صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 52

موضوع: چه جوری عشقمو برگردونم؟

8311
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    چه جوری عشقمو برگردونم؟

    سلام. ببخشید شاید داستانم کمی طولانی باشه ولی واقعا نیاز دارم کسی مشاوره بده بهم. 25سالمه. برای اولین بار با پسری 27 ساله که همسایمون هستن و خانوادشو میشناختم که چه قدر محترم و آبرومند هستن آشنا شدم.

    پدرهامونم با هم دوست هستن و کلا خانوادمون باهم سلام علیک دارن. خودشم شرایطی داشت که ایده آل هردختری هستش. روز اول بخودش

    گفتم که تاحالا دوست پسر نداشتم اما چون سالهاست خانوادشو میشناسم واسه همین بهش اعتماد می کنم و باهاش دوست میشم. اونم

    همش از من تعریف می کرد میگفت قیافم گویای همه چیز هست که دختر نجیب و پاکی هستم. اینارو که میگفت من خوشم میومد که دنبال دختر

    پاک هستش. همونطور که من از قبل میشناختمش، اونم از قبل خانواده منو میشناخت که ما هم آبرومند هستیم. من خودم هم نقصی ندارم .هم

    تحصیلات بالا دارم و هم زیبا هستم. من تو شهر دیگه ای دانشجو هستم. به من گفت میام اون شهرو باهم می ریم بیرون. من بشوخی گفتم

    شانس نداریم یهو دیدی تو شهر دیگه هم کسی مارو دید.این برگشت گفت خب می ریم خونه تا کسی نبینه! من انقدری بهش اطمینان داشتم

    که فکر کردم شوخی می کنه.فقط می خندیدم اما بعدش گفت من جدی میگم! سر همین باهاش دعوام شد گفتم من دختری نیستم که با

    پسرا برم خونه. و جمله آخرم این بود که " من چندمین دختری هستم که پیشنهاد خونه میدی؟" اینو که گفتم نوشت خیلی متاسفم برات.بای

    یکی دو روز گذشت من با خودم فکر کردم شاید این واقعا نیت بدی نداشته که ناراحت شده از حرفم. آخه همش میگفت قرار نیس اتفاقی بیفته

    بینمون و فقط میخوام باهم باشیم. میگفت من فرق دارم با پسرای دیگه و به من اعتماد کن. منم با شناختی که از خانوادش داشتم باورم

    نمیشد واقعا قصد بدی داشته باشه.واسه همین بهش پیام دادم و آشتی کردیم. گفتش ناراحت بودم.

    دوباره مدتی گذشت این باز گفت اگر اینبار بری دانشگاه(شهردیگه) منم باهات میام. اینبار خودم پیش قدم شدم گفتم من خونه و فلان نمیاما.

    این یه کلمه نوشت میای! منم نوشتم نمیام! این نوشت با من میای من فرق دارم! خلاصه من همش میگفتم نمیام تا اینکه اخر شب بود اینم

    خیلی خسته بود گفت چشام دیگه بسته میشه شب بخیر. اما من براش نوشتم که ببین من دختر باآبرو هستم که تاحالا باپسری خونه نرفتم و

    احساساتم دست نخورده. نوشتم دختری نیستم که پسرا از من سواستفاده کنن و بعدش ولم کنن. حقم نیست لطمه ببینم و اگر دنبال یه

    ارتباط موقت برا خوش گذرونی هستی،من نیستم. اینارو صبحش خوند و دیگه جواب منو نداد. حتی زنگ زدم جواب نداد و حالا یک ماه گذشته.

    سوال من اینه اگر دنبال خوشگذرونی و سواستفاده بود چرا اومد سراغ منی که همسایش هستم و خانوادمون باهم سلام علیک دارن؟ عقل

    سلیم میگه اگر دنبال روابط...هستش بره سراغ دخترایی که تو خیابون ریختن و غریبه هستن که بعدا که ولشون کرد باهاشون چشم تو چشم

    نشه. پس چرا روز اول از نجابت من تعریف کرد؟گفتش چهرم معصومیتی داره که بهش آرامش میده. گفتش اعتراف میکنه قبلا دوس دختر داشته

    ولی من فرق دارم و تا حالا هیچ کس مثل من به دلش ننشسته. حتی گفت خودشم با آبرو زندگی کرده و بی حاشیه هستش. پس چی شد

    همه اینا؟
    همش حس می کنم نکنه اشتباه از من بوده که بهش فهموندم قصدم جدی هست در موردش. اونم بخاطر شرایط ایده آلی که داره فکر کرد من

    هولم که زودی به دستش بیارم و گذاشت و رفت. حس میکنم باید اینطور بهش میفهموندم که در موردش جدی فکر نمی کنم شاید اینطوری ولم

    نمی کرد. آخه منم دختر ایده آلی هستم کلا خودمون و خانواده هامون به هم میان. چرا باید دختری مثل منو ول کنه؟ در حالی که خودش روز اول همش از من تعریف می کرد. متاسفانه همچنان ذهنم درگیرش هست و دوس ندارم از دستش بدم. خواهشا نظرتونو در مورد جریاناتی که
    برام پیش اومده و اون پسر بگین که چی فکر می کنین در موردش. و من چیکار کنم که برگرده؟اصلا ممکنه خودش پشیمون شه و برگرده؟
    ویرایش توسط حدیثه71 : 03-19-2018 در ساعت 12:01 AM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    سلام

    از اونجاییکه من نشستم داستانت را خوندم و خب خسته شدم و حال نوشتن پاسخ به صورت داستان را ندارم و چون شما هم از شرح حال عشق نوشتید،قاعدتا حوصله خوندن حرفای منم ندارید.

    بنظرم شیفت و دیلیت کن و رابطه را ببند....

    و از جایی که عنوان تایپیک یک نوع اویزون شدن را نشون میده و هروز به طرف فکر میکنید و به نوعی بین رفتن و نرفتن اون روز فکر میکنید و هعی اعتماد به نفستون بالا و پایین میره و حالات خشم هم شاید بهتون دست بده ، و هروز به خودتون میگید من ک دوستش داشتم و حرفاش ارومم میکرد و چهره منم بهش ارامش میداد پس چرا سر یک قرار نرفتن، رفتش خب؟؟

    انصافن فکر کن،اینی ک ارامش ازت میگرفت چطور شد یک ماه بدون ارامش تو داره زندگی میکنه؟؟

    هرزه ها حرفای قشنگی میزنن و ادمای صاف و صادق محو حرفاشون میشن...پسر نوح هم پسر درستی نبود و باباش خوب و بامعرفت بود

    من همیشه به پدرم میگم دلیل نداره چون پدر کثیفه،فرزند بد دربیاد، یا اگر پدر فرد خوب و با ابرویی هست، فرزند با ابرو باشه.

    قاعدتا میزان اویزون شدن شما بالاست و هرلحظه امکان گذاشتن پا روی غرور وجود داره و میرید دنبالش، ولی دختر خوب،خواهر گرامی،دست مال کاغذی یا کالای مصرفی نباشید.

    میدونم بهش حس داری یا شایدم دوستش داری ولی منطقی باش،از بیرون ب رابطه تون نگاه کن نه از داخل.

    نقطه ضعفت الان شده نگرانی و راحت بخشیدن

    ببخشیدا،من رک و نچسبم
    ویرایش توسط amir1370 : 03-19-2018 در ساعت 12:24 AM
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  3. 4 کاربران زیر از amir1370 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    یعنی اون میخواسته فریبم بده و سواستفاده کنه؟ آخه چرا اومد سراغ منی که همسایه هستیم و خانواده هامون دوست هستن؟ نترسید از عواقب کارش؟ ممکن بود من گول بخورم و باهاش برم اونوقت نترسید خانوادم بفهمن و برن جلو پدرشو بگیرن؟ اینم بگم پدرش یه پست مهمی تو شهرمون داره و این به شدت از آبروی پدرش می ترسید. با این اوصاف نترسید و اومد سراغ من؟ یعنی من اشتباه نکردم که اون حرفای آخرو بهش گفتم؟

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    یعنی اون میخواسته فریبم بده و سواستفاده کنه؟
    آخه چرا اومد سراغ منی که همسایه هستیم و خانواده هامون دوست هستن؟ نترسید از عواقب کارش؟ ممکن بود من گول بخورم و باهاش برم اونوقت نترسید خانوادم بفهمن و برن جلو پدرشو بگیرن؟ اینم بگم پدرش یه پست مهمی تو شهرمون داره و این به شدت از آبروی پدرش می ترسید. با این اوصاف نترسید و اومد سراغ من؟ یعنی من اشتباه نکردم که اون حرفای آخرو بهش گفتم؟

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    یعنی اون میخواسته فریبم بده و سواستفاده کنه؟ آخه چرا اومد سراغ منی که همسایه هستیم و خانواده هامون دوست هستن؟ نترسید از عواقب کارش؟ ممکن بود من گول بخورم و باهاش برم اونوقت نترسید خانوادم بفهمن و برن جلو پدرشو بگیرن؟ اینم بگم پدرش یه پست مهمی تو شهرمون داره و این به شدت از آبروی پدرش می ترسید. با این اوصاف نترسید و اومد سراغ من؟ یعنی من اشتباه نکردم که اون حرفای آخرو بهش گفتم؟
    ما نمیگیم،سواستفاده بکنه ولی میخواسته سرگرمیش باشی و بهش خوش بگذره، تو عاشقش شدی ولی تو براش حکم سرگرمی را داشتی، بعدم ما داخل سرگرمی ی کارای لودگی هم میکنیم.

    ی سر برید تو این انجمن بچرخید، زن و شوهر برای هم نقشه میکشن،دیگه پسر همسایه ک جای خودشاداره..

    من میگم بهش فکر نکن و مشغول کن خودتا،ولی اینقدر اویزون شدی ک افسردگی نگیری؟؟

    احتمالا ، برمیگرده و میپرسی چرا بعد یک ماه؟ اونم میگه من بعد ترک تو رفتم بادختری ولی باو رکن هیچ دختری بخوبی تو نیست و من در کنار تو به ارامش و به عروج الهی میرسم!!!!( این حرف ها ک دیگه ملت بهم میزنن برای مخ زدن)نزار برگرده به هیچ طریقی و به هیچ منطقی

    راستی کمالگرا ک نیستی؟ ادمای کمال گرا چون دوستدارند ازشون تعریف بشه راحت تر فریب میخورن...بنا به این جملت ک گفتی (
    آخه منم دختر ایده آلی هستم
    )
    ویرایش توسط amir1370 : 03-19-2018 در ساعت 12:56 AM
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  7. کاربران زیر از amir1370 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir1370 نمایش پست ها
    ما نمیگیم،سواستفاده بکنه ولی میخواسته سرگرمیش باشی و بهش خوش بگذره، تو عاشقش شدی ولی تو براش حکم سرگرمی را داشتی، بعدم ما داخل سرگرمی ی کارای لودگی هم میکنیم.

    ی سر برید تو این انجمن بچرخید، زن و شوهر برای هم نقشه میکشن،دیگه پسر همسایه ک جای خودشاداره..

    من میگم بهش فکر نکن و مشغول کن خودتا،ولی اینقدر اویزون شدی ک افسردگی نگیری؟؟

    احتمالا ، برمیگرده و میپرسی چرا بعد یک ماه؟ اونم میگه من بعد ترک تو رفتم بادختری ولی باو رکن هیچ دختری بخوبی تو نیست و من در کنار تو به ارامش و به عروج الهی میرسم!!!!( این حرف ها ک دیگه ملت بهم میزنن برای مخ زدن)

    راستی کمالگرا ک نیستی؟ ادمای کمال گرا چون دوستدارند ازشون تعریف بشه راحت تر فریب میخورن...بنا به این جملت ک گفتی (
    آخه منم دختر ایده آلی هستم
    )
    ما فقط یک ماه دوست بودیم. زمان زیادی دوست نبودیم. بازم ممکنه برگرده؟
    تا چن روز پیش همش وسوسه می شدم برم سمتش اما با سرچ در سایتای روان شناسی فهمیدم که باید خودمو سنگین نگه دارم. امکان نداره دیگه من پیش قدم بشم.
    من میگم چرا دختری مثل منو ول کرد؟ اون حرفارو بهش گفتم باید بیشتر جذبم میشد که دختر پاکی گیرش اومده تو این زمونه!
    من تا حالا با یه پسر حتی دست نداده بودم اما اون اولین پسری بود که هرچند کوتاه اما یکبار بغلم کرد و بوسید. و این منو آزار میده که دیگه نمیتونم بخودم افتخار کنم که تجربه ای با پسرا نداشتم انقدری همه چیمون اوکی بود من فکر میکردم تا اخر باهم میمونیم وگرنه بهش اجازه نمیدادم

  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    ما فقط یک ماه دوست بودیم. زمان زیادی دوست نبودیم. بازم ممکنه برگرده؟
    تا چن روز پیش همش وسوسه می شدم برم سمتش اما با سرچ در سایتای روان شناسی فهمیدم که باید خودمو سنگین نگه دارم. امکان نداره دیگه من پیش قدم بشم.
    من میگم چرا دختری مثل منو ول کرد؟ اون حرفارو بهش گفتم باید بیشتر جذبم میشد که دختر پاکی گیرش اومده تو این زمونه!
    من تا حالا با یه پسر حتی دست نداده بودم اما اون اولین پسری بود که هرچند کوتاه اما یکبار بغلم کرد و بوسید. و این منو آزار میده که دیگه نمیتونم بخودم افتخار کنم که تجربه ای با پسرا نداشتم انقدری همه چیمون اوکی بود من فکر میکردم تا اخر باهم میمونیم وگرنه بهش اجازه نمیدادم

    کلا این هرزه ها کارشون برگشتنه...ولی ناموصن نزار بیاد تو زندگیت برای خودت میگم،تجربه داشتم ک میگما اونم دوسال !!!!کاریم کرد خودم برم هرچی ما صبر کردیم و بخشیدیم باز کار خودشا میکرد

    خواهر خوب من دیده کارش با شما نمیشه ولت کرده خب،حتما باید ایه بیاریم ک چرا ولت کرده؟

    ((اون حرفارو بهش گفتم باید بیشتر جذبم میشد که دختر پاکی گیرش اومده تو این زمونه!)) این جمله بازم جزء نقطه ضعفته میتونه از همین جمله چارتا سس شر بنویسه باز بیاد تو زندگیت.

    قاعدتا این هم هست اگر رفتی دنبالش و گفت نمیام میپرسی چرا؟ میگه چون تو بمن گفتی دختر پاکی هستم پس چطور شد امدی تو بغل من و بوس دادی؟؟میپرسه حتمن هم قبل من با کسی بودی؟ اینجا تو باید محکومش کنی و اون ترو محکوم میکنه.

    میگم کمالگرایی میگی نه، هعی با خودت گفتی من پاکم با پسری نبودم اخرش گیر ی ادم بدرد نخور میخواستی بیفتی ولی خب بالاسری هواتا داشت.

    خب از الان این بغل و ماچ را بزار جزو سکرت راز زندگیت و به کسی نگو و تا مطمئن نشدی هم وارد رابطه نشو..حالا بغل و بوس ک دیگه چیزی نبوده بخیر گذشته.

    اول رابطه درگیر احساساست شدی، نتونستی عیب هاشو ببینی و تو ذهنت یوسف پیامبر ساختی که تا اخرش باهامه،خواهر من قرار نیست فانتزی ها و تخیلات ذهنی ما همیشه با واقعیت یکی باشن یا واقعیت با تخیلات و فانتزی های ما.

    من همیشه به دوستام میگم موقعی ک تلاش میکنید بگید تلاش من بستگی به شرایط و محیط و خودم داره و میگم هیچوقت به خودتون نگید تلاش من همیشه به ثمر میشینه..
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  10. کاربران زیر از amir1370 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir1370 نمایش پست ها
    کلا این هرزه ها کارشون برگشتنه...ولی ناموصن نزار بیاد تو زندگیت برای خودت میگم،تجربه داشتم ک میگما اونم دوسال !!!!کاریم کرد خودم برم هرچی ما صبر کردیم و بخشیدیم باز کار خودشا میکرد

    خواهر خوب من دیده کارش با شما نمیشه ولت کرده خب،حتما باید ایه بیاریم ک چرا ولت کرده؟

    ((اون حرفارو بهش گفتم باید بیشتر جذبم میشد که دختر پاکی گیرش اومده تو این زمونه!)) این جمله بازم جزء نقطه ضعفته میتونه از همین جمله چارتا سس شر بنویسه باز بیاد تو زندگیت.

    قاعدتا این هم هست اگر رفتی دنبالش و گفت نمیام میپرسی چرا؟ میگه چون تو بمن گفتی دختر پاکی هستم پس چطور شد امدی تو بغل من و بوس دادی؟؟میپرسه حتمن هم قبل من با کسی بودی؟ اینجا تو باید محکومش کنی و اون ترو محکوم میکنه.

    میگم کمالگرایی میگی نه، هعی با خودت گفتی من پاکم با پسری نبودم اخرش گیر ی ادم بدرد نخور میخواستی بیفتی ولی خب بالاسری هواتا داشت.

    خب از الان این بغل و ماچ را بزار جزو سکرت راز زندگیت و به کسی نگو و تا مطمئن نشدی هم وارد رابطه نشو..حالا بغل و بوس ک دیگه چیزی نبوده بخیر گذشته.

    اول رابطه درگیر احساساست شدی، نتونستی عیب هاشو ببینی و تو ذهنت یوسف پیامبر ساختی که تا اخرش باهامه،خواهر من قرار نیست فانتزی ها و تخیلات ذهنی ما همیشه با واقعیت یکی باشن یا واقعیت با تخیلات و فانتزی های ما.

    من همیشه به دوستام میگم موقعی ک تلاش میکنید بگید تلاش من بستگی به شرایط و محیط و خودم داره و میگم هیچوقت به خودتون نگید تلاش من همیشه به ثمر میشینه..
    خیلی ممنون از توضیحات شما. ولی حالم بد شد
    مشاورای اینجا نظر نمیدن؟

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    خیلی ممنون از توضیحات شما. ولی حالم بد شد
    مشاورای اینجا نظر نمیدن؟
    اینجا دوتا مشاور خوب داریم،بقیه هندونه زیر بغل ما میذارن

    منم ک نچسبم و رک

    از الان بهش فکر نکن،میدونم سخته،و سخت ولی هربار که ببخشیش اون میگه مدیریت بحرانم خوبه و رگ خوابشا بلدم

    دوستم .... بچه شیرازه اونم اشتباهی عاشق ی ادم نامرد شده بود،یک ماه سرویس شدم ک تو مغزش فرو کنم ک این ادم درست نیست،هرچی من از مشکلات طرف میگفتم این رفیق ما از کارای خوبش حرف میزد، میگفتم ی دختر خوب و چادر و با خدا چرا باید 7تا خط داشته باشه؟ چرا باید بهت بگه من باید تتو کنم یا نافمو حلقه بندازم؟؟ یهو میگفت نه امیر من ک سرکارم برام ابمیوه میاره!!! میگفتم ببخشیدا ولی خب منم بلدم بیارم اخه...خلاصه صاف شدم ک راه اشتباه و کم عقلی ک خودم رفتما،دوستم نره
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  13. کاربران زیر از amir1370 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    شاید نه گفتن تو باعث شد اونی ک دوستش داری رو از دست بدی ولی اینم بدون به خودت باید افتخار کنی

    اونی ک بر خلاف میلش حرف زدی ولی بازم موند اون ارزش داره

    تو دختر خوب و با وجدانی هستی،اگر دوست داشت طرف با لحن تند و پرویی نمی گفت تو میای!

    حواست ب دور و برت باشه...
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  15. 2 کاربران زیر از amir1370 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2017
    شماره عضویت
    35745
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    16
    تشکر شده 10 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    با سلام خانم محترم وقتتون بخیر
    بنده دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی هستم صرفا گفتم که بگم نظرم روی هوا نیست
    اولا به آقا امیر تبریک میگم بابت راهنمایی های کامل و عالیشون به شما که واقعا کاملا درست گفتن با توجه به اینکه مشاور هم نیستن.
    منم واقعا دلم سوخت نسبت به پاکی شما و مصر شدم که پیام بدم
    خانوم اون آقا صرفا شمارو برای رابطه جنسی میخواستن. من خودم مرد هستم که دارم اینو میگم و کاملا احساسات مردانه رو درک میکنم
    کسی که میخواد با یکی ازدواج کنه طرفشو خراب نمیکنه. قطعا اگه باهاش خونه میرفتی به بهانه قورباغه سخنگو و درس و.... مخ رو میزد و باهات رابطه برقرار میکرد. اونموقع کاملا از چشمش میفتادی. این روابط هم صرفا طوری نیس که بریم مردها گرگ ان و زن ها بره. رابطه رو همه دوس دارن دخترا میترسن مردها نه و معمولا ادما دوس دارن خودشون رو گول بزنن و گرنه پیشنهاد خونه=رابطه. پس خودتو گول نزن.
    ثانیا دنبال حفظ ابروی خودت و خونوادت باش و بیش از این خطا نکن. ثالثا قطعا و موکدا همین الان شیفت دلیت شمارشو پاک کن و اگه زمانی برگشت بعد از سلام بهش بگو من اهل رابطه نیستم و اگر حرفی داری بیا خواستگاری والسلام.
    این جملات که میگم پس از یک سال ونیم تجربه مشاوره تو کلینیک و مشاهده دختر خانوم هایی مشابه حالت فعلی شما بود.
    حتما سعی کن نجابتت رو لکه دار نکنی که اگه یبار کردی میفتی تو باتلاقش و هی تکرارش میکنی. با تشکر از انجمن مشاور

  17. 2 کاربران زیر از phd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    استارتر این تایپیک را ببین ،فقط اهنگ هاشو نگوش چون خیلی دپ اوره میزنه روحیت را خورد میکنه ما عادت کردیم به این اهنگا : دی راستی اهنگای دپ برای من برعکسن.

    فقط متنهایی ک نوشتمو خوب بخون چون واقعن به زندگیت میاد:

    http://forum.moshaver.co/f79/بحث-آزا...61/#post263203
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  19. کاربران زیر از amir1370 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    ما فقط یک ماه دوست بودیم. زمان زیادی دوست نبودیم. بازم ممکنه برگرده؟
    تا چن روز پیش همش وسوسه می شدم برم سمتش اما با سرچ در سایتای روان شناسی فهمیدم که باید خودمو سنگین نگه دارم. امکان نداره دیگه من پیش قدم بشم.
    من میگم چرا دختری مثل منو ول کرد؟ اون حرفارو بهش گفتم باید بیشتر جذبم میشد که دختر پاکی گیرش اومده تو این زمونه!
    من تا حالا با یه پسر حتی دست نداده بودم اما اون اولین پسری بود که هرچند کوتاه اما یکبار بغلم کرد و بوسید. و این منو آزار میده که دیگه نمیتونم بخودم افتخار کنم که تجربه ای با پسرا نداشتم انقدری همه چیمون اوکی بود من فکر میکردم تا اخر باهم میمونیم وگرنه بهش اجازه نمیدادم
    سلام عزیزم
    به سایت مشاور خوش اومدی
    میخاستم کلی حرف واست بزنم ولی دیدم بقیه دوستان زحمتشو کشیدن!
    و البته خودت تو حرفات بخوبی جواب خودت رو دادی!
    نوشتی که چرا با اینکه دختر پاکی هستی تو رو نخاست؟
    خب این جوابش تو خودشه...چون اون اصلا دنبال دختر پاک نبوده عزیزم
    وقتی دیده شما خیلی شیک و مشخص هدف داری از ایجاد رابطه فهمیده از شما آبی براش گرم نمیشه، دمش رو گذاشته رو کولش رفته با یکی دیگه!
    نوشتی که یکبار بغلم کرد و بوسید!
    من بجای همه‌ی پسرا بهت قول میدم پسری که دختری رو برای ازدواج بخاد اولا بهش پیشنهاد خونه خالی نمیده و قبل ازدواج بهش دست نمیزنه
    دوما اگرم اتفاقی بینشون افتاد دنیا رو به آب و آتیش میکشه که فقط با همون دختر باشه به احترام دختر مورد علاقش و عشقی که بینشونه
    اگر مردی هست که حرف منو تایید نکنه لطفا بگه چطور میتونه غیر این باشه؟
    خلاصه که عزیزم گول ظاهر درست آدمو رو نخور، من دیدم پسری که نمازش قضا نمیشده اما دختری هم نبوده که از زیر دستش رد نشده باشه
    خیلی هم به خودت غصه نده که نباید فلان میشد و ...
    عوضش از این ماجرا درس بگیر و خدا رو شکر که قبل اتفاقای بدتر این رابطه تموم شد
    و بیشتر مواظب خودت باش و به سادگی اطمینان نکن به دیگران

  21. 3 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    من داخل تلگرام ی گروه دارم و همیشه داخل گروه میگم اگر تو رابطه هستید و طرف را واقعن دوستدارید و اول رابطه خیلی تنگ بازی طرفتون در اورد و یهو ازتون رابطه و فیلم فرستاد و این چرت و پرتا از رابطه بیایید و نمونید ک با چندتا حرف مفت اسکل میشید و مجبورید با هرزه زندگیتون دوست داشتن اشتباهی را تجربه کنید.

    به دوستام میگم ای کاش عشق و دوست داشتن های الان از تونل شهوتمون نمیگذشت،البته روشن فکرهای عصر جدید میگن رابطه باید تو عشق باشه ک من کلن مخالفم،زیادم رو مخم برن،میگم شما با خانوادت هم ک عاشقشونی از این روشن فکریا میکنی؟

    حدیثه خانم ی نصیحت چیزی ک من به خواهرمم گفتم دور دوستای دوران دبیرستان رو تا 90درصد خط بکش ک زندگیت را نابود میکنن،دوستای دوران دانشگاهی هم ک کلن ادمای ناشناخته ای هستند هم زیاد باهاشون گرم نگیر چون شما فکر میکنید همه مثه خودتونن.

    سک،س یک نیاز جنسی هست و کسی که دوستداره و این نیاز را بزاره بعد ازدواج،این ادم خیلی خیلی کم پیش میاد تو زندگی زناشویی بهت خیانت کنه،چون حس ارزشی درونی داره که بهش میگه این دختر برام عزیزه و من نباید برای لذت باهاش باشم،البته تو این دنیای کثیف استثنا هم بزار بعضی ادما ی جا دیگه ابیاری میشن ولی تو رابطه میشن ادم خوب قصه...

    با این شناختی ک ازت دارم،شما ادم رابطه نیستید،و هیچوقت هم رابطه نزنید،بخاطر ارامش زندگی و روحی و درونی تون،اگرم خواستید بزنید با کمک مادر و پدر و خواهر وبرادر یک روانشناس زبده.(به هیچ وجه از دوستات کمک نگیر،چون کینه ای که تو دلشون برات جا گذاشتن را با کمک اشتباه زندگیتا از هم میپاشونن)

    هیچوقت سفره دلتا پیش ادمایی ک نمیدونی کین یا ی حسی بهت میگن مورد اعتماد نیستن باز نکن چون ازت سواستفاده میکنن..

    تو این دوره هیچوقت از خوب بودنت جلو کسی حرفی نزن حتی بهترین دوستت،چون اون راحت از دشمنت میتونه بهت ضربه بزنه.

    اول اعتماد کن و بعد دوست داشتن را تجربه کن (این ی دستوره همیشه ازش یاد کن و پیروی)



    اینکه 1ماه ب دوست مجازی 7سالم (که از برادر بهم نزدیک تریم) کمک کردم ک از رابطه بیاد بیرون چون طرف را برای خودش میخواست نه هوس و سرگرمی


    چی بگیم والااا
    ویرایش توسط amir1370 : 03-19-2018 در ساعت 08:16 AM
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  23. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    سلام ببین من میخوام جواب تورو از دید یه پسری بدم که دنبال روابط مختلف با دخترا هستش پس کاملا بدون تعارف پاسخ میدم و دوستانم اکثرا منو میشناسن که تو مشاوره هام هندونه زیر بغل کسی نمیزارم:

    به فرض اگه من یه پسری باشم که دنبال رابطه با دخترای مختلفه یه لیست واسه خودم دارم تو ذهنم یا حتی تو دفترم که اسم دخترائیه که هنوز نشده باهاشون ارتباط بگیرم

    به طور مثال حدیثه دختر همسایمون.خب اول میام بررسی میکنم میبینم این دختر چجوری میخواد جذب بشه پس میام میبینم حدیثه دختر پاکیه و اولین رابطشه پس اولین قدم اینه که از نجابتش تعریف کنم تا تو ذهنش بنای مثبت از من ساخته بشه وقتی وابسته شد مرحله دوم شروع میشه بهش میگم بیا خونمون طبعا اول نمیاد چون محکمه پس باید این سد را بشکنم پس باید اصرار کنم .دختره هیچ جور راضی نمیشه تا بالاخره ازش این پیام را میبینم :
    =====
    ببین من دختر باآبرو هستم که تاحالا باپسری خونه نرفتم و احساساتم دست نخورده. نوشتم دختری نیستم که پسرا از من سواستفاده کنن و بعدش ولم کنن. حقم نیست لطمه ببینم و اگر دنبال یه ارتباط موقت برا خوش گذرونی هستی،من نیستم.
    =====

    پیامو میبینم و به خودم میگم این جدیه بازیش نمیاد پس بیخیالش بیشترم بخوام اصرار کنم یهو میره به باباش و خانوادش میگه و اوضاع درست میشه واسم و به خودم میگم ولی اگه حدیثه میشد چی میشدا .دختر خیابونی که زیر هزار نفر خوابیده و کلان بدنش به هم ریخته فایده ای نداره که یه چیز تکراریه و تازه ممکنه هزار جورم مریضی داشته باشه .حدیثه حال میده که مثل برگ گل میمونه تن و بدنش دست نخورده و لطیف هستش و مثل دخترای خیابونی به خاطر ارتباطات جنسی زیاد بدنش سفت و افتاده نشده و میدونم اولین رابطشه و..........................(حرفایی که پسرا تو خلوتشون میزنن و من شرم میکنم که بیان کنم)

    ===========================

    این میشه پلاتویی از ماجرای تو و این پسر

    بارها گفتم بازم میگم پسری اگه دختری را واقعا دوست داشته باشه و بخواد باهاش ازدواج کنه هرچقدرم نیروی جنسی بهش فشار بیاره حاضره بره خود ارضایی انجام بده ولی دستش به دختری که باهاش در ارتباطه نخوره تا زمانی که اسم دختره بیاد تو شناسنامش


    خیلی رک بهت بگم جامعه ما شده جامعه بیماران کسایی که گرفتار رابطه جنسی خیابونی و دوستی های خیابونی هستند به عنوان یه بیمار وقتی میبینن یه فرد سالمی اطرافشونه تمام سعیشون را میکنن که اون فرد سالم را هم مثل خودشون آلوده کنند و کلیشه ای ترین جمله ای که میگن اینه :

    حالا تو که پاک زندگی میکنی به قول خودت از کجا معلوم شوهرت پاک باشه اون تو مجردی میره عشق حالشو میکنه بعدشم میاد با تو ازدواج میکنه بعد تو خودتو دریغ میکنی از این عشق و حال و عین امل ها تنها میمونی که میخوام پاک زندگی کنم


    به عنوان صحبت پایانیم مرز بین حدیثه پاک و حدیثه دست خورده فقط یه رابطه جنسی15 دقیقه ای هستش .این دخترایی که الان ما بهشون میگیم خیابونی هم یه زمان مثل تو پاک بودن ولی اسیر دست گرگا شدن پس مواظب باشه
    ویرایش توسط sam127 : 03-19-2018 در ساعت 09:33 AM

  24. 3 کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    سلام

    اول از همه بگم که خیلی وقته که دیگه معیار "پاکی" یک نفر داشتن "دوست پسر و دوس دختر" یا تجربه "بوس و بغل" نیست!...یعنی نمیتونیم کسی رو به واسطه تجربه کردن این موارد بگیم "ناپاک"

    ببینید به طور خلاصه بگم احتمالا (و نه حتما) هدف این آقا پسر رابطه جنسی بوده...که در اوایل هم به طور غیر مستقیم مطرح کرده و وقتی دیده شما قصد رابطه ندارید دیگه ادامه نداده...وقتی هم از نجابت شما دم زده شاید خواسته رضایت شما رو بگیره و شاید هم واقعا از نجابت شما خوشش اومده

    در آخر اینو بگم که خودتونو زیاد اذیت نکنید که دیگه "پاک" نیستم و اینا..."پاکی" تعاریف دیگه ای داره... در ضمن فکر نکنید که چون شما قبلا دوس پسر نداشتید حتما باید فردی بیاد خواستگاری شما که اونم اصلا رابطه نداشته...گذشته افراد مربوط به خودشون هست و باید دید که در آینده چگونه رفتار میکنن

  26. کاربران زیر از shahriar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    اون دختر خیابونی وقتی گیر گرگه افتاد،خودش دوست داشت بقیه عمرشا با گرگا بگرده.وگرنه میتونست برگرده.

    پاکی خیلی زیرشاخه داره،یک زیرشاخه اش ،دروغ نگفتن هست ک ما همیشه ناپاک هستیم.

    پاکی شامل روح و جسم و روان هست.
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  28. کاربران زیر از amir1370 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    سلام
    من به عنوان یه خواهر راهنماییت میکنم
    اعتماد کامل به یه پسر توی این دوره اشتباه محضه.
    قبلا هم تو تاپیکای دیگه گفتم کسایی که تجربه اولشونه بقول اروین زود وابسته میشن و اگر دیگه عاشق بشن واویلا پس مواظب خودت باش و نزار این رابطه طولانی بشه
    پسری که دوست داشته باشه واقعا بجای حرف زدن اقدام عملی میکنه برای اینکه همیشه باهات بمونه و از دستت نده نه اینکه تا یه چیز بهش بگی بهش بربخوره بگه بای!!!
    اینطور که میگی دختری با شرایط خیلی خوبی هستی و موارد خوب برات زیاده اینو بزار کنار و کلا حتی اگر اصرار هم کرد برنگرد به این رابطه با کسی ازدواج کن که علاوه بر اینکه دوست داره لیاقت تو رو داشته باشه که بعدا حسرت نخوری بگی من هم خوشکل بودم هم تحصیل کرده هم خانواده دار ولی خودمو درگیر یه پسر کمتر از خودم کردم که حتی واسم طاقچه بالا میزاره و توقع داره منتشم بکشم!!!
    تو پاکی زیبایی خانواده داری تحصیل کرده ای یکی باید پیدا شه خیلی لیاقتش بالا باشه تا نصیب دختری مث تو بشه.نه پسری که با خیلیا بوده تازه واست ناز هم میکنه .
    ببین اون پسره حرفه ایه فهمیده بار اولته وابسته میشی و دنبالش میایی واست لوس بازی درمیاره چون میدونه دنبالش میایی پس بزار خلاف این بهش ثابت بشه و به خودش اجازه نده احساس کسی رو بازیچه کنه.
    از نظر من بیخیال شو درسته اولش یکم مشکله ولی این برات بهتره .
    نگران نباش صبور باش زمان بگذره فراموش میشه.
    ویرایش توسط saba95 : 03-20-2018 در ساعت 11:19 AM

  30. 2 کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط phd نمایش پست ها
    با سلام خانم محترم وقتتون بخیر
    بنده دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی هستم صرفا گفتم که بگم نظرم روی هوا نیست
    اولا به آقا امیر تبریک میگم بابت راهنمایی های کامل و عالیشون به شما که واقعا کاملا درست گفتن با توجه به اینکه مشاور هم نیستن.
    منم واقعا دلم سوخت نسبت به پاکی شما و مصر شدم که پیام بدم
    خانوم اون آقا صرفا شمارو برای رابطه جنسی میخواستن. من خودم مرد هستم که دارم اینو میگم و کاملا احساسات مردانه رو درک میکنم
    کسی که میخواد با یکی ازدواج کنه طرفشو خراب نمیکنه. قطعا اگه باهاش خونه میرفتی به بهانه قورباغه سخنگو و درس و.... مخ رو میزد و باهات رابطه برقرار میکرد. اونموقع کاملا از چشمش میفتادی. این روابط هم صرفا طوری نیس که بریم مردها گرگ ان و زن ها بره. رابطه رو همه دوس دارن دخترا میترسن مردها نه و معمولا ادما دوس دارن خودشون رو گول بزنن و گرنه پیشنهاد خونه=رابطه. پس خودتو گول نزن.
    ثانیا دنبال حفظ ابروی خودت و خونوادت باش و بیش از این خطا نکن. ثالثا قطعا و موکدا همین الان شیفت دلیت شمارشو پاک کن و اگه زمانی برگشت بعد از سلام بهش بگو من اهل رابطه نیستم و اگر حرفی داری بیا خواستگاری والسلام.
    این جملات که میگم پس از یک سال ونیم تجربه مشاوره تو کلینیک و مشاهده دختر خانوم هایی مشابه حالت فعلی شما بود.
    حتما سعی کن نجابتت رو لکه دار نکنی که اگه یبار کردی میفتی تو باتلاقش و هی تکرارش میکنی. با تشکر از انجمن مشاور
    سلام. خیلی ممنون که وقت گذاشتید خوندید و مشاوره دادید.
    من دختر با اراده و محکمی هستم هیچ وقت نجابت خودمو لکه دار نمی کنم.
    جالبه که همه نظر منفی دارن نسبت به اون پسر..نمیدونم چرا خودمو گول میزدم و دوس داشتم اینطور فکر کنم که اون پسر قصد منفی نداشت و فقط وقتی فهمید من پاک و احساسم دست نخورده هست و دنبال دوستی دو روزه نیستم، ترسید یه زمانی ممکنه به هردلیلی نتونه با من بمونه واسه همین نخواست با احساسم بازی کنه و ترکم کرد...
    میگن واسه فراموش کردن باید تمام راه های ارتباطی و عکس و هرچی که هست پاک بشه اما متاسفانه ما خونه هامون خیلی نزدیک هست طوری که از پنجره خونمون، پنجره اونا و دم درشون دیده میشه و از اونجایی که ساعت رفت و برگشتش به محل کارشو بهم گفته بود، دقیقا همون ساعتا ناخواسته(و گاها خواسته) کشیده میشم سمت پنجره و نگاش می کنم(البته طوری که اون نبینه). تا میام موفق میشم که بهش فکر نکنم اخرش با یکبار دیدنش اعصابم به هم می ریزه و غمگین میشم... تا زمانی که من تو خونه پدرم هستم قراره وضع همین باشه ومن ببینمش و آزار ببینم... حتی یکبار با مادرم از کوچه رد میشدم یهو اینو دیدم از خونشون بیرون اومد واقعا به هم ریختم...بلاخره جلوی این دیدارهای اتفاقی تو محل رو که نمیتونم بگیرم...حالا چیکار کنم

  32. کاربران زیر از حدیثه71 بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    phd

  33. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    سلام
    من به عنوان یه خواهر راهنماییت میکنم
    اعتماد کامل به یه پسر توی این دوره اشتباه محضه.
    قبلا هم تو تاپیکای دیگه گفتم کسایی که تجربه اولشونه بقول اروین زود وابسته میشن و اگر دیگه عاشق بشن واویلا پس مواظب خودت باش و نزار این رابطه طولانی بشه
    پسری که دوست داشته باشه واقعا بجای حرف زدن اقدام عملی میکنه برای اینکه همیشه باهات بمونه و از دستت نده نه اینکه تا یه چیز بهش بگی بهش بربخوره بگه بای!!!
    اینطور که میگی دختری با شرایط خیلی خوبی هستی و موارد خوب برات زیاده اینو بزار کنار و کلا حتی اگر اصرار هم کرد برنگرد به این رابطه با کسی ازدواج کن که علاوه بر اینکه دوست داره لیاقت تو رو داشته باشه که بعدا حسرت نخوری بگی من هم خوشکل بودم هم تحصیل کرده هم خانواده دار ولی خودمو درگیر یه پسر کمتر از خودم کردم که حتی واسم طاقچه بالا میزاره و توقع داره منتشم بکشم!!!
    تو پاکی زیبایی خانواده داری تحصیل کرده ای یکی باید پیدا شه خیلی لیاقتش بالا باشه تا نصیب دختری مث تو بشه.نه پسری که با خیلیا بوده تازه واست ناز هم میکنه .
    ببین اون پسره حرفه ایه فهمیده بار اولته وابسته میشی و دنبالش میایی واست لوس بازی درمیاره چون میدونه دنبالش میایی پس بزار خلاف این بهش ثابت بشه و به خودش اجازه نده احساس کسی رو بازیچه کنه.
    از نظر من بیخیال شو درسته اولش یکم مشکله ولی این برات بهتره .
    نگران نباش صبور باش زمان بگذره فراموش میشه.
    سلام عزیزم. خیلی ممنونم که وقت گذاشتی راهنمایی کردی. من این سایتو اتفاقی پیدا کردم حالاهم خیلی خوشحالم که اینجا کسانی هستن که دلسوزانه راهنمایی می کنن
    درست میگی من بار اولم بود و دقیقا تو همون ماه اول داشتم حسابی وابسته میشدم. شاید اگر چند ماه میگذشت و بعد این مسائل و جدایی

    پیش میومد، روحیم خیلی خرابتر میشد..

    من با اینکه خودم موقعیت خوبی دارم و زیبا هم هستم اما هیچ وقت نخواستم سواستفاده کنم. همیشه هم دوستام با تعجب از من میپرسن تو

    واقعا با کسی دوست نیستی؟؟؟ اما واقعا دوستی های دو روزه و بی هدف هیچ جوره با منطق من سازگار نیست و به نظرم بازی کردن با

    احساسات و تلف کردن وقت هست... تا الان هم موارد زیادی خواستگار داشتم اما همشون به دردنخور بودن و هر کدوم به یه دلیلی رد شدن. حتی

    سختگیری هم نکردیم و واقعا دلیل منطقی داشتیم واسه رد کردن. پسر خوب خیلی کم پیدا میشه تو این زمونه. اما این واقعا یه موردی بود که از

    هر نظر به من میومد و حتی یکی دو پله بالاتر هم بود. و من خوشحال از اینکه پدرش با پدرم و عموم دوسته بهش اعتماد کردم و باهاش دوست

    شدم. حتی تو محل کارشم با شوهر دخترعموم همکار و هم اتاق هستش که من اینو نمیدونستم و خودش بهم گفت. فکر کردم با وجود این همه

    نزدیکی و راه های ارتباطی نمیتونه واسه سواستفاده اومده باشه سمتم...

    حالا هم واقعا نمیتونم باور کنم که چون باهاش خونه نرفتم ترکم کرده..همش میگم یه دلیل دیگه داشته......شایدم دارم خودمو گول میزنم

  34. کاربران زیر از حدیثه71 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahriar نمایش پست ها
    سلام

    اول از همه بگم که خیلی وقته که دیگه معیار "پاکی" یک نفر داشتن "دوست پسر و دوس دختر" یا تجربه "بوس و بغل" نیست!...یعنی نمیتونیم کسی رو به واسطه تجربه کردن این موارد بگیم "ناپاک"

    ببینید به طور خلاصه بگم احتمالا (و نه حتما) هدف این آقا پسر رابطه جنسی بوده...که در اوایل هم به طور غیر مستقیم مطرح کرده و وقتی دیده شما قصد رابطه ندارید دیگه ادامه نداده...وقتی هم از نجابت شما دم زده شاید خواسته رضایت شما رو بگیره و شاید هم واقعا از نجابت شما خوشش اومده

    در آخر اینو بگم که خودتونو زیاد اذیت نکنید که دیگه "پاک" نیستم و اینا..."پاکی" تعاریف دیگه ای داره... در ضمن فکر نکنید که چون شما قبلا دوس پسر نداشتید حتما باید فردی بیاد خواستگاری شما که اونم اصلا رابطه نداشته...گذشته افراد مربوط به خودشون هست و باید دید که در آینده چگونه رفتار میکنن
    سلام. ممنون که نظر دادین. با قسمت آخر حرفاتون موافق نیستم که میگین گذشته آدما مهم نیست. اتفاقا گذشته مهمه. کسی که 25 سال شخصیتش شکل گرفته دیگه نمیتونه خودشو تغییر بده..کسی که در گذشته آدم نانجیب و هوس بازی بوده که با هزاران نفر دوستی میکرده یهو نمیتونه بعد ازدواج قدیسه بشه. من بارها تو خیابون مردایی رو دیدم که زن و بچشون کنارشونه و چشمشون دنبال زنهای دیگه. اینا همون آدمهای ناپاکه گذشته هستن که بعد ازدواج هم با روشهای دیگه ای به هرزگیشون ادامه میدن.

  36. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    سلام ببین من میخوام جواب تورو از دید یه پسری بدم که دنبال روابط مختلف با دخترا هستش پس کاملا بدون تعارف پاسخ میدم و دوستانم اکثرا منو میشناسن که تو مشاوره هام هندونه زیر بغل کسی نمیزارم:

    به فرض اگه من یه پسری باشم که دنبال رابطه با دخترای مختلفه یه لیست واسه خودم دارم تو ذهنم یا حتی تو دفترم که اسم دخترائیه که هنوز نشده باهاشون ارتباط بگیرم

    به طور مثال حدیثه دختر همسایمون.خب اول میام بررسی میکنم میبینم این دختر چجوری میخواد جذب بشه پس میام میبینم حدیثه دختر پاکیه و اولین رابطشه پس اولین قدم اینه که از نجابتش تعریف کنم تا تو ذهنش بنای مثبت از من ساخته بشه وقتی وابسته شد مرحله دوم شروع میشه بهش میگم بیا خونمون طبعا اول نمیاد چون محکمه پس باید این سد را بشکنم پس باید اصرار کنم .دختره هیچ جور راضی نمیشه تا بالاخره ازش این پیام را میبینم :
    =====
    ببین من دختر باآبرو هستم که تاحالا باپسری خونه نرفتم و احساساتم دست نخورده. نوشتم دختری نیستم که پسرا از من سواستفاده کنن و بعدش ولم کنن. حقم نیست لطمه ببینم و اگر دنبال یه ارتباط موقت برا خوش گذرونی هستی،من نیستم.
    =====

    پیامو میبینم و به خودم میگم این جدیه بازیش نمیاد پس بیخیالش بیشترم بخوام اصرار کنم یهو میره به باباش و خانوادش میگه و اوضاع درست میشه واسم و به خودم میگم ولی اگه حدیثه میشد چی میشدا .دختر خیابونی که زیر هزار نفر خوابیده و کلان بدنش به هم ریخته فایده ای نداره که یه چیز تکراریه و تازه ممکنه هزار جورم مریضی داشته باشه .حدیثه حال میده که مثل برگ گل میمونه تن و بدنش دست نخورده و لطیف هستش و مثل دخترای خیابونی به خاطر ارتباطات جنسی زیاد بدنش سفت و افتاده نشده و میدونم اولین رابطشه و..........................(حرفایی که پسرا تو خلوتشون میزنن و من شرم میکنم که بیان کنم)

    ===========================

    این میشه پلاتویی از ماجرای تو و این پسر

    بارها گفتم بازم میگم پسری اگه دختری را واقعا دوست داشته باشه و بخواد باهاش ازدواج کنه هرچقدرم نیروی جنسی بهش فشار بیاره حاضره بره خود ارضایی انجام بده ولی دستش به دختری که باهاش در ارتباطه نخوره تا زمانی که اسم دختره بیاد تو شناسنامش


    خیلی رک بهت بگم جامعه ما شده جامعه بیماران کسایی که گرفتار رابطه جنسی خیابونی و دوستی های خیابونی هستند به عنوان یه بیمار وقتی میبینن یه فرد سالمی اطرافشونه تمام سعیشون را میکنن که اون فرد سالم را هم مثل خودشون آلوده کنند و کلیشه ای ترین جمله ای که میگن اینه :

    حالا تو که پاک زندگی میکنی به قول خودت از کجا معلوم شوهرت پاک باشه اون تو مجردی میره عشق حالشو میکنه بعدشم میاد با تو ازدواج میکنه بعد تو خودتو دریغ میکنی از این عشق و حال و عین امل ها تنها میمونی که میخوام پاک زندگی کنم


    به عنوان صحبت پایانیم مرز بین حدیثه پاک و حدیثه دست خورده فقط یه رابطه جنسی15 دقیقه ای هستش .این دخترایی که الان ما بهشون میگیم خیابونی هم یه زمان مثل تو پاک بودن ولی اسیر دست گرگا شدن پس مواظب باشه
    سلام. خیلی ممنون وقت گذاشتید
    همه حرفاتون درسته قبول دارم...اما همچنان تو ذهنم این میگذره که اون بخاطر اینکه باهاش خونه نرفتم ترکم نکرد. بخاطر اینکه بهش فهموندم قصدم جدی هستش ترک کرد. شایدم دارم خودمو گول میزنم و واقعا بخاطر اینکه خونه نرفتم ولم کرد.
    حس می کنم غرورم شکسته شده. میتونست حداقل یه پیام خدافظی بنویسه و بگه دخترخانم من دیگه تمایل ندارم ادامه بدم. اینکه جواب پیام های اخر و تلفنمو نداد واقعا اذیتم می کنه....دوس دارم یک روز برگرده و من تلافی کنم...یعنی ممکنه برگرده؟

  37. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    به سایت مشاور خوش اومدی
    میخاستم کلی حرف واست بزنم ولی دیدم بقیه دوستان زحمتشو کشیدن!
    و البته خودت تو حرفات بخوبی جواب خودت رو دادی!
    نوشتی که چرا با اینکه دختر پاکی هستی تو رو نخاست؟
    خب این جوابش تو خودشه...چون اون اصلا دنبال دختر پاک نبوده عزیزم
    وقتی دیده شما خیلی شیک و مشخص هدف داری از ایجاد رابطه فهمیده از شما آبی براش گرم نمیشه، دمش رو گذاشته رو کولش رفته با یکی دیگه!
    نوشتی که یکبار بغلم کرد و بوسید!
    من بجای همه‌ی پسرا بهت قول میدم پسری که دختری رو برای ازدواج بخاد اولا بهش پیشنهاد خونه خالی نمیده و قبل ازدواج بهش دست نمیزنه
    دوما اگرم اتفاقی بینشون افتاد دنیا رو به آب و آتیش میکشه که فقط با همون دختر باشه به احترام دختر مورد علاقش و عشقی که بینشونه
    اگر مردی هست که حرف منو تایید نکنه لطفا بگه چطور میتونه غیر این باشه؟
    خلاصه که عزیزم گول ظاهر درست آدمو رو نخور، من دیدم پسری که نمازش قضا نمیشده اما دختری هم نبوده که از زیر دستش رد نشده باشه
    خیلی هم به خودت غصه نده که نباید فلان میشد و ...
    عوضش از این ماجرا درس بگیر و خدا رو شکر که قبل اتفاقای بدتر این رابطه تموم شد
    و بیشتر مواظب خودت باش و به سادگی اطمینان نکن به دیگران
    سلام خیلی ممنون که وقت گذاشتید راهنمایی کردید.
    اون حرفش این بود که من با بقیه پسرا فرق دارم و هیچ قصد منفی ندارم فقط هدفم باهم بودنه. البته اگر واقعا هم هیچ هدفی نداشت باز من هیچ وقت قبول نمی کردم که برم اما اون مستقیم بهم نگفت که هدفم ارتباط جنسی هستش.
    یکی از دوستانم میگفت با دوست پسرش خونه رفته و فقط فیلم دیدن و غذا خوردن و هیچ اتفاق دیگه ای نیفتاده. میگفت شاید اون پسر بقول معروف "باز" فکر میکرده و براش مهم نبوده تنها بودن با دختری. البته من اینو قبول ندارم و همچنان خوشحالم که باهاش نرفتم. اگر بخاطر این ولم کرده، من پشیمون نیستم. من فکر میکردم که شاید واسه این ترکم کرد که بهش فهموندم دنبال دوستی هدف دار هستم ، اونم با توجه به شرایط ایده آلش به خودش مغرور شد و گفت حالاها حالاها به کسی وابسته نمیشم و ترکم کرد. شاید خواست من لطمه نبینم یموقع. آخه تو پیام اخرم نوشته بودم که من دختری هستم که حقم نیست لطمه بخورم و باهام بازی بشه.

  38. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    سلام. ممنون که نظر دادین. با قسمت آخر حرفاتون موافق نیستم که میگین گذشته آدما مهم نیست. اتفاقا گذشته مهمه. کسی که 25 سال شخصیتش شکل گرفته دیگه نمیتونه خودشو تغییر بده..کسی که در گذشته آدم نانجیب و هوس بازی بوده که با هزاران نفر دوستی میکرده یهو نمیتونه بعد ازدواج قدیسه بشه. من بارها تو خیابون مردایی رو دیدم که زن و بچشون کنارشونه و چشمشون دنبال زنهای دیگه. اینا همون آدمهای ناپاکه گذشته هستن که بعد ازدواج هم با روشهای دیگه ای به هرزگیشون ادامه میدن.
    خب ببینید منظور من این بود که یک فردی که به 27 28 سالگی رسیده به احتمال زیاد تا الان با کسی رابطه داشته حالا ما بیایم بگیم تو "ناپاکی" چون درگذشته دوس پسر یا دوس دختر داشتی؟؟ منظورم اینکه گذشته تمام شده ازین به بعد با من چطور خواهی بود...به طور مثال اگر همین آقا پسر میگفت که من قبل از تو دوس دختر داشتم ولی الان خیلی عاشق تو شدم و میخواهم باهات ازدواج کنم آیا بازم به گذشته اون فکر میکردید؟؟

    این حالتی که شما دارید تا 5 6 ماه دیگه کلا از بین میره و بدین ترتیب شما هم با تجربه ای که ازین رابطه گرفتید به دید باز به این روابط نگاه میکنید

  39. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    واقعا توقع داری پسره بیاد بگه حدیثه من تورو واسه ************ میخواستم و چون نیومدی بای بای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    و اینکه از قیصر بازی در بیا تو نمیتونی حریف پسرها بشی

    ببین دختر پسر وقتی تو خونه ای تنها باشن هرچقدرم بخوان مثبت بازی در بیارن یه نیرویی هستش که گرایششون میده به سمت ارتباط

    من خودم به شدت آدم آزادی هستم تا دلتم بخواد با دخترای دانشگامون و محلمون و فامیل کافی شاپ و رستوران رفتم چه تنهایی چه گروهیی تا دلتم بخواد دختر تو ماشینم نشسته بغل دستم ولی هنوز که هنوزه جرات نمیکنم تنهایی با یه دختر زیر یه سقف و خونه باشم چون من هرچقدرم قوی باشم بازم یه نیرویی دارم به اسم شهوت که از من قویتره

  40. 2 کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    به سایت مشاور خوش اومدی
    میخاستم کلی حرف واست بزنم ولی دیدم بقیه دوستان زحمتشو کشیدن!
    و البته خودت تو حرفات بخوبی جواب خودت رو دادی!
    نوشتی که چرا با اینکه دختر پاکی هستی تو رو نخاست؟
    خب این جوابش تو خودشه...چون اون اصلا دنبال دختر پاک نبوده عزیزم
    وقتی دیده شما خیلی شیک و مشخص هدف داری از ایجاد رابطه فهمیده از شما آبی براش گرم نمیشه، دمش رو گذاشته رو کولش رفته با یکی دیگه!
    نوشتی که یکبار بغلم کرد و بوسید!
    من بجای همه‌ی پسرا بهت قول میدم پسری که دختری رو برای ازدواج بخاد اولا بهش پیشنهاد خونه خالی نمیده و قبل ازدواج بهش دست نمیزنه
    دوما اگرم اتفاقی بینشون افتاد دنیا رو به آب و آتیش میکشه که فقط با همون دختر باشه به احترام دختر مورد علاقش و عشقی که بینشونه
    اگر مردی هست که حرف منو تایید نکنه لطفا بگه چطور میتونه غیر این باشه؟
    خلاصه که عزیزم گول ظاهر درست آدمو رو نخور، من دیدم پسری که نمازش قضا نمیشده اما دختری هم نبوده که از زیر دستش رد نشده باشه
    خیلی هم به خودت غصه نده که نباید فلان میشد و ...
    عوضش از این ماجرا درس بگیر و خدا رو شکر که قبل اتفاقای بدتر این رابطه تموم شد
    و بیشتر مواظب خودت باش و به سادگی اطمینان نکن به دیگران
    سلام خیلی ممنون که وقت گذاشتید راهنمایی کردید.
    اون حرفش این بود که من با بقیه پسرا فرق دارم و هیچ قصد منفی ندارم فقط هدفم باهم بودنه. البته اگر واقعا هم هیچ هدفی نداشت باز من هیچ وقت قبول نمی کردم که برم اما اون مستقیم بهم نگفت که هدفم ارتباط جنسی هستش.
    یکی از دوستانم میگفت با دوست پسرش خونه رفته و فقط فیلم دیدن و غذا خوردن و هیچ اتفاق دیگه ای نیفتاده. میگفت شاید اون پسر بقول معروف "باز" فکر میکرده و براش مهم نبوده تنها بودن با دختری. البته من اینو قبول ندارم و همچنان خوشحالم که باهاش نرفتم. اگر بخاطر این ولم کرده، من پشیمون نیستم. من فکر میکردم که شاید واسه این ترکم کرد که بهش فهموندم دنبال دوستی هدف دار هستم ، اونم با توجه به شرایط ایده آلش به خودش مغرور شد و تو دلش گفت حالاها حالاها به کسی وابسته نمیشم و ترکم کرد. شاید بخودش مطمئن نبود که تا اخر باهام میمونه و خواست من لطمه نبینم یموقع. آخه تو پیام اخرم نوشته بودم که من دختری هستم که حقم نیست لطمه بخورم و باهام بازی بشه. و شایدم دارم خودمو گول میزنم با این حرفا........

  42. کاربران زیر از حدیثه71 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2017
    شماره عضویت
    35745
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    16
    تشکر شده 10 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    سلام. خیلی ممنون که وقت گذاشتید خوندید و مشاوره دادید.
    من دختر با اراده و محکمی هستم هیچ وقت نجابت خودمو لکه دار نمی کنم.
    جالبه که همه نظر منفی دارن نسبت به اون پسر..نمیدونم چرا خودمو گول میزدم و دوس داشتم اینطور فکر کنم که اون پسر قصد منفی نداشت و فقط وقتی فهمید من پاک و احساسم دست نخورده هست و دنبال دوستی دو روزه نیستم، ترسید یه زمانی ممکنه به هردلیلی نتونه با من بمونه واسه همین نخواست با احساسم بازی کنه و ترکم کرد...
    میگن واسه فراموش کردن باید تمام راه های ارتباطی و عکس و هرچی که هست پاک بشه اما متاسفانه ما خونه هامون خیلی نزدیک هست طوری که از پنجره خونمون، پنجره اونا و دم درشون دیده میشه و از اونجایی که ساعت رفت و برگشتش به محل کارشو بهم گفته بود، دقیقا همون ساعتا ناخواسته(و گاها خواسته) کشیده میشم سمت پنجره و نگاش می کنم(البته طوری که اون نبینه). تا میام موفق میشم که بهش فکر نکنم اخرش با یکبار دیدنش اعصابم به هم می ریزه و غمگین میشم... تا زمانی که من تو خونه پدرم هستم قراره وضع همین باشه ومن ببینمش و آزار ببینم... حتی یکبار با مادرم از کوچه رد میشدم یهو اینو دیدم از خونشون بیرون اومد واقعا به هم ریختم...بلاخره جلوی این دیدارهای اتفاقی تو محل رو که نمیتونم بگیرم...حالا چیکار کنم
    سلام. این موارد همه دلیل روانشناختی داره. ولی نکته ای که وجود داره اینه که انسان در گذر زمان به هر شرایطی عادت میکنه. برخی ادمها به اشتباه برای اینکه خودشونو تسکین بدن میرن و با یه فرد دیگه دوست میشن که شاید نفر اول رو بشه فراموش کرد ولی اگه رابطه دوم هم با شکست مواجه بشه وضعیت خیلی بدتر از حالت فعلی میشه. شما که بلخره تو این منطقه زندگی خواهید کرد و ایشونو می بینید ولی خیالتون راحت که در گذر زمان همه چیز فراموش میشه. مواردی هست که افراد زن و شوهرن و بعد طلاق میگیرن باز شما که یه رابطه کوتاه مدت بوده پس نگران نباش چون حتما در گذر زمان احساساتت کمرنگتر میشه. دلیل عمده حال فعلیت هم اینه که شما اولین تجربه ات بوده. سعی کن اگه وسیله ای ازش داری دور بریزی . تو کوچه سعی کن پیگیر رفت و آمدش نباشی از پنجره سعی کن نبینیش و .....
    نهایت سه ماه دیگه قول میدم که از ذهنت پاک خواهد شد.
    با تشکر

  44. 2 کاربران زیر از phd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  45. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    سلام عزیزم. خیلی ممنونم که وقت گذاشتی راهنمایی کردی. من این سایتو اتفاقی پیدا کردم حالاهم خیلی خوشحالم که اینجا کسانی هستن که دلسوزانه راهنمایی می کنن
    درست میگی من بار اولم بود و دقیقا تو همون ماه اول داشتم حسابی وابسته میشدم. شاید اگر چند ماه میگذشت و بعد این مسائل و جدایی

    پیش میومد، روحیم خیلی خرابتر میشد..

    من با اینکه خودم موقعیت خوبی دارم و زیبا هم هستم اما هیچ وقت نخواستم سواستفاده کنم. همیشه هم دوستام با تعجب از من میپرسن تو

    واقعا با کسی دوست نیستی؟؟؟ اما واقعا دوستی های دو روزه و بی هدف هیچ جوره با منطق من سازگار نیست و به نظرم بازی کردن با

    احساسات و تلف کردن وقت هست... تا الان هم موارد زیادی خواستگار داشتم اما همشون به دردنخور بودن و هر کدوم به یه دلیلی رد شدن. حتی

    سختگیری هم نکردیم و واقعا دلیل منطقی داشتیم واسه رد کردن. پسر خوب خیلی کم پیدا میشه تو این زمونه. اما این واقعا یه موردی بود که از

    هر نظر به من میومد و حتی یکی دو پله بالاتر هم بود. و من خوشحال از اینکه پدرش با پدرم و عموم دوسته بهش اعتماد کردم و باهاش دوست

    شدم. حتی تو محل کارشم با شوهر دخترعموم همکار و هم اتاق هستش که من اینو نمیدونستم و خودش بهم گفت. فکر کردم با وجود این همه

    نزدیکی و راه های ارتباطی نمیتونه واسه سواستفاده اومده باشه سمتم...

    حالا هم واقعا نمیتونم باور کنم که چون باهاش خونه نرفتم ترکم کرده..همش میگم یه دلیل دیگه داشته......شایدم دارم خودمو گول میزنم
    سلام عزیزم حق با توئه پسر خوب خیلی خیلی کم شده طوری که حتی توی این سایت که سایت مشاوره هست هم امنیت نداری و گند کاریاشون حتی به اینجام سرایت کرده.
    شاید علت اینکه دخترا ازدواج نمیکنن همینه که ادم خوب پیدا نمیشه نه از نظر مالی و موقعیت اجتماعی بلکه از نظر شخصیت و شعور!
    برای جمله اخرت بگم پسری که یکیو واقعا بخواد بجای پیدا کردن دلیل برای ترک یه رابطه دنبال دلیل برای حفظ رابطه میگرده پس سفت و سنگین باش و حتی کوچکترین محلی بهش نزار ایشون احتمالا جوگیر شده یه دختر با شرایط شما گیرش اومده توهم جذابیت برش داشته اصلا محلش نزار اگر صدها بار اومد طرفت چون لیاقتت بهتر از اینه همچین ادمی قسمتت بشه.

  46. کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahriar نمایش پست ها
    خب ببینید منظور من این بود که یک فردی که به 27 28 سالگی رسیده به احتمال زیاد تا الان با کسی رابطه داشته حالا ما بیایم بگیم تو "ناپاکی" چون درگذشته دوس پسر یا دوس دختر داشتی؟؟ منظورم اینکه گذشته تمام شده ازین به بعد با من چطور خواهی بود...به طور مثال اگر همین آقا پسر میگفت که من قبل از تو دوس دختر داشتم ولی الان خیلی عاشق تو شدم و میخواهم باهات ازدواج کنم آیا بازم به گذشته اون فکر میکردید؟؟

    این حالتی که شما دارید تا 5 6 ماه دیگه کلا از بین میره و بدین ترتیب شما هم با تجربه ای که ازین رابطه گرفتید به دید باز به این روابط نگاه میکنید
    حرفای شما درسته. اما اینکه چه جور رابطه ای در گذشته داشته مهمه! اگر یه ارتباطی داشته که 4چوبها رعایت شده و بعدش به یه دلیلی به هم خورده اشکالی نداره. اما کسی که در گذشته هوس باز بوده و همزمان با چن نفر ارتباط داشته و هیچ محدودیتی هم برا خودش نداشته، به درد نمی خوره

  48. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    سلام عزیزم حق با توئه پسر خوب خیلی خیلی کم شده طوری که حتی توی این سایت که سایت مشاوره هست هم امنیت نداری و گند کاریاشون حتی به اینجام سرایت کرده.
    شاید علت اینکه دخترا ازدواج نمیکنن همینه که ادم خوب پیدا نمیشه نه از نظر مالی و موقعیت اجتماعی بلکه از نظر شخصیت و شعور!
    برای جمله اخرت بگم پسری که یکیو واقعا بخواد بجای پیدا کردن دلیل برای ترک یه رابطه دنبال دلیل برای حفظ رابطه میگرده پس سفت و سنگین باش و حتی کوچکترین محلی بهش نزار ایشون احتمالا جوگیر شده یه دختر با شرایط شما گیرش اومده توهم جذابیت برش داشته اصلا محلش نزار اگر صدها بار اومد طرفت چون لیاقتت بهتر از اینه همچین ادمی قسمتت بشه.
    حق با شماست عزیزم. حرفاتون واقعیته.
    خیلی ممنون که وقت گذاشتید. عیدتونم مبارک باشه

  49. کاربران زیر از حدیثه71 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  50. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط phd نمایش پست ها
    سلام. این موارد همه دلیل روانشناختی داره. ولی نکته ای که وجود داره اینه که انسان در گذر زمان به هر شرایطی عادت میکنه. برخی ادمها به اشتباه برای اینکه خودشونو تسکین بدن میرن و با یه فرد دیگه دوست میشن که شاید نفر اول رو بشه فراموش کرد ولی اگه رابطه دوم هم با شکست مواجه بشه وضعیت خیلی بدتر از حالت فعلی میشه. شما که بلخره تو این منطقه زندگی خواهید کرد و ایشونو می بینید ولی خیالتون راحت که در گذر زمان همه چیز فراموش میشه. مواردی هست که افراد زن و شوهرن و بعد طلاق میگیرن باز شما که یه رابطه کوتاه مدت بوده پس نگران نباش چون حتما در گذر زمان احساساتت کمرنگتر میشه. دلیل عمده حال فعلیت هم اینه که شما اولین تجربه ات بوده. سعی کن اگه وسیله ای ازش داری دور بریزی . تو کوچه سعی کن پیگیر رفت و آمدش نباشی از پنجره سعی کن نبینیش و .....
    نهایت سه ماه دیگه قول میدم که از ذهنت پاک خواهد شد.
    با تشکر
    ممنون. سعی می کنم.

  51. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    واقعا توقع داری پسره بیاد بگه حدیثه من تورو واسه ************ میخواستم و چون نیومدی بای بای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    و اینکه از قیصر بازی در بیا تو نمیتونی حریف پسرها بشی

    ببین دختر پسر وقتی تو خونه ای تنها باشن هرچقدرم بخوان مثبت بازی در بیارن یه نیرویی هستش که گرایششون میده به سمت ارتباط

    من خودم به شدت آدم آزادی هستم تا دلتم بخواد با دخترای دانشگامون و محلمون و فامیل کافی شاپ و رستوران رفتم چه تنهایی چه گروهیی تا دلتم بخواد دختر تو ماشینم نشسته بغل دستم ولی هنوز که هنوزه جرات نمیکنم تنهایی با یه دختر زیر یه سقف و خونه باشم چون من هرچقدرم قوی باشم بازم یه نیرویی دارم به اسم شهوت که از من قویتره
    منم همینو میگم دیگه. امکان نداره تو خونه بتونه بخودش مسلط باشه. واسه همین به حرفاش که میگفت اتفاقی نمیفته، اعتماد نکردم.
    امیدوارم شمایی که بقول خودتون خیلی آزاد هستید و با هزاران دختر دوست بودید، برید سراغ دخترهایی که اهلش هستن. دخترهایی که خودشونم مثل شما با هزاران نفر بودن و اگر کسی ولشون کنه عین خیالشونم نیست...دختری مثل من واقعا لطمه می بینه...

  52. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    ببین نهایت تا 3ماه تو فکرته و همش تو ضمیر خوداگاهت این قضیه دوست داشتنه چرخ میزنه و بعدش به ضمیر ناخوداگاه میره و مثلن اگر اسمش x باشه وقتی داری درس میخونی ب یک فرمولی برسی ک داخلش x هست یادش میفتی ولی این رفع دلتنگی راه حل داره ما ادم ها به دروغ مغزمون خیلی واکنش نشون میده ، واکنش کینه ای شدن یا متنفر شدن،اگر بهش تنفر پیدا بکنی شاید ی روزی باز دلتنگ بشی ولی نمیزاری تو زندگیت جا داشته باشه.

    هرموقع هم ک دلتنگ شدی خب ادمیزاده دیگه ، یکم خاطرات را ببر روی روزی ک میخواسته ازت سوءاستفاده کنه و روش قفل کن و در موردش با خودت صحبت بکن و اتوماتیک عقلت بهت میگه به درک ک رفت .

    من به دوستام ک رابطه اشتباه میزنن و خب دلتنگ میزنن و هول بازی در میارن برای برگردوندن طرف،میگم زوم کنید روی وقتایی ک دلتنگ و بی قرارش بودید ولی اون نبود و دنبال خوش گذرونیاش بود.... میبینید ک حسی بهتون میگه ارزش نداره برم دنبالش

    ی چیز دیگه،به ادمای بی ارزش زندگیتون،ارزش ندید که همونا بی ارزشتون میکنن، تجربه داشتم از سر هوا حرف نمیزنم!!!!

    بعدم اینکه از زندگی شخمی تون (بقول مودبا:زندگی سخت و طاقت فرسا و پر از درد و نبود امنیت و اسایش و ارامش و عدم حس پیشرفت و خلاقیت) لذت ببرید و هرچقدرم شده وگرنه برای فرار از این زندگی شخمی مجبورید دنبال ادمای شخمی تر از زندگیتون بگردید و بیفتید، که ،همون ادمای زندگی شخمی تان ، زندگی تون رو شخمی تر میکنن و ازتون هم سواستفاده میکنن و بی نهایت لذت میبرند، یعنی زندگی پوچ شما پوچ تر میشه که خروجیش خودکشی یا افسردگی نشه صلوات.


    باور كن بعضى وقتها
    نبودن
    نداشتن
    نشدن
    دلچسب ترين آرامش زندگيت مى شود
    ویرایش توسط amir1370 : 03-21-2018 در ساعت 08:38 AM
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  53. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    منم همینو میگم دیگه. امکان نداره تو خونه بتونه بخودش مسلط باشه. واسه همین به حرفاش که میگفت اتفاقی نمیفته، اعتماد نکردم.
    امیدوارم شمایی که بقول خودتون خیلی آزاد هستید و با هزاران دختر دوست بودید، برید سراغ دخترهایی که اهلش هستن. دخترهایی که خودشونم مثل شما با هزاران نفر بودن و اگر کسی ولشون کنه عین خیالشونم نیست...دختری مثل من واقعا لطمه می بینه...
    اینجا را قضاوت کردی :

    گفتم آزادم ولی نگفتم هرزه ام .گفتم با هزار تا دختر بودم ولی نگفتم با هزار تا دختر دوست بودم ارتباطات من تماما اجتماعیه تو دانشگاه.محل کار.اقوام.دوستان .آشنایان.

    بله دختر تو ماشینم نشسته ولی هرگز دستمم بهش نخورده به چشم خواهر نداشتم دیدمش و حتی ذره ای فکرم نرفته به اون سمت که من تنها.دختره تنها و.....


    من خودمو یه پسر پاک میدونم و کاملا پافشاری دارم روش و افتخارم اینه میتونستم داشتم ولی خطایی نکردم هم ماشینشو داشتم هم خونشو هم پولشو


    رفتاری که من با یه دختر میکنم همون رفتاریه که با یه پسر میکنم کاملا نرمال


    من شاید آزاد باشم اما در کنارش حریم دارم واسه خودم


    افتخار میکنم 26 سالم شده هنوز با دختری ارتباط نداشتم هرچند تنهایی تک فرزندی و فشار جنسی و متلک گاه به گای دیگران داره نابودم میکنه ولی خودمو کنترل کردم و میکنم تا اولین کسی که بهش میگم دوست دارم و اولین کسی که باهاش ارتباط جنسی قرار میکنم اسمش تو شناسنامم باشه و بهش لقب همسر بدن

    دوستای قدیمی منو بهتر میشناسن میتونن تاییدیه بزنن به حرفام
    ویرایش توسط sam127 : 03-21-2018 در ساعت 09:57 AM

  54. 3 کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  55. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    اینجا را قضاوت کردی :

    گفتم آزادم ولی نگفتم هرزه ام .گفتم با هزار تا دختر بودم ولی نگفتم با هزار تا دختر دوست بودم ارتباطات من تماما اجتماعیه تو دانشگاه.محل کار.اقوام.دوستان .آشنایان.

    بله دختر تو ماشینم نشسته ولی هرگز دستمم بهش نخورده به چشم خواهر نداشتم دیدمش و حتی ذره ای فکرم نرفته به اون سمت که من تنها.دختره تنها و.....


    من خودمو یه پسر پاک میدونم و کاملا پافشاری دارم روش و افتخارم اینه میتونستم داشتم ولی خطایی نکردم هم ماشینشو داشتم هم خونشو هم پولشو


    رفتاری که من با یه دختر میکنم همون رفتاریه که با یه پسر میکنم کاملا نرمال


    من شاید آزاد باشم اما در کنارش حریم دارم واسه خودم


    افتخار میکنم 26 سالم شده هنوز با دختری ارتباط نداشتم هرچند تنهایی تک فرزندی و فشار جنسی و متلک گاه به گای دیگران داره نابودم میکنه ولی خودمو کنترل کردم و میکنم تا اولین کسی که بهش میگم دوست دارم و اولین کسی که باهاش ارتباط جنسی قرار میکنم اسمش تو شناسنامم باشه و بهش لقب همسر بدن

    دوستای قدیمی منو بهتر میشناسن میتونن تاییدیه بزنن به حرفام
    از حرفای خودتون برداشت کرده بودم. به هرحال ببخشید بخاطر قضاوت نا بجام. کاش بقیه پسراهم مثل شما فکر می کردن...

  56. کاربران زیر از حدیثه71 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  57. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    از حرفای خودتون برداشت کرده بودم. به هرحال ببخشید بخاطر قضاوت نا بجام. کاش بقیه پسراهم مثل شما فکر می کردن...
    اون یه نوع نقش آفرینی بود تا شما بفهمی دیدگاه یه پسری که پاک نیست

  58. کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  59. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    سلام خیلی ممنون که وقت گذاشتید راهنمایی کردید.
    اون حرفش این بود که من با بقیه پسرا فرق دارم و هیچ قصد منفی ندارم فقط هدفم باهم بودنه. البته اگر واقعا هم هیچ هدفی نداشت باز من هیچ وقت قبول نمی کردم که برم اما اون مستقیم بهم نگفت که هدفم ارتباط جنسی هستش.
    یکی از دوستانم میگفت با دوست پسرش خونه رفته و فقط فیلم دیدن و غذا خوردن و هیچ اتفاق دیگه ای نیفتاده. میگفت شاید اون پسر بقول معروف "باز" فکر میکرده و براش مهم نبوده تنها بودن با دختری. البته من اینو قبول ندارم و همچنان خوشحالم که باهاش نرفتم. اگر بخاطر این ولم کرده، من پشیمون نیستم. من فکر میکردم که شاید واسه این ترکم کرد که بهش فهموندم دنبال دوستی هدف دار هستم ، اونم با توجه به شرایط ایده آلش به خودش مغرور شد و تو دلش گفت حالاها حالاها به کسی وابسته نمیشم و ترکم کرد. شاید بخودش مطمئن نبود که تا اخر باهام میمونه و خواست من لطمه نبینم یموقع. آخه تو پیام اخرم نوشته بودم که من دختری هستم که حقم نیست لطمه بخورم و باهام بازی بشه. و شایدم دارم خودمو گول میزنم با این حرفا........
    اتفاقا شما کار خیلی خوبی کردید که بهش فهموندید که هدف دار وارد رابطه میشید

    اینجوری جایگاه خودتون رو مشخص کردید و روشن کردید که اهل روابط غیره نیستید!

    ایشون اگر خیلی آدم عاقل و فهمیده ای بود نهایتش میتونست به شما بگه که نه من الان نمیخام ازدواج کنم و هدفم دوستیه...یا حداقل دوستی و آشنایی برای ازدواج! و میگفت که از الان نمیخاد رابطه عاطفی داشته باشه یا وابستگی ایجاد بشه

    ولی متاسفانه همین قدر هم به خودش زحمت نداده و تا دیده اوضاع بر وفق مرادش نیست جمع کرده رفته...البته باید گفت خوشبختانه

    اون دوستتون هم شاید پسره میخاسته اعتمادشو جلب کنه، شاید پسره رابطه ی دیگری داشته بهم خورده و خاسته یه مدتی سرش گرم بشه و هزاران احتمال دیگه...که فقط حدس و گمانه

    نمیشه هم با حدس و گمان زندگی کرد و کار دوستتون هم خطرناک بوده! چون طبق همین حدس و گمان ها ممکن بود اتفاق بدی براشون بیفته!

    اینو هم مطمئن باش اکثر پسرا نمیان مستقیما بگن که هدفشون رابطه جنسی هست!

    مگر اینکه واقعا پسر باوجدانی باشه ( میدونم اونم بی وجدانه ولی حداقل اونی که مستقیم میگه هدفش رابطه جنسی هست شرف داره به اونی که صدتا بازی درمیاره و آخر هم ول میکنه میره)

    پس خودتو ناراحت نکن...کار خوبی کردی و از این به بعد هم خیلللیی بیشتر مواظب خودت باش

  60. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  61. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25019
    نوشته ها
    285
    تشکـر
    190
    تشکر شده 199 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    سلام. ببخشید شاید داستانم کمی طولانی باشه ولی واقعا نیاز دارم کسی مشاوره بده بهم. 25سالمه. برای اولین بار با پسری 27 ساله که همسایمون هستن و خانوادشو میشناختم که چه قدر محترم و آبرومند هستن آشنا شدم.

    پدرهامونم با هم دوست هستن و کلا خانوادمون باهم سلام علیک دارن. خودشم شرایطی داشت که ایده آل هردختری هستش. روز اول بخودش

    گفتم که تاحالا دوست پسر نداشتم اما چون سالهاست خانوادشو میشناسم واسه همین بهش اعتماد می کنم و باهاش دوست میشم. اونم

    همش از من تعریف می کرد میگفت قیافم گویای همه چیز هست که دختر نجیب و پاکی هستم. اینارو که میگفت من خوشم میومد که دنبال دختر

    پاک هستش. همونطور که من از قبل میشناختمش، اونم از قبل خانواده منو میشناخت که ما هم آبرومند هستیم. من خودم هم نقصی ندارم .هم

    تحصیلات بالا دارم و هم زیبا هستم. من تو شهر دیگه ای دانشجو هستم. به من گفت میام اون شهرو باهم می ریم بیرون. من بشوخی گفتم

    شانس نداریم یهو دیدی تو شهر دیگه هم کسی مارو دید.این برگشت گفت خب می ریم خونه تا کسی نبینه! من انقدری بهش اطمینان داشتم

    که فکر کردم شوخی می کنه.فقط می خندیدم اما بعدش گفت من جدی میگم! سر همین باهاش دعوام شد گفتم من دختری نیستم که با

    پسرا برم خونه. و جمله آخرم این بود که " من چندمین دختری هستم که پیشنهاد خونه میدی؟" اینو که گفتم نوشت خیلی متاسفم برات.بای

    یکی دو روز گذشت من با خودم فکر کردم شاید این واقعا نیت بدی نداشته که ناراحت شده از حرفم. آخه همش میگفت قرار نیس اتفاقی بیفته

    بینمون و فقط میخوام باهم باشیم. میگفت من فرق دارم با پسرای دیگه و به من اعتماد کن. منم با شناختی که از خانوادش داشتم باورم

    نمیشد واقعا قصد بدی داشته باشه.واسه همین بهش پیام دادم و آشتی کردیم. گفتش ناراحت بودم.

    دوباره مدتی گذشت این باز گفت اگر اینبار بری دانشگاه(شهردیگه) منم باهات میام. اینبار خودم پیش قدم شدم گفتم من خونه و فلان نمیاما.

    این یه کلمه نوشت میای! منم نوشتم نمیام! این نوشت با من میای من فرق دارم! خلاصه من همش میگفتم نمیام تا اینکه اخر شب بود اینم

    خیلی خسته بود گفت چشام دیگه بسته میشه شب بخیر. اما من براش نوشتم که ببین من دختر باآبرو هستم که تاحالا باپسری خونه نرفتم و

    احساساتم دست نخورده. نوشتم دختری نیستم که پسرا از من سواستفاده کنن و بعدش ولم کنن. حقم نیست لطمه ببینم و اگر دنبال یه

    ارتباط موقت برا خوش گذرونی هستی،من نیستم. اینارو صبحش خوند و دیگه جواب منو نداد. حتی زنگ زدم جواب نداد و حالا یک ماه گذشته.

    سوال من اینه اگر دنبال خوشگذرونی و سواستفاده بود چرا اومد سراغ منی که همسایش هستم و خانوادمون باهم سلام علیک دارن؟ عقل

    سلیم میگه اگر دنبال روابط...هستش بره سراغ دخترایی که تو خیابون ریختن و غریبه هستن که بعدا که ولشون کرد باهاشون چشم تو چشم

    نشه. پس چرا روز اول از نجابت من تعریف کرد؟گفتش چهرم معصومیتی داره که بهش آرامش میده. گفتش اعتراف میکنه قبلا دوس دختر داشته

    ولی من فرق دارم و تا حالا هیچ کس مثل من به دلش ننشسته. حتی گفت خودشم با آبرو زندگی کرده و بی حاشیه هستش. پس چی شد

    همه اینا؟
    همش حس می کنم نکنه اشتباه از من بوده که بهش فهموندم قصدم جدی هست در موردش. اونم بخاطر شرایط ایده آلی که داره فکر کرد من

    هولم که زودی به دستش بیارم و گذاشت و رفت. حس میکنم باید اینطور بهش میفهموندم که در موردش جدی فکر نمی کنم شاید اینطوری ولم

    نمی کرد. آخه منم دختر ایده آلی هستم کلا خودمون و خانواده هامون به هم میان. چرا باید دختری مثل منو ول کنه؟ در حالی که خودش روز اول همش از من تعریف می کرد. متاسفانه همچنان ذهنم درگیرش هست و دوس ندارم از دستش بدم. خواهشا نظرتونو در مورد جریاناتی که
    برام پیش اومده و اون پسر بگین که چی فکر می کنین در موردش. و من چیکار کنم که برگرده؟اصلا ممکنه خودش پشیمون شه و برگرده؟
    سلام دوست عزیز با توجه به داستانی که شما گفتی به نظر من خدا دوستتون داشته که این رابطه تقریبا قطع شده . من خودم پسرم همجنس های خودمو خیلی خوب میشناسم ۵۰ تا ۶۰ درصد پسرا حدفشون از این نوع دوستی و آشنایی فقط کشیدن دختر تو خونه ی خالی و رابطه ی جنسیه . قبلو هم دارم شاید دل کندن براتون سخت باشه و یه جورایی وابستش شده باشید ولی باز شکست در این حالت و آسیب هاش خیلی کمتر نسبت به آسیبی هست که شما ممکنه در آینده تو این رابطه ببینید . به نظر من کامل اون پسر رو فراموش کنید و بیخیال بشید .
    موفق باشید .
    امضای ایشان
    ... من از اینکه تو خوشبختی نه آرومم نه دلگیرم ...

    ... یه جوری زخم خوردم که نه می مونم نه میمیرم ..

    ... تمام آرزوم این بود یه رویایی که شد دردم ...

    ... یه بارم نوبت ما شد ببین چی آرزو کردم ...

    ... یه عمره با خودم میگم خدارو شکر خوشبخته ...

    ... خدارو شکر خوشبختی چقد این گفتنش سخته ...

  62. 2 کاربران زیر از haaasaaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  63. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31648
    نوشته ها
    436
    تشکـر
    92
    تشکر شده 186 بار در 148 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    سلام. دوستان راهنمایی های لازم رو کردن، امیدوارم این روزها رو که گذروندنش کمی سخته رو پیش رو بذاری و آدمی که مثل خودت باشه بیاد توی زندگیت

  64. کاربران زیر از توسکا2016 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  65. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط haaasaaa نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز با توجه به داستانی که شما گفتی به نظر من خدا دوستتون داشته که این رابطه تقریبا قطع شده . من خودم پسرم همجنس های خودمو خیلی خوب میشناسم ۵۰ تا ۶۰ درصد پسرا حدفشون از این نوع دوستی و آشنایی فقط کشیدن دختر تو خونه ی خالی و رابطه ی جنسیه . قبلو هم دارم شاید دل کندن براتون سخت باشه و یه جورایی وابستش شده باشید ولی باز شکست در این حالت و آسیب هاش خیلی کمتر نسبت به آسیبی هست که شما ممکنه در آینده تو این رابطه ببینید . به نظر من کامل اون پسر رو فراموش کنید و بیخیال بشید .
    موفق باشید .
    سلام. من خودم میدونم که اکثر پسرا هدفشون از دوستی فقط خوش گذرونی و روابط....هستش واسه همین هیچ وقت با پسری دوست نشده بودم. اما این پسر همسایمون بود، پدرش با پدرم و عموم دوست هستش، خودش با داماد عموم همکار هستش و خانوادشم خیلی باآبرو و محترم هستن واسه همین با وجود این همه راه های ارتباطی که داشتیم و تو محل هم نزدیک بودیم و همدیگرو می دیدیم، فکرشو نمی کردم که به قصد سواستفاده سراغم اومده باشه. آخه شما شرایطی که گفتمو در نظر بگیر! واقعا عقلانی هست که به قصد سواستفاده منو انتخاب کنه؟؟ هر کسی باشه میره سراغ دخترای غریبه که بعدا که ولش کرد اثری از خودش نباشه! نه اینکه بیاد سراغ دختری مثل من که این همه نزدیک هستیم و تازه منو هم میشناسه که اهلش نیستم!!!!! اینجا همه نظرشون این بود که اون پسر خواسته سواستفاده کنه و قصدش فقط رابطه...بوده ولی من همچنان نتونستم باور کنم و مثل معمای حل نشده مونده برام!

  66. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط توسکا2016 نمایش پست ها
    سلام. دوستان راهنمایی های لازم رو کردن، امیدوارم این روزها رو که گذروندنش کمی سخته رو پیش رو بذاری و آدمی که مثل خودت باشه بیاد توی زندگیت
    سلام ممنونم. آدمی مثل خودم فکر می کنم وجود نداره. پسری که اون همه بهش اعتماد داشتم و سالها خانوادشو میشناختم اینطوری از آب در اومد وای به حال بقیه که شناختی نداری...واقعا اعتمادمو نسبت به همه از دست دادم دیگه....نسبت به همه پسرا بدبین شدم

  67. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    سلام ممنونم. آدمی مثل خودم فکر می کنم وجود نداره. پسری که اون همه بهش اعتماد داشتم و سالها خانوادشو میشناختم اینطوری از آب در اومد وای به حال بقیه که شناختی نداری...واقعا اعتمادمو نسبت به همه از دست دادم دیگه....نسبت به همه پسرا بدبین شدم
    بدبین نباش،مواظب باش

    ببین بردار یک سری الویت برای خودت در نظر بگیر و هرکس امد تو زندگیت رو با الویت هات بسنج

    شاید ی زمانی اسکل وار با کلمات عشق و جونم و نفسم و عاشقتم و دوست دارم خام شدم ولی الان میگم دوست داشتن رو باید اثبات کنید نه تایپ و نه فقط با زبان فقط اثبااااات

    7تا قانون دوست داشتن برای خودم الویت زدم و به دوستامم گفتم، من واقعن حوصله دختر ندارم چون نه اعصاب هست نه دیگه صبوری، به اونا گفتم اگر این قوانین که فیلتر دوست داشتن هست رو طرفتون رد کرد باهاش بمونید، رد نکرد شوتش کنید وگرنه به راحتی شوت میشید
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  68. کاربران زیر از amir1370 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  69. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir1370 نمایش پست ها
    بدبین نباش،مواظب باش

    ببین بردار یک سری الویت برای خودت در نظر بگیر و هرکس امد تو زندگیت رو با الویت هات بسنج

    شاید ی زمانی اسکل وار با کلمات عشق و جونم و نفسم و عاشقتم و دوست دارم خام شدم ولی الان میگم دوست داشتن رو باید اثبات کنید نه تایپ و نه فقط با زبان فقط اثبااااات

    7تا قانون دوست داشتن برای خودم الویت زدم و به دوستامم گفتم، من واقعن حوصله دختر ندارم چون نه اعصاب هست نه دیگه صبوری، به اونا گفتم اگر این قوانین که فیلتر دوست داشتن هست رو طرفتون رد کرد باهاش بمونید، رد نکرد شوتش کنید وگرنه به راحتی شوت میشید
    من خودم آدم منطقی هستم. تو تصمیمات و انتخابهای مهم زندگیم احساسات رو در نظر نمی گیرم. وگرنه مثل خیلی از دخترا از رو احساسات با اون پسره رفته بودم خونه! واسه خودم قوانین و 4چوبهایی دارم که تحت هیچ شرایطی زیر پا نمیذارمشون. منم اولویت ها و ملاکهایی دارم برا خودم. خانواده طرف خیلی واسم مهمه و نظرم اینه بچه ها 90درصد راه خانواده رو میرن. یه زمانی ممکنه حالا نادونی کنن ولی در نهایت اکثرا میشن مثل خانوادشون. و اینکه اون پسر انقدری ظاهر موجه و مودب و سر به زیری داره که هرکسی ببیندش فکر نمی کنه پسر بدی باشه. به شدت سربه زیر بود . قبل دوستیمون حتی یکبارم سرشو بالا نمیاورد تو چشام نگاه کنه و من این ویژگیشو خیلی دوس داشتم که چشم چرون نبود. آخه الان حتی مردای متاهل رو میبینم چشم چرون هستن واسه همین خیلیییی واسم مهم بود طرف مقابلم چشم ناپاک نباشه. از اینا نبود که موهاشو عجق وجق درست کنه. مردونه بود. کلا ظاهری کاملا مثبت داشت و من همیشه ازش خوشم میومد. واسه همینه موقعی که پیشنهاد خونه داد من فقط خندیدم و فکر کردم شوخی میکنه. پسری که انقد قبولش داشتم اینطوری از آب دراومد. حالا چه طوری به بقیه اعتماد کنم؟

  70. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    من خودم آدم منطقی هستم. تو تصمیمات و انتخابهای مهم زندگیم احساسات رو در نظر نمی گیرم. وگرنه مثل خیلی از دخترا از رو احساسات با اون پسره رفته بودم خونه! واسه خودم قوانین و 4چوبهایی دارم که تحت هیچ شرایطی زیر پا نمیذارمشون. منم اولویت ها و ملاکهایی دارم برا خودم. خانواده طرف خیلی واسم مهمه و نظرم اینه بچه ها 90درصد راه خانواده رو میرن. یه زمانی ممکنه حالا نادونی کنن ولی در نهایت اکثرا میشن مثل خانوادشون. و اینکه اون پسر انقدری ظاهر موجه و مودب و سر به زیری داره که هرکسی ببیندش فکر نمی کنه پسر بدی باشه. به شدت سربه زیر بود . قبل دوستیمون حتی یکبارم سرشو بالا نمیاورد تو چشام نگاه کنه و من این ویژگیشو خیلی دوس داشتم که چشم چرون نبود. آخه الان حتی مردای متاهل رو میبینم چشم چرون هستن واسه همین خیلیییی واسم مهم بود طرف مقابلم چشم ناپاک نباشه. از اینا نبود که موهاشو عجق وجق درست کنه. مردونه بود. کلا ظاهری کاملا مثبت داشت و من همیشه ازش خوشم میومد. واسه همینه موقعی که پیشنهاد خونه داد من فقط خندیدم و فکر کردم شوخی میکنه. پسری که انقد قبولش داشتم اینطوری از آب دراومد. حالا چه طوری به بقیه اعتماد کنم؟
    ابن ملجم هم میگفتن ادم خوبیه و گنده مسلمونا بود ولی چی شد؟

    من خودم احساسی،منطقیم،ولی ی چیزی بگم شما منطقی که فکر میکنید نیستید.

    ببینید ظاهر ادما و رفتار ظاهری دلیل بر تعهد باطنی و زندگی نیست

    مشکل ما اینه برای برقراری رابطه ظاهر و خوشگلی و جیگولی طرف را میسجیم فکر میکنیم اره ظاهرش هم مثه اخلاق و وفاداریش و حمایت کردناشه.

    درسته كه ظاهر آدما باعث شروع رابطه ميشه اما اخلاقشونه كه باعث ادامه پيدا كردن رابطه ميشه.

    اگر منطقی بودی و کلن طرف را حذفش میکردی،به ادمین سایت میگفتی لطفا اسم تایپیک را عوض کن چون من فراموشش کردم

    تو پست قبلی گفتی ،هنوز نمیتونم باور کنم طرفم این جور باشه،زندگی بتهون را بخون تا اینقدر نگی خانواده طرف اکی بودن و با ابرو چرا این پسر اینجوری شد یا نه اصلن این پسر خوبه و من اشتباه فکر میکنم.

    منطقی تر همه چیز را برسی کن


    چیزی که من دارم میبینم تو رابطه ها !حتی زندگی زناشویی ، سیاست دارند نه وجدان....

    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  71. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    سلام. من خودم میدونم که اکثر پسرا هدفشون از دوستی فقط خوش گذرونی و روابط....هستش واسه همین هیچ وقت با پسری دوست نشده بودم. اما این پسر همسایمون بود، پدرش با پدرم و عموم دوست هستش، خودش با داماد عموم همکار هستش و خانوادشم خیلی باآبرو و محترم هستن واسه همین با وجود این همه راه های ارتباطی که داشتیم و تو محل هم نزدیک بودیم و همدیگرو می دیدیم، فکرشو نمی کردم که به قصد سواستفاده سراغم اومده باشه. آخه شما شرایطی که گفتمو در نظر بگیر! واقعا عقلانی هست که به قصد سواستفاده منو انتخاب کنه؟؟ هر کسی باشه میره سراغ دخترای غریبه که بعدا که ولش کرد اثری از خودش نباشه! نه اینکه بیاد سراغ دختری مثل من که این همه نزدیک هستیم و تازه منو هم میشناسه که اهلش نیستم!!!!! اینجا همه نظرشون این بود که اون پسر خواسته سواستفاده کنه و قصدش فقط رابطه...بوده ولی من همچنان نتونستم باور کنم و مثل معمای حل نشده مونده برام!
    درک میکنم که باورش برات سخت باشه
    چون پیش زمینه‌ی ذهنی شما مثبت بوده و تفکر منفی نداشتی
    اما عزیزم به تاپیکای همینجا یه سری بزن!
    طرف پسرخالش بوده بعد از رابطه ولش کرده رفته!! دیگه از پسرخاله آشناتر نیست که...
    یا خانمایی که از طرف برادر شوهر فریب خوردن و به بهونه محبت و احساس نهایت کارشون به رابطه جنسی کشیده شده! و خودشون موندن و زندگی که جمع شدنی نیست
    داماد به خواهر زن تجاوز کرده...در حالیکه ابتدا بهش گفته من میخام رابزم با خواهرت خوب باشه کمکمون کن!!!
    و و و و و....
    میبینی؟؟ اینا فامیل نزدیک بودن...پیوند خونی داشتن!! چه دلیلی میتونست باشه که اعتماد نکنند؟
    اینکه فامیل بود و آشنا بود و نماز میخوند و پسر حاجی بود همه رو بذار کنار!
    یه حساب دو دوتا چهارتاست!
    اگه قصدش ازدواج بوده چرا وقتی شما امتناع کردی از رابطه جنسی نامتعارف بدون هیچ توضیحی گذاشته رفته؟
    اگه دنبال رابطه جنسی نبوده چرا پیشنهاد تنها بودن داده؟
    چرا به خودش اجازه داده قبل از ازدواج حریم شما رو بشکنه؟
    اگه میتونی جواب منطقی و قانع کننده ای به این چراها بدی اونوقت معمات حل میشه!
    یه چیز خیلی مهم...این پیش زمینه‌ی ذهنی مثبت رو به خنثی تبدیلش کن
    در مورد دیگران نه مثبت فکر کن نه منفی!
    هیچ چیز از هیچکس بعید نیست!
    شرایط شما کاملا قابل درکه! اما باید واقع بین باشید!

  72. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  73. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31648
    نوشته ها
    436
    تشکـر
    92
    تشکر شده 186 بار در 148 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    سلام ممنونم. آدمی مثل خودم فکر می کنم وجود نداره. پسری که اون همه بهش اعتماد داشتم و سالها خانوادشو میشناختم اینطوری از آب در اومد وای به حال بقیه که شناختی نداری...واقعا اعتمادمو نسبت به همه از دست دادم دیگه....نسبت به همه پسرا بدبین شدم
    خب متاسفانه منم این بد بینی رو پیدا کردم، و این موضوع باعث شده که هم دخترا به همه پسرا بی اعتماد بشن هم پسرا به دخترا... به نظر من تا این حد هم نباید بدبین بود و شاید باشن کسایی که هنوز خوبی خودشونو حفظ کردن

  74. کاربران زیر از توسکا2016 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  75. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir1370 نمایش پست ها
    ابن ملجم هم میگفتن ادم خوبیه و گنده مسلمونا بود ولی چی شد؟

    من خودم احساسی،منطقیم،ولی ی چیزی بگم شما منطقی که فکر میکنید نیستید.

    ببینید ظاهر ادما و رفتار ظاهری دلیل بر تعهد باطنی و زندگی نیست

    مشکل ما اینه برای برقراری رابطه ظاهر و خوشگلی و جیگولی طرف را میسجیم فکر میکنیم اره ظاهرش هم مثه اخلاق و وفاداریش و حمایت کردناشه.

    درسته كه ظاهر آدما باعث شروع رابطه ميشه اما اخلاقشونه كه باعث ادامه پيدا كردن رابطه ميشه.

    اگر منطقی بودی و کلن طرف را حذفش میکردی،به ادمین سایت میگفتی لطفا اسم تایپیک را عوض کن چون من فراموشش کردم

    تو پست قبلی گفتی ،هنوز نمیتونم باور کنم طرفم این جور باشه،زندگی بتهون را بخون تا اینقدر نگی خانواده طرف اکی بودن و با ابرو چرا این پسر اینجوری شد یا نه اصلن این پسر خوبه و من اشتباه فکر میکنم.

    منطقی تر همه چیز را برسی کن


    چیزی که من دارم میبینم تو رابطه ها !حتی زندگی زناشویی ، سیاست دارند نه وجدان....

    من گفتم منطقی هستم اما نگفتم احساسات ندارم که! همین احساسات باعث شده الان ناراحت باشم و نتونم فراموشش کنم و بقول شما نتونم شمارشو حذف کنم! منظورم از اینکه منطقی هستم اینه که احساسات باعث نمیشه که عملکردم تحت تاثیر قرار بگیره و کار غیر معقولی ازم سر بزنه! مثلا خودمو نگه داشتم و بهش دیگه زنگ نزدم. دو روز پیشم دم درمون بودم این با ماشین رد میشد از جلو درمون، من رومو برگردوندم.
    عنوان تاپیک هم کاملا بی ربطه. من روز اول با حال پریشون اومدم که سریع اینجا پست بذارم مشاوره بگیرم بعد دیدم نوشتن که عنوان مناسبی انتخاب کنید و مثلا ننویسید مشاوره فوری و فلان. من تو اون شرایط و با اون حالم اصلا مخم کار نمی کرد که چه عنوانی انتخاب کنم همین طوری یه چیزی نوشتم تو عنوان

  76. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    درک میکنم که باورش برات سخت باشه
    چون پیش زمینه‌ی ذهنی شما مثبت بوده و تفکر منفی نداشتی
    اما عزیزم به تاپیکای همینجا یه سری بزن!
    طرف پسرخالش بوده بعد از رابطه ولش کرده رفته!! دیگه از پسرخاله آشناتر نیست که...
    یا خانمایی که از طرف برادر شوهر فریب خوردن و به بهونه محبت و احساس نهایت کارشون به رابطه جنسی کشیده شده! و خودشون موندن و زندگی که جمع شدنی نیست
    داماد به خواهر زن تجاوز کرده...در حالیکه ابتدا بهش گفته من میخام رابزم با خواهرت خوب باشه کمکمون کن!!!
    و و و و و....
    میبینی؟؟ اینا فامیل نزدیک بودن...پیوند خونی داشتن!! چه دلیلی میتونست باشه که اعتماد نکنند؟
    اینکه فامیل بود و آشنا بود و نماز میخوند و پسر حاجی بود همه رو بذار کنار!
    یه حساب دو دوتا چهارتاست!
    اگه قصدش ازدواج بوده چرا وقتی شما امتناع کردی از رابطه جنسی نامتعارف بدون هیچ توضیحی گذاشته رفته؟
    اگه دنبال رابطه جنسی نبوده چرا پیشنهاد تنها بودن داده؟
    چرا به خودش اجازه داده قبل از ازدواج حریم شما رو بشکنه؟
    اگه میتونی جواب منطقی و قانع کننده ای به این چراها بدی اونوقت معمات حل میشه!
    یه چیز خیلی مهم...این پیش زمینه‌ی ذهنی مثبت رو به خنثی تبدیلش کن
    در مورد دیگران نه مثبت فکر کن نه منفی!
    هیچ چیز از هیچکس بعید نیست!
    شرایط شما کاملا قابل درکه! اما باید واقع بین باشید!
    همه حرفاتون درسته قبول دارم...خیلی هم خوب ذهن آدمو باز می کنید..من بچه نیستم که خودم میفهمم اگر پیشنهاد خونه رو رد کنی و بعدش طرف ولت کنه خب نشون میده که صددرصد نیتش سواستفاده بوده
    من به شک افتادم و برام معما شد چون بعد اینکه جواب رد به پیشنهاد خونه دادم ولم نکرد که..حتی بشوخی گفت "نیا انگار که من لولوخرخره هستم"..بعدشم خیلی خوابش میومد شب بخیر گفت خوابش برد. اما من پیام نوشتم که صبحش بخونه. بهش فهموندم که قصدم جدی هست و اهل دوستی دو روزه نیستم گفتم حقم نیست لطمه ببینم و کسی با احساساتم بازی کنه. اینارو که صبحش خوند جواب نداد. با خودم فکر کردم شاید نباید بهش میفهموندم که قصدم جدی هست شاید من باید صبر می کردم که خودش پیش قدم بشه...شاید فکر کرد من هولم..ذهنیت بدی بهم پیدا کرد...یا بخودش مطمئن نبود که باهام میمونه واسه همین خواست لطمه نبینم...چه میدونم میگن اگه به کسی بفهمونی دوسش داری ولت می کنه اما اگر محل ندی جذبت میشه و دنبالت میفته...شاید منم سیاست نداشتم...و شایدهای دیگری که تو ذهنمه...
    یکی از دلایل دیگه ای که باعث شده به شک بیفتم اینه که من مدتی قبل از اون حرفا کلی براش حرف زده بودم و براش گفته بودم درسته که جوونیم و احساس و نیازهایی داریم اما خراب نیستیم و درست نیست که 4چوبها رعایت نشه..گفته بودم تاحالا دست پسری بهم نخورده..اونم حرفامو تایید کرد گفت عالی گفتی..حتی گفت یکبار دیگه کلمه "خراب" رو استفاده کنی من میدونم و تو....
    خب الان با خودم میگم اینکه همه حرفامم تایید کرد پس چی شد؟واسه همین بیشتر به این نتیجه میرسم که دلیل ترک کردنم خونه نرفتن و فلان نبوده...دیگه واقعا گیج شدم...

    ویرایش توسط حدیثه71 : 03-24-2018 در ساعت 03:45 PM

  77. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط حدیثه71 نمایش پست ها
    من گفتم منطقی هستم اما نگفتم احساسات ندارم که! همین احساسات باعث شده الان ناراحت باشم و نتونم فراموشش کنم و بقول شما نتونم شمارشو حذف کنم! منظورم از اینکه منطقی هستم اینه که احساسات باعث نمیشه که عملکردم تحت تاثیر قرار بگیره و کار غیر معقولی ازم سر بزنه! مثلا خودمو نگه داشتم و بهش دیگه زنگ نزدم. دو روز پیشم دم درمون بودم این با ماشین رد میشد از جلو درمون، من رومو برگردوندم.
    عنوان تاپیک هم کاملا بی ربطه. من روز اول با حال پریشون اومدم که سریع اینجا پست بذارم مشاوره بگیرم بعد دیدم نوشتن که عنوان مناسبی انتخاب کنید و مثلا ننویسید مشاوره فوری و فلان. من تو اون شرایط و با اون حالم اصلا مخم کار نمی کرد که چه عنوانی انتخاب کنم همین طوری یه چیزی نوشتم تو عنوان
    پس ی جا احساساتت میچربه ی جا منطقت، من هرموقع منطقی تصمیم گرفتم عملکردم بهتر بود خدایی

    شماره،چت ها،اس مس ها،هرچیزی ک شمارو بیادش میندازه حذف کنید...اون ادم اشتباهی زندگیتون بوده که شمادوستدارید خاطراتش را نگهدارید.

    دیگه نمیدونم چی بگم

    خود من بعد رفتنم برای برگردوندنم(با رفتارش مجبورم کرد ک برم،فکر میکرد چون احترام میزارم یا سکوت میکنم و صبورم و باز محبت میکنم،یعنی اویزون شدم یعنی هیچ دختری نمیاد سمتم) وقتی زنگ یا اس میداد،مجاب میشدم جواب بدم ولی زوم کردم روی روزایی که براش دلم تنگ میشد و میزدم بیرون و تو پارک با هنذفری اهنگ گوش میدادم،همینا جلو جواب دادنم را گرفتن و خوشحالم ک بجایی رسیدم ک اگر ی روزی باز همو از نزدیک ببینیم برام فرقی نداره و چیزی ک همون موقع بذهنم میاد خاطرات ناخوشاینده
    ویرایش توسط amir1370 : 03-24-2018 در ساعت 04:23 PM
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  78. کاربران زیر از amir1370 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  79. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38059
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    66
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چه جوری عشقمو برگردونم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir1370 نمایش پست ها
    پس ی جا احساساتت میچربه ی جا منطقت، من هرموقع منطقی تصمیم گرفتم عملکردم بهتر بود خدایی

    شماره،چت ها،اس مس ها،هرچیزی ک شمارو بیادش میندازه حذف کنید...اون ادم اشتباهی زندگیتون بوده که شمادوستدارید خاطراتش را نگهدارید.

    دیگه نمیدونم چی بگم

    خود من بعد رفتنم برای برگردوندنم(با رفتارش مجبورم کرد ک برم،فکر میکرد چون احترام میزارم یا سکوت میکنم و صبورم و باز محبت میکنم،یعنی اویزون شدم یعنی هیچ دختری نمیاد سمتم) وقتی زنگ یا اس میداد،مجاب میشدم جواب بدم ولی زوم کردم روی روزایی که براش دلم تنگ میشد و میزدم بیرون و تو پارک با هنذفری اهنگ گوش میدادم،همینا جلو جواب دادنم را گرفتن و خوشحالم ک بجایی رسیدم ک اگر ی روزی باز همو از نزدیک ببینیم برام فرقی نداره و چیزی ک همون موقع بذهنم میاد خاطرات ناخوشاینده
    چت ها و عکسو حذف کنم خودشو چیکار کنم که هرروز جلو چشممه؟ حتی همین چن لحظه پیش که داشتم اینجا جواب پیام میدادم چشمم از پنجره بیرون افتاد و دیدمش که همراه پدرش سوار ماشین شد و رفت....با این حساب هیچ جوره نمیتونم فراموش کنم و راستش زیادم دلم نمیخواد فراموش کنم

صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد