، اساس ایجاد این نوع اختلال را در کودک پی‌ریزی می‌کنند. این اشخاص بسیار تشنه محبت و پذیرش دیگران هستند.

    یکی از ویژگی‌های اصلی اختلال شخصیت دوری گزین، رویگردانی است، از مردم، از تجربیات جدید و حتی از تجربیات قدیمی. در این اختلال معمولاً ترس از احمق به نظر رسیدن با میل شدید به پذیرش و محبت ترکیب می‌شوند.


    افرادی که دچار این اختلال هستند بسیار علاقه‌مندند وارد روابط اجتماعی یا فعالیت‌های جدید شوند، اما تا وقتی قول پذیرش غیرانتقادی به آنها داده نشده باشد دوست ندارند حتی به مخاطرات جزیی اقدام کنند.


    آنها خجالتی هستند. کوچک‌ترین نشانه عدم تایید توسط دیگران و کوچک‌ترین اثر شکست بالقوه موجب دوری‌گزینی آنها می‌شود. آنها رویدادهای آشکارا بی‌ضرر را تمسخر تعبیر می‌کنند.
    افراد مبتلا به این اختلال از ناتوانی نسبی‌شان در برقراری رابطه بی‌دردسر با دیگران ناراحت هستند که این خود به عزت نفس کم آنها می‌افزاید و به نوبه خود آنها را نسبت به انتقاد و سرافکندگی حساس‌تر می‌کند. این احتمال هم وجود داردکه افراد مبتلا به اختلال شخصیت دوری گزین در موقعیت‌های اجتماعی مضطرب‌ترند و برای کنار آمدن با این موقعیت‌ها از مهارت‌های اجتماعی ضعیف‌تری برخوردارند.



    پیام یک فرد مبتلـا به این نوع اختلال شخصیت این است "آرزو دارم مـرا دوست داشته باشی اما می دانـم از من متنفـری"



    همـه گیر شنـاسی

    این اختلـال شـایع است و میزان شیوع آن یک تا ده درصــد از جمعیت عمومی است. در مورد نسبت جنسی یا الگوی خانوادگی آن هیچ اطلاعی در دست نیست. نوزادانی که مبتلا به مزاج خجالت تشخیص داده می شوند،ممکن است بیشتر از کسانی که امتیاز های بالایی در مقیاس های فعالیت می گیرند،استعداد این اختلال را داشته باشند .


    تشخـــــــیص

    بارزترین نکته در مصـاحبه ی بالینی با این بیماران اضطرابیست که از صحبت کردن با مصاحبه گر دارند. بسته به اینکه مصاحبه گر را دوستدار خود بیابند یا نه حرکات عصبی و پر تنش آنها،کم و زیاد می شود. به نظر می رسد که در برابر اظهار نظر های مصاحبه گر آسیب پذیرند و هرگونه تببین یا تفسیری را که از جانب او ارائه شود ممکن است خرده گیـری یا انتقاد تلقی کنند.


    درمـــــــان

    در رواندرمانی این افراد استفاده از تکنیک های جرات آموزی که یکی از اشکال رفتاری درمانی است به کار می رود و به بیمار می آموزد که نیاز های خود را با صراحت بیان کند و اعتماد به نفس خود را ارتقا دهـد. در دارودرمـانی نیز استفاده از داروهای تاثیر گذار روی اضطراب و افسردگی قرار می گیرد.


    منبـــــع : برگرفته از کتـاب آسیب شنــاسی روانــــی
    امضای ایشان
    همــانگونه که روز ِ خــوب خــواب خوش در پـی دارد
    زندگی هــم اگـــر بـــه خوبی سپــری شود
    مرگی آمرزیده و آرام در پی خواهـد داشت


  18. 2 کاربران زیر از *P s y C h e* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8246
    نوشته ها
    23
    تشکـر
    13
    تشکر شده 6 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلـــال شخــصیـــــت

    چه طور ممکن یه نفر مثل من علایم تمام این بیماری های روحی یکجا داشته باشه بخدا من از زندگی ناامید شدم، کمکم کنید

  20. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8264
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    34
    تشکر شده 12 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلال شخصیت

    یه سوال اصلا میشه کسی رو پیدا کرد که هیچ اختلال شخصیتی نداشته باشه؟بالاخره هر کسی تو زندگیش یه سختیهایی کشیده که ممکنه رو اخلاقش تاثیر گذاشته باشه

  21. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9458
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    30
    تشکر شده 4 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلال شخصیت

    منم مثل شما بودم،شایدم وضعیتی بدتر از شما تا جایی که ....نمی دونم بعضی چیزها رو نگی بهتره...!الان یه کم وضعم بهتره فقط یه کم،خواستم بدونید که تنها شما نیستید که وضعیت روحی خوبی ندارید امیدوار باشید بالاخره یه روزی همه چی درست میشه...

  22. کاربران زیر از mary* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15151
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    1
    تشکر شده 10 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلال شخصیت

    من حتی نمیدونم اختلال شخصیتی دارم یا نه اما الان 2 ساله که درگیر این قضیم مثلا یه دفعه مهربون میشم باز بعده نیم ساعت عصبانی میشم البته الکی نیستا دلیل داره یا مثلا دارم میرم بیرون خودمو ساده و نجیب درست میکنم یه بار یه بارم آرایش غلیظ و لباسای تابلو خب به نظر خودم اینا شخصیت دو جور آدمه آدم سنگین و آدم سبک یا یه بار دوست دارم مثل بچه ها رفتار کنم یعنی پایین تر از سن خودم یا یه بارم بالاتر از سن خودم لطفا اگه میشه منو راهنمایی کنید مرسی

  24. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15215
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلال شخصیت

    !!!!!!؟؟؟
    ویرایش توسط ناژین : 05-15-2015 در ساعت 05:42 PM

  25. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13463
    نوشته ها
    651
    تشکـر
    204
    تشکر شده 881 بار در 415 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلال شخصیت

    درود کاش تاپیکی جدا میزدین - اگر این مقالات کمکتون نکرده من تاپیک کتب روانشناسی هست و ازبین کتابها اونی مناسبتونه دانلود و بخونید و تاکید میکنم برای درمان باید ایشون ببریدش پیش مشاور یا روان پزشک و مهمنر نحوه برخورد با این شخص هست تا خودش مجاب بشه وقبول بیمار هست وبیاد پیش دکتر .
    بازم مواردی هست بگید و دوستان مشاور هم میان جواب میدن درخدمتتون هستیم.
    ویرایش توسط Dr . Security : 04-26-2015 در ساعت 04:25 PM

  26. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15215
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : اختلال شخصیت

    ...........
    ویرایش توسط ناژین : 05-15-2015 در ساعت 05:42 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نقاشی های ناخودآگاه و راز شخصیــت شمــا
    توسط *P s y C h e* در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 01-01-2020, 11:43 AM
  2. تحصیلی
    توسط هالینا در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-10-2013, 08:17 PM
  3. مشاوره ی تحصیلی
    توسط khanande در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-23-2013, 10:06 AM
  4. نقش پدر و مادر در انتخاب رشته‌ تحصیلی جوانان
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-16-2013, 08:41 PM
  5. تقاضای مشاوره تحصیلی
    توسط احسان در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: 09-08-2013, 01:50 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد