نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: تردید در انتخاب

589
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38266
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    تردید در انتخاب

    سلام ،من یکسال با یه نفر دوست بودم و اولاش ک همینطوری باهم دوست بودیم و هیچ‌قصدی نداشتیم کم کم گذشت و دیگ بهم وابسته شده بودیم و همو دوست داشتیم ولی قصد ازدواج نداشتیم؛ولی الان یکماهه که بهش فکر کردیم سر یه موضوعی ک بحث شدیدی کردع بودیم ومن حتی تا مرز تموم کردنم رفته بودم؛ولی خب حل شد؛اما من دیگ نمیتونستم به ی رابطه ای ک تهش معلوم نیس ادامه بدم،به شدت دوسش داشتممم و البته اونم همینطور؛بهش گفتم یا باید همیشه باهم بمونیم یا اگ قراره بلاخره ی روزی تموم بشه همین امروز تموم بشه؛اون بهم گفت نمیخوام تموم بشه و از این حرفا،ولی من واقعا دیگ نمیتونستم ادامه بدم ب رابطه ای و اخرش بهم نرسیدنه؛و بهش گفتم ،و اون گفت ک من تو این مدت به چشم همسر اینده بهت نگاه نمیکردم و الان اگ بخایم ب اون چشم رابطمونو ببرم جلو همه چیز عوض میشه،گف من اینی نیستم ک الان میبنی ؛ بعد از کلی حرف مفهمیدم ک منظورش ایناست ک باید چادری بشم‌ارایش دیگ نکنم ممکنه بعد ازدواج دیگ سرکار و اینا نباید برم و خیلییی چیزای دیگ ک هروز بهم میگه تو با اینا کنار نمیای و نمیتونی ،ولی من چون دوسش دارم گفتم من باهمش کنار میام ولی بهم میگه با احساسات تصمیم میگیری و الان میگی باشه ولی بعد ی مدت دیگ نمیتونی با این اخلاقا و سخت گیریا من بسازی ولی بازم من اصرار داشتم ک میتونم،و گف باشه ،ی مدت گذشت و دیگ اخلاقش مث زمان دوستیمون نبود ک بذاره راحت باشم هرکاری میخام بکنم ، منم خب همونچیزی ک اون میخاس بودم و اصلنم ناراحت نبودم ؛ همه چی خوب بود تا اینک دیشب ک داشتیم حرف میزدیم باز بحثش پیش اومد و گف اصلا اینده مشخص نیست،من واسه ایندم هیچ برنامه ای ندارم و نگران توام و تو بامن نابود میشی و تو الان سنت کمه و با احساساتت فقط داری تصمیم میگیری،راست میگه با احساساتم تصمیم گرفتم اون خیلی سخت گیره و بدتر از خودش یه خانواده ی خیلی سخت گیر تر و مذهبی داره ولی من خب من نمیخام از دستش بدم و اینقد دوسش دارم ک فکر اینک نباشه اذیتم میکنه ،ولی چون دیشب دوباره بعد ی مدت ک همه چی اوکی بود اینارو گف ،گفتم اگه نمیخای بهم بگو ،گف میخام ولی میترسم از مشکلایی ک بینمون ممکنه بوجود بیاد و اصلا کاش رابطمون به سمت ازدواج نمیرفت و از وقتی اینطوری شده دیگ خیلی کمتر لذت میبرم از رابطمون،گفتم خب حالا میگی چیکار کنیم من نمیتونم تو ی رابطه بی سرته باشم یا تموم بشه یا نه ،گف باید یه هفته فکر کنم ک واسه همیشه تصمیم بگیرم،باید همه چیزو بریزم وسط و در مورد اینک میخام چیکار کنم فکر کنم،توام برو احساساتو بذار کنار و با منطق فکر کن ،الان نمیدونم باید چیکار کنم؛چطوری احساساتو بذارم کنار و با منطق تصمیم بگیرم،شاید اگ من با منطق فکر کنم اصلا درست نباشه ادامه دادن ولی من واقعا نمیخام تموم بشه،نمیتونم ،مگ میشه ؟

    نمیدونم بعد این ی هفته چی قراره بشه 😭😭

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تردید در انتخاب

    تردید در انتخاب


    گزینه‌ای برای ازدواج به شما معرفی شده که اکنون مردد مانده‌اید: او نه خیلی خوب است، نه خیلی بد؛ مثل خودتان معمولی است.
    در یک کلام، به او احساس خنثایی دارید! در این شرایط چه باید کرد؟ چطور می‌توان فهمید با هم خوشبخت می‌شوید یا نه؟

    ازدواج اگرچه به تناسب و کفویت منطقی نیاز دارد .
    اما همه چیز این پیوند، بر اساس منطق ریاضیات جلو نمی‌رود.
    اگر فهرست ویژگی‌های طرف مقابل را جلویتان گذاشته‌اید .
    و به هر کدام نمره خوبی داده‌اید، باز این دلیل نمی‌شود که او همسر ایده آل شما باشد.
    چیزی که ازدواج را از یک رابطه ریاضی یا همزیستی اجتماعی به یک رابطه انسانی تبدیل می‌کند، کشش و تمایل است.
    تمایلی که می‌تواند شما دو نفر را مثل قطعه‌های پازل با هم چفت کند و عاطفه می‌انتان را قوی‌تر سازد.
    اگر درباره همسر آینده‌تان مردد هستید یا حس خنثایی به گزینه ازدواجتان دارید.
    یا حتی اگر خیلی داغید و فکر می‌کنید همسرتان را یافته‌اید و با وجود همه مشکلات، عاشقش هستید.
    این سوال‌ها را از خود بپرسید و به آن‌ها جواب دهید.
    جواب شما به این سوال‌ها نشان می‌دهد که عاطفه‌تان کجای این قصه است.

