نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: تردید طلاق

2072
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    37998
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    تردید طلاق

    سلام. من یه مادر 22ساله هستم. ازوقتی ازدواج کردم با تمامی مشکلات کنار اومدم اما الان به جایی رسیده که دیگه نمیتونم. فقط بخاطر پسر یک ساله ای که دارم تحمل میکنم و نمیدونم این زندگی که طلاق عاطفی چندوقتیه توش اتفاق افتاده رو تاکی میتونم ادامه بدم.
    شوهر من مردیه که خیلی وابسته به خانواده خودشه و متاسفانه اونها هم سواستفاده گر هستن و تو هرموردی ازش کمک میخوان و اون هم دور از چشم من اکثر مواقع به اونها کمک میکنه تا حدی که قلک خونه رو ش************ده و به من میگه من نکردم کارخودته. درصورتی که اونا به هیییییچ وجه اهل جبران نیستن.همین یک ماه پیش بخاطر برادرش که قسط وامی رو که مادرم ضامنش بود نداد ما مجبور شدیم 700تومن بدیم و اون بجای حرف زدن با برادرش منو کتک زد که تو به چه حقی به برادر من حرف میزنی. خدا شاهده از وقتی میاد خونه بیست دیقه بابچه بازی میکنه بعد میره تو اتاق به بهانه سیگار و همونجا میخوابه. ذره ای محبت و احترام بلد نیست. دروغ پشت سرهم و بدون وقفه. بددهنی و نداشتن عفت کلام حتی توی حرف زدن با بچه.هزاربار باهاش حرف زدم سریع منو تهدید میکنه که از فردا حق نداری بری کلاس آخه من مدرس زبان هستم.
    حالا میخوام شرایط خونواده ها رو بگم. پدرومادر من کارمند بازنشسته و تحصیلکرده هستن و برادرم حسابدار.خودمم که فعلا لیسانس دارم. اما خونواده شوهرم همه بی سواد و زیر دیپلم و کار آزاد دارن. فحشای ناموسی صدتا یه قرون تو اون خونه حتی سرسفره. خاله زنک بازی و پشت سر هم حرف زدن تمومی نداره طوری که هرروز یه حرفی پشتت هست. خداشاهده از وقتی که عروس این خونواده شدم پدرشوهرم هزارتومنی برام خرج نکرده اما مادر و پدر من خیلی هوامونو دارن. خونه ای که توش نشستیم پدرم داده بهم. هروقت شوهرم دستش خالیه از اونا پول میگیره، خورد و خوراکمون باهمه و از همه مهمتر خیلی توی تربیت بچه کمک حالم هستن. بچه پیش مادرم بدون من میمونه اما حتی بغل خونواده شوهرمم نمیره.
    میخوام بدونم با این شرایطی که گفتم اگه طلاق اتفاق بیفته بعد هفت سالگی پسرم امکان داره حضانت رو به پدرش بدن؟؟
    البته پدرش خیلی کارها کرده که من مدرکی ندارم ازش وگرنه خیلی راحت رد صلاحیت میشد

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تردید طلاق

    نقل قول نوشته اصلی توسط سااااااااغر نمایش پست ها
    سلام. من یه مادر 22ساله هستم. ازوقتی ازدواج کردم با تمامی مشکلات کنار اومدم اما الان به جایی رسیده که دیگه نمیتونم. فقط بخاطر پسر یک ساله ای که دارم تحمل میکنم و نمیدونم این زندگی که طلاق عاطفی چندوقتیه توش اتفاق افتاده رو تاکی میتونم ادامه بدم.
    شوهر من مردیه که خیلی وابسته به خانواده خودشه و متاسفانه اونها هم سواستفاده گر هستن و تو هرموردی ازش کمک میخوان و اون هم دور از چشم من اکثر مواقع به اونها کمک میکنه تا حدی که قلک خونه رو ش************ده و به من میگه من نکردم کارخودته. درصورتی که اونا به هیییییچ وجه اهل جبران نیستن.همین یک ماه پیش بخاطر برادرش که قسط وامی رو که مادرم ضامنش بود نداد ما مجبور شدیم 700تومن بدیم و اون بجای حرف زدن با برادرش منو کتک زد که تو به چه حقی به برادر من حرف میزنی. خدا شاهده از وقتی میاد خونه بیست دیقه بابچه بازی میکنه بعد میره تو اتاق به بهانه سیگار و همونجا میخوابه. ذره ای محبت و احترام بلد نیست. دروغ پشت سرهم و بدون وقفه. بددهنی و نداشتن عفت کلام حتی توی حرف زدن با بچه.هزاربار باهاش حرف زدم سریع منو تهدید میکنه که از فردا حق نداری بری کلاس آخه من مدرس زبان هستم.
    حالا میخوام شرایط خونواده ها رو بگم. پدرومادر من کارمند بازنشسته و تحصیلکرده هستن و برادرم حسابدار.خودمم که فعلا لیسانس دارم. اما خونواده شوهرم همه بی سواد و زیر دیپلم و کار آزاد دارن. فحشای ناموسی صدتا یه قرون تو اون خونه حتی سرسفره. خاله زنک بازی و پشت سر هم حرف زدن تمومی نداره طوری که هرروز یه حرفی پشتت هست. خداشاهده از وقتی که عروس این خونواده شدم پدرشوهرم هزارتومنی برام خرج نکرده اما مادر و پدر من خیلی هوامونو دارن. خونه ای که توش نشستیم پدرم داده بهم. هروقت شوهرم دستش خالیه از اونا پول میگیره، خورد و خوراکمون باهمه و از همه مهمتر خیلی توی تربیت بچه کمک حالم هستن. بچه پیش مادرم بدون من میمونه اما حتی بغل خونواده شوهرمم نمیره.
    میخوام بدونم با این شرایطی که گفتم اگه طلاق اتفاق بیفته بعد هفت سالگی پسرم امکان داره حضانت رو به پدرش بدن؟؟
    البته پدرش خیلی کارها کرده که من مدرکی ندارم ازش وگرنه خیلی راحت رد صلاحیت میشد

    دوست عزیز ما فقط نوشته های محدود شمارو میخونیم .
    ولی هیچ کسی جز خودتون در این مورد نمیتونه تصمیم گیری کنه .
    شما بهتر از هر کسی میدونید این زندگی در چه مرحله ای هست.
    پس با خانواده در این مورد باید مشورت کنید .
    سپس با مشاوری مجرب گفتگو کنید و به نتیجه برسید .
    چون شما بچه دارید و نسبت به ایشون باید احساس مسئولیت داشته باشید .
    و وقتی بچه ای در این سن دارید نمیتونید به سادگی در مورد طلاق صحبت کنید .
    به همین خاطر نیاز به مشورت و گفتگوی مستقیم هست.

    طلاق را جدی گرفته اید؟
    آیا واقعا می خواهید طلاق بگیرید یا این یک تهدید ناشی از افسردگی، خشم، ناامیدی و احساس شکست است؟
    آیا طلاق را راه فرار از بحران می دانید یا راهکاری است برای بهتر زندگی کردن؟
    اگر حرف از جدایی می زنید فقط به این دلیل که هدف تان جلب توجه همسرتان است .
    به این نکته هم فکر کنید که شاید واقعا او این تهدید را عملی کند.
    بنابراین با چنین مسائلی شوخی نکنید چراکه ممکن است .
    در شرایطی قرار بگیرید که به خاطر غرور بیجا، راهی جز طلاق پیش روی شما و همسرتان باقی نماند.


    واقعاً دیگر دوستش ندارید؟
    جر و بحث های غیر اصولی، توهین های ناآگاهانه، خشونت های خانگی، تنش های دائمی و اختلاف نظرهای شدید معمولا باعث می شود که:
    حتی اگر زمانی شریک زندگی تان را دوست داشته اید اکنون دیگر هیچ احساس مثبتی به او نداشته باشید.
    اما اگر رابطه تان خشونت آمیز نبوده و هنوز هم محبتی نسبت به هم احساس می کنید.
    خوب است به جای جدایی به بهبود رابطه فکر کنید.
    می توان به شما این اطمینان را داد که اگر همسرتان را دوست داشته باشید .
    در 90 درصد حالات، تغییر شرایط اگر اصولی و با کمک گرفتن از مشاور باشد دور از دسترس و غیر ممکن نخواهد بود.


    به سختی های طلاق فکر کرده اید؟
    طلاق اتفاق تلخی است اما لزوما تصمیم بد ی نیست .
    چراکه یک راه حل و فرصت برای تمام کردن رابطه ای اشتباه است.
    رابطه ای که زن و شوهری در گذشته برای به سرانجام رسیدن آن، تصمیم هایی ناآگاهانه گرفته اند .
    و نتیجه اش شرایط فعلی زندگی مشترک شان شده است.
    با این حال شاید انتخاب تان غلط بوده و راه را اشتباه رفته باشید.
    اکنون این فرصت را دارید که با جدایی شرایط زندگی تان را بهتر کنید.
    اما در هر صورت شما در جامعه ای زندگی می کنید که روی خوشی به جدایی نشان نمی دهد.
    حمایت های اجتماعی از زنان و مردانی که جدا شده اند بسیار کم است.
    فراموش نکنید بعد از جدایی شرایطی پیش می آید که بیشتر احساس خلاء ، ناامیدی، افسردگی و شکست کنید.
    آیا می توانید با شرایط تازه به خوبی کنار بیایید.
    یا در حال حاضر فقط به سختی های امروزتان فکر می کنید و نسبت به مشکلات آینده تان کاملا ناآگاه هستید؟


    هیچ اشتراک نظری ندارید؟
    اگر همیشه هر یک از شما به شیوه خودش زندگی کرده است.
    و هرگز احساس نکرده اید شریک و همراهی در زندگی دارید، بعید نیست که بودن و نبودن همسرتان فرقی به حال تان داشته باشد.
    زیرا این رابطه فقط عنوان زندگی مشترک را یدک می کشد.
    اما در کمتر موردی چنین وضعیتی را می بینیم؛ بنابراین کمی بیشتر به شباهت هایتان فکر کنید.
    و علاوه بر عیب های طرف مقابل، خوبی هایش را هم ببینید و سپس تصمیم نهایی را بگیرید.
    در خور ذکر است بررسی نکردن همین موضوع ممکن است .
    بعد از طلاق برای تان پشیمانی به بار بیاورد و از تصمیم فعلی تان منصرف شوید.


    تصمیم تان آگاهانه است یا احساسی؟
    گاهی زن و شوهرها به خاطر چند اختلاف نظر ساده، دست به کارهایی می زنند که همه پل های پشت سرشان را خراب می کنند.
    با این توصیف آیا از این تصمیمی که برای طلاق از همسرتان گرفته اید، مطمئن هستید یا آن را صرفا از روی خشم و ناامیدی گرفته اید؟
    پیش می آید که ما احساسات مان را عملی کنیم بدون این که کاملا به آن فکر کرده باشیم.
    رفتار و تصمیم های ما ممکن است کاملا احساسی باشند بدون در نظر گرفتن جنبه های عقلانی.
    تصمیم شما برای جدایی چگونه است؟ آیا این چیزی است که منطق حکم می کند یا فقط در آن احساسات دیده می شود؟
    از شما خواهش می کنم برای یک بار هم که شده، یک کاغذ بردارید .
    و در یک طرف آن خوبی ها و در طرف دیگر عیب های همسرتان را بنویسید و سپس نتیجه گیری کنید البته بی انصافی هم نکنید.


    با طلاق می خواهید به چه برسید؟
    آیا فکر می کنید رابطه شما آن قدر بحرانی و غیرقابل تغییر است که باید هر طور شده است تمامش کنید؟
    آیا شرایط بعد از جدایی به مراتب بهتر و قابل قبول تر از ادامه زندگی در شرایط فعلی برای شماست؟
    آیا شما سعی می کنید از خشونت دائمی رها شوید و قصد دارید خود و فرزندانتان را از این شرایط بیرون ببرید؟
    آیا زندگی با همسرتان هویت، شخصیت، اعتبار، آبرو، عزت نفس، آرامش یا سلامت جسمی و روانی تان را تهدید می کند.
    و تلاش شما برای بهبود زندگی خودتان است یا اصلا فکر می کنید بعد از طلاق هیچ تغییر مثبتی در زندگی تان ایجاد نمی شود؟
    پاسخ این سوال ها به شما می گوید بعد از طلاق اوضاع تان بهتر خواهد شد یا به این موضوع پی خواهید برد که تصمیمی غیر اصولی گرفته اید.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    37890
    نوشته ها
    49
    تشکـر
    95
    تشکر شده 11 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تردید طلاق

    یک سوالی که برای من ایجاد شده اینه که شما با این همه شخصیت و مدرک خوب و خانواده با اصالت چرا عروس چنین خانواده ای شدین ؟!
    دوران عقد مرحله شناخت رو به خوبی انجام ندادین !
    درباره حضانت و ... این پسرتون میتونین با یه کارشناس حقوقی مشورت کنین البته درباره مدرک هم با یه سری ترفندا اگه واقعا قصدتون طلاق باشه میشه از شوهرتون جمع کنین
    به قول اقا فرخ ما توی زندگی شما نیستیم و تنها کسی که میتونه تصمیم گیری نهایی رو بکنه خود شما هستید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد