با سلام،
من با همسرم حدود 8 سال است که ازدواج کرده ایم . حالا 2 فرزند دختر هم داریم. من الان دانشجوی دکتری هستم و خانمم لیسانس روانشناسی دارد. در برخورد اول که فردی با خانمم باشد خیلی ادم خوش برخورد و کم حرف به نظر می رسد (بسیار تودار است)، ولی در خانه زخم زبان می زند. من الان هم کار می کنم (کار سنگین که حتی لازم است چند روزی در منزل نباشم) و هم درس می خوانم اولش وضع مالیم خوب نبود ولی خانواده همسرم کمکی به ما نکردند با این وجود توانستم دریک جای متوسط شهر یک منزل 250 متری بخرم و تعمیر کنم حتی چند مورد است که خانواده همسرم با کمک همسرم که به شدت از آنها می ترسد و از آنان حساب می برد چیزی که حق ما بوده را به طرف خانواده خودش داده (مثلا ربع سکه ای که من برای با جناق داده بودم از طرف برادر همسرم خوانده شد و یا قرار بود دو سکه به ما بدهند برای نخریدن انگشتری، که یکی دادند ) من هم به شدت ناراحت شدم مثل اب خوردن خودش و مادرش و خانواده اش دروغ می گویند و من هم سعی کرده ام به خاطر دو فرزندم سکوت کنم(شاید مقداری ادم خجالتی باشم). و بعضی مواقع دیگر تحمل خودم را از دست می دهم. همسرم یک برادر و یک خواهر بزرگتر از خود دارد و یک برادر و خواهر کوچکتر، از طرفی خانواده من هم مثل مادر و پدرم بسیار آدمهای خنثی و بیطرف هستند و اصلا به این چیزها کاری ندارند من فرزند اول هستم و یک خواهر ودو برادر کوچکتر از خود دارم. مثلا وقتی به خانه پدر همسرم می رویم (ان هم بایستی یک مناسبتی آنجا باشد و گرنه اگر برای من و همسرم باشد حتی در هم باز نمی کنند...) مثل کسی که می ترسد آنجا چیزی بخورد و من باید غذا دهنش کنم، یا مقداری از جهیزیه خودش را به خانواده اش برگرداند. یا برادر زن بزرگم که با اینکه چند بار به خانه ما آمده حتی نگذاشته کسی به خانه اش برود و یا هر چیز دیگر، بعد خانواده همسرم و خود همسرم یک طوری برخورد می کنند که انگار آنها چند سطح از ما بالاتر هستند و در بین فامیل و یا هر جایی می خواهند بروند اصلا با ما در میان نمی گذارند و یا به همسرم می گویند که با من کار نداشته باشد که شاید باعث نشود تعداد افراد بیشتری به خانه اشان برود. بسیار پرتوقع هستند و متاسفانه همسرم هم اولویت اولش خانواده خودش است. من اصلا ادم سخت گیر و بهانه گیری نیستم ولی مانده ام چه کاری بکنم (چند باری دعوا کرده ایم). از طرفی خانواده همسرم برای همسرم یک ذره ارزش قائل نیست چه برسد به من؟ از طرفی دو فرزند 5 و 2 ساله دارم که دختر بزرگترم می خواهد به خانه آنها برود (با کارهایی که مادر زنم می کند).
اصل موضوع اینجاست که با توجه به خساست خانواده اش و این که من سعی می کنم همه چیز برای خانواده خود و فرزندانم تهیه کنم باز همسرم بد زبانی می کند و به من می گوید خسیس هستم و یا مواردی این چنین ...که حتی دختر بزرگترم هم یاد گرفته است.