سلام من 5سال پیش باشوهرم ازدوشهرمتفاوت آشناشدیم هردو 18سالمون بود الان یکسالی یک دختر دارم راستش شوهرم خیلی خودش بالامیگیره ...همش بهم میگه من ازروی هوس انتخابت کردم الان پشیمونم ..برو شهر خودت خونه بابات منم چن باری رفتم نخاستم غرورم بشکنه باز اومد دنبالم...هردقه یه حرفی میزنه ...همش ازم ایراد میگیره مدام مقایسه میکنه بادیگران..منم تواین شهرغریبم ..من ب همه چی شوهرم ساختم مهریه کم وعروسی نگرفتیم چون اون موقع باهم فرار کردیم .من واقعادوسش دارم ولی اون باحرفاش تحقیرمیکنه ...بدون بچمم نمیتونم ...از طلاق خیلی میترسم ...