نوشته اصلی توسط
الهه گمشده
باسلام و تشکر
خانمی ۳۴ ساله هستم و یه پسر ۱۳ ساله دارم
وقتی پسرم شش ماهش بود همسر اولم بی مسیولیت بود و با دوستان و خانمهای دیگه در ارتباط بود و ..... درآخرترکمون کرد و طلاق گرفتم
بعد از سالها سال۹۱ آقایی در ساخت خونه کمکم کرد البته تمام هزینه هارو خودم و پدرم دادیم
بعد ازاتمام کار درخواست ازدواج کرد البته موقت
ایشون بسیار خانواده دوستن و همسر و ۴ فرزند ازدواج کرده دارن و نوه
با اختلاف ۲۰ سال ازمن بزرگترن
بعد از مدتی خانوادش فهمید بخاطر اینکه زندگیش خراب نشه ازش جداشدم
دوباره اومد و خام شدم ابراز عشق شدید کرد
دوباره موقت ازدواج کردیم و ناخواسته باردار شدم و اول خیلی خوشحال بود و بعد آمدن دوستش با همسرش به منزل ما با صحبت همسر دوستش مجبورم کرد سقط کنم
خونه را جابجا کردیم تا دو هفته خوب بود بعد زیاد تنهام میذاشت دوباره جدا شدیم
گفت ازنشو طلاق داده و بخاطر من بوده همه تقصیرهارو به من نسبت داد
بعد از چند ماه تعقیبم میکرد دوباره مادرمو واسطه کرد گریه زاری کرد اینبار عقد کردیم
حالا کم کم بی تفاوت شده خرجی نمیده میگه خودت کار میکنی
بعد از فوت پسرم برگشتم خونه خودم
جایی که میریم برای سفر بعدی میگه بلیطت سوخته نوبت اولی
فقط برای خونه گاهی اوقات که مهموناش میان خرید میکنه
تو خومه خودم میشینم
کار میکنم و حقوق دارم
حالا بدرفتاری میکنه گاهی توهین میکنه
نزدیک ۴۰۰ میلیون برای بچه هاش دستگاه کارگاه خریده اجاره و پول پیش رو هم خودش داده
اما بعد از فروش ماشینم حاضر نیست حتی ده هزار تومن خرجم کنه
بی احساس شده
یک شب درمیون که میاد تا میرسه شام بعد اخبار و خوابه
مناسبتا و ........ براش بی تفاوته و حتی زبونی هم نمیگه
یک ریال هم خرجم نمی کنه
ولی برای نوه و بچه هاش و همسرش سنگ تموم میذاره
گاهی میپرسه بدون من می تونی زندگی کنی
میگه خودت خرج کن
گاهی با پسرم بد رفتاری میکنه با اینکه شبایی که اون هست پسرم میره پیش مادربزرگش
پسرم خیای مراعاتمونو میکنه وقتی میاد بهش احترام میذاره و تنهامون میذاره و بمن میگه کنار بابا بشین و خودش تنها میمونه
ولی این مرد با حرفاش نیش میزنه
همیشه من متهم میکنه
ولی برای اولی جلوی من قربون صدقه میره
حتی برای آرایشگاه بک ریال نمیده میگه خودت بده و......
مهریه ام رو عندالاستطاعه کرده
گاهی اوقات تو گرفتاری ها کمک میکنه ولی ....
نمیدونم جدا شم یا نه
خواهر و برادرم هم بخاطر ارثیه با من قهرن
من و مادر و پسرم وسط بیابون تو خونمون ننها هستیم
میگم بریم مسافرت میگه تو فقط بری بیرون
میم بریم
من ۳۴ و همسرم ۵۴ ساله
لیسانسه ام و ایشون دیپلم هم نداره ولی زبون و موقعیت اجتماعی داره
معلم آزاد هستم و ایشون بنگاه دار
بنظر شما ازش جداشم؟