نوشته اصلی توسط
hamid110027
سلام وقتتون بخیر.دوستان یه موردی هست ممنون میشم بگید چه میشه کرد. یه دختر خانم از لحاظ چهره و زیبایی و حجاب و حیاش به دلم نشسته و ملاک های من رو داره
تو فاصله 200 متری خودمون خونشونه و یک شهر کوچیک هستیم. 18سالشونه
من 26.5ساله با مدرک لیسانس کار آزاد و یه ماشین. و خونه ای و وضع مالی و ظاهر زندگیمون بهتره از خونواده ایشون هست.
سن ازدواجم داره رد میشه . تو این چند سال که دنبال استقلال مالی بودم تا بتونم تو این مملکت خراب شده برا خودم درآمدی ایجاد کنم( خدارو شکر 6ماهی میشه کاروبارم راه افتاده و ماهی 4-5میلیون درآمد دارم). این خانوم واقعا به دلم نشسته هم ظاهر هم حجابش و حیاش و واقعا همیشه اینا برام ملاک بودن و هیچوقت تو رویاهام این نبود که مثلا خونواده زنم مثلا وزیر و سرشناس باشه. متاسفانه خانوادم سعی می کنن من رو از اردواج با ایشون منصرف کنن. حقیقتا از خیلی افراد در مورد ایشون تحقیق کردن ولی تنها نکته منفی ایشون وضع مالی خانوادشون(که خونواده کشاورز و کارگر) هستش تیپ و ظاهر شکسته و خاکی پدرشون هست.
ما تو شهر کوچیک زیاد فاصله طبقاتی که تابلو باشه و مردم رو آزاد بده نداریم. ولی وضع ظاهر زندگیشون و تیب پدر ایشون خوب نیست. پدر سیگاری و به قولی شاید معتاد
ولی از لحاظ اخلاقی خونواده از هم پاشیده و کولی واری نیستن و با اصل و نسب هستن ولی پدر و ماردم عنوان می کنن که مثلا بعدا خودت باید روت بشه بگی این مرد پدر زنمه یا این خونه پدر زنمه.
ینی هیچ نکته منفی از لحاظ اخلاق دختر خانم و خانوادش در نیومده الا وضع ظاهری پدر و منزلشون
از نظر خودم همونی هستش که من میخوام و اصلا نمیتونم از فکرم بیرونش کنم ولی مادرم همش سعی در معرفی موارد دیگه برای ازدواج برای من داره مواردی که اصلا هیچ علاقه ای حتی به فکر کردن در موردشون ندارم.
تو سنی هم نیستم که بگم جوو گیر شدم و بی کله عاشق چون شغلم هم توری هستش که با مشتری اونم خانم جوان(همه مدل تیپ و بینش) سرکار دارم از نظر خودم آدم با هرکی وصلت کنه مردم پشت سرش حرف میزنن کی بعدا میخاد بگه خانواده زنت فلانه و پدر زنت فلان اصلا به نظرم اینا اونقدری مهم نیست و نمتونه رو زنگیم اثر بذاره که مادر و پدرم براشون مهمه.
ولی رفتار و احساسم نسبت به ایشون جوریه انگار عاشقونم و واقعا همونیه که میخوام و اگه از دستشون بدم بعدا پشیمون میشم
دلم و منطقم میگن برو از یه طرف خانواده باحرفاشون میخوان منصرفم کنن ولی از دل یه پسر خبر ندارن که تو این سن چی از زندگی میخواد
.به خدا میخوام چند جوونیمو با کسی باشم که بهش علاقه پیدا کردم. میخوام جوونی و احساساتم رو پای کسی بذارم که خوشم اومده ازش
اول دیدمش خوشم اومد ازش حجب و حیاشو که دیدم و فهمیدم دیگه اصلا یه جورایی از سرم بیرون نمیره از نظر خودم کسی که ظاهرش و سنش و رفتار و حجاب و حیاش همونیه که من میخوام رو خدا جلو روم قرار داده
بگید دوستان چیکار کنم