سلام مجدد آقای معین
بله من حرفهای شما رو کاملا درک میکنم و حتی میتونم بگم همدردی میکنم
بگذارید یه مثال براتون بزنم
من مثل خیلی از آدمهای دیگه اشتباه و گناه داشتم تو زندگیم
و تا جایی که تونستم تلاش میکردم و میکنم که گناه نکنم و باعث آزردگی و رنجش کسی نباشم...تهمت نزنم، دروغ نگم، ریا نکنم، به اعتماد خانوادم خیانت نکنم، و هر اشتباهی که تو گذشتم داشتم جبرانش کنم و از خدا کمک بگیرم که راه درستی رو طی کنم
این وسط فکر میکردم اینجور آدمها طرفدارای بیشتری دارند و هرچی خوبتر باشم محبوبتر میشم و دوستان بیشتری خواهم داشت
اما حقیقت زندگی این بود که من حتی دوستانم رو هم از دست دادم
این یه ننگ نیست برام که بگم رابطهی عاطفی رو که داشتم فقط بخاطر اینکه نمیدونستم کجای اون رابطم ترک کردم...چون فکر میکردم عشق تقوا رو برنمیتابه...و در کمال تعجب که فکر میکردم مطلوب من تشویقم میکنه و همراهم میشه راهش کاملا از من جدا بود و رنج تنهایی رو به جون خریدم
آدمهای زیادی رو از زندگیم حذف کردم و الان حالم بهتره
میدونید چرا؟ چون تنها یک چیز در زندگی برای من ارزشه...و اون هم رضایت خداوند هست!
من نمیدونم شما چقدر آدم مذهبی هستید و حتی لازم نیست که مذهبی باشید یک هدف نامتنهایی برای خودتون تعریف کنید به اینصورت هرچقدر هم زمان بگذره بازهم چیزی برای عرضه کردن خواهید داشت
مثلا هدفتون رو بگذارید تعالی روح...به نظرتون روحی که سمباده کشیده نشه میتونه بدرخشه؟؟؟ مسلما خیر
این تنهایی، این خوب بودن و بد دیدن همشون مثل سمباده کشیدن به روح هستن و شما هرچقدر بیشتر روحت رو صیقل بدی بیشتر میدرخشی
من میگم رضایت خداوند چون هرچقدر هم تلاش کنم بازهم جای کار داره پس منتهی نمیشم و باید هر روز ادامه بدم
شما چرا حداقل رو برای خودتون تعریف میکنید؟؟؟ حداکثر رو در نظر بگیرید که وقتی به حداقل رسیدید خوشحال باشید که به حداکثرتون نزدیک شدید...وقتی به حداقل فکر میکنید ممکنه با خودتون فکر کنید همین؟؟؟ یعنی من همینقدر کم از زندگی میخام؟؟ و حتما شما به این حداقل ها میرسید اما چون زمان میگذره خودتون متوجه نمیشید آنچه که الان در دسترستون هست همون حداقلهای دیروز بوده
پس بزرگ بیندیشید که وقتی یه مقدار کمی به دست آوردید باعث رضایت بشه
مثلا دانش آموزی که فقط میخاد ده بگیره واقعا اون ده رو میگیره...اما اگه هدفش بیست باشه و بتونه اون ده رو دوازده کنه خیلی خوشحال خواهد بود که حداقل تونسته نمرهی بهتری بگیره و هربار تلاشش رو بیشتر میکنه...
اگر بخایم با زشتیهای دنیا کلنجار بریم هیچوقت نمیتونیم پیشرفت کنیم و دلزده و رنجور میشیم
پس بایستی نگاهتون رو تغییر بدید
کسی که از منفی دویست رسیده به صفر یعنی تونسته از قعر چاه خودشو بکشه به لبهی چاه حالا وقتشه که پاشو بذاره روی زمین سفت و محکم و با قدرت راهشو بره...چون اگر راهی نداشت هیچوقت از ته چاه خودشو بالا نمیکشید
ضمن اینکه این منفی نگری و پوچی هم از نشانه های افسردگی هست حتما به روانشناس مراجعه کنید و قطعا میگم شما تواناییش رو دارید و حتما لایق صحبتهایی که کردم هستید
آقای معین اونها صرفا تعریف نبودن، انرژی مثبتی بود که من از حضور شما در سایت دریافت میکنم و قطعا در زندگی واقعی هم همینطور هست شما ارزش و توانشو دارید که امید و روشنی رو به زندگیتون برگردونید پس معطل نکنید دنیا منتظر ببینه چطور شما و من و امثال ما مقابل این ناامیدیها می ایستیم و آخر پیروزی رو نصیب خودمون میکنیم