نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: خانواده همسرم با من ضد هستند

1084
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38268
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    خانواده همسرم با من ضد هستند

    جاری هام وقتی منو می بینند مدام به همدیگه چشمک میزنندو میخندند به من وصله میچسبونند انگار که واقعا عیبی درمن میبینند یا اتفاق بدی برام افتاده اصلارابطه خوبی باهام ندارندبدون اینکه هیچ بدی و آزاری بهشون رسونده باشم ازمن خوششون نمیاد تا یه حرفی میزنم باهام مخالفت میکنند که کارت غلطه و حرفت اشتباهه خیلی باهام‌ضدومخالفن درصورتیکه که بقیه جاریهاباهم خوبندخودمم احساس حماقت میکنم که باوجودفحاشی و آبروریزی که مادرشوهرم میکنه و پخمه بودن همسرم ک فقط میتونه دو دلیل داشته باشه(یا مشکل عقلی یا روحی)طلاق نگرفتم.اصلن شوهرومادرشوهرم بحثش جداس فکر میکنم مشکل من خوب و دوستانه و عادی نبودن رابطم بابقیه خونواده همسرمه و بیشتر خودمو مسوول میدونم که بی‌عرضه بودم و درست باهاشون رابطه برقرار نکردم فک میکنم هیچ ارزشی بینشون ندارم واحساس شکست تو ازدواجم میکنم تنها چیزی که تو این ازدواج نصیبم شده اینه که شوهرم خورد وخوراکم رو تامین میکنه تا به تنها خواستش یعنی رابطه جنسی جواب بدم ونمیدونم بقیه وظایفش رو کی باید انجام بده اون واقعا مشکل داره و از لحاظ روحی تو خودش احتیاجی به من نمیبینه

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خانواده همسرم با من ضد هستند عین دشمن قسم خورده

    نقل قول نوشته اصلی توسط زارع نمایش پست ها
    جاری هام وقتی منو می بینند مدام به همدیگه چشمک میزنندو میخندند به من وصله میچسبونند انگار که واقعا عیبی درمن میبینند یا اتفاق بدی برام افتاده اصلارابطه خوبی باهام ندارندبدون اینکه هیچ بدی و آزاری بهشون رسونده باشم ازمن خوششون نمیاد تا یه حرفی میزنم باهام مخالفت میکنند که کارت غلطه و حرفت اشتباهه خیلی باهام‌ضدومخالفن درصورتیکه که بقیه جاریهاباهم خوبندخودمم احساس حماقت میکنم که باوجودفحاشی و آبروریزی که مادرشوهرم میکنه و پخمه بودن همسرم ک فقط میتونه دو دلیل داشته باشه(یا مشکل عقلی یا روحی)طلاق نگرفتم.اصلن شوهرومادرشوهرم بحثش جداس فکر میکنم مشکل من خوب و دوستانه و عادی نبودن رابطم بابقیه خونواده همسرمه و بیشتر خودمو مسوول میدونم که بی‌عرضه بودم و درست باهاشون رابطه برقرار نکردم فک میکنم هیچ ارزشی بینشون ندارم واحساس شکست تو ازدواجم میکنم تنها چیزی که تو این ازدواج نصیبم شده اینه که شوهرم خورد وخوراکم رو تامین میکنه تا به تنها خواستش یعنی رابطه جنسی جواب بدم ونمیدونم بقیه وظایفش رو کی باید انجام بده اون واقعا مشکل داره و از لحاظ روحی تو خودش احتیاجی به من نمیبینه
    سلام دوست عزیز
    لطفا اروم باشید و بگید دقیقا مشکلتون چیه و برای حرف هایی که میزنید مثال بیارید تا بیشتر بشه کمکتون کرد. و اینکه چندسالتونه؟ همسرتون چندسالشه؟ چنتا خواهر و برادرن؟ شما چنتا هستید؟
    نحوه اشنایی تون؟
    و سطح تحصیلات خودتون و همسرتون و هچنین فاصله سنی تون با دیگر جاری ها و اینکه فرزند چندم خانواده هاتون هستید؟
    لطفا تمام این سوالات رو جواب بدید تا کمکتون کنیم

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : خانواده همسرم با من ضد هستند

    نقل قول نوشته اصلی توسط زارع نمایش پست ها
    جاری هام وقتی منو می بینند مدام به همدیگه چشمک میزنندو میخندند به من وصله میچسبونند انگار که واقعا عیبی درمن میبینند یا اتفاق بدی برام افتاده اصلارابطه خوبی باهام ندارندبدون اینکه هیچ بدی و آزاری بهشون رسونده باشم ازمن خوششون نمیاد تا یه حرفی میزنم باهام مخالفت میکنند که کارت غلطه و حرفت اشتباهه خیلی باهام‌ضدومخالفن درصورتیکه که بقیه جاریهاباهم خوبندخودمم احساس حماقت میکنم که باوجودفحاشی و آبروریزی که مادرشوهرم میکنه و پخمه بودن همسرم ک فقط میتونه دو دلیل داشته باشه(یا مشکل عقلی یا روحی)طلاق نگرفتم.اصلن شوهرومادرشوهرم بحثش جداس فکر میکنم مشکل من خوب و دوستانه و عادی نبودن رابطم بابقیه خونواده همسرمه و بیشتر خودمو مسوول میدونم که بی‌عرضه بودم و درست باهاشون رابطه برقرار نکردم فک میکنم هیچ ارزشی بینشون ندارم واحساس شکست تو ازدواجم میکنم تنها چیزی که تو این ازدواج نصیبم شده اینه که شوهرم خورد وخوراکم رو تامین میکنه تا به تنها خواستش یعنی رابطه جنسی جواب بدم ونمیدونم بقیه وظایفش رو کی باید انجام بده اون واقعا مشکل داره و از لحاظ روحی تو خودش احتیاجی به من نمیبینه

    دوست عزیز میتونید روشتون رو تغییر بدید .
    با نزدیک شدن به یکی از جاری ها که قدرت خوبی هم داره .
    میتونید آرام آرام وارد این حصار بشید ..
    در مورد مادرشوهرتون هم همین روال رو ادامه بدید .
    و با محبت کردن بطور غیرمستقیم اعتماد و نظرشونو جلب کنید .
    مسیر به نظر سخت هست ولی تاثیر خوبی داره .
    شما باید خودتون رو وارد این خانواده کنید .
    دوری و انزوای شما مشکلی حل نمیکنه .
    اگر در مراحل بالا موفق بشید میتونید غیرمستقیم روی رفتارشوهرتونهم تاثیرگذار باشید .
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تفاوت وابستگی و دلبستگی در روابط عاشقانه
    توسط javaheri69 در انجمن روانشناسی ازدواج
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 12-17-2023, 01:23 PM
  2. آیا خواستن توانستن است ؟؟
    توسط ali502902700 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 10-03-2022, 03:02 AM
  3. خواستگار سوءاستفاده‌گر و خسيس!
    توسط ninamoon در انجمن خواستگاری
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 05-14-2017, 11:40 AM
  4. عشق شما از چه نوعي است؟ دلبستگی یا وابستگی؟
    توسط pari123 در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-30-2015, 01:12 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد