مشکلات کهنه

[BElmira]

سلام. من خانمی هستم که ۶ سال ازدواج کردم و دختری ۲ ساله دارم. ۶ سال پیش در اولین رابطه با همسرم به دلیل سءتفاهم و عدم آگاهی به همسرم گفتم که آلتش کوچیکه و این موضوع خیلی طول کشید تا باهاش کنار بیاد. من این حرفو در اثر اشتباه و حماقت زدم چون اصلا کوچیک نبود و من اشتباه متوجه شدم بخاطر شرایط محیطی. حالا بعد از ۶ سال دوباره یادش افتاده و زندگی جهنم شده. هرچی هم میخام باهاش حرف بزنم از دلش دربیارم نمیشنوه و نمیذاره. در سکوت محض و تنهایی خودشه. حتی نگام نمیکنه. میگه عشق همش دروغه در حالیکه من خیلی دوسش دارم و اون بهترین مرد دنیاست و خیلی مهربون و باشعوره. ولی این روزها خییلی سخت میگذره. شما بگید من چه کنم بتونم به روزهای خوب برسیم؟

[farokh]

سلام. من خانمی هستم که ۶ سال ازدواج کردم و دختری ۲ ساله دارم. ۶ سال پیش در اولین رابطه با همسرم به دلیل سءتفاهم و عدم آگاهی به همسرم گفتم که آلتش کوچیکه و این موضوع خیلی طول کشید تا باهاش کنار بیاد. من این حرفو در اثر اشتباه و حماقت زدم چون اصلا کوچیک نبود و من اشتباه متوجه شدم بخاطر شرایط محیطی. حالا بعد از ۶ سال دوباره یادش افتاده و زندگی جهنم شده. هرچی هم میخام باهاش حرف بزنم از دلش دربیارم نمیشنوه و نمیذاره. در سکوت محض و تنهایی خودشه. حتی نگام نمیکنه. میگه عشق همش دروغه در حالیکه من خیلی دوسش دارم و اون بهترین مرد دنیاست و خیلی مهربون و باشعوره. ولی این روزها خییلی سخت میگذره. شما بگید من چه کنم بتونم به روزهای خوب برسیم؟

شاید مصداق این رفتار شما یک مثل ایرانی باشه .
تیری که برفت باز نگردد به شصت .
شما حرفی رو زدید و اثرش تا اخر عمر باقی خواهد ماند.
شاید بخشیده شوید ولی فراموش نمیشه .
فقط میتونید با ایشون صحبت کنید .
براش بنویسید که منظوری نداشتید .
و در این نوشتن و گفتن صادق باشید .

[آروین 24]

سلام. من خانمی هستم که ۶ سال ازدواج کردم و دختری ۲ ساله دارم. ۶ سال پیش در اولین رابطه با همسرم به دلیل سءتفاهم و عدم آگاهی به همسرم گفتم که آلتش کوچیکه و این موضوع خیلی طول کشید تا باهاش کنار بیاد. من این حرفو در اثر اشتباه و حماقت زدم چون اصلا کوچیک نبود و من اشتباه متوجه شدم بخاطر شرایط محیطی. حالا بعد از ۶ سال دوباره یادش افتاده و زندگی جهنم شده. هرچی هم میخام باهاش حرف بزنم از دلش دربیارم نمیشنوه و نمیذاره. در سکوت محض و تنهایی خودشه. حتی نگام نمیکنه. میگه عشق همش دروغه در حالیکه من خیلی دوسش دارم و اون بهترین مرد دنیاست و خیلی مهربون و باشعوره. ولی این روزها خییلی سخت میگذره. شما بگید من چه کنم بتونم به روزهای خوب برسیم؟

ببخشید این رو عرض میکنم ولی حالا اکه کوچک هم بود باید شما میگفتید؟ از این لحاظ شما تقصیر کارید
از طرفی شوهرتون هم از این که بعد از شش سال هنوز فراموش نکرده مقصرن چون کلا کینه داشتن آرامش زندگی رو بهم میریزه
سعی کنید یه خرده بیشتر بهش نزدیک بشید و تا جایی که میتونید از دلش دربیارید البته اگه محبت زیاد زیاد تاثیری نداشت به نظرم ایشون تقصیر کار میشه اون وقت

[BElmira]

ممنون که جواب دادید. من میدونم که مقصرم و بخاطر رنج خاطری که برای همسرم به وجود آوردم شدیدا عذاب میکشم ولی چه کنم که همسرم قهره و یادش نمیره و مدام حرف منو تکرار میکنه و گذشته رو مرور میکنه. من خودمو توجیه نمیکنم ولی اینم بگم که اون از من زیاد ایراد رفته حتی از شکل و .... سایز اندام خصوصی ولی من به روم نمیارم و اصلا یه ثانیه هم باهاش قهر نکردم. ولی رفتار بدی باهام میشه. هیچوقت فک نمیکردم به اینجا برسم. انگار به بن بست رسیدم دلم بحال دخترم میسوزه که آیندش تباه شد.