استرس سمی در اوایل کودکی ساختار مغز را تغییر می دهد.
من با استنتاج دکتر ریتیو در مطالعه جدیدش نقل می کند بیش فعالی طبیعی است، مخالفم.
این مطالعه دکتر ریتیو عوامل مهم در رشد مغز کودکان را نادیده می گیرد:
- یعنی این مطالعه نمی تواند به خوبی تماس زیاد با تجارب.
- و محیط های پر از استرس و اثرات محیطی بر رشد مغز کودکان را مشخص کند.
از این نظر که عوامل موجود در محیط دوران کودکی می تواند اندازه مغز کودک را تغییر دهد.
مطالعات زیادی در حمایت از نتیجه گیری به عمل آمده در زمینه تغییر مغز در اثر تجربه وجود دارد.
برای مثال به مقاله کارآمد"استرس بیش از حد ساختار رشد مغز را تغییر می دهد" مرکز رشد کودک دانشگاه مراجعه کنید.
این مطالعه خاطر نشان می کند.
که مدارهای عصبی مقابله با استرس به ویژه در طی دورهای جنینی و کودکی اولیه قابل انعطاف(یا نرم) هستند.
تجارب اولیه فعالیت هر چه راحتتر این مدارها و قابلیت گنجایش خوب و غیرفعال شدن را شکل می دهد.
استرس سمی در طی اوایل زندگی بر رشد مدارهای مغز اثرگذار است.
استرس هورمون هایی مانند کورتیزول و آدرنالین را در کودک بسیج می کند.
"فعال سازی مکرر یا ثابت سیستم های هورمونی واکنش دهنده در برابر استرس .
می تواند پیامدهای رشدی مهلکی بر جای بگذارد.
که برخی ممکن است بعد از آخرین بار قرار گرفتن در معرض استرس نیز دوام داشته باشد.
- وقتی که کودکان استرس سمی را تحربه می کنند.
- این سطوح کورتیزول در طولانی مدت تا سطح بالاتری .
- پیش رفته و ثابت باقی می مانند.
- هر دو مطالعات حیوانی و انسانی نشان می دهند.
- که صعودهای بلند مدت در [replacer_a] .
- می تواند عملکرد برخی از سیستم های عصبی را تغییردهد.
- و حتی موجب تغییر ساختار نواحی مغزی مهم برای یادگیری و حافظه شود.
برخی مطالعات بیشمار نشان می دهند عوامل محیطی همچون استرس نقش مهمی در رشد مغزی کودکان دارد.
براساس مطالعه ای مستند، شرکت کنندگان دارای سابقه سوءاستفاده فیزیکی، جنسی .
و هیجانی و با توجه به پرونده پزشکی آنها کنار گذاشته شدند.
بنابراین محققان مشخص نکردند که عوامل محیطی نقش مهمی در ساختار مغز ایفا می کند.
و یا اینکه نشانه های سوءاستفاده ممکن است به جایسطوح کورتیزول/نقص توجه به اشتباه تشخیص داده شود.
اما سه نکته مهم در مورد این گونه تلاش ها در جهت کنار گذاشتن شرکت کنندگان دارای سابقه سوءاستفاده نمایان می شود:
نخست بیش فعالی
- والدین همواره گزارش نکردند که کودکان آنها مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند.
- و یا به کودکان خود توجهی نکرده اند و کودکان آنها معمولاً ترس زیادی برای فاش کردن آن داشته اند.
دوم:
- سوءاستفاده ممکن است بدون اطلاع والدین.
- (توسط اعضای خانواده، دوستان خانوادگی، یا پرستار کودک) رخ داده باشد.
- به عنوان یک درمانگر کاردان می دانم که این کلمه سوءاستفاده.
- به کرات بیشتر آنچه فکرش را بکنید اتفاق می افتد.
سوم:
- برخی اشکال استرس بیش از حد در کودکانی دیده می شود .
- که در هیچ یک از طبقات سوءاستفاده فیزیکی، جنسی و هیجانی قرار نمی گیرد.
- نمونه هایی از استرس شدید که ممکن است در رشد مغز کودکان اثر بگذارد.
شامل این موارد هستند:
1) شاهد : بودن یا درگیری های شدید بین والدین
2) یک کودک همیشه توسری خور
3) زیاد در معرض اشعه های برقی قرار گرفتن
(برای نمونه به وبلاگ Psychology Today ویکتوریا دانکلی در مورد اثرات زمانی اشعه های شدید بر مدارهای مغزی سر بزنید).
پس با استدلال می توان نتیجه گرفت که دست کم برخی از کودکان در این مطالعه در معرض دسته ای از اشکال خشونت خانوادگی بوده اند.
که این مطالعه آنها را در نظر نگرفته است. به نظر می رسد دکتر ریتیو معتقد است .
که مطالعه او یک "گلوله جادویی" است که به این بحث خاتمه می دهد.
تا همه ببینند که استرس محیطینقص توجه ریشه در یک نقص مغزی یا ژنتیکی دارد.
اما در واقع این به وضوح موردی نیست. نه آن مواردی مسئله سازند.
که امثال ما و مشکوک به طبیعی بودن بیماری بیش فعالی /نقص توجه .
لزوم فشرده کردن مطالعات با نتیجه گیری هایی را می ببیند که ما مخالف آنها هستیم.
هدف از شکاکیت ما کینه ورزی نیست.
ما نسبت به همه شواهد یخوش بین هستیم که در آن متأسفانه روانپزشکان متخصص در حیطه بیولوژیکی قابلیت کافی ندارند.
شواهد جدید از تأثیر استرس شدید بر روی مغز کودکان هر روزه در حال انجام شدن است.
چه کسی فکر می کند که والدین نوزادان خود را هر روز به مدت 4-6ساعت در جلوی تلویزیون تاب دهند.
یا اجازه دهند خردسالان آنها ساعت های متوالی مشغول بازی با پلی گیم ها شوند.
این گونه تحریک های بیش از حد استرس زیادی را بر مغز نوزادن وارد می کند؛ بله، می تواند موجب تغییرات نورولوژیکی شود.
هر روایتی که ما می پذیریم، هر قدر مطالعاتی که در آن ما بر حمایت از دیدگاه های خود تأکید داریم.
من پیشنهاد می دهم ما گفتمان مدنی خود را حفظ کنیم.
اکثر ما در حیطه رشد کودک علاقه مند به بهزیستی درست کودک هستیم.
و نه فقط اینکه ببینیم تا چه حدی می توانیم مطالعات را فشرده کنیم، مطالعاتی که ما آنها را نمی پذیریم.