    ۱- به اینکه پدر و مادر فرزندتان باشد افتخار می‌کنید؟
    فکر کنید اگر قرار باشد مادر یا پدر بچه‌ای باشید، دوست دارید فرزندتان خصوصیات همسرتان را داشته باشد؟
    چهره‌اش شبیه او باشد و مثل او رفتار کند؟ دوست دارید .
    انسانی را به این دنیا بیاورید که با او مشترکا در به دنیا آمدنش سهیم هستید؟
    بخشی از وجود ما با تولد فرزندمان تکثیر می‌شود.
    اگر دوست ندارید فرزندتان، این میراث به جا مانده است.
    از شما شبیه به همسرتان باشد شک نکنید که ازدواج موفق نخواهید داشت.
    حتی اگر تصمیم داشته باشید هیچ وقت بچه دار نشوید، باز باید این سوال‌ها را از خودتان بپرسید و به آن پاسخ دهید.
    اینجا بچه موضوعیت ندارد، بلکه مهم این است .
    که شما چقدر عمیقا به رفتار و ظاهر همسرتان احترام می‌گذارید و آن را می‌پسندید.

    ۲-دوست دارید عضو خانواده او محسوب شوید؟
    با ازدواج، شما عضو یک خانواده جدید می‌شوید و حکم دختر یا پسر آن‌ها را پیدا می‌کنید.
    آیا ورود به این خانواده جدید برای شما خوشایند است یا نسبت به آن احساس بدی دارید؟
    اگر فکر می‌کنیدشان و شخصیت شما به گونه‌ای است.
    که با ورود به این خانواده جدید، هم خودتان و هم خانواده‌تان احساس بدی پیدا می‌کنند، قدری تامل کنید.
    فکر نکنید حساب همسرتان از خانواده‌اش جدا است و اگر خانواده‌اش مطلوبتان نیستند اهمیت ندارد.
    هر فرد نماینده خانواده خود است و حتی اگر توانسته باشد.
    رفتار و ظاهر خود را از آن‌ها متمایز کند، باز هم در ریشه،‌‌ همان خواهد بود.
    از آن مهم‌تر، جدا کردن یک فرد از خانواده‌اش غیر ممکن است.
    سعی نکنید بعد از ازدواج همسرتان را از آن خود کنید و رابطه‌تان را با خانواده او از بین ببرید.
    ازدواج‌ها هر قدر هم خوب و موفق باشند.
    وقتی مخالفت یا اختلاف با خانواده‌ها در میان باشد خیلی زود سست شده و از هم می‌پاشند.

    ۳- از اینکه او را به دیگران معرفی کنید چه حسی دارید؟
    این سوال هم ظاهر همسر شما را شامل می‌شود و هم باطنش را.
    آیا از اینکه با او دیده شوید، او را به همکاران و دوستان و فامیل معرفی کنید یا با او قدم بزنید .
    خوشحال می‌شوید یا خجالت می‌کشید؟
    در اماکن عمومی رفتارش باعث مباهات شما است یا مایه سرافکندگیتان؟
    اگر همین ابتدای کار احساس می‌کنید از بودن در کنار او خجالت می‌کشید.
    یا با ظاهر و رفتارش راحت نیستید، قید این ازدواج را بزنید.
    معمولا چیزهایی که ما از آن‌ها دلزده می‌شویم هیچ وقت برایمان خوشایند نخواهند شد.
    در واقع زیبایی‌ها شاید عادی شوند، اما زشتی‌ها هیچ وقت عادی نمی‌شوند.

    ۴-از تنها بودن با او کسل نمی‌شوید؟
    ابتدای آشنایی خیلی‌ها فکر می‌کنند تحت هر شرایطی می‌توانند کنار هم دوام آورند.
    زیر سقف آسمان و روی فرش زمین، باز هم عاشقانه زندگی خواهند کرد.
    این رویاهای عاشقانه خیلی وقت‌ها غلط از آب در می‌آید.
    اگر می‌خواهید بدانید همسر مناسبتان را یافته‌اید یا نه، تصور کنید .
    در یک جزیره خالی از سکنه با او حبس شده‌اید.
    فکر می‌کنید زندگی ماجراجویانه و جالبی خواهید داشت .
    یا پر از کسالت و سکوت و تلخی؟ حاضرید همه عمر در یک جزیره با او باشید؟
    به اندازه کافی حرف برای زدن دارید؟ می‌توانید با هم از پس زندگی برآیید؟
    اگر جوابتان به این سوال‌ها مثبت است (و البته تحت تاثیر تب عاشقی قرار ندارید.
    و می‌توانید منطقی فکر کنید) می‌توانید از این مرحله هم به سلامتی عبور کنید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد